دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

امام حسین(ع) از دیدگاه اهل سنت


امام حسین(ع) از دیدگاه اهل سنت
در حالی كه بیشتر انقلاب‌های معاصر، سرچشمه ایدئولوژیك خود را از ناسیونالیسم، بورژوازی، كمونیسم و... می‌گرفتند، مردم ایران به رهبری امام خمینی، اسلام را به عنوان ایدئولوژی انقلابی خود برگزیدند. دلیل بروز چنین رفتاری از مردم ایران بیش از هر چیز به فرهنگ سیاسی ایرانیان باز می‌گردد. باتوجه به آنكه مهم‌ترین منبع فرهنگ سیاسی ایران، مبانی دینی و به طور خاص مذهب شیعه است و بخش عمده‌ای از رفتار سیاسی مردم نیز از این منبع متأثر است، بنابراین حركت اسلامی مردم ایران در بهمن ۵۷ نیز از این منبع ناشی شده است.
از این رو این مقاله با در نظر گرفتن انقلاب اسلامی به عنوان تبیین كننده و تطبیق دهنده‌ اندیشه‌های اسلامی با جامعه‌ ایرانی به بررسی تأثیر نهضت حسینی بر انقلاب اسلامی با تأكید بر مقوله شهادت می پردازد.
غلبه اصولیون بر اخباریون، شیعیان را به دو گروه مجتهدان و مقلدان تقسیم نمود. بنابر اعتقاد اصولیون، در عصر حضور معصومین، حاكمیت و اختیارات آن توسط ائمه اعمال می‌گردد ولی در زمان غیبت، از یك سو به دلیل حكمت الهی و اقتضای قاعده لطف كه زمین خالی از حجت نباشد و از سوی دیگر از آنجا كه حفظ نظم اسلامی باید به دست كسی انجام شود كه آگاهی كاملی از احكام اسلام و قوانین آن داشته باشد، حق حاكمیت اسلامی و ولایت تصرف در امور اجتماعی و سیاسی برعهده جامع‌الشرایط گذاشته شده است.*
از این رو با تثبیت و نهادینه شدن اجتهاد و تقلید، عملا جامعه شیعه به دو گروه اقلیت مجتهد و اكثریت مقلد تقسیم گردید و رهبری و هدایت دینی مردم و استنباط احكام اسلامی، به عنوان یكی از كارهای ویژه مهم روحانیت درآمد. این رویداد رابطه‌ای ناگسستنی در تمام مراحل زندگی میان مردم و روحانیت به وجود آورد كه طی آن روحانیت سعی در برقراری ارتباط با مردم و گروه‌های مختلف نمود.
این ارتباط به حدی قوی شكل گرفت كه نقش روحانیت شیعه در مسایل سیاسی و اجتماعی ایران در زمان‌های مختلف غیر قابل انكار می‌نماید.*
بنابراین در نظام روحانیت شیعه، به واسطه وجود مسئله تقلید، نوعی رابطه معنوی میان توده مردم و رهبران مذهبی ایجاد شده است. به طوری كه مردم تحت دستورات و نظرات رهبری قرار داشته و نوعی همنوایی میان آنان شكل گرفته است. این همنوایی باعث شكل‌‌گیری قیام‌ها، جنبش‌ها، نهضت‌ها و در نهایت انقلابی اسلامی شده است.
شهید مطهری با اذعان به این مطلب كه در طول تاریخ، روحانیون و علمای تسنن، سخنان و طرح‌های اصلاحی بیشتری نسبت به علمای شیعه ارایه كرده‌اند، معتقد است كه آنها نتوانسته‌اند یك حركت اصلاحی عمیق بوجود بیاورند. به اعتقاد شهید مطهری علمای شیعه با اینكه كمتر در این زمینه‌ها حرف زده‌اند در طول یكصد سال اخیر حركت هایی را رهبری كرده‌اند كه نظیر هیچ كدام آنها حتی در میان اهل سنت وجود نداشته است، چه رسد به روحانیت مسیحی و امثال اینها...*
به عقیده شهید مطهری، این مسئله كه روحانیت شیعه در طول تاریخ منشا حركت‌های بزرگ شده است، دو دلیل عمده دارد. دلیل اول ویژگی خاص فرهنگ روحانیت شیعه است. به این معنا كه فرهنگ شیعی یك فرهنگ زنده، حركت‌زا و انقلاب آفرین است. این فرهنگ كه از روش و اندیشه‌های امام علی (ع) تغذیه می‌كند، فرهنگی است كه در تاریخ خود عاشورا، صحیفه سجادیه، دوره امامت و عصمت دویست و پنجاه ساله دارد و این در حالی است كه هیچ یك از فرهنگ‌های دیگر چنین عناصر حركت‌زایی در خود ندارند. دلیل دوم از نظر شهید مطهری این است كه روحانیت شیعه كه به دست ائمه شیعه پایه‌گذاری شده است براساس تضاد با قدرت های سلطه‌گر، انكار حقانیت پادشاهان و بی‌نیازی از قدرتهای حاكم پایه‌گذاری شده است. روحانیت شیعه از نظر معنوی متكی به خدا و از نظر اجتماعی متكی به مردم است و هیچ گاه جزو دولت نبوده است. بنابراین مهمترین دلیلی كه روحانیت توانسته انقلاب را رهبری كند، استقلال است و این حقیقت كه آنها هیچگاه عضو دستگاه‌های دولتی وغیر دولتی نبوده‌اند و از آنها ابلاغ نمی‌گرفته‌اند. *
بنابراین در می‌یابیم كه سنت اعتراض علیه حكومت‌های جبار، سنت شهادت، جاودانگی روح سنت بست‌نشینی و پناه‌گیری در جوار اماكن متبركه، مرثیه‌خوانی و عزاداری برای شهیدان تاریخ و ... از جمله منابع قدرت سنتی شیعیان محسوب می‌گردند كه بدون درك آنها نمی‌توان فهم درستی از انقلاب اسلامی بدست آورد.
یكی از این مقولات، شهادت‌طلبی است كه پیوند ناگسستنی با قیام امام حسین(ع) و واقعه عاشورا دارد به طوریكه در طول تاریخ بهره‌برداری هرمنوتیكی روحانیان شیعه از قرآن، سنت و عاشورا، ظرفیت انقلابی گسترده‌ای در اختیار آنان گذاشته است.
مفاهیم شهید و شهادت در دین اسلام از تعبیر خاصی نسبت به ادیان دیگر برخوردار است. شهادت، مرگی از راه كشته شدن است كه شهید آگاهانه و بخاطر هدف مقدس و به تعبیر قرآن «فی‌سبیل‌الله» انتخاب می‌كند. در واقع شهدا سعادت‌مندانی به شمار می‌آیند كه عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین گذرانده‌اند و در آخر نیز عمر فانی خود را به فیض عظیمی كه دلباختگان به لقاءالله آرزو می‌كنند بخشیده‌اند. از این رو ‌آنان جایگاهی والا دارند، زیرا زندگانی خویش را در راه هدفی الهی با سرافرازی به خیل شهدای راه حق پیوند زده‌اند.
در اسلام شهادت صفتی از «حیات معقول» به شمار می‌رود و شهید پس از پیامبر از مقام و جایگاهی برتر برخوردار است. از این رو در قرآن مجید، حدود ده آیه به صورت صریح درباره كسانی كه در راه خدا كشته شده‌اند وجود دارد. زنده بودن شهید، رزق شهید، آمرزش گناهان شهید، ضایع نشدن عمل شهید، مسرت وخوشحالی شهید، وارد شدن در رحمت الهی و رستگاری شهید از جمله مسایلی است كه در این آیات به آنها اشاره شده است.
به مصداق آیات شریفه ۱۶۹ تا ۱۷۵ سوره آل عمران كه می‌فرماید: «البته نپندارید كه شهیدان راه خدا مرده‌‌اند بلكه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود. آنان به فضل و رحمتی كه از خداوند نصیبشان گردیده شادمان اند و به آن مؤمنان كه هنوز به آنها نپیوسته‌اند و در پی آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده دهند كه از مردن هیچ نترسند و از فوت متاع دنیا هیچ غم مخورند. و آنها را بشارت به نعمت و فضل خدا دهند و اینكه خداوند اجر اهل ایمان را هرگز ضایع نگرداند.» *
در دین اسلام شهید همواره زنده است و حیات و ممات او همواره صفتی برای حیات طیبه محسوب می‌گردد.
از این رو روحانیون شیعه در طول تاریخ طی سخنرانی‌های خود با تفسیر روزآمد آیات و روایات، و همچنین استفاده از نمادهای اسلامی نظیر شهادت، امام حسین، كربلا، عاشورا، پیامبر، امام ، عدالت و مفاهیم مقابل آن مانند ظلم، فساد، یزید و ... و بیان قول، فعل و تقریر معصومان، بر افكار عمومی جامعه تأثیر گذاشته‌اند و فرهنگ سیاسی جامعه را دچار تحول اساسی نموده و هویت‌سازی كرده‌اند.
بنابراین استفاده از عناصر شهادت‌طلبی و الگوی كربلا را می‌توان از جمله منابع قدرت روحانیان محسوب نمود. الگویی كه در ایام محرم قوی‌ترین نیروی ملی و بسیج اجتماعی را در اختیار روحانیت قرار می‌دهد به شكلی كه تمام ملت به سوی یك سوگواری با احساسات شدید تا آن درجه سوق داده می‌شوند كه باور كردن آن برای كسانی كه شاهد آن نبوده‌اند بسیار مشكل است.
این امر به ویژه در دوران هایی كه مبارزه علیه عامل خارجی انجام می‌گرفت از نتایج و اجتماع گسترده‌تری برخوردار می‌شد. به این صورت كه مؤلفه‌های مذهب شیعه و همچنین فضایی كه در جامعه ایران نسبت به مظلومیت امام حسین وجود داشت،‌ عامل تقویت كننده رفتار سیاسی روحانیون می‌گردید. به این ترتیب، ایدئولوژی، فرهنگی سیاسی و زمینه‌های تاریخی ایران، شرایطی را فراهم می‌آورد كه رهبران مذهبی و روحانیون عالی‌ رتبه بتوانند مردم را بسیج نموده و بر حوادث و رویدادهای سیاسی جامعه تأثیر بگذارند.
روحانیون می‌توانستند حادثه عاشورا را بازسازی نموده و آن را با گفتمانهای جدیدی وارد عرصه سیاسی ایران نمایند. از آنجایی كه سلطه خارجی براساس شرایط غیر عادلانه‌ای ایجاد می‌شود، بنابراین می‌توانستند همانند «یزید» را در فرهنگ سیاسی ایران تشابه‌سازی نمایند و به این ترتیب، مردمی كه سالها در عزای امام حسین گریه كرده‌اند و از قیام وی، درس غیرت و شهادت فرا گرفته‌اند را وارد عرصه سیاسی و اجتماعی‌ می کند كه زمینه‌ساز اعتراض علیه سلطه خارجی است.
در این میان امام خمینی با دركی كه از دین و به تبع آن فقه سیاسی و مقولات فقه سیاسی داشت، مسایل را به صورت متمایزی نسبت به فقهای پیش از خود مورد توجه قرار داد. امام خمینی با اعتقاد به اینكه «زندگی سید‌الشهدا‌، زندگی حضرت صاحب سلام‌الله علیه، زندگی همه انبیاء عالم، همه انبیا از اول، از آدم تا حالا همه‌شان این معنا بوده است كه در مقابل جور، حكومت عدل را می‌خواستند درست كنند.» * مبارزه علیه رژیم پهلوی را سرمشق زندگی خود قرار دادند.
از این رو امام خمینی، تقیه، امر به معروف و نهی از منكر، جهاد و شهادت را به صورت متفاوتی با فقهای قبلی تفسیر كرد و با توجه به ربطی كه بین این چهار مقوله برقرار کرد، هنگامی كه شهادت امام حسین و عاشورا و كربلا و عبارت «كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا» را در نظر می‌گرفت، تفسیری از قیام امام حسین به دست می‌داد كه می‌توانست كنش انقلابی علیه رژیم پهلوی را برانگیزاند. در واقع امام خمینی بیش از هر متاله شیعه كه دارای منزلی قابل قیاس با وی است، خاطره كربلا را با احساس حادی از ضرورت سیاسی به كار گرفته است. *مردمی كه در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین،‌زینب، سلمان، ابوذر و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه‌‌ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از امام خمینی شنیدند و علی و حسین را در چهره او دیدند.*
زیرا اندیشه سیاسی امام به دلیل خصلت دینی و ماهیت مكتبی خود،‌ از پیوند عمیق و ناگسستنی با نهضت حسینی برخوردار بوده است. چرا كه از دیدگاه امام خمینی اسلام تنها به عبادت و برگزاری آیین‌های دینی ختم نمی‌شود ، بلكه دعوت وی به آگاهی و بیداری ملل جهت فهم دین،‌برقراری ارتباط فرد با اجتماع، ‌برقراری ارتباطات فرهنگی، داشتن استقلال فكری و احساس مسئولیت نمودن در قبال مسایل مهم جهان اسلام و مسلمین، نشان از آمیختگی اسلام با تمام وجوه زندگی انسان در قرائت دینی امام داشت.
در این راستا امام خمینی با ارایه تفسیر جامع وهمه جانبه از تعالیم دینی، تلاش نمود بنیان فكری و ایدئولوژیكی جنبشهای اسلامی را غنا و قدرت بخشد. از این رو ایدئولوژی اسلامی در ایجاد و گسترش دامنه نفوذ و پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی ایفا نمود. از این رو باید انقلاب ایران را به حساب آورد. زیرا مخالفت همه جانبه امام با رژیم شاهنشاهی و نفی سلطنت از سوی ایشان، به مفاهیم اساسی تشیع نظیر امامت، شهادت، اطاعت از مرجعیت روحانی، ولایت فقیه و ...، رنگ و بوی ایدئولوژیكی داد و نقش بسیار مهمی در بنا نهادن سنگ انقلاب و پیش بردن آن به سمت پیروزی نهایی ایفا نمود.
در واقع ایدئولوژی تشیع كه یك حس پرخاشگری علیه ظلم و مبارزه در راه خدا و در نهایت شهادت‌طلبی را در پیروان خویش زنده نگاه می‌دارد،‌ با تلاش امام خمینی در رأس گروه‌های مذهبی بر اذهان عمومی مسلط شد و با توجه به نفود عمیقی كه در سطح جامعه داشت، به وسیله شبكه بسیار وسیع روحانیت در شهرها و روستاها گسترش یافت و توانست با بسیج عمومی مردم جایگزین ایدئولوژی حاكم گردد. *
وقتی به عبارات امام درباره عاشورا رجوع می‌كنیم، ابتكار انقلابی امام را در استفاده از حادثه عاشورا مشاهده می‌نماییم: «تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمده‌اند و همه آنها این مسئله را داشتند كه فرد باید فدای جامعه بشود. سیدالشهدا روی همین میزان خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا كرد تا جامعه اصلاح بشود.»*
در واقع امام خمینی با اعتقاد به این امر كه قیام و شهادت سید‌‌الشهدا(ع) باید ملاك عمل اجتماعی مسلمانان قرار گیرد،‌ نهضت حسینی را مبنای حركت خویش در انقلاب اسلامی قرار داد. «آنچه كه سیدالشهدا عمل كرد و ‌آن ایده‌ ای كه او داشت و آن راهی كه او رفت و آن پیروزی كه بعد از شهادت برای او حاصل شد و برای اسلام حاصل شد، مقابله با ظالمی چون شاه بود.*
از این رو امام در مورد رسالت ملت در مقام عاشورا می‌گوید: «كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا باید سرلوحه زندگی در هر روز و درهر سرزمین باشد. همه روز باید ملت این معنا را داشته باشد كه امروز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم كربلاست و باید نقش كربلا را پیاده كنیم. انحصار به یك زمین ندارد انحصار به یك عده و افراد نمی‌شود، همه زمین‌ها باید این نقش را ایفا كنند و همه روزها»*
«این دستور آموزنده هم تكلیف است و هم مژده. تكلیف از آن جهت كه مستضعفان با عده‌ای قلیل، علیه مستكبران با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مأمورند چونان سرور شهیدان قیام كنند. و مژده بدین جهت كه شهیدان ما در شمار شهیدان كربلا قرار داده است.» *
امام خمینی كه استقلال كشور را در عصر خود در خطر می‌دید، خطاب به علما و مردم مسلمان ایران اعلام نمود كه «امروز روزی نیست كه به سیره سلف صالحان بتوان رفتار كرد، با سكوت و كناره گیری همه چیز را از دست خواهیم داد.»*
بنابر همین مقولات، منابع قدرت در اندیشه امام خمینی به دو دسته مادی و معنوی تقسیم می‌گردند. از این رو امام ضمن توجه به منابع مادی قدرت (مسائل نظامی دفاعی) به عنوان عوامل تأمین كننده نظم و امنیت، بیشترین اهمیت را به منابع معنوی می‌دادند. امام قدرت حقیقی را از آن خدا و اسلام می‌دانستند و در زمینه منابع معنوی قدرت، تأكید زیادی بر باورهای ذهنی مردم داشتند. از این رو امام خمینی امدادهای غیبی، ایمان مردم، وحدت و روحیه شهادت‌طلبی را از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی می‌دانستند و معتقد بودند «عشق به شهادت و عشق به لقاءالله، پیروزی می‌آورد. پیروزی را شمشیر نمی‌آورد، پیروزی را خون می‌آورد.» *
اعتقاد شهید مطهری بر این مبنا بود كه «جهاد اسلامی، امر به معروف و نهی از منكر، وظیفه نوعی و دینی و اجر و پاداش شهیدان گردید و مردمی كه سالها این آرزو را كه در زمره یاران امام حسین باشند در سر می‌پروراندند و هر صبح و شام تكرار می‌كردند. «یا لیتنی كنت معكم فافوز فوزاً عظیما»، بناگاه خود رادر صحنه‌‌ای مشاهده كردند كه گویی حسین را به عینه می‌دیدند. مردم صحنه‌های كربلا، حنین، بدر، احد، تبوك، و ... را در جلوی خویش می‌دیدند و همین باعث شد كه به پا خیزند و از سرچشمه‌های عشق به خدا، وضو بسازند و یك سره بانك تكبیر بر هر چه ظلم و ستمگری است بزنند.»*
در شرایطی كه اندیشه‌ها و رفتار امام خمینی، سكوت در مقابل حكومت باطل و بی‌تفاوت بودن نسبت به وضع موجود جامعه را بر نمی‌تابید، محمد‌رضا شاه پهلوی سعی در كنترل و یا خنثی نمودن مذهب از جهات سیاسی می‌کرد، او كه تلاش می‌كرد با اعمال فشار بر مدارس علوم دینی آنها را بی‌روح نگه دارد،‌ علمای مذهبی، را «ارتجاع سیاه» و مبارزین مسلمان را «عوامل مرتجعین سیاه» لقب داد.
شاه كه در اوج قدرت‌طلبی خود از یك سو غافل از آن بودكه یك فرد شیعه مسلمان و مؤمن همه چیز را حتی مسایل و موضوعات سیاسی و حكومتی را نیز در قالب مذهب و با زبان و مفاهیم مذهبی تفسیر و توجیه‌ می‌كند. * از سوی دیگر گمان می‌كرد با تبعید امام خمینی به خارج از كشور، مبارزه‌طلبی ایشان را نیز از صحنه تحولات آتی ایران خارج كرده است.
این در حالی بود كه امام در آثار دوران تبعید خود بر لزوم پای‌فشاری بر نهضت حسینی و احكام اسلامی بیش از پیش پای می‌فشردند: «اسلام را عرضه بدارید و درعرضه آن به مردم، نظیر عاشورا به وجود بیاورید...» زیرا «محرم، ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست كه با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و كوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شكستن ستمكار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برای ملت ما تا آخر دهر.» *
با توجه به آنكه حركت سید‌الشهدا (ع) یك اقدام كاملاً سیاسی بود كه حضرت خود را مكلف به آن می‌دانست هدف نهایی و فلسفه و جودی این قیام نیز تلاش برای تشكیل حكومت اسلامی بود.
در این راه كه حضرت (ع) كاملاً به سرنوشت حركت آگاهی داشت، مصالحه و سازش با دشمن را بر خلاف مصالح اسلام و جامعه اسلامی می‌پنداشت. از این رو حتی آگاهی از شهادت نیز مانعی در سر راه امام حسین و یارانش ایجاد نكرد. زیرا سید‌الشهدا (ع) در هر حال خود را پیروز می‌دانست، چرا كه ملاك پیروزی، انجام تكلیف مبارزه با ظلم و تلاش برای برپایی حكومت عدل بود.
بدین سان بود كه امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب، درهای جدیدی را در تحلیل صحیح و بهره‌بری كامل و اساسی از قیام امام حسین گشود و نهضت حسینی را سرمشق و الگوی انقلاب اسلامی قرار داد. زیرا امام خمینی نیز معتقد بود كه «سید‌الشهدا (ع) به تكلیف شرعی الهی می‌خواست عمل بكند. غلبه بكند، تكلیف شرعیش را عمل كرده، مغلوب هم بشود، تكلیف شرعیش را عمل كرده، قضیه تكلیف است.»*
در واقع امام خمینی قیام سید‌‌الشهدا (ع) را یك الگوی بزرگ می‌داند كه از نقطه نظر فقهی و عمل به وظایف و تكالیف دینی، باید سرمشق قرار گیرد. تأكید بر قیام عاشورا و فرهنگ شهادت ‌طلبی نزد امام خمینی از چنان اهمیتی برخوردار بود كه ایشان حتی در وصیت‌نامه سیاسی الهی خود نیز به تذكر در این باب پرداخته‌اند: «ما مفتخریم كه ائمه معصومین ما صلوات الله و سلامه علیهم در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده كردن قرآن كریم كه تشكیل حكومت عدل یكی از ابعاد آن است، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حكومتهای جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم كه می‌خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده كنیم و اقشار مختلف ملت ما در این راه بزرگ سرنوشت‌ساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا می‌كنند.»*
در پایان در می‌یابیم كه انقلاب اسلامی ایران از بسیاری از جهات وامدار نهضت حسینی و مقولاتی نظیر شهادت‌طلبی عاشورایی است. در واقع اسلام به عنوان ایدئولوژی انقلاب از سوی امام خمینی با مفاهیم عاشورایی آمیخته شد و مردمی‌ترین انقلاب قرن بیستم را رقم زد. در این انقلاب نفی سلطه و مبارزه با بیگانگان از یك سو و شهادت‌طلبی و آزادگی به شیوه‌ی حسینی از سوی دیگر مد نظر امام خمینی و مردم مسلمان ایران قرار گرفت. از این رو نهضت حسینی به عنوان سر منشاء انقلاب، تأثیر بسزایی نخست در شكل‌گیری مبارزات علیه رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی و سپس در جبهه‌های جنگ علیه تجاوزگران خارجی به جای گذاشت.
پی‌نوشت ‌ها:
- امام خمینی، شئون و اختیارات ولی فقیه، ترجمه ولایت فقیه از كتاب البیع، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیف ۱۳۶۹، ص ۶۱.
- نقش بارز روحانیت در تاریخ معاصر ایران را می‌توان در نهضت تنباكو، انقلاب مشروطه، لغو قرارداد ۱۹۱۹، مخالفت با جمهوری‌خواهی رضا شاه، نهضت ملی شدن صنعت نفت، قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، كاپیتولاسیون سال ۱۳۴۳، انقلاب اسلامی و .... مشاهده نمود.
- مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۲، ص ۱۷۹.
-همان، صص ۱۸۴ ـ ۱۸۶.
- علی‌اصغر كاظمی، بحران نوگرایی و فرهنگ سیاسی در ایران معاصر، تهران، قومس، ۱۳۷۶، ص ۱۲۸.
- قرآن مجید، سوره آل عمران، آیات ۱۶۹ ـ ۱۷۱.
- صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۱.
- حمید عنایت، تفكر نوین سیاسی اسلامی، تهران،‌ سپهر، ۱۳۶۲، ص ۲۷۱.
- مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۲، صص ۱۱۹ـ ۱۲۱.
-. جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم، دفتر نشر معارف،‌۱۳۸۲، صص ۱۴۰ـ ۱۳۷.
- صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۵۹.
- امام خمینی(ره)، قیام عاشورا در كلام و پیام امام خمینی (ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول، بهار ۱۳۷۳، ص ۵۵.
- صحیفه نور،‌ج ۱۶، صص ۶۹ـ ۷۰.
- مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۲، صص ۱۱۹ـ ۱۲۱.
- ر. ك: روح‌الله خمینی، نامه‌ای از امام موسوی...، ص ۱۸۱.
- وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، ۱۳۷۹، ص ۱۶.
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
منبع : شبستان