شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


سینمای ما مافیا دارد


سینمای ما مافیا دارد
حضور در یک خانواده هنرمند، بی‌تردید سبب می‌شود تا خواسته یا ناخواسته به سمت هنر گرایش پیدا کنی و هر چه میزان علا‌قه‌ات به خانواده و حرفه‌شان بیشتر باشد این علا‌قه رنگ و بوی بیشتری به خود می‌گیرد. ‌ بهزاد فراهانی و فهیمه رحیم‌نیا بازیگرانی بودند که فعالیت‌هایشان را از سال‌ها پیش از انقلا‌ب آغاز کردند و تا امروز به فعالیت‌هایشان ادامه داده‌اند اما شاید خود آنان هم باور نمی‌کردند که روزی شقایق و گلشیفته فراهانی هم در نسل‌های بعدتر استوارتر و پایدارتر ادامه دهنده راه پدر و مادرشان باشند.
در آخرین روزهای فصل تابستان با بهزاد و شقایق فراهانی به نمایندگی از خانواده فراهانی‌ها به گفت‌وگو نشستیم. ‌ شقایق تازه از صحنه فیلمبرداری کلا‌ه پهلوی برگشته بود و بهزاد فراهانی هم از سر صحنه تئاتر برمی‌گشت. گفت‌وگوی ما با شقایق آغاز شد و در میانه گفت‌وگو بهزاد فراهانی هم به جمع ما پیوست تا دیدگاه‌های شقایق فراهانی را که در غیاب پدر مطرح شده بود تکمیل کند. ‌
▪ خانم فراهانی! به نظر می‌رسد مدتی است که گزیده‌کار شده‌اید. خودتان این مساله را قبول دارید؟ ‌
ـ نه! اینطور که شما می‌گویید نیست. ‌
▪ اما نسبت به سال‌های قبل کم‌کارتر شده‌اید.
ـ نه! اتفاقا چندان هم کم‌کار نیستم و مرتب مشغول کار هستم. ‌
▪ به‌عنوان مثال، سال ۱۳۷۹ یکی از سال‌های پرکار شما بود و در ۶ فیلم‌سینمایی به ایفای نقش پرداختید و هرکدام از این فیلم‌ها در نوع خود قابل قبول و پرمخاطب بودند. ‌
ـ به نظر خودم سال گذشته بیشتر از سال ۷۹ فیلم بازی ‌کردم و فعال‌تر بودم.
▪ در سال ۸۵ تنها در ۴ فیلم‌سینمایی به ایفای نقش پرداختید؟
ـ در چهار فیلم بازی کردم اما سال ۸۵، سال پرکاری بود و بیشتر وقتم را به حضور در جلوی دوربین گذراندم. ‌
▪ به نظر در دو سه سال گذشته در انتخاب نقش‌هایتان وسواس بیشتری به خرج می‌دهید.
ـ قصد ندارم بگویم گزیده‌تر به انتخاب نقش‌ها دست می‌زنم اما به دلیل تغییرات شرایط زندگی‌ام، تا حدی در انتخاب نقش‌ها، حساسیت به خرج می‌دهم. اما همچنان دوست دارم که تجربه‌های قبلی‌ام را تکرار کنم. ‌
▪ شما فارغالتحصیل نقاشی هستید و در اصل کار هنری خود را با نقاشی آغاز کردید و سپس از سال ۷۵-۷۴ وارد عرصه بازیگری، ابتدا در تلویزیون و سپس در سینما شدید. ‌
ـ البته من فعالیتم در عرصه بازیگری را از بچگی آغاز کردم. ‌
▪ در این دوره زمانی که به آن اشاره می‌کنید، بیشتر در تئاتر فعالیت داشتید؟
ـ بله! بیشتر در تئاتر بازی می‌کردم، اما نقش‌هایی که در آن دوره بازی می‌کردم به دلیل اینکه سن و سال کمی داشتم، نقش‌های اصلی بازی نمی‌کردم. ‌
▪ به موازات آن، نقاشی را هم ادامه می‌دادید؟ ‌
ـ نقاشی را به طور ژنتیکی از مادرم داشتم و از همان سال‌های کودکی در نقاشی موفق بودم و همزمان با انجام کار بازیگری، نقاشی یکی از عشق‌های زندگی من محسوب می‌شد. ‌
▪ حضور در یک خانواده هنرمند، شما را به سمت دنیای هنر سوق داد فکر می‌کنم خانواده در زمینه گرایش به بازیگری تاثیر زیادی روی شما داشت. اینطور نیست؟
ـ بله. درست می‌گویید. به طور قطع می‌گویم خانواده‌ام در بازیگر شدن من، نقش اساسی داشت. ‌
▪ حضور در دنیای بازیگری، علا‌قه شخصی شما بود یا خانواده اصرار داشتند؟
ـ به هر حال بچه‌ای که از کودکی در یک خانواده‌ای که پدر و مادر بازیگر هستند متولد و بزرگ می‌شود از خانواده تاثیر زیادی می‌گیرد و به دلیل تربیت آن خانواده است که به پیمودن راه پدر و مادر علا‌قه‌مند می‌شود. خانواده روی سرنوشت من تاثیر زیادی داشته است. ‌
▪ از بین بازیگری و نقاشی به کدام یک بیشتر علا‌قه‌مند بودید؟
ـ بازیگری را بیشتر از نقاشی دوست داشتم و نقاشی در درجه دوم علا‌قه من قرار می‌گرفت. ‌
▪ پس چرا رشته نقاشی را برای تحصیل در دانشگاه انتخاب کردید؟
ـ در دوره‌ای که من وارد دانشگاه شدم و حتی سال‌های قبل از آن (حدود سال‌های ۶۷) تنها دو هنرستان در تهران وجود داشت و به لحاظ تحصیلا‌ت، به خصوص تحصیلا‌ت آکادمیک در رشته بازیگری، محدودیت‌های زیادی وجود داشت. ‌ در دوره دبیرستان در رشته گرافیک تحصیل کردم و بالطبع در دوره دانشگاه هم رشته نقاشی را انتخاب کردم که در ارتباط با مدرک دیپلم‌ام بود. ‌ سال‌های بعد بود که هنرستان‌ها رواج پیدا کرد و رشته‌های نمایش و سینما هم در هنرستان‌ها رایج شد. همچنین پیش خودم فکر می کردم با استفاده از تجربیات پدر و مادر می‌توانم بازیگری را دنبال کنم و درعین حال نقاشی را که عشق و علا‌قه اصلی من بود در کنار بازیگری ادامه دهم. در حالی که امروزه کاملا‌ برعکس شده است. عمده فعالیتم به بازیگری اختصاص یافته است و نقاشی را کنار گذاشته‌ام!
▪ دلیل اصلی کنار گذاشتن نقاشی، دلمشغولی‌های ناشی از فعالیت در سینما و تلویزیون است؟
ـ خب بله، همینطور است. اما در سال‌های گذشته و با ورود تکنولوژی‌های جدید در حوزه نقاشی و برنامه‌های جدید رایانه‌ای، برای ما هنرستانی‌ها نوعی سرخوردگی ایجاد شد. چرا که با ورود رایانه، تکنیک‌های دستی ما کنار گذاشته شد. ‌ به عنوان مثال، خود من هنوز نتوانستم با کارهای رایانه‌ای و تکنیک‌های آن عجین بشوم و همچنان علا‌قه‌مند به کار در حوزه نقاشی با تکنیک‌های دستی هستم. شاید بتوان گفت به نوعی با نقاشی قهر کرده‌ام( !می‌خندد)
اما باور کنید همچنان در خلوت خودم نقاشی را دوست دارم و علا‌قه‌مندم تا دوباره نقاشی را ادامه بدهم. ‌
▪ اولین حضورتان در سینما با فیلم لیلا‌ به کارگردانی آقای مهرجویی بود. آیا پیشینه‌ای از بازیگری در این فیلم با خودتان به همراه داشتید؟ در کل چگونه بازی شما در این فیلم شکل گرفت؟
ـ در این فیلم نقش کوتاهی داشتم که من اسم این نقش را یک شبح می‌گذارم که جلوی دوربین قرار گرفت ولی در هر حال از اینکه در فیلم آقای مهرجویی بازی کردم راضی هستم ولی به خاطر اینکه نقش کوتاهی در این فیلم داشتم نمی‌توانم آن را جزو بازی‌های خودم به حساب بیاورم. چون نقشی نبود که بتوانم در مورد آن با کارگردان دست‌وپنجه نرم کنم؛ ولی در هر حال به‌عنوان اولین کار،تجربه خوبی بود. ‌
▪ به هر حال تهیه و تولید یک فیلم دسترنج تلا‌ش یک گروه است؟
ـ بله. کاملا‌ درست است ولی نقش من همانطور که اشاره کردم آنقدر کوتاه بود که به نظر خودم مانند یک شبح بود که جلوی دوربین آقای مهرجویی قرار می‌گرفت و یک تجربه اساسی نمی‌توانست تعلق بگیرد. ‌
▪ در مورد بازی در این فیلم از خانواده هنری خود و به‌خصوص پدرتان، آقای فراهانی چه مقدار کمک گرفتید؟ ‌
ـ آن موقع در دفترهای سینمایی رفت و آمد داشتم اما قبول نمی‌شدم و بیشتر تلا‌ش من برای این بود که فقط از یک جایی من کار بازیگری را شروع کنم و در بیشتر کارهای تلویزیونی و حتی تئاتر، با پدرم مشورت می‌کردم. ‌
▪ به نظر می‌رسد که در این هشت سال که وارد سینما شده‌اید خیلی کم مصاحبه کرده‌اید آیا دلیل خاصی دارد؟
ـ به نظر من کسی که در یک مصاحبه نمی‌تواند واقعیت‌هایی را بازگو کند بهتر است که اصلا‌ به سراغ مصاحبه و خبرنگاران نرود.
▪ مثلا‌ چه واقعیت‌هایی را نمی‌توانید در مصاحبه‌ها بگویید؟ ‌
ـ به نظر من وقتی کسی نمی‌تواند طی مصاحبه‌، آنچه که در دلش است را بیان کند دیگر به این گفت‌وگو، مصاحبه نمی‌توان گفت!
▪ شما فکر می‌کنید که این واقعیت‌ها را نمی‌توان گفت و یا اینکه در این فکر هستید که نمی‌شود این واقعیت‌ها را چاپ کرد؟
ـ دغدغه من این نیست که می‌توانم این واقعیت‌ها را بگویم یا نه بلکه اصلی‌ترین دغدغه من این است که این واقعیت‌ها چاپ نمی‌شود. ‌
▪ یک جور ایده‌آل‌گرایی در کارهای شما وجود دارد و من در شما این ایده‌آل‌گرایی را می‌بینم خودتان این ایده‌آل‌گرایی را قبول دارید؟ ‌
ـ نمی‌دانم. من یک شخصیت پرتنش در زندگی قبلی‌ام داشته‌ام و هنوز هم دارم و با آنها دست‌وپنجه نرم می‌کنم. نزدیک شدن به خدا و خودم را دارم احساس می‌کنم و این نزدیک شدن به من بیشتر کمک می‌کند. ‌
▪ این نزدیک شدن به خدا و خودتان در کارهایتان هم تاثیر داشته است؟ ‌
ـ صددرصد.
▪ در حال حاضر فیلم <نصف مال من، نصف مال تو> را روی پرده دارید. با توجه به اینکه حدود ۱۲ سال از کارهای تصویری شما می‌گذرد. این تجربه‌های قبلی چه کمکی به شما می‌کند؟ ‌
ـ من دارم مشکلا‌ت گذشته‌ام را ریشه‌یابی می‌کنم و هنگامی که به نتیجه می‌رسم در کارهایم تاثیر به‌سزایی دارد و از این تجربه‌ها و ریشه‌یابی‌های مشکلا‌ت گذشته، به یک آرامش روحی، که هر انسانی لا‌زم دارد می‌رسم و این آرامش در کار انسان تاثیر می‌گذارد. این آرامش در همه شغل‌ها دخیل است و حالا‌ ما که با روحیات مردم سروکار داریم باید بیشتر تاثیرپذیر باشیم. ‌
▪ من فکر می‌کنم این خلق‌وخو و روحیات بیشتر به رشته شما که نقاشی است برمی‌گردد؟
ـ بله. به همین خاطر است که می‌خواهم دوباره به سمت نقاشی برگردم. ‌
▪ یک‌جور درون‌گرایی در شما می‌بینم و برای من باعث تعجب است که یک بازیگر چگونه ممکن است تا این حد درون‌گرا باشد، در صورتی که یک بازیگر باید برون‌گرا باشد؟
ـ نه من این‌طور فکر نمی‌کنم. ‌
▪ قبول دارید که در بازیگری سخت‌گیر هستید؟
ـ سخت‌گیری در چه مورد؟
▪ در بازی، انتخاب‌ها و در کارهایتان.
ـ بله. امروز خیلی دوست دارم که این اتفاق بیفتد. خیلی دوست داشتم که این اتفاق در سال‌های گذشته پیش می‌آمد اما در آن سال‌ها این‌طور نشد. به نظر من خیلی خوبه که کسی تجربه بازیگری را در میان گروهی انجام دهد که دائما در آن گروه، بازیگر را ترور شخصیتی کنند. به نظر من بازیگرانی که این نوع تجربه را پشت‌سر می‌گذارند از ثبات شخصیتی بزرگی برخوردار می‌شوند و بازیگر روحش را مورد سنجش قرار می‌دهد. ‌ ولی تجربه خوبی است که شخصی کاری را انجام دهد که باب‌طبع خودش نیست، اما با همین بازی، تجربه‌های سخت و بزرگی را به‌دست آورد. ‌
▪ راجع به ترور شخصیتی که می‌گویید من چیزی ندیدم و شاید این دغدغه‌های ذهنی شماست؟ ‌
ـ مثلا‌ این کارها تقریبا سلیقه‌ای است. حیطه هنر و ورزش جزو اصنافی است که هرکسی که هر کاری دارد می‌تواند در مورد این رشته‌ها نظر بدهد. حالا‌ شما یک کاری انجام می‌دهید، همکاران شما به شما می‌گویند این چه کاری بود که انجام دادی؟ و این قصه سر دراز پیدا می‌کند تا جایی که باید به همه کس جواب پس بدهم.
▪ این را از لحاظ شخصیتی می‌فرمایید؟ ‌
ـ نه خیر بیشتر از لحاظ کاری است. من بارها دیده‌ام که یک هنرمند را می‌خواهند برای یک کار بیاورند، اما در آن واحد می‌گویند که آن هنرمند تلویزیونی است و برای بازی در سینما مناسب نیست. چرا یک بازیگر که در تلویزیون کار می‌کند دیگر برچسب تلویزیونی بودن را به آن می‌چسبانند تا کارگردان‌های سینما دیگر با آن هنرمند کار نکنند؟!
▪ الا‌ن در ایران یک چیزهایی مد می‌شود. مثلا‌ می‌گویند نروید فیلم ۹۰ دقیقه‌ای بازی کنید و یا اینکه یک بازیگر جرأت ندارد در یک کلیپ بازی کند. ‌
الا‌ن شما مخالف این قضیه هستید؟
ـ نه. خدا را شکر تا الا‌ن من هم در سینما و هم در تلویزیون کار کرده‌ام و تنها چیزی که برایم مهم است اینکه تجربه‌های زیادی را داشتم و در دل مردم جا دارم.
▪ آقای فراهانی شما با این تفکیک‌ها که در مورد بازیگران تئاتر، تلویزیون و سینما قائل شده‌اند موافق هستید؟
ـ واقعیت این است که جامعه سینما رشد نکرده و تهیه‌کنندگان بزرگ در میدان نیستند و اغلب تهیه‌کنندگانی که حضور دارند بیشتر دلشوره برگشت سرمایه خود را دارند و به همین خاطر به مسائلی دل بسته‌اند که دیگر این مسائل وجود ندارد. ‌ اگر سینمای ما، سینمای مهرجویی و بیضایی و تقوایی و شهید ثالث و ... بود، این مشکلا‌ت پیش نمی‌آمد. ‌ هنرمند باید برای ملت کار کند و در سطح ملت پیش برود. به نظر من تلویزیون یک ارگان ملی است و در تلویزیون باید خیلی وسواس داشته باشند و کارهای تبلیغی نباید انجام داد. ‌
▪ خانم فراهانی می‌گویند که کلیپ‌های تلویزیونی را دوست دارند. آیا شما با بازی خانم فراهانی در کلیپ‌های تلویزیونی موافق هستید؟
ـ نه. چندین مورد هم برای بازی در کلیپ برایش پیش آمد، اما بعد از مشورت با هم اجازه ندادم که برای بازی در کلیپ حضور داشته باشد. ‌
▪ با ذات کلیپ مشکل داشتید یا با سطح کیفی کلیپ‌ها؟
ـ من در این عرصه‌ها بسیار منزه‌طلب هستم. حتی چند سال پیش در یک کشوری از عکس دخترم می‌خواستند استفاده کنند. حتی با پول آن تبلیغ الا‌ن می‌توانست یک خانه برای خودش داشته باشد اما دوباره من مخالفت کردم. ‌
▪ شما خودتان را تا چه حد موثر در سرنوشت کاری خانم فراهانی می‌دانید؟
ـ هر وقت با من مشورت کرده است، تاثیرگذار بوده است. ‌
▪ آقای فراهانی! شما خیلی باعث انگیزه شده‌اید برای اینکه خانم فراهانی وارد حیطه هنر شوند. تا چه اندازه خودتان را در این امر دخیل می‌دانید؟
ـ شقایق از یک سالگی پشت صحنه بوده است و کسی نمی‌توانسته او را از تئاتر جدا کند چون از بچگی در کارهای نمایشی حضور داشته است. ‌ شاید تنها بازیگری است که موسیقی را خوب می‌شناسد؛ به دو زبان جهانی مسلط است؛ او کارهای نقاشی فوق‌العاده‌ای دارد و...
▪ خانم فراهانی، شما به چه سازهایی مسلط هستید؟ ‌
ـ من زمانی که شروع کردم به نوازندگی، چند سال بعد جنگ شروع شد. اما روی گلشیفته و آذرخش تاثیر زیادی داشت. ‌
▪ به قول پدر از بچگی با تئاتر بزرگ شده‌اید، اما به نظر می‌رسد خیلی از صحنه تئاتر دور شده‌اید؟
ـ به نظر من تئاتر باید پیش بیاید. شرایط تمرین‌ها خیلی سخت است و باید با توجه به مشغله‌های خودمان، زمان تمرین را در روز خالی بگذاریم تا بتوانیم به تئاتر هم برسیم. تئاتر وقت زیادی می‌گیرد باید همیشه در تمرین‌های آن حضور داشت. ‌ این طور فکر می‌کنم که خیلی هم از تئاتر فاصله نداشتم چون در سال‌های پیش در نمایش‌های <گل و قداره>، <مریم و مرداویج> و <دنیای دیوانه دیوانه> را بازی کرده‌ام. ▪ آقای فراهانی! چرا بیشتر وقتتان را صرف تئاتر کرده‌اید و کمتر در سینما و تلویزیون کار می‌کنید؟ ‌
ـ فشارهایی وجود دارد که دیده نمی‌شود. من برای یک کار تلویزیونی دعوت شدم. متن را خواندم و دیدم نقش چهارم را به من داده است و نقش اصلی نبود و دیدم که نقش اصلی خیلی به من نزدیک است. بعد از اینکه با کارگردان صحبت کردم که چرا نقش اول را به من نداده است، در جواب به من گفت که نقش‌های اول تا سوم را از قبل تعیین کرده‌اند!
▪ یعنی به سیاستگذاری‌ها برمی‌گردد؟
ـ این بحث به دوران ریاست آقای لا‌ریجانی برمی‌گردد ما چند وقت پیش که با آقای ضرغامی ملا‌قات داشتیم، خیلی محبت کردند و از حرف‌های من حمایت کردند. ‌ من آثاری دارم که چندین سال است چاپ نشده‌اند. از اینکه می‌روم و برای شاگردانم بازی می‌کنم دیگر خسته شده‌ام و بیشتر کسانی هم که برایشان کار می‌کنم، تحت تعالیم من بزرگ شده‌اند و برای خودشان به جایی رسیده‌اند. ‌ در سینما هم مافیایی وجود دارد که داستانش خیلی پیچیده است. سینما به مانند یک دیوار هزارتویی است که اگر می‌بینید بچه‌های من در یک فیلم بازی کرده‌اند، مطمئن باشید که با رنج و سختی برای بازی در آن فیلم رسیده‌اند.
مثلا‌ شقایق در فیلم <چتری برای دو نفر> به اوج بازیگری خود رسید و تازه داشت به روزهای خوب خودش نزدیک می‌شد. اما در آن واحد او را کنار گذاشتند که فقط اهالی سینما می‌دانند چه کسی یا چه کسانی مسبب این عمل هستند. ‌ مثلا‌ همسر من سال ۴۸ و ۴۷ بهترین بازیگر تئاتر <سلطان مار> بیضایی بود اما به کل از میدان تئاتر کنار گذاشته شد، خانواده من دیگر با این رویه آشنا هستند و به این کنار گذاشتن‌ها عادت کرده‌اند. ‌
▪ خانم فراهانی، باتوجه به صحبت‌های پدر این همان ترور شخصیتی است که شما به آن اشاره کردید؟
ـ نه کامل شاید این هم جزو این ترور شخصیتی باشد. ‌
▪ آقای فراهانی این مافیا به خاطر منافع مالی سینما و تلویزیون است؟ ‌
ـ ما قانون اساسی جمهوری اسلا‌می را پذیرفته‌ایم و باید به آن احترام بگذاریم. اما بعضی مواقع این قانون زیرپا گذاشته می‌شود. در این قانون، در بخش سانسور، سانسور شخصیت نداریم ولی این کار الا‌ن دارد انجام می‌شود. ‌ از سال ۱۳۶۰ تا به حال هیچ کدام از آثاری که من نوشته‌ام نتوانسته به تلویزیون راه پیدا کند!
▪ آقای فراهانی آیا در تئاتر هم این مشکل را داشتید؟
ـ در تئاتر دیگر این حالت وحشتناک است و تا حدودی خنده‌دارد. مثلا‌ ۶۲ مورد از نمایشنامه <دنیای دیوانه دیوانه> را حذف کردند. چندی پیش <اتللوی> ویلیام شکسپیر را برای اجرا در نظر داشتم اما قبول نکردند. خودم را کوچکتر کردم و <مشدی عباد> را انتخاب کردم اما باز هم اجازه ندادند! مثلا‌ خیلی از بچه‌ها در لندن، پاریس و تهران کار می‌کنند که به نوعی کارشان را بلد هستند و شاید ما کارمان را بلد نیستیم و این همان سانسور است که در قانون اساسی وجود ندارد. این خودش به نوعی مافیا است که در مجالس، دور هم می‌نشینند و نقش‌ها را برای خودشان تقسیم می‌کنند و ...
▪ خانم فراهانی، شما صحبت‌های پدر را قبول دارید و این مافیا را قبول می‌کنید؟ ‌
ـ به نظر من هر صنفی مافیای خودش را دارد. در هنر هم این مافیا وجود دارد.
▪ خانم فراهانی، این مافیا تا چه اندازه در انتخاب‌های شما تاثیرگذار بوده است؟ ‌
ـ در انتخاب‌های من خیلی زیاد.
▪ الا‌ن چه حسی نسبت به این قضایا دارید؟
ـ خیلی حس خوبی نیست؛ چون هنر آدم‌ها در اولویت قرار ندارد و بیشتر این رابطه‌ها است که هنرپیشه را تعیین می‌کند. ‌
▪ به نظر من این یعنی مرگ هنر. شما هم قبول دارید؟ ‌
ـ وقتی که ‌CD های فیلم‌های روی اکران بیرون می‌آید یعنی مرگ هنر. باز امیدوارم کسانی که از طریق رابطه‌ها قبول می‌شوند پا برجا باشند. ‌
▪ <نصف مال من، نصف مال تو> در حال اکران است، این تجربه چه‌طور بود؟
ـ خدا را شکر می‌کنم که همه فیلم‌هایی که من بازی کردم، فروش خوبی داشتند. ‌
▪ آقای فراهانی من معتقدم شقایق فراهانی خیلی ایده‌آل است و با چراغ خاموش حرکت می‌کنند و بسیار مذهبی هستند و برای رسیدن به تعالی با کنکاش حرکت می‌کنند. نظر شما در این مورد چیست؟
ـ این قضیه به ریشه خانوادگی و به پدر بزرگ و مادر بزرگش برمی‌گردد. به نظر من مذهب یک پدیده درونی است و هر جا که بخواهد رخ نشان دهد متاسفانه آزاردهنده است. ‌ مذهب یک پدیده انسان‌ساز است و من باید انسانیت خودم را نشان دهم که چقدر متعهد هستم. ‌ وقتی یک زرتشتی به نماز می‌ایستد، همانقدر برای من مهم است که مادرم به نماز می‌ایستد و بین این دو هیچ فرقی نمی‌بینم. معتقدم که هر انسانی در درونش ایمانی دارد که اگر این ایمان را به ابزار تبدیل کند، دیگر از بین خواهد رفت. ‌ عرفان من، عرفان اشراقی است.
▪ آقای فراهانی اگر بخواهید از ابتدا شروع کنید، همین راهی که آمده‌اید را ادامه می‌دهید؟
ـ بله.
▪ شما چطور خانم فراهانی این راه را ادامه می‌دهید؟
ـ بله. صد درصد. اما تا حدودی از شوق و ذوقی که ابتدا داشتم، دور شده‌ام ولی هنوز هم عاشق بازیگری هستم. ‌
▪ بهزاد فراهانی چطور؟
ـ اعتقادم این است که شقایق باید به دورانی برگردد که بی‌محابا به مناعت‌طبع دل داده بود و فقط انتخاب می‌کرد. هم اندیشه و تجربه‌اش برای انتخاب کافی است و نباید بگذارد. که انتخاب شود بلکه باید انتخاب کند. همیشه آرزوی من این بوده که هنرمندانی مثل فخری خوروش از خانه من بیرون بیاید. برای اینطور شدن باید با سختی ساخت و قناعت کرد. خیلی سخت است که در این شرایط اهالی یک خانواده اهل هنر باشند و تمام این مشکلا‌ت را به جان بخرند. ‌
▪ آقای فراهانی به نظر شما شقایق تا چه اندازه در زندگی هنری‌اش موفق بوده است؟
ـ من معتقدم که اگر شقایق جزو قافله تئاتر می‌ماند یکی از بهترین اهالی تئاتر می‌شد. تئاتر هنری است که باید با تمام سختی‌هایش ساخت و به قناعت پرداخت. ‌ ‌
گفت‌و‌گو: مهرداد ابوالقاسمی
منبع : پرشیا فیلم کانادا


همچنین مشاهده کنید