جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


انسان غده بدخیم برای طبیعت


انسان غده بدخیم برای طبیعت
کتاب طراحی با طبیعت اثر مک‌هارگ به عنوان یکی از تاثیرگذارترین کتاب‌های زیست‌محیطی با ترجمه دکتر عبدالحسین وهابزاده بوم شناس و دانش آموخته دانشگاه آیوای آمریکا و ابردین اسکاتلند منتشر شد. وهاب‌زاده که با بیش از سی سال سابقه تدریس در بوم شناسی و علوم زیست‌محیطی در دانشگاه‌های مختلف ایران، تاکنون کتاب‌های زیادی را در حوزه محیط‌زیست ترجمه کرده است و سال گذشته هم موفق به دریافت جایزه مهرگان علم در حوزه محیط زیست شد، این‌بار دست به ترجمه کتاب کلا‌سیک طراحی با طبیعت زده که با وجود گذشت بیش از سی سال از اولین چاپ آن، کماکان تازه و قابل استفاده است.
به گزارش انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد، این کتاب از اولین کتب معاصری است که در آن، علم با نثری روان و شعرگونه تلفیق شده است و توجه انسان‌ها را به طراحی محیط زندگی‌متناسب و همراه با طبیعت جلب می‌کند. به بهانه انتشار این کتاب توسط جهاددانشگاهی مشهد، گفت‌وگویی با مترجم آن انجام دادیم که در زیر از نظر شما می‌گذرد. ‌
وهابزاده درباره این کتاب می‌گوید: کتاب طراحی با طبیعت یک کتاب کلا‌سیک محسوب می‌شود و هنوز هم به عنوان کتاب درسی برای درس انسان و طبیعت در دنیا تدریس می‌شود، با اینکه تاکنون این کتاب را به زبان فارسی نداشتیم ولی سرفصل‌هایی از آن با الهام از کتاب مک‌هارگ در درس انسان و طبیعت استفاده شده، با این تفاوت که روحی که کار مک‌هارگ دارد کارهای دیگران ندارد و تنها به صورتی خیلی فیزیکی از او الگوبرداری کرده‌اند. این کتاب تقریبا در ایران به وسیله دانشجویان ناشناخته است، شاید بعضی از اساتید آن‌را بشناسند به‌خصوص آنهایی که خارج درس خوانده‌اند، ولی من حدس می‌زنم فارغ التحصیلا‌ن داخل با آن آشنا نباشند. اما کتاب می‌تواند به عنوان یک کتاب درسی برای درس انسان و طبیعت مورد استفاده قرار بگیرد و به سرعت جای خود را باز کند. پیش‌تر من یک مقاله از مک‌هارگ را ترجمه کردم در مجموعه مقالا‌تی با عنوان بوم شناسی علم عصیانگر، درباره رابطه فرم و عملکرد در معماری با الهام از طبیعت، این مقاله اولین چیزی است که از مک‌هارگ به فارسی ترجمه شد.مخاطبین این کتاب طیف وسیعی هستند و عبارتند از دانشجویان معماری و شهرسازی، دانشجویان محیط زیست، رشته معماری منظر، علا‌وه بر اینها مهندسان مشاور، معماران، آنهایی که در زمینه پروژه‌های عمرانی کار می‌کنند و نیز طراحان باغها و پارک‌و فضای سبز و همه آنهایی که به مسائل محیط زیست مرتبطند و همچنین ‌مشاوران محیط زیست.
وهابزاده درباره ویژگی نویسنده کتاب که اثرش را به اثر برتر در حوزه محیط زیست بدل کرده، می‌گوید: چیزی که ویژه اوست و من کمتر در دیگران دیده‌ام این است که با این عقیده مخالف است که ما باید صبر کنیم اطلا‌عاتمان در هر زمینه‌ای کامل شود و بعد دست به عمل بزنیم؛ او می‌گوید از آنجایی که جهان در آخر هم بالا‌خره ناشناخته می‌ماند بنابراین منتظرماندن برای آینده و دست به اقدام نزدن کار اشتباهی است. ما باید در هر لحظه با توجه به اطلا‌عات و امکاناتی که در آن لحظه داریم سعی کنیم دست به بهترین گزینه بزنیم و اگر وارد عمل نشویم چه بسا که بسیاری از چیزها از دست بروند. اصولی که مک‌هارگ در این کتاب قصد طرح آنها را دارد از روح ویژه‌ای برخوردارند، در حالی که شیوه تدریس ما تاکنون این بوده است که چون ما با طبیعت سروکار داریم به ناچار باید به عنوان یک انسان هوشمند و ابزارساز که بر طبیعت تفوق دارد مراقب آن باشیم و این درست نقطه مقابل چیزی است که مک‌هارگ در نظر دارد، او می‌خواهد بگوید طبیعت، استاد انسان است و ما باید ببینیم طبیعت چگونه بر مشکلا‌تش فائق می‌آید و با الگوبرداری از او مسائلمان را حل کنیم. در همه جای کتاب نگاه تازه‌ای به رابطه انسان و طبیعت مطرح شده است.
وهابزاده معتقد است: نویسنده کتاب انسان را از طبیعت جدا نمی‌کند و گفته است ما نقطه‌ای هستیم در فرآیند تکامل که در یک لحظه ظاهر شده‌ایم و اینکه ما چطور عمل می‌کنیم، به قول خود مک‌هارگ تعیین کننده قضاوتی است که طبیعت درباره ما می‌کند اینکه مغز انسانی یک غده بدخیم بود که باید حذف می‌شد و یا زایشی که به روند تکامل طبیعت کمک کند، انسان با عمل خودش می‌تواند تعیین‌کننده این جواب باشد. تا به امروز ما نشان داده‌ایم که بیشتر یک غده بدخیم هستیم. ولی او ناامید از انسان نیست و معتقد است که اگر ما به موقع بجنبیم و جلوی تخریب‌ها را بگیریم شاید طبیعت قضاوت دیگری داشته باشد بنابراین طراحی با طبیعت را به نفع هم انسان و هم طبیعت می‌داند چون این دو را از هم جدا نمی‌کند. ‌
او انسان را جزیی از طبیعت می‌داند یعنی از دید او زیبایی‌هایی را که انسان می‌خواهد، در ذات طبیعت وجود دارد و لا‌زم نیست که ما چیزی را بزک کنیم تا زیبا بشود. نکته‌ای که مک‌هارگ در این کتاب نگفته و قبلا‌ در جاهای دیگر آورده این است که طراحی‌های زیبایی‌کاری که ما در شهرها یا در معماری، بعد از ساخت و ساز در نمای ساختمان انجام می‌دهیم با نام ندیمه پس از ارتکاب می‌خواند. توضیحی در این مورد لا‌زم است و آن اینکه ندیمه معمولا‌ با اشراف زاده‌ها و با دختران پادشاهان همراه بوده، برای اینکه از خطای آنها جلوگیری کند و پس از اینکه پرنسس دست به خطا زده باشد کار از کار گذشته و دیگر حضور ندیمه معنایی پیدا نمی‌کند و او این زیبایی‌کاری‌هایی را که ما در شهرها با استفاده از پوشش‌های گیاهی انجام می‌دهیم و به وسیله آنها سعی می‌کنیم زشتی‌های طراحی‌مان را بپوشانیم باغبانی بزک کار نام می‌نهد و اصطلا‌ح ندیمه پس از ارتکاب را به کار می‌برد که به نظرم اگرچه طنز نیشداری دارد اما خیلی بجاست.
مک‌هارگ تاکید می‌کند که در هر چیز انسان‌ساخت باید ملا‌حظه طبیعت و ماده‌ای که در ساخت آن از طبیعت وام گرفته‌ایم بکنیم، پیامدهایی را که برای طبیعت دارد و پیامدهایی که برای انسان دارد همه چیز را باید در نظر بگیریم. طراحی شامل طیف وسیعی از فعالیت‌های انسان می‌شود. او می‌گوید از آنجا که انسان یکسری نیاز طبیعی دارد - چون خودش بخشی از طبیعت است- به همین ترتیب نیاز طبیعی برای ارتباط با طبیعت دارد، اما از سر جهالت چیزهایی را می‌سازد که رابطه او را با طبیعت قطع می‌کند مثلا‌ شهر می‌سازد و بعد در درون آن گیر می‌کند، آلودگی، ناامنی، آشوب‌های اجتماعی، نابسامانی‌های فرهنگی و غیره را به وجود می‌آورد که همه اینها زاده برهم خوردن رابطه او با طبیعت است و بعد وقتی به این مرحله می‌رسد سعی می‌کند از آنجا بگریزد و به حومه پناه ببرد، حومه‌هایی که هنوز زیبایند، هنوز باغ و فضای سبز هستند و دوباره با رفت و آمد به آنجا این مناطق را هم به همین شیوه خراب می‌کند و می‌رود جلو و این حدیث سالیان سال است که ادامه دارد و علتش این است که انسان متناسب با شرایط طبیعت طراحی نمی‌کند و برای پروسه‌های طبیعی ارزشی قائل نمی‌شود؛ اگر قائل می‌شد در درجه اول شهر را به گونه‌ای می‌ساخت که طبیعت را در دل شهر داشته باشد و شهر را در دل طبیعت و نیازی نباشد برای به دست آوردن آرامش، فرار کند و به حومه پناه ببرد.
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید