جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

دروغ


دروغ
دروغ از گناهان بزرگ و کلید گناهان و سرچشمهٔ تمام بدی‌ها و زشتی‌ها است. دروغ اعتبار مؤمن را از بین می‌برد و اعتماد عمومی را سست می‌کند؛ ولی از آنجا که دروغ کار آسانی است و مایهٔ زیادی نمی‌خواهد، متأسفانه بعضی از مردم به گمان آنکه زودتر به مقصد برسند به آن متوسّل می‌شوند و نقطهٔٔ اوج فاجعه آنها است که این گونه افراد نسبت به بازتاب‌های منفی و عواقب شوم آن در زندگی فردی و اجتماعی نمی‌اندیشند و بدتر از این، آنکه برخی از مردم دروغ را به حساب زرنگی و زیرکی می‌گذارند و راستگویان را افرادی بی‌عُرضه و بی‌سیاست می‌پندارند. ولی آنها از این نکتهٔ مهم غافلند که دروغ‌پردازی برخلاف فطرت پاک و شخصیت والای انسان است و نمی‌دانند که دروغ، دشمنی و ستیزه‌جویی با خداوند متعال و برخلاف فلسفهٔ آفرینش پروردگار است، زیرا او جهان را براساس صدق و راستی و حقیقت و درستی بنا نهاده است، چنانکه می‌فرماید:
او کسی است که آسمان‌ها و زمین‌ را به‌حق آفرید ....
(وَ هُوَالَّذی خَلَقَ السَّمواتِ وَالْاَرْضَ بِالْحَقِّ ....) (سورهٔ انعام، آیهٔ ۷۳)
در سراسر جهان هستی قانون صداقت و صراحت و حقیقت‌ ساری و جاری است.
- چند تذکّر لازم:
الف - معمولاً در صدوق و کذب، موافقت و مخالفت با واقع را ملاک قرار می‌‌دهند؛ یعنی اگر سخن انسان مطابق با واقعیت باشد راست، و اگر برخلاف واقعیت باشد دروغ است. این ملاک هر چند در مقام ثبوت و واقع صحیح‌ترین معیار در تعریف و شناخت صدق و کذب است و در مسائل علمی تنها همین معیار پذیرفته می‌شود لکن از نظر حقوقی و اخلاقی نمی‌تواند علت تامّه باشد؛ یعنی در مقام قانون‌گذاری و تکلیف و مجازات، این معیار کافی نیست، زیرا تکلیف در صورتی مسئولیت‌آور است که مسبوق به علم و یقین (علم به تکلیف و علم به موضوع) باشد و تا هنگامی که حکم و موضوع برای مکلّف معلوم نباشد تکلیف منجّز نمی‌شود. بنابراین، چنانچه انسان مطلب نادرستی را به اعتقاد خود مطابق واقع انگاشته و آن‌را به عنوان یک خبر راست بیان کند شرعاً و قانوناً دروغگو به‌حساب نمی‌آید و به‌عنوان دروغگو مؤاخذه نمی‌شود، هرچند از نظر ماهوی و علمی دورغ گفته است.مثلاً یکی از مبطلات روزه دروغ بستن بر خدا و پیامبر (صلّی‌اللّه علیه و آله وسلم) است، ولی اگر کسی در حال روزه به اشتباه حکمی را به خدا یا پیامبر (صلّی‌اللّه علیه و آله وسلم) نسبت بدهد روزه‌اش باطل نمی‌شود، چون عمداً دروغ نگفته است و در این گونه موارد گوینده را به‌عنوان دروغگو مؤاخذه نمی‌کنند. و این نیست جز به خاطر آنکه عنصر علم در فعلیّت تکلیف مؤثر است، هرچند که واقعیت با علم و عدم علم انسان تغییر نمی‌کند. همچنین در بازتا‌ب‌های روانی و اخلاقی، عنصر علم از تأثیر خاصی برخوردار است، زیرا آن چیزی که روح آدمی را مکدّر می‌سازد و او را به نفاق و شقاق وا می‌دارد تعمّد بر دروغ گفتن است نه اشتباه و سهو، و شاید مقصود امام صادق (علیه‌السلام) در پاسخ عبدالرحمان بن حجاج در تعریف کذّاب که می‌فرماید: “لا ما مِنْ أحَدٍ إلّا یَکُونُ ذاکَ مِنْهُ وَلٰکِنَّ الْمَطبُوعَ عَلَی الْکَذْبِ” (وسائل‌الشیعه، ج ۸، ص ۵۷۳، باب ۱۳۸، حدیث ۹) همین معنی باشد. امام در پاسخ وی می‌گوید صرف دروغ گفتن، انسان را کذَّاب و دروغ‌پرداز نمی‌کند، زیرا هیچ‌کس نسبت که گاهی برخلاف واقع سخنی از او صادر نشود.
بنابراین، دروغ غیرعمد گناه ندارد اما از این نکته غفلت نشود که انسان متعهد باید از نقل اخبار مشکوک بپرهیزد و چنانچه نقل خبر مشکوکی ضرورت داشته باشد جایز نیست آن را به صورت قطع و جزم بازگو کند بلکه بایستی آن را با قید احتمال و تردید بیان نماید؛ زیرا همان‌طور که عنصر علم در تنجّز و فعلیّت تکلیف مؤثر است نسبت به واقع نیز طریقیّت و کاشفیّت دارد و اصولاً علت فعلیّت تکلیف در ظرف علم، به خاطر کاشفیّت آن است و تا عنصر کاشفیّت متحقّق نگردد واقع روشن نمی‌شود. پس باید از نقل مطالبی که مورد تردید است پرهیز کرد زیرا خداوند متعال می‌فرماید:
پی‌گیر مباش چیزی را که نمی‌دانی زیرا گوش و چشم و دل انسان همه مسئولند (و مورد بازخواست واقع می‌شوند).
(وَ لا تَقْفُ مالَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمُ اِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤادَ کُلُّ اُلٰئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً) (سورهٔ اسراء ، آیهٔ ۳۶)
یعنی تا به چیزی علم و یقین پیدا نکرده‌ای آن را به عنوان واقعیت مپذیر و آثار واقعیت را بر آن بار مکن بلکه تحقیق کن تا به حقیقت برسی.
ب - در حرمت و زشتی دروغ هیچ‌گونه تردیدی نیست و چنانکه شیخ انصاری فرموده ادلّهٔ اربعه (کتاب و سنّت و عقل و اجماع) همه بر حرمت آن دلالت دارند. دروغ - هرچند کوچک - از رذایل اخلاق و نشانهٔ نفاق است.
امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود که علی بن الحسین علیه‌السّلام به فرزندان خود توصیه فرمود:
از دروغ بپرهیزید، خواه کوچک باشد خواه بزرگ، زیرا دروغ کوچک انسان را دلیر می‌کند که از دروغ بزرگ نهراسد. آیا نمی‌‌دانید که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله وسلّم) فرموده: بندۀ [خدا] پیوسته راست می‌گوید تا خدا او را در زمرهٔ راستگویان می‌نویسد، و بندۀ [دیگر خدا] پی‌درپی دروغ می‌گوید تا آنجا که خدا نام وی را در ردیف دروغگویان ثبت می‌کند.
(إتَّقُوا الْکِذْبَ الصَّغیرَ مِنْهُ وَالْکَبیرَ فی کُلِّ جِدٍّ وَ هَزْلٍ فَإنَّ الرَّجُلَ إذا کَذِبَ فِی‌الصَّغیرِ إجْتَرَءَ، عَلَی الْکَبیرِ أما عَلِمْتُمْ أنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَٰالِهِ وَسَلَّم قالَ: مایَزالُ الْعَبْدُ یَصْدُقُ حَتّیٰ یَکْتُبَهُ اللهُ صِدِّیقاً وَ مایَزالُ الْعَبْدُ یَکْذِبُ حَتّیٰ یَکْتُبَهُ اللهُ کَذّاباً) (اصول کافی، ج ۲، ص ۳۳۸)
رسول خدا (صلّی‌الله علیه و آله وسلم) در وصایای خود به ابوذر فرمود:
ای اباذر! کسی که در مجلسی سخن می‌گوید برای اینکه اهل آن مجلس را بخنداند در جهنم سقوط می‌کند تا آنجا که گویی از آسمان به زمین سقوط کرده است. [پس فرمود:] ای اباذر! وای به حال کسی که سخن دروغ بگوید تا مردم را بخنداند؛ وای بر او، وای بر او!
(یا أباذَرْ إنَّ الرُّجُلَ یَتَکَلَّمُ بِالْکَلِمَهِٔ فِی الْمَجْلِسِ لِیُضْحِکَهُمْ بِها فَیَهْویٰ فی جَهَنَّمَ ما بَیْنَ السَّماءِ وَالْأرْضِ. یا أباذَرْ وَیْلٌ لِلَّذی یُحَدِثُ فَیَکْذِبُ لِیُضْحِکَ بِهِ الْقَوْمَ وَیْلٌ لَهُ وَیْلٌ لَهُ)
ج - دروغ از روی شوخی نیز گناه است. بعضی تصور می‌کنند اگر کسی به عنوان شوخی و مزاح و جلب توجه و خنداندن مردم دروغ بگوید اشکالی ندارد، چرا که در این گونه موارد جنبهٔ شوخی و مزاح دارد نه جدّی؛ اما این نکته را باید در نظر داشت که در شرع مقدس اسلام دروغ گفتن به‌طور کلی نهی شده و هرگونه دروغ - اعم از شوخی و جدّی - منافی با ایمان شمرده شده است، چنانکه حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
هیچ بنده‌ای مزۀ ایمان را نمی‌چشد تا دورغ را - شوخی باشد یا جدّی - مطلقاً ترک کند.
(لایَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْایمانِ حَتّیٰ یَتْرَکَ الْکِذْبَ هَزْلَهّ وَجِدَّهُ) (اصول کافی، ج ۲، ص ۳۴، حدیث ۱۱)
و نیز فرمود:
دروغ چه جّدی و چه شوخی ناپسند است و مصلحت نیست کسی به فرزند خود وعده‌ای بدهد و وفا نکند، زیرا دروغ انسان را به هرزگی و بی‌بندوباری می‌کشاند که نتیجهٔ آن آتش جهنم است.
(لاَیَصْلَحُ مِنَ الْکِذْبِ جِدٌّ وَ لاهَزْلٌ وَلا أنْ یَعِدَ أحَدُکُمْ صَبِیَّهُ ثُمَّ لایَفی لَهُ، إنَّ الْکِذْبَ یَهْدی إلَی الْفُجُورِ وَالْفُجُورُیَهْدی إلیَ النّارِ) (وسائل‌الشیعه، ج ۸، ص ۵۷۷)
به هر حال، دروغ کوچک یا بزرگ، شوخی یا جدّی، گناه است و در نامهٔ عمل انسان نوشته می‌شود. چه بسا دروغ‌هایی که امکان دارد از نظر مردم گناه نباشد ولی از نظر اسلام قبیح و ناپسند است.
مرحوم مجلسی می‌گوید: ”متأسفانه یکی از گناهانی که بسیاری از مردم، حتی خواص، به آن مبتلا هستند تعارفات محموله است که از حقیقت عاری است و شائبهٔ دروغ در آن مشهود است. مثلاً با اینکه به خوردن غذا و آشامیدن مشروبی متمایل‌اند هنگامی که میزبان چیزی را به آنها عرضه می‌دارد اظهار بی‌میلی می‌کنند و همچنین با اینکه نسبت به شخصی علاقهٔ قلبی ندارند آنقدر اظهار اخلاص و محبت به او می‌کنند که گاهی مطلب برخود گوینده نیز مشتبه می‌شود. گرچه این گونه دروغ‌ها نسبت به دروغ‌های بزرگ و مفسده‌انگیز ناچیز و کوچک است ولی در شریعت مقدّسه گناه و حرام است و در صورتی که ضرورت یا مصلحت اهمّی در میان نباشد باید از آن احتراز کرد“.
سپس مرحوم مجلسی در تأیید این مطلب داستانی را نقل می‌کند که مضمون آن از نظرتان می‌گذرد:
از اسماء بنت عمیس نقل شده است که در شب زفاف عایشه من با گروهی از بانوان او را به حضور رسول خدا (صلّی‌الله علیه وآله وسلم) همراهی می‌کردیم. آنگاه که حضور آن حضرت شرفیاب شدیم پیامبر اکرم ظرف شیری به عایشه داد. عایشه از روی شرم از گرفتن آن امتناع کرد. من به او گفتم: دست رسول خدا را رد مکن و ظرف شیر را بگیر. با شرمندگی ظرف را گرفت و قدری از آن نوشید. سپس رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) به من فرمود: ظرف شیر را به زنانی که همراه تو هستند بده تا از آن بیاشامند. زن‌ها خجالت کشیدند و با اینکه میل داشتند گفتند میل نداریم. رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: میان گرسنگی و دروغ جمع نکنید (شما که میل دارید چرا دورغ می‌گویید؟). اسماء می‌گوید خدمت آن حضرت عرض کردم: یا رسول الله! اگر به چیزی که میل داریم اظهار بی‌میلی کنیم دروغ گفته‌ایم؟ فرمود: دروغ هر چند کوچک باشد در نامهٔ عمل نوشته می‌شود. (بحارالانوار، چاپ بیروت، ج ۶۹، ص ۲۵۸)
خلاصه، مسامحه و سهل‌انگاری حتی در این گونه موارد که به نظر جزئی و حقیر می‌آید سبب می‌شود که انسان به دروغ گفتن عادت کند و کسی که به کاری عادت کرد ترک آن بسیار دشوار خواهد بود، چنانکه حضرت امام حسن عسکری علیه‌اسلام فرمود:
برگرداندن کسی که به کاری عادت کرده همانند معجزه‌ای [بسیار دشوار] است.
(رَدُّ الْمُعْتادِعَنْ عادَتِهِ کَالْمُعْجِزِ) (همان، ج ۷۵، ص ۳۷۴)
پس برای اینکه کسی به دروغ گفتن عادت نکند باید از دروغ‌های کوچک دوری جوید تا بتواند زیان خویش را کنترل کند.
د - چنانکه گفته شد دروغ مطلقاً حرام و ناپسند است (بجز در موارد ضرورت که بعداً خواهد آمد) اما آنچه در علم اخلاق به عنوان ضّد ارزش مورد گفتگو قرار گرفته و از رذایل اخلاقی شمرده می‌شود عادت بر دروغ گفتن و خوی دروغگویی است، چناکه در باب فضایل خوی راستگویی و عادت بر راستی معتبر و ارزشمند است؛ یعنی همان‌گونه که راست گفتن بر سبیل اتفاق دلیل بر فضیلت و کمال نیست به‌ندرت دروغ گفتن نیز از بدی و فساد اخلاق حکایت نمی‌کند. به عبارت دیگر، آنچه به عنوان ارزش و ضّد ارزش محسوب می‌شود ملکات فاضلهٔ اخلاقی و صفات رذیلهٔ نفسانی انسان است نه صرف رفتار و گفتار او. گرچه اعمال و رفتار همیشگی انسان نمودار و نشان‌دهندۀ خلقیات انسان است و ایندو نسبت به یکدیگر تأثیر و تأثّر متقابل دارند ولی رفتار مقطعی و گذرا نشانهٔ خلق و خوی او نیست.
حسن بن محبوب می‌گوید که از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم: آیا می‌شود مؤمن بخل بورزد؟ فرمود: آری. سؤال کردم: آیا ممکن است مؤمن ترسو باشد؟ فرمود: آری. پرسیدم: آیا مؤمن کذّاب (بسیار دروغگو) می‌‌شود؟ فرمود: نه. سپس امام (علیه‌السلام) فرمود:
جِبِلُّ الْمُؤمِنِ عَلیٰ کُلِّ طَبیعَهٍٔ إلَّا الْخِیانَهَٔ وَالْکِذْب. (همان)
اما باید از این نکتهٔ اخلاقی غفلت نکرد که دروغ از نظر اخلاقی مطلقاً زشت و ناپسند است و جز در موارد ضرورت جدّاً باید از آن دوری جست. البته نمی‌شودگفت که گناه و زشتی دروغ در تمام مصادیق و اقسام آن یکسان و برابر است ولی، با این وصف، نمی‌توان دروغ را با پاره‌ای از گناهان صغیره مقایسه کرد و آن را از سیّئات قابل عفو و اغماض شمرد، زیرا دروغ از آن جهت که طبیعتاً و ذاتاً برخلاف واقع و اعتقاد گوینده و نشانهٔ دورویی و نفاق است از نظر اخلاقی گناهی است بزرگ و غیرقابل گذشت.
و - علت روانی دروغ عقدهٔ حقارت و خودکم‌بینی است. این نکته در روان‌شناسی اخلاقی باید مورد توجه قرار گیرد. رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) می‌فرماید:
علت اصلی دروغ جز خودکم‌بینی و بی‌شخصیّتی نیست.
(لا یَکْذِبُ الکاذِبُ إلّا مِنْ مَهانَهِٔ نَفْسِهِ) (مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۰۰؛ اختصاص شیخ مفید، ص ۲۳۲)
اکنون توجه شما را به آیات و روایتی که در مذمّت دروغ آمده جلب می‌کنیم.● دروغ از دیدگاه قرآن
در قرآن مجید دروغ و تزویر در ردیف شرک به خدا قرار گرفته است، چنانکه می‌فرماید:
... از پلیدی‌ها یعنی بت‌ها اجتناب کنید و از سخن باطل و بی‌اساس [: دروغ] بپرهیزید.
(... فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْاوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ) (سورهٔ حج، آیهٔ ۳۰)
- دروغگون ایمان ندارد:
قرآن مجید دروغگویان را مؤمن نمی‌داند و آنان را در ردیف کفّار و منکرات آیات الهی قرار می‌دهد و می‌فرماید:
تنها کسانی مطالب دروغ را به خدا می‌بندند که ایمان به آیات خدا ندارند و دروغگویان واقعی آنها هستند.
(اِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذینَ لایُؤمِنُونَ بِٰایاتِ اللهِ وَ اولٰئِکَ هُمُ الْکاذِبُونَ) (سورهٔ نحل، آیهٔ ۱۰۵)
- دورغ فسق است:
در مورد دیگر خدای متعال از دروغ به عنوان “فسق” نام می‌برد و می‌فرماید:
... در حج آمیزش جنسی با زنان و گناه [: دروغ] و جدال نیست ....
(... فَلارَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدالَ فِی الْحَجِّ ...) (سورهٔ بقره، آیهٔ ۱۹۷)
- محروم شدن از هدایت الهی:
چنانکه می‌فرماید:
... خداوند آن کس را که دروغگو و کفران‌کننده است هدایت نمی‌کند.
(... اِنَّ اللهَ لایَهْدی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفّارٌ) (سورهٔ زمر، آیهٔ ۳)
و نیز می‌فرماید:
... خداوند کسی را که اسراف‌کار و دروغگو است هدایت نمی‌کند.
(... اِنَّ اللهَ لا یَهْدی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذّابٌ) (سورهٔ غافر، آیهٔ ۲۸)
- دروغگو از رحمت خدا به دور است:
در آیهٔ مباهله و آیات مربوط به لعان، دروغگویان مورد لعن الهی قرار گرفته‌اند. در آیهٔ مباهله می‌فرماید:
... آنگاه لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم.
(... فَنَجْعَلْ لَعْنَهَٔ اللهِ عَلیَ الْکاذِبینَ) (سورهٔ آل‌عمران، آیهٔ ۶۱)
و در آیهٔ لعان می‌فرماید:
... به راستی لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد.
(... اَنَّ لَعْنَهَٔ اللهِ عَلَیْهِ اِنْ کانَ مِنَ الْکاذِبینَ) (سورهٔ نور، آیهٔ ۷)
هرچند این آیات عمومیت نداشته و در بخش خاصّی از دروغ نازل شدهاست لکن فی‌الجمله اشعار می‌دارد براینکه سرانجامِ دروغگو به لعن و طعن الهی منتهی می‌شود.
حال با توجه به اینکه دروغگو در لسان وحی مورد لعن خدا و طعن خلق قرار گرفته است، بی‌تناسب نیست که پیرامون پاره‌ای از عناوین و خصوصیات مربوط به لعن توضیح مختصری داشته باشیم. باشد که این توضیح موجب تنبّه مؤمنان گردد تا در کنترل زبان خویش بیشتر مراقبت کنند.
- لعن یعنی چه؟
راغب اصفهانی در معنای واژهٔ “لعن” می‌نویسد:
لعن به معنای راندن و دور ساختن از روی خشم و غضب است. لعن خدا در آخرت به صورت عقوبت و کیفرنمایان می‌شود و در دنیا به معنی بریدن از رحمت و توفیق خداوند است و اگر لعنت از ناحیهٔ مردم باشد به معنای نفرین به یکدیگر است.
(اللعن الطردوا لابعاد علی سبیل السخط و ذلکت من‌الله تعالی فی‌الاخرهٔ عقوبهٔ و فی‌الدنیا انقطاع من قبول رحمته و توفیقه و من‌الانسان دعاء علی غیره) (المفردات فی غریب‌القرآن، واژهٔ لعن)
- پرسش:
کسی که مورد لعن خدا قرار می‌گیرد چه عواقب شومی در پیش خواهد داشت؟
- پاسخ
قرآن کریم در این باره قاطع و صریح چنین پاسخ می‌دهد:
... کسی را که خدا لعنت کند هرگز برای او یار و مددکاری نخواهی یافت.
(... وَ مَنْ یَلْعَنِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصیراً) (سورهٔ نساء، آیهٔ ۵۲)
و در جای دیگر می‌فرماید:
... هرکس که غضبم بر او وارد شود قطعاً سقوط می‌کند. [: خوار و هلاک می‌شود].
(... وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبی فَقَدْ هَویٰ) (سورهٔ طه، آیهٔ ۸۱)
دروغگو از مصادیق بارز و روشن مغضوبان درگاه الهی است.
منافقان مشرکان کامران فاسدکنندگان مرتدان قوم یهود شیطان آزاردهندگان پیامبر و دروغگویان جزو لعنت‌شدگان هستند.
●● دروغ از نظر روایات
پس از ذکر آیاتی چند از قرآن مجید در نکوهش دروغ اینک به بیان پاره‌ای از روایات می‌پردازیم:
● دروغ در ردیف شرک به خدا
رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
آیا شما را از بزرگترین گناهان خبر ندهم؟ بزرگترین گناه شرک به خدا و بدرفتاری نسبت به پدر و مادر و دروغ گفتن است.
(اَلا اُخْبِرُکُمْ بِاَکْبَرِ الْکَبائِرِ: الْاِشْراکِ بِاللهِ وَ عُقوُقِ الْوالِدَیْنِ وَ قَوْلِ الزُّورِ اَیِ الْکِذْبِ) (جامع‌السادات، ج ۲، ص ۳۲۲)
● دروغ سبب خرابی ایمان
امام باقر (علیه‌السلام) فرمود:
دروغ با ایمان سازگار نیست
إنَّ الْکِذْبَ هُوَ خَرابُ الْایمانِ. (همان، حدیث ۴؛ بحارالانوار، چاپ بیروت، ج ۶۹، ص ۲۴۷.)
امام رضا علیه‌السلام روایت می‌کند که از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) سؤال شد، آیا انسان با ایمان ممکن است ترسو باشد؟ فرمود: آری. سؤال شد: امکان دارد بخیل باشد؟ فرمود: آری. گفتند: آیا ممکن است دروغگو باشد؟ فرمود: نه.
(عن ابی الحسن الرّضا (علیه‌السّلام) قال سُئِل رَسُولُ‌ اللهِ (صَلیَّ اللهُ عَلَیْهِ وَٰالِهِ وَسَلَّمَ): یَکُونُ الْمُؤمِنُ جَباباً؟ قٰالَ نَعَمْ، قیلَ وَ یکُونُ بَخیلاً؟ قالَ نَعَمْ، قیلَ یَکُونُ کَذّاباً؟ قالَ: لا) (وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۷۳؛ جامع‌السعادات، ج ۲، ص ۳۲۲)
● دروغ علامت نفاق است
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
سه خصلت است که در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند:
۱. در امانت خیانت کند.
۲. در سخن دروغ بگوید.
۳. در وعده تخلّف کند.
(ثَلاثُ مَنْ کُنَّ فیهِ فَهُوَ مُنافِقُ وَ اِنْ صامَ وَصَلّیٰ وَزَعَمَ أنَّهُ مُسلِمٌ اِذا حَدَّثَ کَذِبَ، وَ اِِذا وَعَدَ اَخْلَفَ، وَاِذا ائْتُمِنَ خانَ)
(محجهٔ‌البیضاء، ج ۵، ص ۲۳۸؛ وسائل‌الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۶۹)
● دروغ کلید گناهان است
حضرت امام حسن عسگری (علیه‌السلام) فرمود:
تمام پلیدی‌ها در خانه‌ای نهاده شده و کلید آن دروغ است.
(جُعِلَتِ الْخَبائِثُ کُلُّها فی بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتاحُهَا الْکِذْبَ) (همان، ص ۳۲۳؛ بحارالانوار، چاپ بیروت، ج ۶۹، ص ۲۳۶ با اندکی تفاوت.)
● دروغ بدترین رباها
رسول‌ خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
بدترین و بالاترینِ رباها دروغ است (زیرا در ربای اقتصادی سرمایهٔ افراد از میا می‌رود لکن در دروغ اصل ایمان خدشه‌دار می‌شود.)
(أرْبَی الرِّبا ألْکِذْبُ) (مستدرک‌الوسائل، ج ۲ ، ص ۱۰۰؛ سفینهٔالبحار، ج ۲ ، ص ۴۷۳؛ من لایحضره الفقیه، ج ۴ ، ص ۲۷۲)
● دروغ بدترین بیماری
حضرت علی (علیه‌السلام) فرمود:
... بیماری دروغ زشت‌ترین بیماری است.
(... وَ عِلَّهُٔ الْکِذْبِ أقْبَحُ عِلَّهٍٔ)
۸. دروغ از شراب بدتر است
امام باقر (علیه‌السلام) فرمود:
خداوند متعادل برای شرّ و بدی قفل‌هایی قرار داده و کلید آن قفل‌ها شراب است و دروغ از شراب هم بدتر است.
(‌إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِ أقْفالاً وَ جَعَلَ مَفاتیحَ تِلْکَ الْاَقْفالِ الشَّرابَ، وَالْکِذْبُ شَرُّمِنَ الشَّرابِ) (وسائل‌الشیعه، ج ۸، ص۵۷۲؛ اصول کافی، ج ۲، ص ۳۳۹، حدیث ۳)
● آثار دروغ
▪ محرومیت از نماز شب
یکی از گناهانی که توفیق نماز شب را از انسان سلب می‌کند دروغ گفتن است.
امام صادق (علیه‌السلام) فرمود:
مردی که دروغ بگوید به خاطر آن [دروغ] از خواندن نماز شب محروم می‌شود.
(إنَّ الرَّجُلَ لَیَکْذِبُ الْکِذْبَهَٔ فَیُحْرَمُ بِها صَلٰوهَٔ اللَّیْلِ) (سفینهٔالبحار، ج ۲ ، ص ۴۷۳)
▪ روزی انسان در ارتباط با دروغ
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
دروغ روزی انسان را کم می‌کند.
(ألْکِذْبُ یَنْقُصُ الرِّزْقَ) (جامع‌السادات، ج ۲، ص ۳۲۲)
▪ دروغ فراموشی می‌آورد
امام صادق (علیه‌السلام) فرمود:
خداوند فراموشی را بر دروغ‌پردازان مسلّط می‌سازد.
(إنَّ مِمّا اَعانَ اللهُ عَلَی الْکَذّابینَ النِّسْیانُ) (بحارالانوار، چاپ بیروت، ج ۶۹ ، ص ۲۵۱)
● مواردی که دروغ گفتن جایز است
چنانکه گفته شد دروغ بالطبع از کارهای زشت و ناپسند و عادت به آن از رذایل اخلاق و گناهان کبیره است و تا ضرورت و مصلحت مهمی در میان نباشد گفتن دروغ جایز نیست.
اینک مواردی که به خاطر ضرورت یا مصلحت گفتن دروغ تجویز شده است:
۱. مقام ضرورت و ناچاری
در این مورد هیچ‌گونه تردیدی نیست و ادلّهٔ اربعه (کتاب و سنّت و عقل و اجماع) نیز بر آن دلالت دارد. عقل انسان حکم می‌کند که در مقام ضرورت، اقل الضررین (آن کاری که ضررش کمتر است) را باید اختیار کرد. قرآن مجید تقیه را در مقام اکراه و اضطرار جایز دانسته و بدیهی است که تقیه از مصادیق دروغ و خلاف واقع است و انسان در مقام اضطرار می‌تواند عقیدهٔ خود را پنهان کند و برخلاف عقیده و ایمانش گواهی دهد، چنانکه قرآن می‌گوید:
... جز آنها که تحت فشار واقع شده‌اند در حالی که قلبشان آرام با ایمان است ....
(... إلّا مَنْ اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْایمانِ ...) (سورهٔ نحل، آیهٔ ۱۰۶)
خلاصهٔ کلام آنکه فقها و علمای اخلاق در حلّیت و جواز دروغ در مقام ضرورت اختلافی ندارند، تنها مطلب مورد اختلاف و گفتگو آن است که آیا دروغ در این گونه موارد مطلقاً و بی‌قیدو شرط جایز است یا در صورتی جایز است که توریه امکان نداشته باشد؟ قول مشهور آن است که جواز دروغ مشروط بر عدم امکان توریه است. پس اگر توریه امکان داشته باشد دروغ گفتن جایز نیست زیرا، با این فرض، ضرورتی برای گفتن دروغ وجود ندارد و در حقیقت مجوّزی برای این عمل موجود نیست.مرحوم شیخ‌ انصاری رضوان‌الله علیه می‌فرماید (مکاسب محرّمه) : هرچند نظر مشهور از لحاظ عقلی قابل قبول است لکن با توجه به اینکه در تمام اخبار اضطرار هیچ‌گونه اشاره‌ای به این شرط نشده دلیلی بر لزوم رعایت آن دیده نمی‌شود، زیرا با توجه به امکان توریه در بسیاری از موارد اضطرار، اگر چنین شرطی لازم می‌بود لااقل در یک مورد به آن اشاره می‌شد.
بنابراین، ممکن است که شارع مقدس به خاطر تسهیل امر بر بندگان، میدان را برای مردم باز گذارده و در این گونه امور رعایت توریه را الزامی نکرده باشد. سپس مرحوم شیخ به مقتضای احتیاط و مراعات اصول کلی می‌فرماید: احتیاط آن است که با بهره‌گیری از توریه حتی‌الامکان از دروغ گفتن خودداری شود که این مقتضی عمومات و اطلاق اخبار است و تا دلیلی معتبر برخلاف آن نباشد عموم و اطلاق مقدّم است.
۲. اصلاح میان مردم
یکی دیگر از موارد استثناء، اصلاح میان مردم است؛ یعنی در صورتی که انسان برای ایجاد الفت و محبت و رفع کینه و کدورت دروغ بگوید و بدین‌وسیله میان آنها صلح و صفا و صمیمیت برقرار کند دروغ حرام نیست. مثلاً اگر دو نفر یا دو گروه با یکدیگر قهر باشند پیش یکی از آنها رفته و از قول دیگری بگوید که فلانی تعریف و تمجید شما را می‌کرد و از اینکه با شما قهر کرده اظهار ناراحتی می‌نمود و به نظر من او مایل است که با شما آشتی کند، و همچنین نزد آن دیگری رفته و از قول دوست اولی مشابه همین مطلب را بگوید، این گونه دروغ‌ها گذشته از اینکه حرام نیست، پسندیده نیز هست و رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) و ائمهٔ معصومین (علیهم‌السلام) آن را تحسین و بر آن تأکید کرده‌اند. اینک توجه شما را به چند حدیث جلب می‌کنیم.
در وصیت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) به امیر‌المؤمنین (علیه‌السلام) آمده است:
ای علی! خداوند دروغ صلح‌‌آمیز را دوست دارد و از راست فتنه‌‌انگیز بیزار است ....
(یا عَلِیُّ إنَّ اللهَ أحَبَّ الْکِذْبَ فِی الْإصْلاحِ وَ أبْغَضَ الصِّدْقَ فِی‌الْفَسادِ ...) (وسائل‌الشیعه، ج ۸، ص ۵۷۸)
معاونهٔ بن عمار از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمود:
کسی که به خاطر اصلاحْ دروغ بگوید دروغگو نیست.
(ألْمُصْلِحُ لَیْسَ بِکَذّابٍ) (همان)
این حدیث اشعار می‌دارد بر اینکه اصرار شخص مصلح بر دروغ موجب نمی‌شود او را کذّاب بنامند. و در حدیث دیگر عیسی بن حسان از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود:
هر دروغی روزی صاحبش دربارهٔ آن بازخواست خواهد شد مگر در سه مورد .... یکی از آن موارد، شخصی است که می‌خواهد میان دو نفر اصلاح کند، پیش این چیزی و نزد آن چیزی دیگر می‌گوید که میان آن دو الفت ایجاد کند [و به قول معروف، دروغ مصلحت‌آمیز به ز راست فتنه‌انگیز است]. (در پاره‌ای از احادیث منقوله از معصومین (علیهم‌السلام) در مفهوم اصلاح توسعه قائل شده و آن را به مطلق قصد خیر و نیک‌اندیشی در غیرمقاصد شخصی تعمیم داده است. مثلاً در تفسیر آیهٔ “أیَّتُها الْعَیْرُأنَّکُمْ لَسارِقُونَ“ - یوسف، ۷۰ - و آیهٔ کریمهٔ “بَلْ فَعَلَهُ کَبیرُهُمْ” - انبیاء ، ۶۳ از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که چون کلام یوسف و ابراهیم علیهم السلام به قصد اصلاح بوده اشکالی ندارد.)
(کُلُّ کِذْبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ صاحِبُهُ یَوْماً إلّا کِذْباً فی ثَلاثَهٍٔ .... وَ رَجُلُ أصْلَحَ بَیْنَ اثْنَیْنِ یَلقیٰ هٰذا بِغَیْرِ ما یَلْقیٰ بِهِ هٰذا یُریُد بِذٰلِکَ الْاٍصْلاحَ ما بَیْنَهُما) (همان، ص ۵۷۹)
در اینجا مقصود از مصلحت، صلح و آشتی میان مؤمنان است نه مصلحت شخصی و اغراض خصوصی، و چنانکه قبلاً گفته شد اصلاح میان مردم به اندازه‌ای مهم است که امام صادق علیه‌السلام برای اینکار از مال خود سرمایه‌گذاری کرده و مقداری پول به یکی از اصحاب خویش می‌دهد تا هرگاه میان دو نفر از شیعیان خصومت و اختلافی رخ داد، به وسیلهٔ آن پول میان آنها آشتی برقرار سازد. (اصول کافی، ج ۲ ، ص ۲۰۹، حدیث ۴. مشروح این حدیث در بحث “اصلاح بین مردم” آمده است.)
۳. خدعه و نیرنگ در جنگ
شک نیست که جنگ یک ضرورت دینی و اجتماعی است که به علل مختلف (عقیدتی، سیاسی و اقتصادی) بر ملت‌ها و جوامع بشری الزام یا تحمیل می‌گردد و معمولاً برای خروج از این تحمیل و رهایی از این مخمصه و سرعت بخشیدن به شکست دشمن از وسایلی استفاده می‌شود که در مواقع عادی جایز نیست. کشتن و اسیر گرفتن انسان‌ها و غارت اموال و ابزار به منظور تضعیف ماشین جنگی دشمن و تقویت بنیهٔ نیروی خودی و تخریب منازل و مراکز اقتصادی و کشتن افراد غیرنظامی همه و همه از جملهٔ وسایل دستیابی به پیروزی و در نتیجه شکست دشمن است. بی‌تردید، اگر جنگ با انگیزهٔ دفاع و یا رفع فتنه و فساد باشد استفاده از این گونه امور شرعاً و عقلاً مانعی ندارد. در این میان، یکی از عوامل مهم، غافلگیری دشمن است که در این راستا عنصر خدعه و نیرنگ می‌تواند وسیلهٔ خوبی باشد؛ زیرا اگر بتوانیم با خدعه و فریب دشمن را غافلگیر کنیم و با یک حملهٔ ضربتی و برق‌آسا به او یورش بریم می‌توانیم با کمترین تلفاتْ دشمن را شکست دهیم. با توجه به این مقدمه می‌توان حس زد که دین مقدس اسلام که با دروغ و خدعه و فریب شدیداً مخالف است چرا آن را در جنگ تجویز می‌کند.
در وصایای رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) به امیر‌المؤمنین (علیه‌السلام) آمده است:
یا علی! سه چیز است که دروغ در آن نیکو است: خدعه و نیرنگ در جنگ، وعده به همسر، و اصلاح میان مردم.
(یا عَلِیُّ! ثَلاثٌ یَحْسُنُ فیهِنَّ الْکِذْبُ: ألْمَکیدَهُٔ فِی الْحَرْبِ وَعِدَتُکَ زَوْجَتَکَ وَالْإصْلاحُ بَیْنَ النّاسِ) (بحارالانوار، چاپ بیروت، ج ۷۴ ، ص ۵۱)
و از امام صادق (علیه‌السلام) آمده است:
هر دروغی یک روز مورد بازخواست واقع می‌شود مگر در سه چیز: کسی که در جنگ با دشمن خدعه می‌کند و ....
از این احادیث استفاده می‌شود که دروغ در سه مورد جایز است که یکی از آنها جنگ است.
(کُلُّ کِذْبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ یَوْماً إلّا کِذْباً فِی ثَلاثَهٍٔ: رَجُلٌ کائِدٌ فی حَرْبِهِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُ و ...) (اصول کافی، ج ۲، ص ۳۴۲، حدیث ۱۸)
۴. وعده به خانواده و همسر
در دین مقدس اسلام نفقهٔ (هزینهٔ زندگی) زن و فرزند به عهدهٔ مرد است (در مورد همسر مطلقاً و در مورد فرزندان در صورت نیاز آنها و تمکّن پدر). البته نفقهٔ واجب به تناسب امکانات و در حدّ اقتصاد و میانه‌روی است و بیش از آن لزومی ندارد، ولی چون بسیاری از اوقات در اثر زیاده‌طلبی و چشم و همچشمی تقاضای خانواده فراتر از امکانات مرد و بیش از حدّ کفاف است در چنین وضعی مرد بر سر دو راهی قرار می‌گیرد: یا باید با برخورد منفی و ردّ کفاف است در چنین وضعی مرد بر سر دو راهی قرار می‌گیرد: یا باید با برخورد منفی و ردّ صریح در برابر خواسته‌های آنان موضع‌گیری کند و یا با برخورد امیدوارکننده و وعده‌های مصلحتی و غیرجدّی تا حدودی آنها را راضی و قانع سازد. حال، با توجه به اینکه پاسخ منفی و تند جز جریحه‌دار شدن عواطف و تزلزل ارکان خانواده سرانجامی ندارد ناگزیر اجازه داده شده است که از روش دوم استفاده شود. گرچه این کار اولاً و بالذّات پسندیده نیست و تکرار آن اعتماد متقابل را در اعضای خانواده از میان می‌برد و احیاناً آنها را به تقلید وا می‌دارد و به دورویی و دروغگویی ترغیب می‌کند، ولی چون راهی جز آن در برابر انسان وجود ندارد از باب اقل الضَرَرَیْنِ و یا اکل میته تجویز شده است.
بعضی از بزرگان و اساتید مسئلهٔ دروغ را در این مورد به شرح زیر توجیه کرده و فرموده‌اند: چون وعده نوعی تعهد و التزام است و تعهد از مقولهٔ انشاء است نه اخبار، بنابراین، وعده به همسر تخصصاً از مصادیق دروغ بیرون است، زیرا صدق و کذب مربوط به خبر است و مقولهٔ انشاء از دایرهٔ صدق و کذب خارج است و اگر گاهی به صفت صدق و کذب متّصف می‌شود از بابت تشبیه و مجاز است؛ پس تعبیر به وعدهٔ دروغ مسامحه در تعبیر است و تعبیر صحیح وعدۀ غیرجدّی است نه وعدهٔ دروغ، و چون وعدهٔ غیرجدّی تعهدآور نمی‌باشد تخلّف از آن اشکال و گناهی ندارد و در حقیقت این گونه وعده دروغ نیست و استثنای آن از کذب حرام از قبیل استثنای منقطع است. در هر حال، شرط احتیاط آن است که در صورت ضرورت چنین انجام ندهد.
ولی باید دانست با توجه به اینکه سه موضوع جنگ و اصلاح و وعده به همسر در احادیث با هم آورده شده وحدت سیاق نشان می‌دهد که وعدهٔ دروغ بدون قید و شرط تجویز نشده است. زیرا دروغ در دو مورد دیگر (جنگ و اصلاح) به‌منظور حفظ مصلحت مهمی است که ترک آن مفسدۀ بزرگی را در پی دارد، چون در جنگ مسئلهٔ پیروزی و شکست مطرح است که به آسانی نمی‌توان از آن گذشت و همچنین مسئلهٔ اصلاح میان مؤمنان از مسائل با اهمیت اجتماعی و اخلاقی است که در مکتب اسلام به آن اهتمام فراوان ابراز شده است تا جایی که بیش از سه روز ادامهٔ قهر را میان برادران ایمانی جایز ندانسته و آنها را موظف کرده است که حداکثر توان خویش را در اصلاح و ائتلاف به کار برند. با توجّه به این سیاق، در مورد خانواده و همسر نیز باید در شرایط نظیر همان شرایط تجویز شده باشد. بنابراین، با بودن امکانات مالی، در هر موضوع جزئی نمی‌توان به خانواده دروغ گفت و اگر سرپرست خانواده بخواهد هر روز به بهانه‌های پوچ بی‌اساس به خانواده‌اش دروغ بگوید علاوه بر آنکه از نظر تربیتی آثار بدی در پی دارد حس اعتماد و اطمینان را در اعضای خانواده از بین می‌برد و جایگاه رفیع پدر و سرپرست خانواده را متزلزل ساخته و آن را در معرض سقوط قرار می‌دهد و در نتیجه اساس خانواده را نابود می‌کند.


همچنین مشاهده کنید