شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

می خواهم بهترین مربی دنیا شوم


می خواهم بهترین مربی دنیا شوم
● افشین قطبی و همه آرزوهایش
افشین قطبی وقتی در ایران به یك نام آشنا بدل شد كه به عنوان دستیار گاس هیدینك در جام جهانی ۲۰۰۲ فعالیت كرد. از این روز به بعد ایرانیان همواره به دنبال آن بوده اند كه بدانند او كیست و از كی و كجا به یك مربی درجه یك بدل شده است. حتی بسیاری تلاش می كردند او را در جام جهانی ۲۰۰۶ كنار برانكو ایوانكوویچ بنشانند كه سرمربی كروات تیم ملی با بدسلیقگی نپذیرفت قطبی به تیم ملی ایران بپیوندد. او حالا دستیار فربیك در تیم ملی كره جنوبی است و برنامه ریز تمرینی این تیم است. یك گفت وگوی خواندنی را از افشین قطبی روی خط گذاشت و او در این گفت وگو گفت خوشحال است از اینكه به زودی به همراه تیم ملی كره به ایران می آید، به سرزمین مادری اش.
قرعه كشی مرحله انتخابی جام ملت های آسیا بار دیگر افشین قطبی را برابر تیم ملی كشورش قرار داد. او پیشتر با آمریكا در جام جهانی ۱۹۹۸ این احساس عجیب را برابر ایران تجربه كرده بود. آن روزها كه او سرپرست تیم ملی آمریكا بود.
افشین قطبی هم مانند بسیاری از كودكان و نوجوانان ایرانی در كوچه و خیابان ها با تیردروازه های سنگی و آجری با فوتبال آشنا شد. او در این باره گفت: «در كوچه و خیابان های تهران فوتبال بازی می كردم. عاشق فوتبال بودم. بازی های پرسپولیس و علی پروین را به یاد دارم. می دانید آن زمان تلویزیون نبود و بیشتر بازی های فوتبال را از رادیو دنبال می كردم. فوتبال، خون و مغز من است.» او ادامه داد: «هنگامی كه سیزده سال داشتم به آمریكا رفتم. توی این كشور به این صورت فوتبالی وجود نداشت، شور و عشق مردم به فوتبال نبود، پس بازی كردن هم دشوار بود. كارم را در دانشگاه «یو سی ال ای» شروع كردم، در دانشگاه های آمریكا هم باید درس بخوانی هم بازی كنی. البته آنها بسیار حرفه ای و با برنامه بازی می كنند. تابستان ها هم به كار مربیگری می پرداختم. بچه های آمریكایی را آموزش می دادم. با شروع شدن لیگ های بزرگ در آمریكا كار جدی تر شد. انگلیسی ها، آرژانتینی ها و ایتالیایی ها لیگ داشتند و در بهترین لیگ آمریكا هفده، هجده تیم حضور داشت.
در فوتبال مردان و زنان آمریكا دیدم كه از نقطه نظر تكنیك مشكل وجود دارد. تصمیم گرفتم مدرسه فوتبال درست كنم. در مدرسه فوتبالم هر روز بچه های شش تا نوزده ساله تمرین می كردند. پیشرفت این مدرسه بسیار خوب بود. به طوری كه حدود هزار بچه به آن می آمدند. ده تیم از دل آن درست كردم. جوانان آمریكایی جذب این مدرسه فوتبال شدند و تشویق می شدند حرفه شان را در این رشته دنبال كنند.
آن زمان بورا میلوتینوویچ سرمربی آمریكا بود. او به مدرسه فوتبال من آمد و از نزدیك روش كارم را دید. آن زمان كارهایی می كردم كه كمتر كسی انجام می داد. به عنوان نمونه بازیكنانم را به تورهای اروپایی به ویژه هلند می بردم. در این تورهای اروپایی آنها با تیم های بزرگی بازی می كردند و با سطح اول فوتبال آشنا می شدند. ما توانستیم بنفیكا را ببریم. فاینورد را شكست بدهیم و از آژاكس دو تساوی بگیریم.»
پیشرفت و این ابتكار قطبی در ینگه دنیا سبب اعتماد نوجوانان و جوانان آمریكایی و انبوه مهاجرانی شد كه بیشتر در جنوب آمریكا ساكن هستند.
«از ژاپن، گرجستان و حتی برزیل و آرژانتین هم به مدرسه فوتبال می آمدند و اینجا می ماندند.» شاید در آن زمان كمتر مربی دانش فوتبال و تنگاتنگی اش با فناوری را می پذیرفت. پدیده ای كه بی تردید افشین قطبی یكی از پیشگامانش است. او از تجربه اش گفت: «برای یك شركت نروژی كارهای تحلیلی و آماری فوتبال انجام می دادم. مربیان بزرگی به آن جا سر می زنند. بعضی از فكرهایم را در این شركت پیاده می كردم.» برای تعریف و طبقه بندی مربیان نقطه نظرهای متفاوتی وجود دارد كه این موضوع به نوع رابطه شخص به فوتبال برمی گردد.
قطبی هم برای طبقه بندی مربیان نگاه خودش را دارد: «كلینزمن و دونگا مربیان مشهوری هستند و برای همین بسیار سریع پذیرفته می شوند. اما، ژوزه مورینیو و سون گوران اریكسون كار دشوارتری دارند. آنها باید از ابتدا و آرام، آرام پیروز و بزرگ شوند. فكر می كنم مربیگری علم است. تنها تكیه به این نكته كه روزی بازیكن بزرگی بودی كافی نیست. باید تجربه كنی و یاد بگیری چگونه می توان فدراسیون، رسانه و بازیكنان مشهور را كنترل و مهار كنی. این حرفه استعدادهای بزرگی می خواهد. آلمان در جام جهانی سوم شد. باید پذیرفت كنار كلینزمن مربیان بزرگی بودند. اگر خوش شانس نبود و یا این كه بازی ها در جای دیگری برگزار می شد شاید آلمان به این جایگاه نمی رسید. می كوشم تا بیشتر از این، تجربه بیاندوزم و به آرامی خودم را بالا بیاورم. به من می گویند، افشین تو با اسكولاری و هیدینك بسیار فاصله داری.
اما، آنها باید بدانند هیدینك نزدیك شصت سال دارد. از اسكولاری هم سن و سالی گذشته، باید پرسید آنها هنگامی كه چهل، چهل و دو ساله بودند چه كار می كردند تقریبا بیست سال حرفه ام در فوتبال بوده دوست دارم مربی بزرگتری شوم. كارم را بسیار دوست دارم. جوان كه بودم، دوست داشتم بهترین بازیكن فوتبال شوم.
اكنون كه مربی هستم،می خواهم بهترین مربی شوم.» افشین قطبی به تیم ملی آمریكا دعوت شد، انتظار می رفت این روند سبب شود سران فوتبال آمریكا به او اعتماد كنند. او درباره چالش جدیدش گفت: «۱۹۹۷ در تیم ملی آمریكا از فناوری و كامپیوتر استفاده كردم تا بازیكنان بهتر شوند، با استفاده از این شیوه می توانستم با ابزار نوین یك ساعت بازی را در ده دقیقه خلاصه كنم و نشان بدهم یك تیم چگونه بازی می كند.»
● آشنایی با گاس هیدینك
گاس هیدینك یكی از بزرگ ترین مربیان جهان هم در سطح باشگاهی و هم ملی است. بیشتر مربیان تنها در یكی از این دو سطح موفق می شوند. اما، مرد هلندی با آیندهوون و كره جنوبی نامش را در تاریخ جاودانه كرد. افشین قطبی سال ها دوست نزدیك و مشاور فنی هیدینك بوده است. آشنایی او با سرمربی كنونی روسیه هم در همان مدرسه فوتبال ریشه دارد.
او در این باره گفت: «گفته بودم كه تیم های مدرسه ام را به اردوهای هلند می بردم. هیدینك در این كشور كار می كرد. هر سال در هلند می ماندم. مربیان بزرگی می آمدند و به اردوهای من سر می زدند. هیدینك از طریق «پیتر وربیك» اسمم را شنیده بود. در جام جهانی ۹۴ آمریكا كنار هم بازی ها را تماشا كردیم. در اروپا بازی ها و كار هیدینك را دیدم.
حتی با خودش در اردو كار كردم. تا این كه روزی خودش گفت: « افشین می تواند به ما كمك كند. او زبان و تصویر خوبی از فوتبال درست كرده است.» كار ما با یكدیگر در هنگ كنگ شروع شد. در همان برخورد ابتدایی با این كه او از من شناخت چندانی نداشت، بسیار صمیمی شد و خواست تا برای جام جهانی ۲۰۰۲ كنار هم باشیم.
اما یك مشكل وجود داشت آن زمان كره جنوبی دو كمك مربی كره ای داشت و همه جایگاه ها و سمت ها پر بودند. اما گاس كه می خواست من به همراه تیم ملی باشم برای نخستین بار سمت جدیدی را با عنوان « فوتبال آنالیزور» برای من درست كرد. عنوان جدیدی بود تا من را نزدیك خودش داشته باشد. اما در حقیقت كار كمك مربی ها را انجام می دادم و كره ای ها نقش چندانی نداشتند و دیدید كه چگونه در ۲۰۰۲ تاریخ ساز شدیم.» قطبی ارزش فرصت هایی كه به او داده شد را می داند، او از آنها به خوبی استفاده كرد.
او ادامه داد: «ژوزه مورینیو هم كارش را از جایی شروع كرد. باید این فرصت را برای یادگیری داشته باشی. اكنون در كره من را كه ابتدا آنالیزور بودم «قطبی كوچی» صدا می كنند.»
سال اول كارمان بسیار سخت بود. هیدینك كه زمانی با بازیكنان بزرگ كار می كرد، اكنون باید با بازیكنان معمولی و حتی پایین تر از آن كار می كرد. در جام كنفدراسیون كه پنج بر صفر به فرانسه باختیم، بسیار ناامید شد. با هم خیلی حرف زدیم. به او گفتم: گاس تو مربی معمولی نیستی، تو باید «مربی معلم» باشی، باید یاد بدهی و سطح بازیكنان و بازی را بالا ببری، این هنر حقیقی مربی است.
گاس به خوبی از كسانی كه دورش بودند استفاده می كرد تا هر روز تیم را درست كند. شرایطی عالی در تیم وجود داشت. می دانید كه در آسیا چه جوی وجود دارد، بازیكنان جوان نمی توانند حرف بزنند. بازیكنان بزرگ با توجه به جایگاهشان حق بیشتری دارند، اما هیدینك بی درنگ شرایط و جو تیم ملی را تغییر داد.
با پایان جام جهانی و جشن های ملی در كره، گاس هیدینك به كشورش و آیندهوون بازگشت تا نشان دهد توانایی هایش تنها به بازی های ملی خلاصه نمی شود. او در تجربه جدیدش قطبی را فراموش نكرد، اما مرد ایرانی خواسته دیگری داشت: «جام جهانی ۲۰۰۲ كه تمام شد، از من خواست تا به آیندهوون بروم.
در آن هنگام به كالیفرنیا بازگشته بودم. دوست داشتم افزون بر آنالیزور فوتبال نقش بزرگتری داشته باشم. باشگاه سامسونگ بلووینگز كره پیشنهاد داد تا كمك مربی شوم. آنها تیم بزرگی در كره هستند. در ضمن سامسونگ سه برابر بیشتر از آیندهوون به من پول می داد كه با توجه به شرایط، لازم بود پیشنهادشان را بپذیرم.» پس از تجربه لیگ حرفه ای كره ۲۰۰۴ افشین قطبی به آمریكا بازگشت و ترجیح داد در همان لس آنجلس هدایت گالكسی را بر عهده بگیرد، او در این باره توضیح داد: «در لس آنجلس بیشتر می توانستم در كنار خانواده باشم. البته تماسم با هیدینك و دیك ادووكات قطع نشد. ادووكات می گفت: سرانجام جایی با تو كار خواهم كرد.»
مدت زیادی طول نكشید كه این وعده ادووكات عملی شد. پس از تجربه هلند، او سرمربی كره شد و بی درنگ با افشین قطبی تماس گرفت. این بار نقش قطبی از دوران گاس هیدینك پررنگ تر بود. او گفت: «تاكنون در حرفه ام دو نقش داشته ام. درون و بیرون از زمان ادووكات در تیم ملی كره نقش پررنگ تری داشتم و این نقش بیشتر به چشم می آمد و تمرین ها به دست من سپرده شد.»
● سومین حضور در تیم ملی كره جنوبی
با پایان رقابت های جام جهانی ۲۰۰۶ پرونده یك هلندی دیگر در كره بسته شد.
ادووكات به همراه هیدینك فوتبال روسیه را برای ادامه كارشان برگزیدند. قطبی گفت: «هیدینك پیش از سفر به روسیه و جدایی از اتحادیه فوتبال استرالیا با من تماس گرفت و پرسید چه كار می كنم. البته از من نخواست تا به روسیه بروم، چرا كه از شرایطم آگاه بود.» با رفتن ادووكات دوران هلندی ها در فوتبال كره به پایان نرسید و پیتر وربیك دستیار پیشین ادووكات جایش را گرفت. این تغییر جایگاه قطبی را بهتر از گذشته كرد. اكنون قطبی مربی كره جنوبی است و سران فوتبال این كشور روی او در دیدارهای انتخابی جام ملت های آسیای ۲۰۰۷ به ویژه بازی ایران حساب ویژه ای باز كرده اند. او درباره بازگشت به ایران گفت: «بسیار خوشحالم كه ایرانی هستم و به آن افتخار می كنم كه پس از ۲۹ سال برای بازی جام ملت های آسیا به كشورم بازمی گردم و از این موضوع احساس خوبی دارم.»
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید