شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


شهر دموکراتیک، فضای عمومی دموکراتیک. شهر توتالیتر، فضای عمومی توتالیتر


شهر دموکراتیک، فضای عمومی دموکراتیک. شهر توتالیتر، فضای عمومی توتالیتر
مطابق آنچه که در باب ذهنیت دموکراتیک شهرنشینان و خصایص ذهنی و شخصیتی و ارتباط آن با نحوه اداره شهر شرح داده شد.همین مبحث و سوگیری تئوریک در بررسی فضاهای عمومی شهر نیز اهمیت خود را نشان می دهد.
«فضا های شهری به طور کلی نظم عمومی جهان انسانی را بازتولید می کند». در این فضا ها تماس میان شهرنشینان اتفاقی آنی و زودگذر است. به زعم جین جاکوبز منتقد معماری آمریکایی؛ پیاده رو های شهری به مثابه یک فضای عمومی در به وجود آوردن یک فضای همدلانه و جو اعتماد و صمیمیت میان افراد موثرند (ادعای جاکوبز با ملاحظه فضای عمومی شهر های توسعه نیافته به راحتی قابل نقد است.) فضای عمومی شهر همانطور که از نام آن پیداست، یک فضای «عمومی» است.
عمدتاً به فضای عمومی شهر به عنوان یک واحد محیط شناختی «Ecological Unit» نگریسته می شود و مباحث شکل گرفته پیرامون آن یک نوع ریخت شناسی «morphology» صرف است. نقشی که فضا های عمومی شهر در شکل دهی به کنش انسان شهری ایفا می کنند و همین طور تاثیر کنش انسان شهری در چگونگی کارکرد فضای عمومی شهر غیرقابل کتمان است.
در این راستا می بایست «Urban Ecology» در پیامد بررسی جامعوی «Social» «شهر» موضعیت پیدا کند. چه به زعم لوونتال شهر دارای کیفیت نمادینی است که محیط آن بازتابی از مقتضیات عقیدتی و هنجار های جامعوی «Social norme» همان عصر است.
فضای عمومی «شهر» نظیر پارک ها، بوستان ها، پیاده رو ها و میادین در کشور های توسعه نیافته فاقد پشتوانه دموکراتیک هستند. عدم وجود نهاد های مدنی که جدای از ممانعت حکومت ها برای به وجود آمدن آنها، به علت ذهنیت غیردموکراتیک شهرنشینان فرصت نمود یافتن را کسب نکرده اند، اصلی ترین دلیل عدم کارایی جامعوی فضاهای عمومی در «شهر توسعه نیافته» است.
ولی در یک شهر توسعه یافته به علت بسط ذهنیت دموکراتیک و وجود یک دموکراسی شهری در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی و بالاخص مناسبات جامعوی، فضای عمومی شهر ها واجد خصیصه ای بنیادی در جهت اعطای «آرامش روانی» به شهروندان و رواج گفتمان دموکراتیک است.
فضای عمومی شهر های توسعه یافته مانند مراکز خرید و پارک ها به علت بسط ذهنیت دموکراتیک بهترین مکان برای تماس چهره به چهره میان شهروندان است و چه بسا در این رهگذر مشتریان و استفاده کنندگان ثابت این مکان ها، تشکیل یک اجتماع «Community» را بدهند اجتماعی در دل یک جامعه «Society». حتی در مواقعی شاهد آن هستیم که یک سازمان جامعوی غیررسمی «Informal Organization Social » در اثر ممارست حضور در فضای عمومی شهر شکل می گیرد که اصلی ترین کارکرد آن به وجود آمدن یک سازگاری جامعوی «Adjustment Social»میان شهروندان است.مطابق آنچه پیشتر ذکر شد، پیش شرط کارایی جامعوی فضا های عمومی شهر، نمود یافتن یک ذهنیت دموکراتیک و عاری از حس تجسس است.
در شهر های توسعه نیافته، افراد در فضای عمومی شهر احساس «آزادی» نمی کنند. فضای عمومی در این گونه شهر ها مملو است از افراد بیکار، کنجکاو، انواع و اقسام دوره گرد ها و... بنابراین حضور در فضای عمومی نه تنها آرامش بخش نیست بلکه پریشانی ذهنی و عدم آسودگی را به همراه می آورد. پس به مرور از کسانی که برای کسب «آرامش ذهنی» از آن استفاده می کنند، تهی می شود و دربست به بیکاران، معتادان و دوره گرد ها اختصاص می یابد.
اینچنین است که فضای عمومی در یک «شهر توسعه نیافته» به عنوان یک محل «کژ کارور جامعوی» که از انحرافات گوناگون مملو است نگریسته می شود، نه مکانی برای گریز از جنب وجوش آزار دهنده شهر.
این امر تبعات وخیمی را برای شهرنشینان به همراه می آورد.
هنگامی که فضای عمومی و وجود آن از حافظه جامعوی «Social memory» پاک شود، دیگر مکانی برای تعامل چهره به چهره، حتی به صورت آنی و زودگذر وجود نخواهد داشت و برخورد شهرنشینان با یکدیگر تنها در مکان هایی میسر خواهد شد، که آن مکان ها فاقد کارکرد جامعوی یک فضای عمومی هستند.
یک شهرنشین هنگامی که همشهری خویش را ببیند که در پارکی، آسوده مشغول مطالعه یا لذت بردن از فضای سرسبز آن است، ناخودآگاه این حس نیز به او منتقل می شود که او نیز احساس آرامش می کند. شاید بتوان ادعا کرد که مهمترین کارکرد جامعوی یک فضای عمومی شهر باید «انتقال حس آرامش» به جماعت «Crowd» حاضر در آن باشد.
http://iransociety.blogfa.com/