جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

قانونی برای تمام تاریخ


قانونی برای تمام تاریخ
● نگاهی به سیره سیاسی امیرالمؤمنین(ع) ؛ منشور حكومتی علوی
به جز سیره نبوی كه با شدت و ضعف از همان آغاز مورد توجه و استناد عامه مسلمانان قرار داشته است، در جمع، سه نوع سیره را می توان میان مسلمانان مهم دانست:
▪ نخست عنوان سیره صحابه:
اهل سنت در بسیاری از موارد در فقه، به این سیره تمسك كرده و در برخی از منابع حدیثی كه وظیفه آنها جمع میان احادیث و آثار است، تحت عنوان آثار، ازسیره صحابه، مطالبی نقل می كنند.
▪ دوم سیره شیخین:
گرچه بخشی از سیره صحابه است، اما به دلیل موقعیت خلیفه اول ودوم، بویژه خلیفه دوم، این تعبیر شكل گرفته است.
● سوم سیره امام علی(ع) و نیز سیره سایر ائمه(ع) برای شیعیان: طبعاً با وجود آن كه سیره علوی هم جزو سیره صحابه است، اما در عراق، بویژه توسط شیعیان، این سیره مورد توجه بوده است. در میان منابع حدیثی اهل سنت، بویژه سنیان عراقی، اقوال و افعال امام علی(ع) مانند سایر صحابه مورد توجه بوده و نمونه هایی از آن را می توان در المصنف عبدالرزاق یا متون دیگر یافت. در برخی از نمونه ها، منحصراً، به روش امام علی(ع) استناد شده و این، بدان دلیل بوده است كه در آن موضوع، از دیگران سیره ای در دست نبوده است.
آنچه در اینجا مورد بحث ماست، استناد به سیره سیاسی امام علی(ع) به عنوان یك رویه و روش در اداره حكومت است. چنین استنادی تنها می توانسته مورد توجه شیعیان آن حضرت باشد كه البته شمار آنها اندك بوده و تا پیش از دولت صفوی، شمار دولتهایی كه چنین گرایشی داشته اند، بسیار اندك بوده است.
در كنار آن، فقها می توانستند و می بایست بر اساس این سیره رساله های سیاسی - فقهی نگاشته و مانند سایر فروعات فقهی، در باب سیاست هم، ضمن طراحی فروعات از سیره سیاسی موجود در سیره نبوی و علوی و حسینی و غیر آن، احكام این فروعات را به دست آورند. چنین كاری، یعنی بازبینی دقیق سیره سیاسی معصومین و طراحی فقه رساله ای بر اساس آن. با این همه، نشانه هایی از تمسك به این سیره در آثار تاریخی، در میان برخی از انقلابیون از یك سو، و برخی از عالمان و اندیشمندان و فقیهان از سوی دیگر دیده می شود. در اینجا مروری بر موارد موجود خواهیم داشت.
۱) نخستین موردی كه به صراحت از سیره امیرالمؤمنین(ع) و احیای آن یاد شده، در نهضت امام حسین(ع) است. حضرت ضمن همان جمله معروف خود كه فرمودند: «}نی لم أخْرُج اَشِراً و لابطراً و لا مُفْسداً و لا ظالماً؛ و انما خرجْتُ لِطلب الاصلاح فی اُمهٔ جَدی»، افزودند: «أریدُ أنْ آمرَ بالمعروف و أنهی عن المنكر و أسیر بسیرهٔ جدی و ابی.»( بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۸.)
و به نقل از ابن شهرآشوب، حضرت فرمود: «... أسیر بسیرهٔ جدی و سیرهٔ أبی علی بن ابی طالب» (ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۴، ص ۸۹ (قم، المطبعهٔ العلمیهٔ).
طرح سیره امام علی(ع) در كنار سیره رسول خدا(ص) بر اساس مذهب تشیع، امری كاملاً تأیید شده بوده و نشان از آن دارد كه امام حسین(ع) بنای آن داشته است تا در صورت پیروزی نهضت، سیره پدرشان را زنده كند. شیعیان كوفه، پس از شهادت امام حسن مجتبی(ع)، ضمن نامه ای به امام حسین(ع)، از علاقه خود به اقامه سیره و روش آن حضرت سخن گفته اند:
«ما شیعیان توییم، به مصیبت تو مصیبت زده ایم، به غم تو غمگین هستیم، به شادمانی تو شادمانیم، به سیره تو حركت می كنیم، در انتظار فرمان توییم.» ( یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ، ج ۲، ص ۲۲۸.)
۲) در نهضت «توابین» به رهبری سلیمان بن صُرَد خُزاعی، كه از صحابه امام علی(ع) بوده و در صفین نیز حضور داشت، آثاری از احیای روش امام علی(ع) را مشاهده می كنیم. وی در هنگام رفتن به شام همراه مجاهدان، ضمن یك سخنرانی، خطاب به توابین گفت: در وقت جنگ، اسیران را دنبال نكنید، مجروحان و اسیران را نكشید، مگر آنكه پس از اسیر شدن هم بجنگند یا آنكه از كشندگان برادران ما در كربلا باشند. سپس افزود: «چرا كه این سیره امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب درباره اهل اسلام بود.» .( طبری، محمد بن جریر، تاریخ، ج ۵، ص ۵۹۲ (قاهره، چاپ دارالمعارف).
پیش از آن، توابین اعلام كرده بودند كه در صورت پیروزی، حكومت را به اهل بیت خواهند سپرد.(طبری، ج ۴، ص ۴۳۳.)
۳) عبدالرحمن بن ابی لیلی از فقهای عراق كه در انقلاب عراق به رهبری عبدالرحمان بن محمد بن اشعث حضور داشت، در وقت تحریك و تحریض مردم بر ضد شامیان، به نقل كلماتی كه از امیرمؤمنان در صفین شنیده بود، پرداخت و از مردم خواست تا مطابق آن با شامی ها برخورد كنند:
«ای گروه قاریان !فرار هیچ كس زشت تر از فرار شما نیست. من از علی بن ابی طالب - كه خدا درجه او را میان صالحان بالا برد و بهترین پاداش شهیدان و صدیقان را به او بدهد - شنیدم كه در صفین، در زمان رویارویی با شامیان گفت: ای مؤمنان، هر كس نظاره گر عمل ستمگرانه و منكری باشد، و در دل آن را انكار كند، سالم و بری مانده است. اگر با زبانش آن را انكار كند پاداش برده و از فرد پیشین، افضل است و اگر كسی با شمشیر انكار كند تا كلمه خدا بالا باشد و سخن ظالم پست، راه هدایت را دریافته و نور یقین را در قلبش تابانده است».
آنگاه ابن ابی لیلی افزود:
«پس با این محلین و بدعتگران كه به حق جاهلند و آن را نمی شناسند و ستم می كنند و انكارش نمی كنند، بجنگید». ( طبری، ج ۶، ص ۳۵۷.)
مروری بر قیامهای زیدیان و به طور كلی علویان، نشان می دهد در بیشتر آنها، هدف اصلی، همان اهدافی است كه امام علی(ع) در جنگ صفین دنبال می كردند. مقایسه اهداف آنها و یا اصولی كه بر اساس آنها بیعت صورت گرفته، این مطلب را به خوبی نشان می دهد. برای نمونه، می توان به تعبیر مختار برای نبرد با «قاسطین» اشاره كرد. ( طبری، ج ۶، ص ۷.)
چنانكه جنگ با «مُحِلین» ( محلین اصطلاحی كهن است كه بر گروهی از مردمان در جاهلیت اطلاق می شد كه معتقد بودند، مظلمه در بازار رواست )نیز از تعابیر رایج در فرهنگ انقلابیون شیعه است. توابین از «عمل به كتاب خدا، سنت رسول، انتقام خون اهل بیت(ع)، دفاع از ضعفا، و جهاد با محلین» سخن می گویند. (طبری، ج ۵، ص ۶۰۶ و ج ۶، ص ۱۵).
جهاد با محلین تعبیری است كه خود امیرمؤمنان(ع) در نامه ای كه در همان آغاز جنگ صفین به قیس بن سعد، حاكم خود در مصر می نویسد، از آن سخن می گوید ) یعقوبی، ج ۲۳، ص ۲۰۳؛ و بنگرید: طبری، همان، ج ۵، ص ۷۹).
در زندگی امامان شیعه(ع)، پس از ماجرای كربلا، یك برنامه ریزی سیاسی برای رسیدن به حكومت دیده نمی شود تا بتوان از این زاویه، یعنی احیای سیره سیاسی امام علی (ع)، مطلبی را به دست آورد. در این دوره، بیشتر احیای فكر و فقه امام علی(ع) در قالب احادیث و در واقع زنده نگه داشتن تفكر اهل بیت(ع) است. تنها اشاره ای كه هست، به وصفی مربوط است كه از حكومت حضرت مهدی(عج) شده كه یك نمونه را نقل می كنیم. در روایتی آمده است كه امام صادق(ع) فرمود:
«هنگامی كه ] مهدی[قیام كند، لباس علی را می پوشد و به سیره علی(ع) رفتار خواهد كرد.» (كافی، ج ۱، ص ۴۱۱؛ بحار الانوار، ج ۴۰، ص ۳۳۶.)
البته گاه تفاوتهایی نیز میان روش امام زمان(ع) با سیره امام علی(ع) در سخت گیری و سهل گیری مورد توجه قرار گرفته است: (بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۳؛ بصائر الدرجات، ص ۱۵۲.)
كلمات سیاسی امیرمؤمنان (ع)
برای ادامه بحث، می توان به میراث سخنان سیاسی امام علی(ع) كه در قالب حدیث، در میان شاگردان ائمه(ع) و علاقه مندان به امام علی(ع) وجود داشته و به نسلهای بعدی منتقل شده، پرداخت. بخشی از آنها، خطبه ها و كلمات سیاسی امام علی(ع) بوده است كه پیش از نهج البلاغه، در مجموعه هایی به صورت پراكنده و حتی مدون وجود داشته و سپس سید رضی، به شكل منظمی آنها را در نهج البلاغه گردآوری كرد.
آگاهیم كه هدف از گردآوری نهج البلاغه، در ظاهر جمع آوری سخنان زیبا و بلیغ امیرمؤمنان(ع) بوده است؛ اما بدون تردید، می توان اهداف دیگری را پشت سر این اقدام مشاهده كرد. سید رضی - با توجه به گرایشهای سیاسی كه در مقابله با عباسیان، از وی می شناسیم - به خوبی آگاه بوده است كه بخشهای مختلف نهج البلاغه، در زمینه معرفت دینی، تاریخی و سیاسی، تا چه اندازه حاوی مسایل اساسی و مهم است.
طبعاً به دلیل آنكه موضعگیری سیاسی موجود در نهج البلاغه در ارتباط با ادبیات اختلافی شیعه و سنی، موضعی معتدل بوده، این كتاب به راحتی توانسته است مورد توجه بسیاری از عالمان واندیشمندان قرار گیرد. این توجه افزون بر تأثیری كه در استنساخ نسخه های متعدد از نهج البلاغه داشته، شامل شرح آن كتاب عظیم نیز می شود.
به هر روی، كتاب نهج البلاغه، بخشی از فرهنگ سیاسی امیرمؤمنان(ع) را حفظ كرده و همان گونه كه آگاهیم، در دوره های مختلف، بویژه از عصر صفوی به این سو، همواره این بخشها مورد توجه بوده است.
از میان آنچه در نهج البلاغه آمده است، باید به برخی از نامه ها، و در آن میان به عهدنامه مالك اشتر توجه خاص داشت. این عهدنامه، كهن ترین سند سیاسی اسلامی - شیعی است كه از همان عصر امام، به عنوان یك سند معتبر شناخته می شده است. از میان اصحاب امام، اَصْبغ بن نَباته، كه به نگارش خطبه های امام شهرت داشت، راوی این عهد شناخته شده است .( رجال النجاشی، )تصحیح سید موسی شبیری زنجانی(، ص ۸)
نخستین كتابی كه عهدنامه را در خود گنجانده و به دست ما رسیده است، كتاب «دعائم الاسلام»، اثر قاضی ابوحنیفه نعمان مغربی (م ۳۶۳ هجری) است.
معاصر همین نویسنده، ابن شعبه حرانی (میانه قرن چهارم) متن آن را در كتاب «تحف العقول» آورده است.
پس از این دو، سید رضی آن عهد را در نهج البلاغه آورده است. ( تدوین «نهج البلاغه» در سال ۴۰۰ هجری به پایان رسیده است) دیگر دانشمند مسلمانی كه در قرن ششم به این عهد اشاره كرده، بهاء الدین محمد بغدادی معروف به ابن حمدون (۴۹۵ - ۵۶۲) در كتاب ارجمند «التذكرهٔ الحمدونیه» است ( التذكرهٔ الحمدونیه، ج ۳، صص ۳۵۲ - ۳۵۴). اهمیت این عهدنامه با توجه به محتوای آن درباره روش برخورد حاكم با مردم و قواعد ِ مناسبات ِمیان آنان، طبعاً جنبه سیاسی داشته و به عنوان روشی برای حكومت كردن، به آن عنایت می شده است.
برای مثال، زمانی كه علی بن محمد عَبشمی قُرَشی، داعی فاطمیان، به رد بر غزالی نشسته و كتاب دامغ الباطل و حتف المناطل را در رد بر فضائح الباطنیهٔ وی نوشته، از جمله در برابر این اتهام غزالی كه خلفای فاطمی مصر را ستمگر و ظالم دانسته، به توجه خلفای فاطمی به عهد اشتر به عنوان یك متن سیاسی مهم، توجه می دهد و می نویسد: «رسول خدا (ص) برای وصی خود چون انواع سیاستهای لازم را كه والیان امر ملزم به رعایت آن در میان امت هستند در عهدنامه ای كه برای وی نوشت، گردآورده است و علی(ع) نیز آن را برای هر یك از كارگزاران خود كه مسؤولیت داد، نوشت و هر امامی از فرزندان وی آن را به كارگزاران و والیان و متولیان عهد می كند.»
پس از آن عهدنامه اشتر را آورده و سپس در پایان آن می نویسد: «این آن چیزی است كه این عهدنامه ارزشمند، از سیاست دینی و دنیوی دربردارد، سیاستی كه اولیای الهی، امور مردم خود را بر اساس آن جاری می سازند...»( دانش پژوه، فرمان مالك، ص ۴۱.)
گفتنی است، شیعیان فارسی زبان پیش از عصر صفوی هم به این عهدنامه توجه داشته اند. به همین دلیل فرمان یاد شده، توسط «حسین بن محمد بن ابی الرضا حسینی آوی» به سال ۷۲۹ به فارسی درآمده و به یكی از امرای وقت با نام شرف الدولهٔ تاج الاسلام علی فامنینی وزیر تقدیم شده است.
وی در مقدمه، پس از ستایش از دانش امام علی(ع) از این فرمان به عنوان متنی كه جهت «عمارت ولایت و رعایت رعایا و جبایت خراج و ضبط ملك و تحصیل حقوق و اموال و قلع متمردان و قلع متغلبان و استیصال اعدای دین و دولت» نگاشته شده، یاد كرده و درباره آن نوشته است: «دستوری است ملوك و وزرا را و ارباب تدبیر و اصحاب تقریر را، مستوعب سایر رسوم و آداب، از تهذیب اخلاق و تدبیر منازل و سیاست مدن و قانون منطبق بر نوامیس الهی، مانند امور عبادات و احكام و كیفیت عقود و ایقاعات و اقامت حدود و سیاسات بر مرتكبان جرایم و جنایت». در این صورت، بر وی لازم بوده است تا آن را «از عرب سوی عجم» نقل الفاظ كند و آن را به كسی كه وی را «حیدر ثانی» خوانده تقدیم گرداند.
(آوی، فرمان مالك اشتر، صص ۵۸ - ۵۹. )
فرمان مالك اشتر در دوره صفوی كه حكومت به دست حاكمان شیعه مذهب افتاده، مورد توجه قرار گرفته و به تدریج و بارها به فارسی ترجمه و حتی شرح شده و به شاهان صفوی و امرای آنان تقدیم شد. برخی از این ترجمه ها و شرحها عبارت است از:
▪ شرح سید ماجد بن محمد بحرانی شیرازی (۱۰۹۷م) قاضی اصفهان. رساله او «تحفه سلیمانیه» نام دارد و به چاپ رسیده است.
▪ ترجمه ای از این عهدنامه توسط علامه محمد باقر مجلسی (۱۱۱۰م) صورت گرفته كه نسخه های متعددی از آن در دست است (فهرست نسخه های خطی دانشگاه، ج ۵، ص ۱۲۱۹؛ فهرست مرعشی، ج ۱، ص ۲۱۵).
ز ترجمه دیگر از آن ِمحمدباقر بن اسماعیل حسینی خاتون آبادی (۱۱۲۷م) است كه برای شاه سلطان حسین نگاشته است (بنگرید: فهرست دانشگاه، ج ۷، ص ۲۷۱۶؛ فهرست ملك، ج ۲، ص۱۳؛ فهرست نسخ كتابخانه ملی، ج ۶، ص ۱۳۹).
▪ ترجمه و شرح دیگر از آن میرزا علی رضای تجلی شیرازی (۱۰۸۵م) است كه به نام شاه سلیمان نگاشته است. نسخه هایی از آن را منزوی در فهرست نسخه های فارسی، ج ۲، ص ۱۵۷۳ معرفی كرده است.
▪ ترجمه دیگر از محمدكاظم فرزند محمد فاضل مدرس است (فهرست منزوی، ج ۲، ص ۱۵۷۴). در فهرست مجلس (ج ۳۸، ص ۴۰۷) ترجمه عهد نامه مالك اشتر از محمد جعفر بن فاضل مشهدی (زنده در ۱۱۰۶) یاد شده و آمده است كه نسخه ای از همان رساله در همان فهرست (ج ۳۵، ص ۴۲۹) معرفی شده است. این متن به كوشش شیخ مهدی انصاری تحت عنوان نظام نامه حكومت به چاپ رسیده است. ( قم، انصاریان، ۱۳۷۳.)
▪ ترجمه دیگری از ملامحمد صالح قزوینی روغنی در دست است، همراه با شرحی مختصر كه در ۱۰۹۴ آن را نگاشته است (فهرست منزوی، ج ۲، ص ۱۵۷۳).
▪ ترجمه ای دیگر از عبدالواسع تونی در دست است كه از علمای سده ۱۲ هجری بوده است. (فهرست منزوی، ج۲، ص۱۵۷۳)
▪ نصایح الملوك و آداب السلوك، از ابوالحسن الشریف العاملی (۱۱۳۸م) در شرح عهدنامه مالك اشتر كه آن را به سال ۱۱۱۸ برای شاه سلطان حسین نوشته است. نسخه هایی در آن از فهرست سپهسالار، ج ۲، ص ۳۳ و ج ۵، ص ۷۱۵ معرفی شده است.
▪ ترجمه دیگری از این اثر، توسط محقق سبزواری (۱۰۹۰م) صورت گرفته و در انتهای كتاب «روضهٔ الانوار» عباسی ( تهران، میراث مكتوب، ۱۳۷۸.) او به چاپ رسیده است.
دهها ترجمه و شرح دیگر از عهد مالك در اواخر دوره صفوی و پس از آن در دوره قاجار نوشته شده و نسخه های فراوانی از این ترجمه ها در كتابخانه های مختلف موجود است كه نام مؤلفان آنها روشن نیست. (آوی، فرمان مالك اشتر همان، صص ۳۴ - ۳۸ (مقدمه مصحح).
این ترجمه ها و شرحها، به طور عمده به سلاطین صفوی و قاجاریه و یا امرای برجسته آنان مانند صدراعظم ها یا حاكمان ولایات اهدا شده و در مقدمه بیشتر آنها، از ایشان خواسته شده است تا این اثر را مبنای رفتار خود قرار دهند.
در اینجا لازم است به یك اثر دیگر برای گردآوری سخنان امام علی(ع) اشاره كنیم. این اثر با عنوان «غرر و درر» از عبدالواحد آمِدی (م ۵۱۰) است كه در آن كلمات كوتاه امام علی(ع) گردآوری شده است. بسیاری از این كلمات كوتاه، در باب سیاست و عدالت بوده و حجم قابل ملاحظه ای را تشكیل می دهد. بعدها در دوره صفوی، این كتاب مورد توجه دانشمندان این عهد قرار گرفت و شرحهایی بر آن نگاشته شد. این مجموعه عظیم در دوره صفوی، یك بار در سال ۹۱۱ و بار دیگر توسط آقاجمال خوانساری (م ۱۱۲۲) ترجمه شد. ترجمه آقاجمال همراه با شرح است و توسط مرحوم محدث ارموی (توسط انتشارات دانشگاه تهران) به چاپ رسیده است.
ترجمه دیگر، از عبدالكریم بن محمد یحیی قزوینی (زنده در ۱۱۲۴) است كه وی نیز آن را به نام شاه سلطان حسین صفوی انجام داده است. آنچه در كار وی تازگی دارد، آن است كه روایات غرر و درر را به صورت موضوعی تقسیم كرده و همه كلمات سیاسی را در یك مجلد واحد گردآوری كرده است.
این بخش از كتاب قزوینی به كوشش مؤلف همین سطور تحت عنوان بقا و زوال دولت در كلمات سیاسی امیرمؤمنان(ع) به چاپ رسیده است(قم، كتابخانه آیهٔ ا... مرعشی، ۱۳۷۱.) سه فصل عمده این كتاب، درباره دولت و نشانه های پیشرفت و پسرفت آن، منافع عدالت و انصاف و ضرر ستم و تجاوز و تعلیم خدمت نزد حاكمان و سیاستمداران است. ارزش این كتاب، در درجه نخست به ارائه ترجمه كلمات سیاسی امیرمؤمنان(ع) است كه بسیار پرنغز است. پس از آن، با شرح و تفصیلی كه مؤلف درباره هر حدیث به دست داده، در عمل یك متن سیاسی قابل استفاده فراهم آورده است.
در این كتاب، همانند سایر متون، پس از شرح یك مطلب سیاسی، داستانها و حكایاتی انتخاب و نقل شده است. گاه چندین كلمه از كلمات حضرت كه مضامین مشترك دارند، نقل و ترجمه شده، سپس شرحی برای آنها آورده می شود.
یكی از نمونه های جالب بهره گیری سیاسی از نهج البلاغه و كلمات سیاسی امام، كار جالبی است كه قطب الدین نیریزی در پایان دوره صفوی در رساله «طب الممالك» خود و برخی از آثار دیگرش انجام داده و ضمن آن كوشیده است تا بر اساس قرآن و نهج البلاغه، به ارزیابی دلایل سقوط دولت صفوی بپردازد. وی به خصوص دعوت می كند كه بر اساس قرآن و سخنان علی(ع) اسباب بدبختی و فلاكت جامعه آن روز را دریابند.
پس از آن نیز مرتب كلمات سیاسی امام را در تحلیل اوضاع بیان می كند. در این میان، به ویژه روی خطبه قاصعه تكیه كرده و ضمن شعری نیز خطاب به افرادی كه غفلت از اوضاع دارند، می گوید: كان لم یروا نهج البلاغهٔ مطلقاً و ما شاهدوا أنواره بالبصیرهٔ لقد غفلوا عن خطبهٔ فیه سُمیت بقاصعهٔ كی یفهموا بالكیاسهٔ (فصل الخطاب، نسخه خطی، ص ۹۵. ) از جمله آثار دیگری هم كه كلمات قصار امام علی(ع) را فراهم آورده و ضمن آن، كلمات سیاسی را نیز یاد كرده، قاضی ابوعبدا... محمد بن سلامهٔ قضاعی (م ۵۵۴) تحت عنوان معالم الحكم و مأثور مكارم الشیم. (تحقیق بركات یوسف هبود، بیروت، دار ارقم، ۱۹۹۷ م.) است كه می تواند در كنار غرر و درر آمدی، مورد بررسی قرار گیرد.
● سیره سیاسی امام علی(ع) در دوره معاصر
در قرن اخیر، پس از هجوم افكار سیاسی جدید و به دنبال مسایل و مشكلاتی كه پس از ایجاد نظامهای مشروطه خواهی در بلاد عثمانی، عربی و ایران پیش آمد، بار دیگر توجه مسلمانان به بحث حكومت جلب شد. این توجه، شامل تأمل در متون و منابع سیاسی اسلامی برای استخراج افكار واندیشه های اسلامی می شد كه در شمار آنها نهج البلاغه، به ویژه عهدنامه مالك اشتر بود.
شیخ محمد عبده (م ۱۳۲۳ ق) از شاگردان سید جمال الدین اسدآبادی و از متفكران مصری كه به نهج البلاغه عنایت خاصی داشته و تصحیحی تازه از آن منتشر كرد، شرحی با عنوان مقتبس السیاسهٔ و سیاق الریاسهٔ بر عهدنامه اشتر نوشت كه در سال ۱۳۱۷ در مصر به چاپ رسیده و در سال ۱۳۲۰ قمری تحت عنوان دستور حكومت به فارسی ترجمه شده است.
ترجمه ها و شرحهای دیگری هم در دوره قاجاریه و سپس مشروطه از عهدنامه مالك صورت گرفت. برخی از آنها عبارتند از:
▪ شرح عهدنامه مالك از میرزا محمد صادق همای مروزی وقایع نگار كه آن را در چهار بخش تحت عنوانهای: اخذ خراج، جهاد، اصلاح مردمان و آزاد كردن شهرها، ارائه كرده است. (فهرست نسخه های فارسی منزوی، ص ۲۸۴۰)
▪ هدایات الحسام فی عجائب هدایات الحكام از میرزا محمد حسین، پسر علی نقی همدانی كه آن را در سال ۱۳۰۸ قمری در كرمانشاه ترجمه كرده است.
▪ هدایهٔ السلوك و هدیهٔ الملوك، از محمد بن عبدا... نوری، كه برای ناصرالدین شاه نوشته شده و در یك مقدمه، پنج باب در كشورداری با یك خاتمه در بیان عهدنامه مالك اشتر تنظیم شده است.(فهرست كتابخانه ملی، عبدا... انوار، ج ۳، ص ۳۸۳)
▪ آداب ملوك به فارسی در شرح عهدنامه اشتر از نظام العلماء طباطبایی تبریزی كه در سال ۱۳۲۰ در تبریز چاپ شده است (ذریعه، ج ۱، ص ۲۹)
▪ توفیق الفكیكی، عالم شیعه مذهب نیز عهدنامه اشتر را تحت عنوان «الراعی و الرعیهٔ» شرح كرده و آن را با قوانین جدید اروپایی مقایسه كرده است. ( افست بنیاد نهج البلاغه، تهران، ۱۴۰۲ ق.)
▪ می توان گفت كه این یكی از بهترین شرحهای این اثر در دوره اخیر است.
برخی دیگر از آثار عربی كه در چند دهه گذشته درباره عهدنامه مالك نوشته شده، عبارت است از:
▪ مع الامام علی فی عهده لمالك الاشتر، محمد باقر الناصری، بیروت، ۱۹۷۳ - ۱۳۹۳ ق.
▪ نظریهٔ الحكم و الادارهٔ فی عهد الامام علی(ع) للاشتر، السید عبدالمحسن فضل ا...، بیروت، دارالتعارف، ۱۹۷۹ م، چاپ دوم ۱۹۸۳ م.
▪ النظام السیاسی فی عهد الامام علی(ع) لمالك الاشتر، نوری حاتم، مؤسسهٔ المرتضی العالمیهٔ، بیروت، ۱۹۹۴.
همان گونه كه اشاره شد، در دوره مشروطه و پس از آن، كه طی یكی دو دهه رساله های سیاسی نگاشته شد، ترجمه هایی از عهدنامه مالك انتشار یافت. در این جمله، می توان به نامه مبارك امیرالمؤمنین (ع)به مالك اشتر ترجمه محمد هادی بن محمد حسین قائنی بیرجندی اشاره كرد كه در سال ۱۳۳۳ قمری ترجمه شده و به سال ۱۳۱۶ ش در تهران (انتشارات كلاله خاور) به چاپ رسیده است.
● پس از انقلاب اسلامی
یكی از شعارهای انقلاب اسلامی،ایجاد حكومت عدل علی(ع) بود و پس از انقلاب اسلامی، درست زمانی كه اندیشه سیاسی شیعه مورد توجه قرار یافت، توجه به سیره سیاسی امام علی(ع) از چندین جهت فزونی گرفت. نخست به روش سیاسی زندگی امام(ع) در جریان رخدادهای سی ساله زندگی ایشان پس از رحلت پیامبر (ص) به طور عام، و تحولات چهار سال و نه ماه خلافت ایشان به طور خاص. به علاوه، بهره گیری سیاسی از نهج البلاغه نیز بیشتر شده و در بسیاری از متون سیاسی و سخنرانی ها از آن استفاده شد. به طور مثال می توان به كتابهایی مانند درسهای سیاسی از نهج البلاغه از محمد تقی رهبر، (تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۴.)، عوامل سقوط حكومتها از نصرت ا... جمالی، ( قم، نهاوندی، ۱۳۷۸).مسائل جامعه شناسی از دیدگاه امام علی، از هیأت تحریریه بنیاد نهج البلاغه ( تهران، بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۷۳) اشاره كرد.
در این میان، توجه به عهدنامه مالك قابل توجه بوده و ترجمه ها و شرحهای چندی درباره آن انتشار یافت. در این زمینه به چند مورد اشاره می كنیم:
آیین كشورداری از دیدگاه امام علی(ع)؛ محمد فاضل لنكرانی، تقریر و تنظیم حسین كریمی (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶).
حكمت اصول سیاسی اسلام، محمد تقی جعفری، تهران، چاپ دوم، بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۷۳ (۵۳۸).
نامه روح فزا، علی محمد تاكندی و رضا شیخ محمدی، تهران، آفرینه، ۱۳۷۸.
در اینجا جای یك سخن باقی می ماند و آن بهره ای است كه رهبر انقلاب، امام خمینی از سیره امام علی(ع) در دوره ده ساله نخست انقلاب گرفتند. این مطلب از نكات حساس و مورد اتكای ایشان در بسیاری از سخنرانی هاست كه باید به طور مستقل مورد بحث قرار بگیرد.
استناد به سیره علوی توسط امام، به پیش از انقلاب برمی گردد و این نشانگر آن است كه امام در ایجاد انقلاب برای مبارزه با رژیم ستمشاهی و اندیشه حكومت برای ایجاد عدالت، متأثر از آن سیره بوده است.
امام در آبان ۵۷ شرحی از مبارزه امیر مؤمنان(ع) با ظلم به دست داده و مبنای جنگ صفین را در همین جهت می داند؛ كما این كه به سیره حسینی نیز در این باره استناد می ورزد.
( صحیفه امام، ج ۴، ص ۱۵۱).
در همان ماه، امام ضمن سخنانی، از ایجاد یك حكومت عادلانه سخن گفته و به رفتار امام علی(ع) با یك ذمیه اشاره می كند و طالب حكومتی می شود كه حاكمش با رعیت «این طور عواطف داشته باشد».
رسول جعفریان
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید