شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


پیوستن به تاریخ پس از فراغت از تحصیل


پیوستن به تاریخ پس از فراغت از تحصیل
● بررسی كتاب: تاریخ نقاشی ایران، تألیف دكتر مرتضی گودرزی
در تذكره اولیاء، شیخ فرید الدین عطار نیشابوری، در ذكر حسین منصور حلاج نقل است كه چون حلاج را به چوبه‌ ‌دار می‌بردند هر كسی سنگی می‌انداختند و حلاج هیچ نمی‌گفت. شبلی گٍلی به او انداخت و او آه كشید. گفتند از این همه سنگ آه بر نیاوردی ولی از گٍل شبلی آه كشیدی. حلاج پاسخ داد كه دیگران غافل‌اند ولی او آگاه بود (تذكره اولیا ۱۳۴۶، جلد دوم، ص ۱۲۱)
مؤلف محترم كتاب تاریخ نقاشی ایران نیز فرد آگاهی است. مدرك كارشناسی خود را از دانشگاه تهران، در رشته نقاشی، دریافت كرده است و مدرك كارشناسی ارشد را از دانشكده هنر و معماری دانشگاه آزاد اخذ كرده است. ایشان پس از این دوره موفق به اخذ دانشنامه دكترا شده و P.h.D خود را از دانشگاه UCE (University of Central England) دریافت كرده است. پس دارای آگاهی و شرایط لازم برای تدوین كتاب تاریخ نقاشی ایران، هستند. ایشان همچنین سمت‌های اجرایی متعددی را متصدی بوده و هم اینك رییس پژوهشكده حوزه هنری هستند.
● برای روشن شدن وضعیت كتاب، از صفحات نخست آن آغاز كنم.
۱) فصل اول: «ایران در گذر تاریخ» ۲ صفحه
▪ «مفهوم فضا در نقاشی كهن ایران» ۴ صفحه
به انضمام دو صفحه كه به معرفی تذهیب، تشعیر، فصالی و غیره می‌پردازد. از میان صفحات مذهب درخشانی كه در طول تاریخ برای ما به جا مانده، انتخاب مؤلف محترم، اثری از پروین حیدری‌نسب به ابعاد ۶۴*۷۸ سانتی‌متر است كه این اثرِ نه چندان درخشان، بیشتر نقاشی است تا تذهیب.
در تعریف «تشعیر»، بدون اشاره به ریشه لغوی این واژه كه از« شَعر» به معنی «موی» می‌باشد (چون خطوط تشعیر مانند موی بسیار ظریف و نازك است). آمده است: «شبكه‌ای تزیینی از نقوش مختلف است كه شامل تذهیب نیز می‌شود» (ص‌۱۱) كه تعریف اشتباهی است، زیرا تشعیر شامل تذهیب نمی‌شود. تذهیب عموماً در جوار و چسبیده به جداول نگاره‌ها قرار می‌گیرد و تشعیر پس از آن و شامل «گرفت‌و‌گیر» و بعضاً درگیری نیروهای متخاصم مانند: حمله قوش به خرگوش، روباه به پرنده، شیر به گاومیش و غیره می‌شود. نمونه تصویری كه برای این بخش آمده، اسلیمی‌هایی از جنس التقاطی است كه یادآور طراحی و نقوش فرشی است كه معمولاً مرحوم عیسی بهادری برای طراحی قالی انجام می‌داد.
این اسلیمی‌ها هیچ ارتباطی با تشعیر ندارد و شایسته بود نمونه‌هایی از طراحی و تشعیرهای استثنایی دیوان «سلطان احمد جلایر» (محفوظ در مجموعه فریر، مؤسسه اسمیتسونیان) و یا «هفت اورنگ سلطان ابراهیم میرزا» (قرن دهم‌ هجری) انتخاب و در كتاب چاپ می‌شد. پایان بخش این فصل ۴ صفحه به هنر مانوی اختصاص دارد. در این بخش- هنر مانوی- بدون دادن هر‌گونه ارجاع به منبع معتبری، اشاره می‌شود:‌ «حاكمان اویغور تركستان به دین آنان [مانوی] گرویدند و حتی فرمانروای چین آیین مانی را پذیرفت.» (ص ۱۶). به استناد كدام منبع! سپس همین مورد نیز نقض می‌شود و در چند سطر بعد، بدون ذكر مأخذ، نگارش شده است: «در یك متن چینی آمده است كه به سال ۲۳۱ ه. ق سرداران، عمال خود را وادار می‌كردند كه كتاب‌های مصور دینی و نقاشی‌های مانویان را گردآوری كنند و در میادین و معابر بسوزانند» (ص۱۶)
مسلماً استفاده از منابعی چون:
- تقی‌زاده، حسن. مانی و دین او، تهران، ۱۳۷۹.
- تقی‌زاده، حسن. مانی شناسی، تهران، توس، ۱۳۸۲
- دكره، فرانسوا. مانی و سنت مانوی، ترجمه: عباس باقری، تهران، فرزان روز،‌ ۱۳۸۰
- صدیقی،‌غلامحسین. جنبش‌های دینی ایرانی، تهران، پاژنگ، ۱۳۷۲.
- افشار شیرازی، احمد. متون عربی و فارسی درباره مانی و مانویت، تهران، بی‌نا، ۱۳۳۵.
- یواخیم كلیم كایت، هانس. هنر مانوی، ترجمه، ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران، فكر‌ روز، ۱۳۷۳.
كمك بسیاری به غنا و محتوای این بخش از كتاب می‌كرد.
۲) در فصل دوم :
تنها یك صفحه (به همراه تصویر)‌ به نقاشی دوره سلجوقی اختصاص داده شده و آن هم بدون اشاره به مهم‌ترین اثر تصویری این دوره كتاب مصور‌ «ورقه و گلشاه» كه عیوقی آن را در قالب مثنوی، به بحر متقارب به نظم درآورده و در موزه توپ كاپی سرای استانبول محفوظ است. در مجموع فصل دوم به هنر دوره سلجوقی و ایلخانی (بخوانید ایلخانان) اختصاص دارد و شامل چهارصفحه به انضمام سه تصویر است.
در این بخش كوچكترین اشار‌ه‌ای به آثار طراز اول این دوره یعنی «جامع التواریخ» خواجه رشید‌الدین و تصاویر بی‌نظیر آن نشده است.
از «جامع التواریخ» سه نسخه موجود است. دو عدد عربی (مجموعه ناصر خلیلی، لندن و مجموعه دانشگاه ادینبورگ، اسكاتلند) و یك نسخه فارسی كه در موزه توپ كاپی، استانبول،‌ محفوظ است. نیز به شاهنامه بزرگ (كه تا چندی پیش به اشتباه به آن شاهنامه «دموت» گفته می‌شد). اشاره‌ای نشده است. متأسفانه اشاره به این دو كتاب یعنی «شاهنامه بزرگ» و «جامع التواریخ» خواجه رشید‌الدین، در بحثی تحت عنوان مكتب تبریز در دوره تیموری آمده است كه بیان و امری تحریف و به دور از واقعیت است.
اصولاً در تاریخ هنر نگارگری ایران دوبار از مكتب تبریز یاد می‌شود. یكی مكتب اول تبریز كه به سال‌های فرمانروایی هولاكو (۶۸۰-۶۶۳ ه. ق)‌ غازان خان (۷۰۳- ۶۹۴ ه. ق) و اولجاتیو (۷۱۶- ۷۰۳ ه. ق) باز‌می‌گردد و با نام مكتب تبریز، دوره اول، شناخته می‌شود.
▪ در مكتب تبریز دوره اول است كه كتب مصور بی‌نظیری مانند:
«جامع التواریخ»، «منافع الحیوان» و «شاهنامه بزرگ» شكل می‌گیرند و به منصه ظهور می‌رسند. ▪ در مكتب تبریز، دوره دوم، دواوین منحصر به فردی مانند:
شاهنامه شاه طهماسبی، دیوان حافظ، خمسه نظامی، دیوان امیر علیشیر نوایی و... توسط هنرمندانی، چون:‌
ـ سلطان محمد
ـ میر مصور
ـ میرزا علی
ـ سید علی
ـ آقا میرك و مظفر علی مصِورسازی می‌شود.
اصولاً سخنی از مكتب تبریز در دوره تیموری در هیچ كتاب معتبری دیده نشده و صحبتی از آن به میان نیامده است. صرفنظر از این اشتباه فاحش، «شاهنامه بزرگ»، یا به ترتیبی كه مؤلف محترم اشاره كرده است، شاهنامه «دموت» را متعلق به حدود سال ۳۰-۷۰ ه. ق دانسته است (ص۴۵)‌. پس آفرین بر نبوغ ایرانی كه در صدراسلام و پیش از سروده شدن شاهنامه توسط فردوسی، با استعانت به نیروی خلاقه خود، موفق به آفرینش كتاب مصِوری به این عظمت و سترگی شده‌اند.
یكی دیگر از اشتباهات غیرقابل چشم‌پوشی این بخش، یعنی بخش هنر تیموری، سال‌های فعالیت بایسنغر میرزا است.
▪ در ص ۳۶ كتاب آمده است:
«بایسنغر میرزا با هدف پیشرفت و كسب اطلاعات علمی- فرهنگی هیئت‌هایی را به كشورهای دیگر خصوصاً خاور دور اعزام كرد. در سال ۷۲۳ ه.ق. به همراه یكی از هیئت‌هایی كه بایسنغر میرزا به چین فرستاد...». اینك برای همه اظهر من الشمس است كه بایسنغر میرزا در ۸۰۳ ه.ق تولد یافته و در سال ۸۳۷ ه. ق. از دنیا رفته و در طول عمر بسیار كوتاهش منشا خدمات فرهنگی بسیاری بوده است. در سال ۷۲۳ ه.ق. بایسنغر میرزا حتی متولد نبوده است كه بتواند افرادی را برای كسب اطلاعات علمی- فرهنگی به چین گسیل دارد.
یكی دیگر از نكات كتاب پیوند دادن مكتب نگارگری شیراز (با توجه به نگاره‌ای كه از ملاقات همای و همایون از دیوان خواجوی كرمانی در صفحه ۲۴ كتاب آمده است)‌ با نگاره‌های شاهنامه بایسنغری است.
در نگاره‌های مكتب شیراز از تضاد (كنتراست) رنگی شدیدتری استفاده می‌شود. در حالی كه در نگاره‌های مكتب هرات، رنگ‌ها خاموش‌ترند. درخشش رنگی نگاره‌های مكتب شیراز (به ویژه نگاره همای و همایون، كه در كتاب آمده است) به مراتب فراتر از نگاره‌های مكتب هرات است. ضمن این كه نگاره‌های مكتب شیراز دارای تحرك و فضای پویاتری نسبت به نگاره‌های مكتب هرات هستند.
۳) فصل چهارم به مكتب صفوی اختصاص دارد. در این بخش نیز مكتب اصفهان كه پایان بخش مكتب صفوی، در سده یازدهم هجری- قمری است، قبل از مكتب قزوین معرفی می‌شود و برای نمونه حتی یك تصویر از آثار سرآمدان مكتب اصفهان مانند؛
▪ رضا عباسی
▪ معین مصور
▪‌ افضل الحسینی
▪ محمدی به میان نیامده است.
جالب اینجا است كه پس از تحقیقات مفصلی كه در این زمینه به عمل آمده است و مشخص شده است رضا عباسی و آقا رضا یك فرد هستند (كن‌بای، رضا عباسی:‌ مصلح انقلابی، ۱۹۹۶)، مؤلف محترم آقا رضا را فردی به غیر از رضا عباسی می‌شناسد و معرفی می‌نماید (ص۵۶).
من نمی‌دانم از چه زمانی رسم بر این قرار گرفته است كه به هنگام معرفی آثار نگارگری ایران از تاریخ میلادی استفاده شود. اگر غربی‌ها برای معرفی آثار نگارگری ایران،‌ با استفاده از تقویم تطبیقی، تاریخ‌های هجری قمری را تبدیل به میلادی می‌كنند، به این جهت است كه با مخاطب غربی سروكار دارند.
چه اسراری است، برای ما ایرانیان كه دارای تاریخ مشخص هجری- قمری هستیم و برای مخاطب ایرانی می‌نویسم، از تاریخ میلادی استفاده كنیم. واقعاً برای محققین مشكل است كه با مراجعه به تقویم‌های تطبیقی،‌ تاریخ‌های میلادی را به هجری- قمری بازگردانند‌ (تصاویر صفحات:۲۶،۳۰،۳۳،۴۹،۵۴،۵۷،۵۹، ۶۱) و یا اطلاعات مربوط به تصاویر را برای خواننده به صورت كامل ارایه نمایند (هنرمند احتمالی، اندازه، شیوه، سال اجرا،‌ محل نگاهداری).
در كتاب تاریخ نقاشی ایران، در مجموع شصت صفحه به تاریخ ششصد‌فاصله نگارگری ایران (به طور متوسط هر یك‌صد سال، ده صفحه) و دویست صفحه باقی‌مانده كتاب به شصت سال اخیر و به ویژه به بی‌ینال‌ها، اختصاص یافته است. در این بخش نیز مشخص نیست، معیار انتخاب آثار چگونه بوده است.
به طور مثال حتی یك اثر از استاد جواد حمیدی، استاد محمود جوادی‌پور و یا منوچهر یكتایی به چاپ نرسیده است. به عوض از افرادی كه در سال‌های اخیر از تحصیل فراغت حاصل كرده‌اند به میزان بسیاری در كتاب تاریخ نقاشی ایران به چاپ رسیده و در این دنیای پْست مدرن، به لطف دكتر مرتضی گودرزی به تاریخ پیوسته‌اند. حتی اثری از استادان این نسل، كه حد واسط میان پیش كسوتان و دانشجویان به شمار می‌آیند و در حقیقت نقاشی را به این جوانان آموخته اند نشانی از تصویر دیده نمی‌شود. مانند: محمد ابراهیم جعفری، نصرت‌الله مسلمیان، همایون سلیمی و...
حتی همین بخش نیز از دقت كافی برخوردار نیست. اثرِ شهریار احمدی با نام بهار بهبهانی چاپ شده و اثرِ بهار بهبهانی با نام شهریار احمدی، در عین حال هر چه جستجو كردم، در این شصت سال اخیر، هنرمندی كه در سال ۱۳۲۶ متولد شده باشد و بهمن بصیری نام داشته باشد، نیافتم (ص ۱۲۰)‌. نیز حسین محجوبی (متولد ۱۳۲۹)‌ و علی اكبر صادقی (متولد ۱۳۲۶).
مؤلف كتاب از منابع معتبر جهت نگارش كتاب تاریخ نقاشی ایران كمتر استفاده كرده و بیشتر به منابع ژورنالیستی توجه داشته است. (روزنامه‌ها، گاهنامه‌ها، بروشور و یا كاتالوگ نمایشگاه‌ها). چنانچه در زمینه نقاشی معاصر ایران منابع در دسترس ایشان نبوده (كه این طور نیست)، حداقل كتاب‌های معتبر (لاتین)‌ بسیاری در زمینه تاریخ نگارگری سنتی ایران، در سرتاسر جهان، به چاپ رسیده است، كه دریغ از حتی یك منبع با ارجاع.
یكی از اهداف مهم تاسیس سازمان مطالعه و تدوین كتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)‌ تدوین «منابع مبنایی و علمی معتبر و مستند» در زمینه كتاب‌های درسی دانشگاهی است. كتاب حاضر برای دانشجویان رشته هنر (نقاشی)‌ در مقطع كارشناسی به عنوان منبع اصلی «تاریخ عمومی نقاشی/۳» به ارزش ۲ واحد تدوین شده است. ولی این كتاب نه تنها دارای اشكالات علمی بسیار است،‌ كه به برخی از آنها اشاره رفت،‌ بلكه موجب انحراف در دانش نسل جوان نیز خواهد بود.
به هر تقدیر انتشار كتاب تاریخ را به آقای دكتر مرتضی گودرزی (دیباج)‌ تعزیت عرض كرده و انتظار جمع‌آوری آن از سوی سازمان انتشارات سمت می‌رود.
منبع : دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس


همچنین مشاهده کنید