سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


درباره کیوان خسروانی


درباره کیوان خسروانی
▪ متولد سال ۱۳۱۸ تهران
▪ یك سال تحصیل معماری در دانشگاه بركلی و بازگشت به ایران ۱۳۳۷- ۱۳۳۶
▪ فوق لیسانس معماری با درجه عالی از دانشكده هنرهای زیبا دانشگاه تهران ۱۳۴۱
▪ دریافت بورسیه از دولت فرانسه و دوسال تحصیل معماری در بوزار
▪ برگزاری نمایشگاهی در كروكی های معماری ایران و اروپا در سیته اینترناسیونال پاریس ۱۳۴۳
▪ همكاری در پروژه دانشگاه شهر «شفیلد» در لندن ۱۳۴۳
▪ دو سال تحصیل در دوره تخصصی مرمت آثار باستانی در دانشگاه رم ۱۳۴۵- ۱۳۴۳
▪ طراحی نور پردازی تخت جمشید، طرح تأثیر هوای آزاد جلوی كاخ آپادانا و نور پردازی حافظیه با ۸۵۰ شكل تزئینی
▪ طراح آثاری چون «مهسمانسرای نائین» و كتابخانه كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان (در تهران)
▪ عضو هیأت داوران طرح های معماری كاهگلی دانشجویان فوق لیسانس دانشگاه كاتولیك واشنگتن ۱۳۸۱
▪ طراح پارچه و لباس با استفاده از موتیف های ایرانی و بومی
▪ شركت در كنگره های معماری و ایراد سخنرانی
▪ طراح و اجرای نماز خانه سفارت جمهوری اسلامی ایران در فرانسه ۱۳۸۵
▪ و...
خیلی وقت ها معماری به عنوان یك میان رشته هنری و علمی خود را نه در طراحی و اجرای یك سازه و ساختمان، كه در تولید یك ایده یا فكر نشان می دهد. آن قدر كه وقتی این ایده به فكر در خیال مخاطبان بنیادی بیابد و پایه و اساس پیدا كند، خود به خود منشأ ساخت و سازهایی خواهد شد كه یكی از آن ها ساختمان و محل و مكان سكونت و اقامت انسان است. در این میان برای كشورهایی كه پشتوانه تاریخی سترگی دارند، كار كمی ساده تر و در عین حال كمی سخت تر می شود.
بازگشت به سنت هایی كه از سد خرد اسلاف گذشته اند و در مسیر و محور زمان آزمایش و امتحان خود را پس داده اند، رمز آن سادگی است و سختی هم درست از همان جا می آید و منشأ می یابد. به عبارتی رفتن راهی كه پیموده نشده و از چشمان تیز گذشتگان هم پنهان مانده در جای خود سختی هایی دارد كه در تقلید و تكرار گذشته و تأكیدی بی چون و چرا بر آن نمی توان یافت. از همین كنش ها و میان كنش ها هم هست كه هنر همچنان خود را تازه و بر زمینه ای از گذشته تكرار می كند.
و بالاخره این كه در یك چنین متن گشوده ای هستند و پیدا می شوند كسانی كه در معماری به جای پرداختن صرف بر ساخت و ساز، به حاشیه ها هم كه گاهی مهم تر از متن به شمار می آیند می پردازند و از همان موضع پیش می آیند و طرحی نو در می اندازند. یكی از این افراد در عرصه معماری مدرن و معاصر ایران «كیوان خسروانی» معمار گزیده گوی مقیم فرانسه است؛ كسی كه سهم ساخته های فكری او بر ساخته های معماری اش می چربد و به همین ترتیب هم هست كه توانسته در ردیف آدم های ممتاز این میان رشته علمی و هنری قرار بگیرد و هنوز نامی و یادی از او در ذهن ها و برزبان ها بماند و بدرخشد.
خسروانی هم به اعتبار معدود آفریده های ساختمانی و هم به اعتبار سخنرانی ها و مقاله های پراكنده ای كه داشته، نگاه به گذشته و گرفتن الهام از آن و در یك عبارت پاسداشت میراث فرهنگی را سر لوحه فكرها و فعالیت های خود دانسته و می داند و شاید به همین خاطر هم بعد از یك سال تحصیل، دانشكده معماری دانشگاه «بركلی» را در سال ۱۳۳۷ رها می كند و به دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران می پیوندد.
یعنی به جایی كه همه چیز در دانش معماری روز جهان خلاصه نمی شود و گوشه چشمی هم به هنر و معماری وطنی و به گذشته های دور و نزدیك این خاك هست. در همین دانشكده هم او فوق لیسانس معماری را با درجه عالی می گیرد؛ مدركی كه برای نخستین بار در ایران اعطا می شود و پیش از آن كه مهندس هوشنگ سیحون به ریاست این دانشكده منصوب شده باشد. دانش اندوزی خسروانی اما، به همین جا و به همین مدرك سال ۱۳۴۱ ختم نمی شود. او در ادامه و با دریافت بورس تحصیلی دو ساله از دولت فرانسه، دو سال را هم در مدرسه معماری «بوزار» پاریس می گذراند كه پیش تر و همزمان با او حلقه ای از چهره های مهم و ماندگار معماری معاصر ایران در آنجا دانش آموخته اند.
دو سال تحصیل در بوزار بی مجال به همكاری ۶ ماهه ای در طرح دانشگاه شهر «شفیلد» انگلستان ناتمام می ماند و سرانجام باگذراندن دوره ای تخصصی در دانشگاه رم و در رشته مرمت آثار باستانی خاتمه می یابد. چند وجهی بودن و جامعیت نگاه معمار را شاید اینجا و از مرور همین دوره های كوتاه و بلند تحصیلی و پژوهش بتوان تشخیص داد؛ چیزی كه باعث می شود او و چند چهره دیگر، كه با دانش معماری غربی نیز بیگانه نبودند، به دنبال راه های دیگری برای بیان خلاقیت هایشان باشند. راهی كه اگر توسعه و تعمیم می یافت، حالا به نتایج روشن دیگری رسیده بود و از بی سیمایی و بی هویتی معماری معاصر ما می كاست.
باز گشت به ایران و سیر و سفر به نقاط دور و نزدیك این جغرافیای پر رمز و راز وصورت برداری از نمونه های درخشان معماری كلاسیك آن بخش دیگری از زندگی حرفه ای خسروانی را در سال های پس از دانش اندوزی او تشكیل می دهند. تلاشی كه بعد ها مقدمه طراحی نخستین پروژه معماری او می شود كه «میهمانسرای نائین» نام دارد و كارفرمای آن سازمان جلب سیاحان است. یك چنین نگاه و نگره ای در معماری نه می توانست یكسر مرهون و مدیون آموزه های دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران باشد و نه می توانست پیرو آموخته های خسروانی از بوزار و شفیلد و رم باشد.
با یك نگاه «در زمانی» و تاریخی، «مهمانسرای نائین» را، كه یك ساختمان منحصر به فرد در عرصه معماری معاصر ما به حساب می آید، می توان در زمره همان نگاه های فردی و در عین حال متكثر در معماری بعد از مدرنیسم دانست كه صرف نظر از عملكرد به عناصر زیبایی شناسانه هم خوان و هم گون نیز توجه داشته است.
در این اثر مونو منتال، معمار كه حالا چنته ای پر از دیده و دریافت های بومی و اقلیمی دارد، با هزینه ای بسیار نازل بر طراحی و اجرای یك سازه و ساختمان ساده با نمایی كاهگلی براساس ایده ای برگرفته از خانه هراتی های نائین می پردازد و حاصل آن ۸ اتاق دوبلكس، یك رستوران و یك سری فضاهای خدماتی می شود. به طوری كه در یك نما و شمای كلی می توان جمع و تفریق و ضرب و تقسیم آموزه های پراتیك و آكادمیك و آموزه های معماری ایرانی و غربی را به طور همزمان در آن دید و دریافت كرد.
یكی دیگر از نكات جالب این اثر كه آن را از آثار ممتازی چون موزه هنرهای معاصر تهران و دیگر آثار ملهم از معماری سنتی ایران متمایز می كند، ترجمان صریح آن به تأثیری است كه از محیط گرفته است. این زیبایی راخسروانی بعدها به شكل دیگری در طراحی كتابخانه كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان بروز می دهد؛ ساختمانی با آجرهای قرمز (بهمنی) در «گودزنبورك خانه» تهران. اینجا نیز معمار به رغم نزدیكی و هماهنگی با محیط نتوانسته از تأثیر معماری سنتی و المان های كویری بگذرد و در نهایت مستطیل ساده ساختمان را با نمایی از قوس های مكرر پوشانده است و اما برای آن كه به درونی بودن و ذاتی بودن یك چنین نگاهی در معدود ساخته های این هنرمند پی ببریم و مهر تأییدی بر آن بزنیم، كافی است كه از رهگذر همین نگاه صوری و سراسری به سومین اثر ماندگار او درمعماری معاصر ایران اشاره كنیم كه طراحی و اجرای یك ویلا (كوشك) میان باغی برای خانواده پدری و در خیابان كامرانیه تهران به حساب می آید. در این ساختمان زیبا هم كه متأسفانه در هجمه ساخت و سازهای بی حساب سال های اخیر، توسط یكی از بانك ها تخریب و به برج بدل شد، معمار به طراحی اثری هم روحیه و هم رخداد با دیگر آثار خود پرداخته است.
او اینجا و در این اثر سیمانی ثابت می كند كه معماری صرف نظر از محیط و مصالح می تواند همواره و همچنان تعلق خود را به سنت ها و ارزش های فرهنگی و بومی حفظ كند و به بی سیمایی شایع روزگار ما دچار نشود. این بازگشت و این خودیابی درنظر خسروانی، نه نفی دستاوردهای تكنولوژیك معماری و اقتضاهای این دانش جامعه شناختی و روان شناختی، كه در همان بحث دیرپای امروزی كردن دیروزها شكل می گیرد و مستحیل می شود. یك چنین نگاهی به معماری را كه حالا در خود تبدیل به ایده ای فراگیر شده و بنیادهایی چون بنیاد آقاخان هر ساله به دستاوردهای مهم و منحصر به فرد آن جایزه ای سنگین می دهند، در همان سال های فعالیت معمار ایرانی برای مثال در مصر و در كار و كوش كسانی چون «حسن فتحی» (معمار بزرگ مصری) نیز می توان پیدا كرد.
فعالیت های خسروانی كه حالا و در پاریس مشغول طراحی واجرای نمازخانه ای برای سفارت جمهوری اسلامی ایران است و قرار است در طرح «هویت بخشی به مدارس ایران» هم شركت كند، تنها در همان ۳ اثر یاد شده خلاصه نمی شود و اگر بخواهیم بخش مهم دیگری از تلاش های او را یادآوری كنیم، طراحی پارچه برای سازمان صنایع دستی و طراحی لباس برای عرضه شخصی در یك برهه زمانی نوع و نمونه دیگری از دانش معماری او محسوب می شود.
وی برای طراحی پارچه و لباس مطالعه خود را روی لباس ها و طرح های ایرانی و بومی متمركز می كند و لباس هایی ساده و ارزان طراحی می كندكه خیلی هم در زمان خودش مورد استقبال قرار می گیرد. در این لباس ها بیننده می تواند آثاری چشمگیر از صنایع دستی ایران مانند زری دوزی، باتیك روی ابریشم (اسكو)، قلم كاری، سكمه، چشمه دوزی اصفهان، سوزن دوزی بلوچستان و... را ببیند و با آنها همراه بشود. نمونه هایی از این لباس ها، كه زمانی خسروانی خود به عرضه مستقیم آنها می پرداخت، حالا در یكی ازموزه های پاریس نگهداری می شود.
شیفتگی و آمیختگی خسروانی با گذشته و حفظ آنها را تنها نمی توان با استناد به آفریده های او دنبال كرد.
این حساسیت از همان سال های پیش از انقلاب و برای مثال در مواجهه با تخریب محله ای قدیمی در تهران (عودلاجان) آغاز می شود و با نوشتن مقاله ها و ایراد سخنرانی هایی در ایران و اروپا و آمریكا و در فضاهای دانشگاهی و فرهنگی ادامه می یابد. او بنا به حساسیت كه زنجیروار در ذهن و زندگی اش ظاهر شده و می شود، تاكنون به طرح های زیادی واكنش نشان داده است؛ طرح هایی كه دم از احیا و بازسازی گذشته و یادگارهای دیرین آن می زنند و در اصل و بیشتر به تخریب شان می پردازند.
او در مقاله ای كه در یكی از شماره های مجله «معماری و شهرسازی» آمده است و عنوان «آثار هنری، میراث فرهنگی و مرمت آنها» را دارد، عقیده خود را درباره مرمت آثار هنری و معماری چنین بازگو می كند: «...روش های كلی ای كه در مورد ترمیم آثار هنری از یك تابلو، یا یك قصر قدیمی باید در نظر گرفت قواعدی هستند كه در علم جدید ترمیم آثار هنری خوانده می شود. به طور كلی در تمام این موارد اگر دخالت در ترمیم یك اثر هنری بیش از ۳۰ درصد باشد، این دخالت بازسازی محسوب شده، به طور اصولی مورد قبول نیست.
برای مثال دوباره سازی برج «بابل» در عراق و یا ترمیم وحشتناك Pont Neuf در پاریس را می توان دو نمونه غلط از ترمیم ذكر كرد كه بازسازی هایی بدون حتی ارزش استادگری به حساب می آیند. در تأیید این اصل همه قبول دارند كه بازسازی تخت جمشید یا Corisee شهر رم به عنوان مرمت غیرقابل تصور است. در مورد آن ۳۰ درصد دخالت مجاز نیز باید مرمت كننده به نوعی در نهایت ظرافت نشان بدهد كه جهت درك فرم اصلی اثر هنری این ۳۰ درصد به اثر اضافه شده و با نهایت دقت باید با قسمت های اولیه فرق داشته و مجزا باشد و هرگز به عنوان اثر قدیمی مورد دید قرار نگیرد... در معماری ایران كه از مرز افغانستان تا مرو و بخارا هم فراتر می رود به خاطر نوع مصالح به ظرافت و هنر بیشتری احتیاج است تا این دخالت را بتوان نشان داد؛ به ویژه در مورد پوشش كاهگلی كه شاید اصلاً امكان پذیر نباشد.
و اما بالاخره چیزی كه بتواند بازگوی درست و دقیق دریافت های كیوان خسروانی ازمعماری و مشتقات آن باشد، متنی گشوده تر از این می خواهد و مجالی بزرگتر و با سیستم تر از این؛ معماری كه به ظاهر و به بیان و به عدد آثار محدودی آفریده است و در اصل و در یاد و در نوع خود، اما، اثرات فراوانی به محیط بخشیده و بر جای گذاشته است. كمی كه دقت كنیم در جرگه و جریان هنرمندان و هنر این سرزمین و این برهه و برش از تاریخ آن كمتر پیدا می شوند كسانی كه حضوری چنین پررنگ، پیوسته و زیرپوستی داشته باشند.
زینب حسینجانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید