جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

۲۰ نمره خوبی نیست!


۲۰ نمره خوبی نیست!
هر جامعه ای معیارها و موازین، تعاریف و تعابیر خاص خود را دارد. مثلاً شاید در یك نظام آموزشی نمره و در نظام دیگر یك كار تحقیقاتی خوب معیار قبولی باشد. در نظام آموزشی ما معمولا نمره حرف اول را می زند؛ اما چندی است كه حرف و حدیث هایی پیرامون این نوع ارزشیابی به میان آمده است كه برخی با این شیوه موافق و برخی دیگر مخالف هستند.
سال هاست كه نمره یكی از اصلی ترین و مهم ترین معیار و ارزش در نظام آموزشی ماست. به گونه ای كه امروزه نمره ۲۰گرفتن در بین عامه مردم به عنوان ضرب المثل با اشكال متفاوت كاربرد پیدا كرده است. مثلاً اكثر ما در محاورات روزانه خود جملاتی چون: فلانی كارش بیست است. یا این جنس بیست است. یا دو تا نوزده یك بیست نمی شود. را بارها و بارها به كار می بریم كه در واقع از نوع ضرب المثل های مثبت است. این نوع ضرب المثل تا چند دهه پیش، چه در فرهنگ عامه و چه در كتاب ها وجود نداشت، تا آنكه با شكل گیری نظام آموزشی جدید و نوع ارزیابی آن، نمره خوب یا عالی گرفتن معیار و ارزشی غیرقابل تردید شناخته شد.
از سوی دیگر اگر كسی كارش خوب نباشد معمولا می گویند كه فلانی كارش صفر است ، و یا نوع كارایی و توانایی افراد را از صفر تا بیست ارزش گذاری می كنند. پس نمره منفی مانند نمره مثبت در فرهنگ ما جای خود را باز كرده است. به همین دلیل نمی توان به راحتی نقش نمره را در جامعه نادیده گرفت، چه رسد به اینكه بخواهیم در نظام آموزشی خود آن را حذف كنیم.
اساساً نمره یا ارزش گذاری از این نوع؛ خود نوعی انرژی مثبت و منفی را برای افراد ایجاد می كند. روانشناسان معتقدند كه انرژی های روانی از طرق مختلف قابل دستیابی است و یكی از آنها هم تعیین ارزش ها و معیارهایی است كه افراد و یا جامعه تعیین می كنند. در آزمایش های فراوانی كه محققان بعد از كسب موفقیت از دانش آموزان و یا دانشجویان انجام دادند دریافتند كه میزان مقاومت بدن در مقابل بیماری ها افزایش یافته و در عین حال افراد شاداب تر هستند.
محققان همچنین دریافتند كه بدن افراد هنگام دریافت پاسخ های منفی، خصوصاً آموزشی، قدرت دفاعی خود را از دست می دهد و به راحتی دچار بیماری و مشكلات جسمی می شوند. در عین حال باید توجه داشت كه عكس آن هم صادق است. این موضوع در مورد بسیاری از بیماران نیز به وفور مشاهده شده است. برخی از بیماران بعد از دریافت پاسخ منفی آزمایش های خود، گاهی حتی نوع درد و بیماری را فراموش می كنند و یا وقتی متوجه می شوند كه آزمایش آنها مثبت است و احیانا به بیماری سختی دچار هستند، مشكلات روحی ای كه بر آنها عارض می شود در گسترش بیماری و حاد شدن آن نقش انكارناپذیری دارد. در حقیقت این همان انرژی مثبت یا منفی ای است كه افراد دریافت می كنند، بدون آنكه گاهی حتی به نقش آن واقف باشند.
این نوع انرژی ها در كودكان و نوجوانان به مراتب تأثیر بیشتری دارد؛ چون افراد در این دوره سنی كمتر با قضایا به شكل منطقی برخورد می كنند و به اصطلاح از شكست های اولیه پلی برای پیروزی نمی سازند و به همین دلیل گمان می كنند كه اتفاق عجیبی افتاده است و راه چاره و جبرانی نیست، در نتیجه شكست هایی از این دست و ناكامی های آموزشی آنها را كاملاً مأیوس و ناامید می سازد كه متأسفانه گاهی برخی از این افراد دست به اعمال انتحاری می زنند.
نظام آموزشی ما چنان برنامه ریزی شده است كه فقط نمره است كه می تواند توانایی های علمی دانش آموزان و دانشجویان را مشخص كند. اگر دانش آموزی در رشته ای درسی نمره كمی بگیرد، نه تنها معلم و یا معلمان نگاه دیگری به او خواهند داشت، بلكه در فضای خانه خواه ناخواه با مشكلاتی از جانب والدین و چه بسا برادران و خواهران و یا بستگان روبه رو خواهد شد.اعداد و ارقام متأسفانه سرنوشت مردم را تعیین می كند، در حالی كه می توان با درایت و راه های درست به جای نمره و یا اعدادی این چنینی، دانش آموزان را به فعالیت های آموزشی و تحقیقاتی واداشت، به جای آنكه فقط از آنها نمره بخواهیم سعی كنیم كه ذهن و فكر آنها را به كار واداریم و انگیزه دانش آموزان را تغییر دهیم.
نمرات بیشتر نقش تخدیری دارند تا تحصیلی. در چنین هنگامی دانش آموزان به جای آنكه به تحصیل علم بپردازند، نمره را تحصیل می كنند. در نظام نمره پروری شما نمی توانید با دانش آموزان باسواد و با مطالعه فراوان برخورد كنید. دانش آموزی كه فقط در فكر حفظ كردن دروس غیركاربردی و گاه تشریفاتی است، نه زمانی برای فكر كردن و اندیشیدن دارد و نه می تواند وقت خود را وقف علم آموزی و مطالعه دروس غیردرسی كند. معلمان می توانند برای برخی از درس ها كتاب ها و منابعی را در اختیار دانش آموزان بگذارند و یا به آنها معرفی كنند تا دانش آموز را از حالت رخوت و خمودی برهانند.یكی از آفت هایی كه نمره محوری به دنبال دارد بی میلی به مطالعه و تحقیق و در عین حال به كتاب هاست. دانش آموزان معمولا بعد از پایان سال تحصیلی حتی نیم نگاهی به كتاب های دوره های گذشته نمی اندازند، مگر آنكه بخواهند در امتحانی شركت كنند و ملزم به مطالعه كتاب های سال های گذشته باشند. البته این امر معمولا در پایان سال تحصیلی (دوره دبیرستان) صادق است كه دانش آموزان برای موفقیت در كنكور لازم است دروس سال های قبل را مطالعه كنند. وگرنه هیچ دانش آموزی تمایل ندارد كه دست به كتاب های سال های قبل بزند. دلیل این امر را باید بیشتر در غیركاربردی و غیرضروری بودن كتاب ها دانست.
اساساً نمره گرایی سبب می شود به جای آنكه حافظه بلندمدت دانش آموزان تقویت شود خودبه خود حافظه كوتاه مدت آنها درگیر شده و در عین حال میل به فراگیری بیشتر و كارآمدی ذهن آنها كاسته شود. در این شیوه از آموزش فرد گرفتار روزمرگی شده و همه نیروی او در فراگیری چیزهایی صرف می شود كه نمی توان از آن به عنوان عناصر موثر در دانش افزایی یاد كرد.
با این همه هنوز نمره گرفتن یك آرزو و هدف است. در واقع جای انگیزه و انگیخته در این سیستم عوض می شود. جایی كه باید هدف آموختن باشد، نمره گرفتن هدف می شود و به همین دلیل بسیاری از دانش آموزان از ارائه یك كار تحقیقاتی و مطالعاتی عاجزند و معمولا هم از سطح سواد چندانی برخوردار نیستند. هم گستره واژگانی آنها كم است و هم اطلاعات عمومی بسیار ضعیفی دارند.
امروزه در همه مدارس و آموزشگاه های ما این شیوه متأسفانه به عنوان اصل اساسی ارزیابی اجرا می شود. با این وجود آیا می توان یك شبه بنیان چنین نظامی را ترمیم كرد یا تغییر داد. در كدام مدرسه نمره از اهم برنامه های مدیران نیست. در حال حاضر نوعی ارزشیابی در مدارس انجام می شود كه معمولا نمرات و میزان قبولی دانش آموزان را ملاك مدرسه خوب در نظر می گیرند. این نوع نگاه سلبی كه دیكته شده مدیریت آموزشی است، سبب می شود تا آموزگاران و مدیران به چیزی جز نمره فكر نكنند. از چنین منظری است كه دانش آموز و خانواده او فقط به نمرات بالا بیندیشند. وقتی كه یكی از شرایط ثبت نام در برخی از مدارس معدل بالا باشد، دیگر نمی توان مدعی شد كه نمره محوری در نظام آموزشی ما وجود ندارد. اگر مدیریت آموزش و پرورش با همین اصل برخوردی اصولی كند و جلوی چنین كاری را بگیرد، شاید بتوان گام آغازین را در جلوگیری از نمره محوری برداشت. با چنین دیدگاهی والدین حق دارند كه نمره های بالای بچه های خود را ببینند و آنها را وادارند تا روزها و شب ها به حفظ دروس بپردازند.
اگر چه نظام آموزشی ما بیش از حد به نمره اهمیت می دهد، اما والدین نقش انكارناپذیری در كسب نمره از فرزندان خود دارند. وقتی كه معلمی برای نمرات كم دانش آموزی به والدین آنها نامه می نویسد، و از والدین می خواهد كه فرزندان خود را به درس خواندن وادار كنند در حقیقت باید گفت كه بنیان غلطی است كه نظام آموزشی ما گذاشته است.
نمره گرفتن یك واقعیت است كه نظام آموزشی ما و والدین دانش آموزان نیز نمی توانند آن را انكار كنند، و از سوی دیگر این اعداد و ارقام به تابو و رویای دانش آموزان تبدیل شده است. رویایی مشكل آفرین و دردسر ساز كه پایه های آگاهی و دانش مردم را تخریب می كند.
اگر به شكل واقع بینانه با این نوع ارزشیابی برخورد كنیم خواهیم دید كه به ظاهر ناخواسته ولی عملا با دست خود یك نوع اضطراب و استرس و بیماری را در جامعه تزریق می كنیم. با این همه آیا می توان گفت كه نمره واقعیت ندارد؟
فاطمه ناصری
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید