شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اندیشه‌های بهشتی


اندیشه‌های بهشتی
یکی از سرمایه‌های بزرگ و گرانبها برای یک ملت آثار فکری واندیشه‌های تابناک متفکران و اندیشمندان آن ملت است.‌آثار ارزشمند عالمان و اندیشمندان اسلامی از آنجا که ثمره و حاصل سال‌ها تحقیق در ژرفای معارف دین و فرهنگ درخشان اسلامی است و نیز از آنجا که بر اساس مقتضیات زمان و نیازهای اعصار و نسل‌های گوناگون از اصول و مبانی و قوانین ثابت دین نشات گرفته است، راهگشای رشد و کمال همه جانبه انسان در تمام شئون حیات مادی و معنوی بوده و لذا محتاج به پاسداری و صیانت است. از این رو ضرورت تعمق در آثار فکری اندیشمندانی که هم از دانش و بینش ژرف و هم از شیوه‌های مفید و ارزنده در استخراج قوانین و دستورالعمل‌های دینی بهره برده‌اند، بیشتر احساس می‌شود.
تاملی دراندیشه‌های شهید آیت‌‌الله بهشتی نشانگر آن است که ما با مردی اندیشمند روبرو هستیم که با همسویی نظام دینی و اعتقادی با مسائل اجتماعی روز و جریان‌های فکری، فصل جدیدی را در اندیشه اسلامی رقم زده است. در این مقاله امید است گوشه‌هایی از اندیشه‌های این شهید عالیقدر را بیان کنیم تا بیشتر با عقاید و آرای این شهید بزرگوار آشنا شویم.
● مراحل اساسی تشکیل یک نهضت
شهید آیت‌‌الله بهشتی مراحل اساسی تشکیل یک نهضت اجتماعی را این گونه بیان می‌کند که هر نهضت برای شکل‌گیری از چهار مرحله می‌گذرد که مرحله اول در تشکیل یک نهضت اجتماعی، پیدایش یک ایده جدید وتازه است و این ایده اجتماعی ممکن است کاملا جدید و بی‌سابقه باشد ویا ممکن است ایده سابقه‌داری باشد که ریشه در تاریخ دارد ولی به صورتی جدید و با نشان دادن کیفیت تطبیق این ایده سابقه‌دار، بر شرایط جدید زمانی و مکانی عرضه شود.
تقریبا می‌توان گفت که غالب ایده‌های اجتماعی اعم از ایده‌هایی که رنگ دین داشته یا ایده‌هایی که ساخته و پرداخته فلسفه و فکر انسانی باشد، کم و بیش در تاریخ انسانیت سابقه دارند، به طوری که در عصر ما در انتظار یک ایده صددرصد نو نشستن چندان موجد به نظر نمی‌رسد.
شهید بهشتی خاطرنشان می‌کند که در عصر ما و در شرایطی که ما در آن زندگی می‌کنیم منظور از یک ایده جدید و تازه غالبا همان راه‌های یافتن تطبیق در شکل جدیدی از عرضه یک ایده سابقه‌دار توام با کوشش فکری تازه در یک منطقه یا در مجموع جهانی اطراف ماست.
یک ایده ممکن است توسط یک فرد تحقق یابد و یا این ایده به وسیله یک گروه عرضه شود اما معمولا ایده‌های بزرگ به صورت ایده یک شخص و فرد شناخته شده است و هنوز ما ایده‌ای که توسط یک گروه عرضه شده و جایی در جامعه بشری باز کرده باشد در میان ایده‌های معروف اجتماعی نمی‌شناسیم.
از آنجا که ما می‌توانیم آینده را بر اساس گذشته پیش‌بینی کنیم به احتمال قوی در آینده نیز ایده‌های نو به وسیله افراد عرضه خواهد شد ولی هیچ‌گاه نمی‌توان امکان قابل توجه عرضه ایده جدید را به وسیله گروه‌ها در آینده نادیده بگیریم و بگوییم اصلا چنین چیزی در آینده ممکن نیست و خلاف قاعده و عقل در جامعه انسانی به شمار می‌رود.
وی به این نکته نیز معتقد است که ایده تازه و جدیدی که عرضه می‌شود، بدون شک با شرایط زمان و مکان پیوند و ارتباط داردیعنی شرایط زمانی و مکانی با ایده‌ای که عرضه می‌شود بیگانه نمی‌تواند باشد، اما وی از این نکته نیز غافل نیست که هرگز نمی‌توان تاثیر شرایط زمان و مکان را در پیدایش ایده‌های مترقی و پیرو صددرصد باز شناخت. برای اینکه به طور مسلم بر حسب بررسی‌های تاریخی درخواهیم یافت که در شرایط مساوی زمان و مکان عرضه دو ایده متضاد به وسیله دو متفکر زیاد خارج از ذهن نیست. اگر قرار باشد پیدایش ایده تابع شرایط زمان و مکان باشد و شخص صاحب ایده و خصوصیات او نقش موثری در به وجود آمدن یک ایده نداشته باشد پس در شرایط محیطی عمومی و مساوی از فکر دو متفکر قوی، باید ایده های مشابهی تراوش کند. این نشان می‌دهد که شرایط زمانی ومکانی خارجی ممکن است روی دو فکر تاثیر متضاد بگذارد. اما از این نکته نباید دور شد که یک ایده اجتماعی نو، کم وبیش با شرایط زمانی و مکانی خودش در ارتباط است.
ایده‌ها تحت شرایط زمان و مکان از سرچشمه فکر یک انسان تراوش می‌کند. نقش استعداد‌های انسانی شخص و صاحبان ایده در پیدایش یک ایده نقش بسیار موثری دارد که نباید از آن غفلت کرد. ایده‌ جدیدی که به وسیله یک فرد در جامعه و در محیط عرضه می‌شود به شرطی می‌تواند در آن محیط جا باز کند و از موفقیت برخوردار گردد که آن ایده برای تبیین مسائل اساسی روز قدرت کافی داشته باشد.ایده‌ای که نتوان از عهده تبیین مسائل اساسی که بشود با آن دست به گریبان شد برآید، معمولا از پیروزی قابل توجهی برخوردار نمی‌شود و یا حتی ممکن است بزودی از پای درآید.
شهید بهشتی موفقیت ویا عدم موفقیت یک ایده را در هماهنگی ایده با شرایط زمان ومکان این گونه بیان می‌کند که ایده باید دارای هماهنگی حلال وتبیین کننده داشته باشد.
وی نخستین مرحله ونخستین دوره یک نهضت را عرضه سری یک ایده در افرادی می‌داند که امید گرویدن به ایده را دارند. در اسلام، پیامبر مکرم اسلام بر حسب آنچه ما در تاریخ اسلام می‌شناسیم در سه سال اول، ایده اسلام را بر افرادی عرضه می‌کرد که کم وبیش به آنها امید گرایش داشت.
اما اگر عرضه ایده به صورت همگانی و علنی در پیدایش ایده جدید نباشد، نمی‌توان گفت که نهضتی واقعا شروع شده است . بنابراین مرحله اساسی یک نهضت عرضه آن به صورت علنی بر دیگران است. آیت‌‌الله بهشتی مرحله دوم را به وجود آمدن هسته‌ای از افراد مومن به این ایده می‌داند. ایجاد چنین هسته‌ای معمولا به دو طریق انجام می‌شود، اول باعرضه کردن علنی ایده جدید و دوم تماس های شخصی با افرادی که کم و بیش دارای استعداد و تمایل به نظر می‌رسند. مسئله مهم این است که در این هسته اصلی و عناصر تشکیل دهنده آن باید تا آنجا که میسر است دقیق و حتی در یافتن این عناصر سخت‌گیر بود.
آیت‌‌الله بهشتی برای این هسته وظایفی را برشمرد که عبارتند از:
۱) جستجوی افراد و گروه‌های جدید که با پیوستن آنها حد نصاب لازم از نیروی فکری و اجرایی برای شروع مرحله سوم به دست آید.
۲) کاوش درباره نقطه شروع و انتخاب مناسب‌ترین محل و واحد مکانی واجتماعی برای پیاده کردن و تحقق بخشیدن به ایده جدید.
۳) تحقیق درباره جزئیات نقشه مربوط به پیاده کردن ایده جدید بر اساس دو بند اول و دوم.
وی کار گروه متشکل هسته اصلی نهضت در مرحله دوم را تلاش دسته جمعی علمی تحقیقی همراه با هوشیاری و واقع‌بینی برای شناخت شرایط زمان و مکان عصر خویش می‌داند که باید سعی کنند مناسب‌ترین منطقه را برای نقطه شروع در اجرا و تحقق بخشیدن ایده انتخاب کنند.
وی در جایی بیان می‌کند که از خواص مهم مرحله دوم برخوردها و اصطکاک‌های فکری است که زمانبر است و هسته اصلی نهضت به طوری عادی باید این مطلب را پیش‌بینی کند تا نیروی لازم برای این اصطکاک‌های فکری را به وجود آورد.
مرحله سوم مرحله ورود به عمل و شروع به فعالیت‌ پیگیر برای تحقق بخشیدن به این ایده است. آغاز این کار از مناسب ترین منطقه‌ای است که در مرحله قبل برای شروع کار معین شده است. این مرحله از مراحل بسیار خطرناک و حساس یک نهضت است.شهیدبهشتی شروع کار دراین مرحله را با توجه به اصول زیر تنظیم می‌کند:
۱) رسیدن افراد و نیروها به حد نصاب و پیوستگی تشکیلاتی، توام با انضباط تشکیلاتی. وی اصل اول را این می‌داند که پس از رشد علمی و فکری و کار تشکیلاتی در هسته اصلی توام با انضباط تشکیلاتی باشد.
۲) داشتن کادر رهبری ورزیده
۳) رسیدن نیرو‌های درگیر شونده به حد نصاب برای جلوگیری از پیامد‌های پیش روی نهضت
۴) آمادگی برای حل مسائلی که در صورت پیروزی احتمالی یا شکست احتمالی پیش خواهد آمد .
یکی از تاکتیک‌هایی که در مرحله سوم باید به کار برد این است که نهضت همواره در باطن نیروهای خودش را زیاد کند و سعی بر آن داشته باشد که نیروهای مخالف از این افزایش نیروی نهضت آگاهی دقیقی به دست نیاورد و همواره نیروهای نهضت کننده را کمتر از آنچه که هست بشناسند.
به هر حال مرحله سوم شروع تلاش قاطع برای تحقق بخشیدن به یک ایده در خارج است.
مرحله چهارمی که شهید بهشتی به آن اشاره می‌کند استقرار در منطقه شروع و در دست گرفتن قدرت در آن منطقه است. در این مرحله نهضت کارهای اساسی زیر را باید انجام دهد:
الف) استیلای کامل بر منطقه‌ای که بر آن تسلط یافته است، طوری که از خطر جناح‌های مخالف داخلی دیگر بیمناک نباشد.
ب) کسب قدرت کافی برای مقابله با قدرت‌های مخالف خارجی و دفاع از عنصر نهضت و جامعه نوبنیادی که براساس نهضت به وجود آمده است‌.
ج) شروع به سازندگی در کارهای اثباتی برای ساختن جامعه‌ای که برای تحقق آن می‌کوشیم .
شهید بهشتی خاطرنشان می‌کند که نهضت‌های ملی و میهنی وظیفه‌اش در این مرحله چهارم پایان می‌یابد و مرحله پنجمی برایش نیست اما نهضت‌های مبتنی بر ایدئولوژی مرحله پنجمی دارند و آن این است که باید دیگران را نیز از بند و زنجیر آزاد ساخت‌.
● هدایت و عدالت، دوبعد حرکت
شهید بهشتی درباره نقش هدایت در زندگی انسان این گونه می‌گویدکه انسان در انتخاب راه زندگی و پیمودن راه زندگی به هدایت، راهنمایی و رهبری احتیاج فراوان دارد. وی برای هدایت، دو مرحله متصور می‌شود یکی مرحله راهنمایی و نشان دادن راه و دیگری مرحله رهبری یعنی رهرو را با خود به صراط مستقیم بردن.
در زندگی اجتماعی رهبری ، راه‌های سعادتمند زیستن راترسیم می‌کند و انگیزه‌های به راه افتادن در این راه را درانسان برمی‌انگیزد و اوج می‌دهد. انبیا (ع) هم نبی‌اند و هادی و هم امامند و رهبر.
عده‌ای از صاحب‌نظران در فرق میان نبی و رسول گفته‌اند و می‌گویند: رسول کسی است که پیام را می‌گیرد تا ببرد به دیگران برساند، ولی نبی یعنی عالمی که خودش خبر می‌شود، نبی از نباء است یعنی کسی که خبر می‌گیرد و رسول یعنی کسی که رسالت داردو پیام را به دیگران باید برساند. به زحمت می‌‌توان ثابت کرد که به صراط وحی و نبوتی،‌ما نبی داشته باشیم که هیچ مسئولیت رسالت نداشته باشد. ولی به هر حال نبی و رسول حداکثر کارشان این است که پیام خدا را بگیرند وبه مردم برسانند، ولی امام در کارش بیش از این است، امام کسی است که جلوی مردم حرکت کند و آنها را همراهی و هدایت کند.
شهیدبهشتی معتقد است که امامت به راستی، حد اعلا و شکل متعالی هدایت است و انبیا (ع) را بر دو گونه می‌داند، برخی انبیایی که توفیق امامت را پیدا کرده‌اندو گروهی که نتوانستند رهروانی را به وجود بیاورند تا دنبال آنها حرکت کنند. انبیا (ع) امامانی هستند که هم پیشاپیش جمع حرکت می‌کنند و هم در جمع.
آیت‌‌الله بهشتی این اصل امامت را به نظام جمهوری اسلامی بسط می‌دهدو می‌گوید در جمهوری اسلامی تمامی کسانی که به شکلی در نقش امامت ظاهر می‌شوند باید در جمع بمانندودرجمع حرکت کنند، هیچ کس حق ندارد در هیچ مقام و در هیچ سمت از جامعه جدا شود و این یک اصل عالی در امامت است.
شهیدبهشتی امامت را یکی از ارکان اسلام می‌داند و یکی از ارکان سعادت بشریت. وی در واقع به رکن اصلی اندیشه سیاسی اسلام اشاره می‌کند و مفهوم امامت را که از سده‌های اولیه تا کنون محور کنش‌های سیاسی بوده و دیدگاه‌های مختلفی را در میان علمای مسلمان به وجود آورده است، مورد توجه قرار می‌دهد. تجربه انقلاب‌اسلامی مفهوم نوینی از امامت عرضه داشت و آن را از حالت تئوریک به مرحله عمل رساند، به تعبیری نگاه سیاسی اسلام مجموعه ای از امامت و امت را در خود جای داد و آن را به شکل عینی و ملموس در جمهوری اسلامی متبلور ساخت.
● نقش روحانیت در جامعه امروز
شهید آیت‌‌الله بهشتی درباره مسئله روحانیت این گونه می‌گویند که روحانیت مسئله‌ای صنفی نیست و دارای نقشی بنیادی در ارتباط با جامعه اسلامی و مردم است. وی برای روحانیت وظایف و نقش‌هایی را بیان می‌کنند که به قرار زیر است:
۱) روحانیت باید نقش بیان اسلام اصیل را برای جامعه بر عهده داشته باشد .
۲) وظیفه تحقیق درباره اسلام بر عهده روحانیت است وروحانیت این وظیفه را خود عهده‌دار شده است.
۳) وظیفه تهذیب اخلاق است که روحانیت نقش عمده خود را در این می‌بیند که باید با سخنش و عملش مردم را به اخلاق پاک دعوت کند.
۴) نقش روحانی در خدمت به مردم وگره‌گشایی از مردم است و مردم باید ببینند که روحانی مرد دنیا و آخرت است که در اسلام ، دین دنیا و آخرت است. در اسلام دنیا از آخرت جدا نیست و بالعکس.
۵) روحانیون در بیدار کردن مردم نسبت به افکار انحرافی، نقش بسیار موثری داشته‌اند.
۶) روحانی باید هم جاذبه داشته باشد و هم دافعه و کسی که می‌خواهد سراپا جاذبه باشد بدون دافعه خود دچار نوعی انحراف است و صوفی‌مابانه می‌باشد که اسلام خود مکتبی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه
۷) مبارزه با ظلم و ظالم از نقش‌های روحانیت است .
۸) روحانی برای اینکه روشنگر اسلام و بیانگر اسلام باشد، باید در دل مردم جای داشته باشد و در میان مردم و با مردم زندگی کند.
● لیبرالیسم از دیدگاه شهید بهشتی
شهید بهشتی در مورد لیبرالیسم می‌گوید اساس مکتب لیبرالیسم این است که خود انسان موجودی است آزاد و می‌تواند خواسته‌های خویش را بشناسد و می‌تواند در راه رسیدن به این خواسته‌ها تلاش کند و به آنها برسد و رشد انسان چه از نظر شخصیتی، چه از نظر فرهنگی، چه از نظر رفتاری و اقتصادی واجتماعی در این است که به او آزادی بدهیم.
شهید بهشتی زمینه اصلی لیبرالیسم را راسیونالیسم می‌داند، اصالت فرد واندیشه‌ و اینکه جز فرد انسان هیچ منبع آگاهی که بتواند به انسان آگاهی‌ ها و معرفت در خور اعتماد بدهد وجود ندارد. وجود این راسیونالیسم نفی وحی به عنوان یک سرچشمه مستقل آگاهی است.
لیبرالیسم روی آزادی فرد تکیه دارد و روی این آزادی فردی بنا شده یعنی انسان صاحب اختیار خویش است و فارغ از هر نوع حاکمیت جبری .
وی بیان می‌کند که لیبرالیسم جنبه منفی هم دارد،‌در آنجا که تنها منبع معرف و آگاهی را عقل می‌داند و به اصالت وحی به عنوان یک سرچشمه مستقل آگاهی بهایی نمی‌دهد و ارجی نمی‌گذارد و نمی‌پذیرد از نظر ما و از نظر معتقدان به وحی الهی، لیبرالیسم از این جهت چیز بدی است و مورد انکار.
شهید آیت‌‌الله بهشتی اندیشمندی بزرگ بود که در هفتم تیر سال ۱۳۶۰ به دست، دست نشانده‌های غرب با جمعی از یاران خویش طعمه تروریسم شد و شهادت وی ضایعه بزرگی بر پیکر انقلاب واندیشه اسلامی بود که جبران آن بسیار سخت است. روحش شاد و یادش گرامی باد.
ابوالفضل جلال
منابع:
۱ - سخرانی‌های شهید آیت‌‌الله بهشتی
۲ - لیبرالیسم از دیدگاه شهید بهشتی، کار و کارگر،۷‌ تیر ۱۳۷۶، ص ۱۰
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید