جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


ما و جهانی شدن


ما و جهانی شدن
كتاب «ما و جهانی شدن» از سوی مركز ملی مطالعات جهانی شدن در شمارگان ۲۰۰۰ نسخه و ۳ فصل منتشر شده است.در فصل اول این كتاب تاریخچه واژه جهانی شدن در دنیای معاصر معرفی و تعاریف مورد اجماع محققان در آن عرضه شده است؛ همچنین علاوه بر ریشه های تاریخی، مبنای نظری موضوع نیز تا حدی مورد بررسی قرار گرفته و وجوه سیاسی، اقتصادی فرهنگی آن از دیدگاه موافقان و مخالفان جهانی شدن معرفی شده است.
فصل دوم به ضرورت موضوع جهانی شدن پرداخته؛ كه در آن، ضمن بررسی ماهیت عینی موضوع، آثار و عوارض آن به اختصار معرفی شده، ناكامی ناشی از رفتار انفعالی در این زمینه یادآوری و بر اهمیت اتخاذ موضع آگاهانه تأكید می شود.
فصل سوم به بررسی سیاست ها و پیشنهادهای سنجیده و مشخص درباره پدیده جهانی شدن اختصاص دارد و در آن سعی می شود ضمن بررسی و ارزیابی تأثیر جهانی شدن بر سیاست های كلان كشور، راهكارهای سنجیده شده و توصیه های سیاستگذاری مؤثر در جهت اعتلای فرهنگ، حفظ هویت و توسعه اقتصاد ملی ارائه شود. در این نوشته به طور اجمالی به بررسی برخی مفاهیم و مباحث مطرح شده در این كتاب می پردازیم.
در پیشگفتار كتاب كه به قلم دكتر محمد نهاوندیان، رئیس مركز مطالعات جهانی شدن نوشته شده، آمده است: «جهانی شدن»، استعاره پرآوازه روزگار ما، در آستانه سده بیست و یكم میلادی، نماد پدیده های گوناگونی شد كه پهنه گسترده ای از زندگی فردی و اجتماعی بشر را درنوردید و تحولی دوران ساز در ارتباطات انسانی را خبر داد. این تحول كه نه تنها در تغییرات كمی شاخص های فنی و اقتصادی بلكه در تبدیل كیفی عناصر و فضاهای فرهنگی و سیاسی نیز جلوه كرد، با عوارض و آثار مثبت و منفی خود، بیم و امیدهای فراوانی در جوامع و اندیشمندان آفرید كه پژواك آن را در نگرش های مشتاق یا منتقد و گردهمایی های موافق یا معترض در گوشه و كنار جهان می توان مشاهده كرد.
جامعه ایران نیز كه حیات اجتماعی آن با علل و جلوه های گوناگون با رویدادهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جهان پیوند خورده است، نمی تواند در برابر این پدیده جهانی بی اعتنا باشد. در برخورد با این پدیده نیز، هر موضوع دیگر، بهره گیری بهینه از آن، از سویی نیازمند شناخت كامل پدیده و گزینه های ممكن در قبال آن است و از سوی دیگر، مستلزم تعیین اهداف و منافع ملی و عزم و برنامه ریزی مبتكرانه برای تحقق آنهاست.
● تعریف «جهانی شدن»
در این كتاب با اشاره به این موضوع كه در تعریف جهانی شدن اتفاق نظر وجود ندارد و هر پژوهشگر با توجه به برداشت، تفسیر و تعبیر خود از پدیده های اجتماعی و تأثیرات محیطی، «جهانی شدن» را به نحوی تعریف كرده، آمده است: با توجه به شناخت جهانی شدن به عنوان یك فرآیند، پدیده و یا ایدئولوژی می توان تعاریف را به ۳ گروه تقسیم كرد:
در جهانی شدن به عنوان «فرآیند» جهانی شدن یك جریان و روند اجتماعی پویاست كه در آن قید و بندهای جغرافیایی حاكم بر روابط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تضعیف شده و یا از بین می رود.
در جهانی شدن به عنوان «پدیده» جهانی شدن رویدادی است كه بر گسترش وسیع و عمیق تعامل بین الملل دلالت دارد آن چنان كه تولید، تقسیم كار و تجارت، جهانی می شود و دنیا به صورت شبكه ای مرتبط، به یك مركز داد و ستد تبدیل می شود.
در تلقی از جهانی شدن به عنوان یك اندیشه، جهانی شدن به تفكر لیبرال دموكراسی غربی اشاره دارد، به نحوی كه مهاجرت، و انقلاب در فناوری ارتباطات، موجب تداوم، تسلط و تثبیت فرهنگ غربی در سراسر جهان می شود. به هر حال با وجود اختلاف تعاریف، ویژگی «افزایش ارتباطات جوامع با یكدیگر و افزایش امكان اثرگذاری بر تصمیمات دیگر جوامع» در معرفی جهانی شدن، انكارناپذیر است. از این رو همراه با جهانی شدن درجه «تأثیرپذیری» اقتصاد داخلی، فرهنگ بومی و حاكمیت ملی بیشتر از عوامل خارجی است. البته جوامع می توانند به تناسب میزان حضور فعال در صحنه جهانی، اثرگذاری بیشتری نیز پیدا كنند كه كاملاً به نحوه موضع گیری، قدرت، مهارت و فعالیت آنان بستگی دارد.
● موج های جهانی شدن
برخی از محققان معتقدند جهانی شدن، پدیده تازه ای نیست، بلكه تاریخ تمدن بشر منفعل از موج های مختلفی از جهانی شدن در مقاطع مختلفی از زمان بوده است. این محققان برای اثبات نظریه خود در صدد طرح تشابهات میان پدیده جهانی شدن و پدیده های دیگرند. در این كتاب به نظریات یكی از محققان بانك جهانی در پژوهش خود درباره جهانی شدن و به وجود ۳ دوره مختلف جهانی شدن اشاره شده و آمده است: دوره اول تا پایان قرن پنجم، دوره دوم از ۱۸۷۰ تا ۱۹۱۴ میلادی و دوره سوم بعد از پایان جنگ سرد.
● ریشه های تاریخی جهانی شدن
نویسندگان، عوامل مختلفی را به عنوان نیروی محركه و پیش برنده «جهانی شدن»معرفی كرده اند. این نیروهای محركه در ابعاد مختلف فعال بوده و به ظهور این پدیده سرعت بخشیده اند. برای مثال، پیشرفت صنعت ارتباطات موجب انتقال سریع تر اطلاعات و دسترسی همگان به رایانه و اینترنت شده است.
از بعد سیاسی، شكست اتحاد جماهیر شوروی در جنگ افغانستان و فروپاشی نظام سیاسی آن همراه با سایر اقمار اروپایی اش، و شكست عراق در بحران خلیج فارس، پایان جنگ سرد و ظهور ایالات متحده آمریكا به عنوان تنها ابرقدرت در روند جهانی شدن مهم بوده است.
از نظر اقتصادی، توسعه شركت های چند ملیتی، سرعت در انتقال سرمایه و كالا به واسطه پیشرفت و تنوع مبادلات و به عبارت دیگر جهانی شدن تولید و سرمایه گذاری و افزایش مبادله خدمات مالی بین المللی در جهانی شدن مؤثر بوده است.
از بعد نظامی، پیشرفت كاوش های فضایی و توسعه موشك های قاره پیما با كلاهك های هسته ای در تثبیت نقش ابرقدرت ها، در جهانی شدن دخیل است. از نظر فرهنگی، توسعه فناوری ماهواره و ارتباطات و تسریع در انتقال فرهنگ ها و آداب و رسوم و جابه جایی های بزرگ جمعیتی، در جهانی شدن دخیل است.
از بعد اجتماعی از میان رفتن مرزها و تبدیل چالش های اجتماعی به بحران های جهانی و انتقال مشكلات اجتماعی به ماورای مرزها، نیاز به راه حل های جهانی را ضروری ساخته است.
موضع گیری ها در قبال جهانی شدن
متفكران و صاحبنظران نظریات متفاوت و گاه متضادی درباره پدیده جهانی شدن دارند. اغلب، لیبرال های اقتصادی و سیاسی را حامیان اصلی جهانی شدن می دانند و نظریه پردازان چپ (سوسیالیست ها و ماركسیست ها)، اصولگرایان فرهنگی و سیاسی و طرفداران محیط زیست، از مخالفان و منتقدان این پدیده به شمار می روند. البته برخی از كشورها سیاست گزینشی اتخاذ كرده اند؛ برای مثال چین با حفظ ارزش ها و فرهنگ خود، به استقبال جهانی شدن می رود و مالزی با قبول جنبه های مثبت جهانی شدن، از نظر فناوری اطلاعات، در برابر جهات مخرب جهانی شدن، به ویژه تأثیرات فرهنگی و سیاسی آن، به شدت ایستادگی كرده است.
● حامیان جهانی شدن
طرفداران جهانی شدن معتقدند روند جهانی شدن ما به پیدایش دهكده جهانی با ویژگی های زیر منجر می شود:
۱) با رشد فناوری و گسترش ارتباطات جهانی، جهان كوچك می شود به نحوی كه اخبار و اطلاعات در سراسر جهان قابل دسترسی و مشاهده می شود.
۲) اقتصاد جهانی در مقیاس «دهكده جهانی» دچار تغییر و تحول اساسی می شود به نحوی كه وابستگی متقابل میان كشورها گسترش می یابد و سرمایه گذاری، تولید و تجارت و سایر فرصت های مادی، به طور گسترده ای میان كشورها توزیع می شود.
۳) تمایزات و شكاف های مادی و معیشتی میان كشورهای قدرتمند (مركزی) و كشورهای ضعیف (حاشیه ای) كاهش می یابد و جامعه جهانی به سمت نوعی تعادل و توازن حركت می كند و ...
● منتقدان جهانی شدن
۱) برخلاف نظریه طرفداران جهانی شدن، رابطه میان كشورهای غنی و فقیر، رابطه ای براساس توازن و تعادل نیست و همان طور كه «والرشتین» در نظریه سیستم جهانی خود مطرح كرده است، كشورهای غنی در مركز و كشورهای جهان سوم در حاشیه قرار دارند.
۲) در روند جهانی شدن، فقط امنیت، تمامیت ارضی و منافع كشورهای صنعتی غرب محفوظ مانده است و كشورهای جهان سوم مورد تهدید و تهاجم قرار گرفته اند.
۳) امكانات صادرات، آن طور كه طرفداران جهانی شدن می گویند، برای كشورهای جهان سوم میسر نیست، زیرا آنها محكوم به قبول سیاست های كشورهای بزرگ هستند و شرایط جغرافیای سیاسی دولت های فقیر، آنها را از داشتن یك قدرت صادراتی مستقل محروم كرده است.
۴) اقتصاد دهكده جهانی تحت تأثیر قدرت سیاسی ـ اقتصادی كشورهای غنی پایه گذاری شده و حفظ محیط زیست در بعد جهانی و بهینه سازی وضع انسان ها نادیده گرفته شده است.
۵) كشورهای صنعتی غرب از جهانی شدن به عنوان یك حربه ایدئولوژیك و یك ابزار اقتصادی استفاده می كنند و آن را در جهت تضعیف نیروهای مخالف جهانی شدن به كار می گیرند.
● ضرورت آگاهی و اقدام
این كه گفته می شود پدیده جهانی شدن بنا به ضرورت ها و اقتضائات طبیعی، اقتصادی و تكنولوژیك به وجود آمده است و آثار و عواقب فرهنگی آن به تدریج ظاهر می شود، یكی از نظریات مطرح در این زمینه است و نظریه رقیب و متباین با آن می تواند چنین باشد كه تحول و تغییر تدریجی سلیقه ها، خواسته ها و تمایلات عمومی مردم و به اصطلاح «سیاق زندگی» پدیده ای خزنده و خودجوش است كه به تدریج زمینه ساز تحول و تغییر در رفتارهای اجتماعی می شود و برحسب نیازهای ملموس و عینی جامعه، تغییرات و تحولات مناسبی نیز در ابعاد فنی و اقتصادی زندگی پیش می آورد.
در این صورت، اگر شروع تغییر و تحول در فرهنگ عمومی و آداب و سنن زندگی باشد، باید مشخص شود كه انگیزه ها و نیروهای به وجود آورنده این تحول تدریجی كدام اند و در این زمینه، نیروهای اقتصادی و انگیزه های مادی قطعاً بسیار مهم و تعیین كننده هستند. ولی به صورت مشهود و محسوس با عناصر فرهنگی و اجتماعی مرتبط اند و به كمك آنها یك مدل تعامل ساختاری میان فرهنگ و اقتصاد تعریف می شود كه این تعامل در شكل گیری و تكامل پدیده جهانی شدن كاملاً ملموس است به طوری كه اگر ابعاد سخت افزاری پدیده جهانی شدن را با اقتصاد، علم وفن تعریف كنیم، در مقابل با ابعاد حساس و نرم افزاری این پدیده مواجه خواهیم بود كه به جهان بینی، فلسفه و فرهنگ مربوط می شود.
تغییرات ساختاری در فرهنگ و جهان بینی ملت ها بسیار دشوار است و در نهایت اگر چنین دگرگونی هایی به تغییر هویت فرهنگی تعبیر شود، بالطبع با عدم پذیرش عمومی مواجه و بحران ساز می شود. از همین رو است كه اندیشه اتخاذ موضع در قبال پدیده جهانی شدن، به ویژه در بعد فرهنگی آن، ضرورت عاجل و اهمیت استراتژیك پیدا می كند.
● رویكرد و راهكار
در «ما و جهانی شدن» بر تعامل آگاهانه و فعال و با پدیده جهانی شدن تأكید می شود و در نیل به این مقصود، عزم بر حراست و بازآفرینی هویت فرهنگی، استقلال سیاسی و توسعه اقتصاد ملی از یك سو و شناخت عمیق و تفصیلی این فرآیند چند بعدی از سوی دیگر، امری ضروری است. با توجه به این برداشت، رویكرد و راهكارهای زیر در این كتاب پیشنهاد می شود:
▪ تدوین راهبرد جامع ملی درباره فرآیند جهانی شدن با در نظر گرفتن طبیعت متفاوت ابعاد گوناگون این پدیده (یعنی جهانی شدن فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ....)؛
▪ شناسایی میدان های اثرگذاری و اثرپذیری؛ اقدام های متفاوت ولی هماهنگ در قلمروهای مختلف برای سیاستگذاری و ساماندهی اراده ملی.
▪ شناخت نیروهای مؤثر و قاعده مندی های جدید و در حال تكمیل جهانی شدن.
▪ شناخت تجارب و رویكردهای دیگران در قبال جهانی شدن برای اتخاذ راهبرد جامع ملی ضروری است.
▪ شناخت واقعی نحوه و میزان اثرپذیری (واثر گذاری) جامعه ما بر مؤلفه های مختلف جهانی شدن.
▪ هماهنگی و مدیریت تحقیقات جهانی شدن ضروری است.
تجهیز و به كارگیری همه نیروهای متخصص و متمركز كردن تحقیقات درباره جهانی شدن در یك مؤسسه تحقیقاتی با استفاده از نیروهای دانشور و علاقه مند به این موضوع از جمله اصول كاربردی و راهكارهای عملی است كه در این كتاب به شرح و تفسیر آنها پرداخته شده است.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید