جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


شلیک در تاریکی


شلیک در تاریکی
▪ سروده فریبا فیّاضی
▪ نشر مهر راوش
درک چند مسئله هم زمان در مواجه با مجموعه ای مثل "تخلیه عمومی" ضرورت خواهد یافت. یکی از اصلی ترین این مسائل به موضوع "عنصر مطلوب" و بحث زیبایی شناسی عناصر شخصی باز می گردد که خود چند محور کلی را در بر می گیرد. این که اگر ما به عنوان هنرمند، نویسنده، شاعر و یا هر نام دیگر در پی استفاده از عناصر پالایش و پاستوریزه شده مرسوم در روند کار خود باشیم ناخود آگاه وادار به پذیرش استفاده از عمومیت نوعی مرجع، مخزن یا بانک شده ایم. این کنش فی نفسه نوعی اقتصاد کنترل شده دولتی (مشروعیت عام یافته) را در پس زمینه مقتدر خود دارد که موضوع ارزش را در اثر، مثل یک برگ اسکناس از پیش کنترل و محدود می کند. خوب بدیهی است که فاصله گرفتن از این روند ارزشی به سمت نوعی خود بنیادی، در جهت دادن و نقش بخشی به عناصر شخصی و روزمره نوعی اخلاق آنارشیستی را در پی خواهد داشت.
پس برای اینکه زیادی از یک مجموعه شعر به سمت بازار دور نشویم به این نتیجه از برآیند گفته ها می رسیم که نفس این کنش تروریستی که پایه های وجودی خود را نه بر اجماع بلکه بر فردیت خود بنا نهاده است به شکل بنیادینی نمایشگر نوعی منفی ات در خوانش انتقادی جریان رسمی، غالب و به شکل کلی هر آنچه تابع مشروعیت زایی قراردادهایی فراگیر شده می باشد. مساله دوم بحث افشاء و نمایش زوایای شخصی و یا بهتر است بگوییم خصوصی یک انسان در خوانشی عمومی ست. خوب این مسئله به خودی خود در فرهنگی که زن باید دردش را از پشت پرده به طبیب بگوید حداقل برای یک زن کار پر مخاطره ای است که فکر می کنم شکستن این تابو که اولین بار در اشعار فروغ فرخ زاد صورت گرفت به اندازه زمان ما هنوز تبدیل به یک مد نشده و کار پر مخاطره ای به شمار می رفت.
بعد از تمام این حرفها و حواشی پر رنگ ما با متن مواجه ایم متنی که در اولین قدم پیشنهادهای تازه خود را به رخ می کشد: تعداد صفحات، فرم های تقطیع، طرح جلد، فاصله گذاری ها و امکانات دیگر و بعد از خوانش های چند باره و چند باره البته اگر مجموعه ای کشش لازم را در افشای تدریجی این پتانسیل خوانش در خود داشته باشد به مرحله درک همدلانه ای در مواجهه با یک انسان بدون نقاب خواهیم رسید که به شکل نجواهای گاه به گاه و تکرارهای نا خوداگاه در دراز مدت ظهور و بروز خواهند کرد و به تدریج به شکل قطعاتی از تجربه، احساس و یا اندیشه ای خودی پذیرفته شده و به گونه ای جذب زیست و حیات ذهنی خواننده اثر خواهد شد.
آیا این روند تدریجی و زمان بر می تواند برای بررسی انتقادی اثر دستمایه شود؟ پاسخ پیشاپیش منفی ست. ولی می شود پتانسیل برخی گزاره ها را به عنوان بخشی از یک هولگرام به زیر ذره بین برد. این کار نه از سر پشت کردن به ذخایر و منابع تاریخی شعر فارسی بلکه اتفاقا درست در راستای سود جستن از همان دستاوردهائی ست که هنوز هم از ظرفیت های خوانش خالی نشده و خواننده را با لذتی زیبایی شناختی در بر می گیرند. شاید باید پرسید که چرا برخی گزاره ها؟ فکر می کنم مهم ترین اتقاق در این قسمت قابل پیگیری است. ما با مجموعه از اشعار مواجه نیستیم و گویی با برخی گزاره ها که در نجواها واگویه ها به گره هایی از برخورد تبدیل شده و با همین روند کلیت کار را به سطح قابل بحث تری ارتقاء داده اند مواجه ایم. به شکل ساده ما مجموعه ای داریم با چند مصراع قابل بحث و مقدار زیادی جمله های به هم ریخته، قطع شده یا اجباری که وظیفه القاء حس تمامیت را در یک شعر بر عهده دارند. این کلمات که توده کلمات مجموعه را نیز شامل می شوند بیشتر از هر چیز در جلب نظر برخی نظریات در رابطه ای مستقیم با زمینه و زمانه نقش افرین نوعی به روز کردن در سطح قابل قبولند و گروه اقلیت است که بار تکانه ها و آشوب ها را بر عهده می گیرد. سطر هایی مثل: باید می رفتم
برای بسترم خواب دیگری می دیدم حالا تو ارجاء خارجی ندارد من بی مخاطبم!
سطرها و بندهایی که اقلیت این مجموعه را تشکیل می دهند همواره بر سرعت خوانش تاثیر گذارند و نقش نوعی سرعت گیر را ایفا می کنند که پتانسیل خوانش سطرهای دیگر را نیز افزایش داده اند. شکل مجموعه به طور کلی در وضعیتی تجربی خارج نشده و همواره در خود به تکرار و تمرین نقش ها و الگوهای مختلفی که به کلمات خاصی داده مشغول است. کلماتی مثل: تخت - دست - و ... عناصر بدن که بیش از هر چیز بر وضعیتی تنانه *(چیزی نزدیک به زنانه با وام گرفتن این اصطلاح از علی سطوتی قلعه در بررسی آثار فروغ) دلالت دارند که وضعیت نوشتار را با چالشی تازه در حوزه نشر اثار زنانه روبرو می کند. آثاری که نه بر مرگ مولف بلکه بر حضور او در همین حوالی اشاره دارند و رانه ها و انرژی روانی بسیاری را حول و حوش اسم مولف به حرکت وا می دارند. که این خود نیز در نام کتاب نیز تجلی کرده است و احتیاج به کلمات زیاد و آوردن مثال های متعددی در اثر گذاری این موقعیت در این جا و اکنون خواهد داشت.
فرهاد اکبرزاده


همچنین مشاهده کنید