جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


درباره شعر پروین اعتصامی


درباره شعر پروین اعتصامی
در طول یكصدسال اخیر و از زمانی كه كتاب های درسی فارسی به مدارس ایران راه یافته اند كمتر شاعر معاصری بوده كه صفحه ای ثابت در اذهان و كتاب ها به شعر او اختصاص یافته باشد. شعر پروین این اقبال را داشته كه چه قبل و چه بعد از انقلاب در كتاب های درسی باشد. دانش آموزان دبستان ها و دبیرستان های قدیم و جدید اشعار او را در كلاس خوانده اند و برخی از آنها را از بركرده اند.
شعر پروین بعد از مرگش حضوری مستمر در حافظه طیف های مختلف داشته. از یك سو مردم كوچه و بازار با آن همزبانی كرده اند و همدلی و از سوی دیگر محفل های خاص و روشنفكری نیز نتوانسته اند از آن چشم پوشی كنند، اگر روزی یك نظر سنجی صورت گیرد و قرار باشد از میان ۱۰۰ دیوان و دفتر شعر یكصد سال اخیر ۱۰ اثر را انتخاب كنند بی شك نام پروین میان ۱۰ شاعر منتخب قرار می گیرد.
گمان نمی كنم جای رأی گیری هم توفیری در قضاوت كند. رأی گیری و نظرسنجی را می توان در محفل های مختلف انجام داد. این كار را حتی یكی از روزنامه ها هم می تواند انجام دهد. كافی است یكی از روزنامه ها این لیست را برای هزارنفر از مشتركین خود ارسال كند و بعد از چند روز جواب را از آنها بخواهد.
به هر حال چنین توفیقی كمتر نصیب شاعران معاصر ما شده است. شاعران بزرگ در ادبیات معاصر ما كم نیستند. ولی بسیاری از آنها به طیف ها و جریان های خاصی تعلق دارند و در مقابل همه این طیف ها به نوعی روی پروین اشتراك نظر دارند.
اما چرا؟ این اشتراك نظر از كجا نشأت می گیرد؟ كسانی كه شعر معاصر فارسی را دنبال می كنند شاید همواره این سؤال را از خود بپرسند كه راز بزرگی و ماندگاری فلان شاعر چیست؟ شاعرانی كه در ادبیات معاصر ایران بزرگ شده اند و شهرتی به دست آورده اند غالباً قالب ها را شكستند، به سنت ها پشت كردند، هنجارهای زبانی را به هم ریختند وتركیبات بكر و صور خیال تازه ای به شعر كهن فارسی افزودند ولی در مورد پروین هیچ یك از این ها مصداق ندارد. پروین نه قالبی شكست و نه سنتی را زیر پا گذاشت.
حتی عنصر خیال كمترین نمود را در شعر او دارد.
پروین در سال های حیاتش با نیما، شهریار، بهار، ایرج میرزا، دهخدا، عارف، میرزاده عشقی، نسیم شمال، لاهوتی، فرخی یزدی، ادیب نیشابوری و رشید یاسمی همقطار بوده است. برخی از این ها به جهات مختلف در ادبیات معاصر به شهرت رسیده اند.
برخی به خاطر نوآوری ها یشان، برخی به خاطر پایبندی و سختگیری هایشان نسبت به سنت شعر فارسی، برخی به خاطر اعتراض ها و نقدهای تندشان، برخی به خاطر سربرباد دادنشان و برخی به خاطر درونمایه های منحصر به خودشان صاحب اسم و رسم شده اند. اما پروین مشخصاً هیچ یك از این ها را ندارد. او در قالب شعر هیچ نوآوری چشمگیری نداشته است.
همه قالب هایی را كه به كار برده قبل از او مورد استفاده بوده اند. اگر قصیده هایش را با ملك الشعرای بهار مقایسه كنیم قضاوت و داوری در مورد آن دو، چندان دشوار نیست. حتی در مقایسه با قصاید بی بدیل ناصر خسرو نیز كه چون قصاید پروین بی تغزل و تشبیب هستند بی توفیقی پروین در این قالب نیز به خوبی عیان است.
در غزل نیز پروین چندان حرفی ندارد. خیلی ها معتقدند كه او اصلاً ذوق غزلسرایی ندارد. اشعار او به لحاظ موسیقایی نیز برجستگی خاصی ندارد. اوزان شعرهای او ملایم هستند واز موسیقی درونی كلمات و قوافی نیز استفاده چندانی نكرده است. به لحاظ تصویرسازی و صور خیال نیز چندان برجسته نیست. بسیاری از عناصر خیال او در شعر پیش از او وجود دارند.
پس عامل ماندگاری پروین در میان بسیاری از شاعران معاصر چیست؟ پروین یك تفاوت دیگر نیز با شاعران هم عصرش دارد. خیلی از آن شاعران در كنار دیوان خود آثار دیگری هم دارند. برخی صاحب روزنامه و مجله هستند، برخی كرسی تدریس دارند و برخی هم محققانی هستند خستگی ناپذیر.
در مورد پروین باید گفت چند عامل می تواند موجب ماندگاری شعر او شده باشد. سال های شاعری پروین میان سال های ۱۳۰۳ تا ۱۳۲۰ بوده است كه همزمان با پادشاهی رضاخان بر ایران است. یكی از جنبه های مهم شعر پروین تعلیمی بودن آن است.
دائم پند و اندرز می دهد و نصایح اخلاقی عرضه می كند. منظومه فكری او هم برای عرضه تعلیم و پند و اندرز به همان سبك و سیاق شاعران كهن فارسی است. در این میان بیشتر از هركس پندهایش به اندرزهای سعدی می ماند. در منظومه فكری پروین تقدیرگرایی از پایه های محكمی است كه بنای دیوانش روی آن قرار گرفته. عنصر تقدیر در بسیاری از شعرهای تعلیمی از اصول جداناشدنی به حساب می آید: با چرخ، تو با حیله كی برآیی؟ ـ در پشه كجا نیروی عقاب است ‎/ چه توان خواست از مكاید دهر؟ ـ چه توان كرد؟ هرچه باداباد ‎/ پتك ایام نرم سازد مان ـ من اگر آهنم، تو گر پولاد.
این عنصر تعلیم چیزی است كه كاملاً موافق با مقتضیات زمانه بوده. حاكمیت وقت اجازه نشر ادبیات كارگری دوران مشروطه و ادبیات انتقادی را نمی داده. در طول حكومت رضاخان انتقادهایی كه در شعر شاعران دوره آمده همه سطحی هستند. ریشه ها را هدف نمی گیرند. شعر تعلیمی این دوره از ویژگی های اخلاقی و مسائل سطحی اجتماع انتقاد می كند.
استاد شفیعی كدكنی در كتاب «ادوار شعر فارسی» در این باره می گوید: «در این دوره آنها كه به عنوان ادبای رسمی هستند، یعنی كسانی كه روزنامه ها را اشغال كرده اند و تریبون ها را در اختیار گرفته اند می توان گفت غالباً آدم های سطحی و در زمینه شناخت مسائل اجتماعی كم فرهنگ، خودفروخته و حتی بی وطن هستند.
بهار در تبعید است. ایرج مرده است. عارف در همدان به زندگی گیاهی خودش ادامه می دهد و در دره های همدان تقریباً حالت زندانی به خود گرفته است. عشقی هم ترور شده است. غالب اعتراض های فرخی یزدی هم با كنایه و به كار گرفتن استعارات شعر كلاسیك است و كمتر صراحت دارد».
اما پروین نیز در این فضای بسته شعر می سرود. به نظر می رسد بهترین شیوه را برای بیان حرف های خود انتخاب كرده بود. او در اشعار تعلیمی اش كم از ظلم و دزدی و غارت حرف نزده است. هرچند گاهی خیلی آشكارا به عاملان این صفت ها می تازد ولی اغلب از راه داستان و تمثیل جلو می رود.
قطعات معروف «اشك یتیم»، «مست و هشیار»، «نامه به انوشیروان» و «دزد خانه» نمونه هایی از این نوع اند. پروین در كنار این تمثیل ها از سبك قدیمی مناظره نیز بهترین بهره ها را برده است. مثل كلیله و دمنه، مرزبان نامه و جواهرالاسرار با حاكمان وقت از زبان حیوانات حرف زده است. بلبل با گل از روزهای خوش فردا سخن می گوید.
بلبل و طوطی از درد خود و پای در بند بودن شان می گویند. بط با ماهی رازش را می گوید و گاهی هم از نباتات و جمادات كمك می گیرد. این تمثیل ها و اشعار تعلیمی همگی با زبانی روان، سلیس و فصیح سروده شده اند. چیزی كه او را میان بسیاری از شاعران معاصر ممتاز كرده است. این روانی و سلامت زبان او در بسیاری جاها با زبان سعدی و ناصرخسرو پهلو می زند. گاهی زبانش از بسیاری از شعرهای منتشر شده در سال های اخیر ملایم تر و روان تر است.
همین زبان در كنار شیوه بیان داستان گونه و تمثیل وار و نوعی مهربانی و عطوفت زنانه در اشعارش موجب شده كه بعد از گذشت چندین دهه شعر او در كنار شعر بزرگان معاصر فارسی قرار بگیرد.
شاید زن بودن و معصومیت زنان نیز در محبوبیت و شهرت او بی تأثیر نبوده است. در میان شاعران هم قطارش او تنها زن كاروان است. بسیاری از او تصویر شاعره ای گوشه گیر و منزوی ترسیم كرده اند، حال آن كه كافی است برخی از شعرهای او كه زنان پرده نشین را خطاب قرار می دهد به یاد آوریم. سال ۱۳۱۴ در جشن فارغ التحصیلی خود «نهال آرزو» را سرود.
شعری كه انتقادهای گزنده ای نسبت به تبعیض میان زنان و مردان در بردارد. پروین زمانی شاعری می كرد كه مجال برای انعكاس اندیشه های مردان نبود تا چه برسد به اندیشه های زنان. با این حال عنصر زنانگی، عطوفت و نرمی از ستون های شعر او است. كودكان، دختران، پیرزنان و شخصیت های فرودست جامعه در شعرش حضور دائمی دارند. و هنوز هم بعد از گذشت چند دهه صدای آن شخصیت ها مثل بسیاری از شخصیت های رمان ها و داستان های برجسته فارسی به گوش می رسد.
علیرضا غلامی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید