یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


تعزیه در کشورهای اسلامی


تعزیه در کشورهای اسلامی
● بررسی كتاب «تعزیه در عراق و چند كشور اسلامی»
«تعزیه در عراق و چند كشور اسلامی» (مطالعه ای در خصوص ارزش های ادبی، اجتماعی و سیاسی تعزیه)، عنوان كتابی است از عباس خدوم جمیلی پژوهشگر عراقی كه مجید سرنگی، استادیار گروه هنرهای نمایش دانشگاه تهران آن را ترجمه كرده است. این كتاب در واقع رساله دكترای نویسنده است كه در سال ۱۹۹۹ میلادی در آكادمی مطالعات عالی آكسفورد ارائه شده است.
فرهنگستان هنر این كتاب را در ۸۸صفحه و به مناسبت گردهمایی بین المللی مكتب اصفهان در پائیز امسال (آذرماه) منتشر كرده است. در این مجال هدف ما صرفاً معرفی كتابی است كه در ارتباط با حوزه مهم تعزیه تألیف شده است. نگارنده معتقداست باتوجه به گستردگی موضوع تعزیه و حجم محدود كتاب، شاید عنوان «گذری درباره ارزش های ادبی، اجتماعی و سیاسی تعزیه» بیشتر به صواب باشد، ضمن آن كه هركدام این حوزه ها (ادبی، اجتماعی، سیاسی و...) بخش های وسیعی هستند كه حتی در یك گذر كوتاه نیز نمی توان حق مطلب را آن گونه كه شایسته است، ادا كرد.
مترجم در پیشگفتار كتاب آورده است: «به نظر بسیاری از محققان هنرنمایی ها، تعزیه را باید نمایش منحصر به فرد نامید، منحصر به فرد از این رو كه در این نمایش، جنبه های زیبایی شناختی و هنری چنان با ویژگی های محتوایی و اعتقادی درهم تنیده اند كه شكلی متعالی از هنر نمایش پدید آمده است... تعزیه از یك سو، تماشاگر عام را راضی نگاه می دارد و فرصتی مغتنم را برای حضور عامه مردم در فضای نمایش فراهم می كند و ازسوی دیگر، تماشاگر خاص خود را با نمایش هنرمندانه و كمال طلب روبه رو می سازد.»
مقدمه با این جمله از سر لوئیس پلی (Sir Lewis Pelly) آغاز می شود كه: «اگر موفقیت یك نمایش به میزان تأثیراتی باشد كه بر خوانندگان و یا تماشاگران خود می گذارد، هیچ نمایشی تاكنون موفق تر از مصیبت جهان اسلام یعنی مصیبت حسن(ع) و حسین (ع) نبوده است.»
مقدمه كتاب با جملات دیگری از پیتر بروك (Peter Brook) و ر.ا.پتیز ( Pettys. A.R ) ادامه می یابد: «من در یك دهكده دورافتاده ایرانی شاهد قوی ترین چیزی بوده ام كه تاكنون در تئاتر دیده ام؛ یك گروه چهارصد نفری از روستائیان كه مجموع جمعیت روستا را تشكیل می دادند، زیردرختی نشسته بودند و گرچه به خوبی و كاملاً از پایان داستان آگاهی داشتند، با وجود این، همین كه رویارویی حسین (ع) با دشمنانش را مشاهده كردند و او را در آستانه كشته شدن دیدند، حالتشان به خون تبدیل شد و صدای هق هق گریه های آشكارشان فضا را پركرد و چون حسین (ع) به شهادت رسید، شكل تئاتری تبدیل به یك حقیقت شد.» و «... شیعه عزادار با مشاركت در آئین تشیع حسین (ع) خود را به عضوی معنوی از خاندان شهید موردنظر بدل می سازد و عهدی را كه پیونددهنده او و دیگر اعضای این خانواده بزرگ است، تجدید می كند.
در این حالت او حیات زمین خود را در بستر مفهومی از نهایت واقعیت قرارمی دهد كه عبارت از رستگاری ابدی است.»
عباس خدوم جمیلی معتقد است (به اعتقاد بیشتر مورخان) نخستین نشانه های عزاداری های نمایشی در سوگ حسین (ع) از سال ۶۱ ق آغاز شد و مواد و عناصر به كار گرفته شده در این مراسم دال بر سندیت تاریخی آن است.
مؤلف در فصل اول كتاب به تشریح رخدادهای بعد از شهادت امام علی (ع)، امام حسن (ع) و دوران امامت امام حسین (ع) می پردازد و معتقداست برای درك بیشتر تعزیه باید به رخدادهای تاریخی آغاز اسلام برگردیم؛ به بعد از وفات پیامبر اسلام (ص)، موضوع جانشینی ایشان، جلسه سقیفه، نادیده گرفتن امام علی (ع) درخلافت، پیدایش تشیع و سرانجام سرباززدن امام حسین (ع) از بیعت با معاویه و شهادت ایشان. مؤلف می نویسد: «واكنش شیعیان به شهادت رهبرانشان همواره انتقام نبود. در كنار خشونت های ناشی از درگیری بین این دو نیرو یك حركت پرقدرت فكری نیز پدیدآمد؛ حركتی كه نسل جدیدی از شاعران و نویسندگان به وجود آوردند و به واقعه كربلا شكوه بخشیدند. شاعران جدیدی كه تربیت شده مكتب كمیت بن اسدی بودند... بسیاری از منتقدان ادبی، «كمیت» را به عنوان مبدعی در شعر سیاسی و ساختار هنری شعر ستوده اند.»
مؤلف كتاب یادآور می شود كه نمی خواهد از مباحث مطرح خارج شود و مثلاً به تصور بنی امیه از دین وسیاست بپردازد. اما ناگزیر برای فهم كامل مراسم عزاداری و تبدیل آن به عزاداری های نمایشی و سپس نمایش های مذهبی، اشراف بر چگونگی و چرایی سوءاستفاده بنی امیه از دین برای مقاصد سیاسی می تواند راهگشا باشد: «باید اذعان كرد كه ماهیت تعزیه نیز چنین كاربردی دارد؛ یعنی در تعزیه نیز بخشی از تلاش برای استفاده از مبانی و اعتقادات مذهبی در نیل به اهداف سیاسی است. اما تفاوت این رویكرد تعزیه و رفتار حكومت بنی امیه آن است كه در تعزیه، صدای ستمدیدگان به گوش می رسد.
و نه صدای ظالمان!... تعزیه با كارایی نمایش فراگیر خود، ارزش های اعتقادی عامیانه جامعه را نمایانده و بیان تئاتری بخشیده است. یعنی مفهوم «شبیه» به افكار جامعه ای ارتباط و پیوستگی مستقیم دارد كه آن را ارائه كرده است، به خاطر این كه آن جامعه، سوگوار قهرمانان خود است. تنها با فهم بنیادهای مفهومی و عملی تاریخ و در محیط هر دوره خاص، فلسفه تعزیه فهمیده می شود. چنین فهمی، اصول خلاق آن را در باره حقیقت و زیبایی روشن خواهد ساخت.»
در ادامه فصل اول (بررسی اجمالی ) به پیشینه تاریخی اشاره می شود؛ به این معنا كه اگرچه اجرای تعزیه با شهادت مصیبت بار امام حسین (ع) مرتبط است، اما می توان نشانه هایی از اجراهای كم و بیش مشابه باتعزیه در دوران پیش از مسیحیت عراق یافت.
دراین بخش به «نمایش های بابلی» اشاره می شود و نظر برخی منتقدان كه این شكل نمایش را حتی نسبت به تئاتر یونانی هم قدیمی تر دانسته اند. البته مؤلف معتقد است با وجود تحقیقات پژوهشگران ارتباط موثقی میان این گونه نمایش های كهن و تعزیه نمی تواندوجود داشته باشد. در بخش دیگری از این فصل (مراحل تاریخی تعزیه) به رویكرد حكومت های وقت در برابر اجرای تعزیه پرداخته می شود: «... حكومت های مختلف همواره تأثیری مهم در اجرا یا تعطیلی تعزیه داشته اند.
در دوران مأمون خلیفه عباسی ، برای مدت زمان كوتاهی اجرای عزاداری محرم رواج داشت. پس از او متوكل عباسی، عزاداری های نمایشی و نمادین را تحریم كرد... با وجود تمام سخت گیری ها و مخالفت ها، شیعیان هرگز ازكارخود باز نایستادند و یادآوری مصیبت امام حسین (ع) را از هر راهی پی گرفتند. مجالسی كه در آن مردم برای یادآوری این مصیبت دور هم جمع می شوند: مآتم (مفرد ماتم)... درواقع یزید به علت وحشیگری های لشكرش در كربلا ناچار شد تا حدودی مجالس بزرگداشت عزاداری شهدای كربلا را نادیده بگیرد، شیعیان هم از این موقعیت بیشترین استفاده را كردند.»
ماتم هابه ۳ دوره تاریخی (از شهادت امام حسین (ع) تا سقوط بغداد، دوران پس از سقوط بغداد و آغاز قرن بیستم میلادی تا عصر حاضر) تقسیم بندی می شود. مؤلف به توضیح بسیار مختصری از این ۳ دوره بسنده می كند و در ادامه به ظهور آل بویه در حكومت كه به نوعی گشایش در برگزاری عزاداری های واقعه كربلا بعد از دوران سیاه بود، می پردازد: «دراین دوره علاوه بر تعداد زیادی از مجالس ماتم كه در شهرهای مختلف عراق برگزار می شد، نوع جدیدی از اجرا پدیدار شد كه اصطلاحاً آن را «تشابیه» می نامیدند.
البته در این جا مترجم توضیح می دهد كه تعزیه شناسان استفاده از واژه تشبیه برای معرفی تعزیه به عنوان گونه ای از نمایش دینی رامربوط به دوره قاجار می دانند. آن گونه كه عنایت الله شهیدی در كتاب «تعزیه و تعزیه خوان از آغاز تا دوره قاجار در تهران» می نویسد: «در دوره قاجاریان ... برخی از نویسندگان و ادیبان ما واژه های شبیه و تشبیه و مانند آنها را كه از دیرباز در نوشته ها و... وجود داشت و مفهوم شكلی و نمایشی تعزیه را نیز بهتر افاده می كرد به جای تعزیه به كار بردند تا با تعزیه به مفهوم عام آن (یعنی عزاداری و روضه خوانی) اشتباه نشود.»
فضاهای سنتی اجرای ماتم، ماهیت و اهداف و رابطه نزدیك بین تعزیه و قیام امام حسین(ع) از بخش های دیگر این فصل است.
بویژه در رابطه نزدیك بین تعزیه و قیام امام حسین (ع) كوشش می شود به وجوه سیاسی و كاركرد آن در ایجاد جنبش های مبارزه و مقاومت پرداخته شود:«برخی معتقدند از سال ۱۹۴۰ میلادی به بعد، تعزیه ـ اعم از عزاداری های نمادین محرم و نمایش های مذهبی مربوط به فاجعه كربلا ـ زمینه را برای وقوع انقلاب ۱۹۵۸ میلادی در عراق مهیا كرد.
فصل دوم با عنوان «سنت ها و فرهنگ عامه در نمایش تعزیه» در ابتدا به رابطه هنر و مذهب و تعامل این دو با هم و در ادامه به نمونه هایی از آیین های نمایشی باستانی عرب (اجراهای قوسی)، استسقا (باران خواهی) و منافره می پردازد و این كه به دلیل انعطاف شریعت اسلام بعضی از رسوم و آیین های دوران پیش از اسلام در دوران اسلامی نیز ادامه یافت: «اسلام هیچ وقت هنرها را ممنوع نكرد و شواهدی در دست است كه رهبران این دین به هنر و هنرمند احترام می گذاشتند.»مؤلف در ادامه به رفتار پیامبر اسلام (ص) و گزینش های حسان بن ثابت (استفاده از هنر شاعری) برای دفاع از اسلام اشاره می كند.
مروری بر آیین های عزاداری در عراق به عنوان منبع اصلی ظهور تعزیه «مجالس عزاداران مردانه»، «عزاداری به شكل دسته روهای نمایشی و نمادین»، «شب آخر»، «زیارت با پای پیاده»، «آئین كهن» و «اجرای شبیه، مولود عزاداری های نمادین» از بخش های دیگر این فصل هستند.این فصل در ادامه با عنوان «شبیه در صحنه» یادآور می شود كه: «شبیه جز مفاهیم مذهبی، مضامین اخلاقی را نیز شامل می شود، تماشاگران این نوع نمایش، بویژه در شهر كربلا به صورتی فزاینده افزایش یافته است ... در یك اجرا از این گونه نمایش، مردم در محوطه های بیرونی و باز و به شكل مربع یا دایره بزرگ تجمع می كنند. صحنه شبیه در مركز این مربع یا دایره قرار دارد، هر چند كه این صحنه به اشكال متداول تئاتر شباهت چندانی ندارد.
بازیگران به دو گروه تقسیم می شوند، اول آنها كه در كنار خیمه های برپا شده می ایستند؛ این بازیگران معرف امام حسین (ع) و یاران او هستند. گروه دوم كه تعداد بیشتری را نیز شامل می شوند، لشكریان یزید هستند. این بازیگران معمولاً قادر به اجرای دو نوع نمایش هستند: شبیه گسترده و مفصل و شبیه مختصر و كوتاه تر. هر كدام از این ها از نظر مفهوم و روح كار با یكدیگر مشابهت بسیار دارند اما در شیوه اجرا واجد تفاوت های محسوسی هستند.»
عباس خدوم جمیلی می نویسد: «برای دیدن «شبیه گسترده» از نخستین ساعات روز، جمعیت انبوهی در مكانی از پیش تعیین شده گردمی آیند. دو اردوگاه امام حسین (ع) و یزید ـ از رنگ لباس هایشان (سبز برای یاران امام حسین (ع) و قرمز برای لشكر یزید) و همچنین به وسیله تعدادشان ـ به سادگی قابل تمایز از یكدیگر هستند...
در میان صحنه های شبیه، صحنه مربوط به شهادت علی اصغر (ع) كوچك ترین فرزند امام حسین (ع) بسیار تأثیرگذار است.... همچنان كه شدت جنگ بیشتر می شود یاران امام حسین (ع) یكی پس از دیگری به شهادت می رسند و هر بار جمعیت با فریاد «الله اكبر» شهادت آن ها را اعلام می كند ... تماشاگران نمایش در جای جای اجرا با ابراز احساسات و نشان دادن موضع خود نسبت به وقایع در نمایش مشاركت می كنند ... اجرا با آتش زدن خیمه های اردوگاه امام حسین (ع) به دست لشكر یزید و به اسارت بردن خانواده او از كربلا به شام خاتمه می یابد. كاروان اسرا در میان گریه و حزن تماشاگران چند بار به دور صحنه می چرخد و با این عمل، پایان این نمایش غم انگیز را اعلام می كنند.»
اما تعزیه دركشورهای اسلامی و عربی (ایران، هند، پاكستان، لبنان، بحرین) موضوع مورد بحث در فصل سوم كتاب است.مؤلف در بخش «ایران» می نویسد: «براساس شواهد موجود برگزاری تعزیه از دوران حاكمان آل بویه كه به ترویج تشیع پرداختند ـ بویژه در زمان زمامداری معزالدوله یعنی در اوایل دوران عباسی ـ شروع شد. تعزیه در آغاز قرن یازدهم هجری، با حمایت حكومت صفویه در سراسر ایران گسترش یافت و هر چند در آن زمان، بسیاری از ایرانیان از اهل سنت بودند، تعزیه به عنوان یك مراسم شیعی به رسمیت شناخته شد.
اطلاعات تاریخی مربوط به تعزیه های ایران به وفور در نوشته های جهانگردان، سفیران، بازرگانان و شرق شناسانی كه در آن زمان با ایران سروكار داشتند، دیده شده است.» مؤلف به موضوع ساخت تكایا می پردازد و می نویسد: «نكته مهم تر در باره چنین مراسمی (مجالس روضه خوانی) ساختن ساختمان هایی ویژه برگزاری این اجراها بود كه اصطلاحاً «تكیه» نامیده می شد و عمدتاً از آن برای به صحنه بردن نمایش های پرطرفدار عاشورا استفاده می كردند.
در ابتدا در تكیه ها برخی مراسم آئین و افسانه های نمادین به صحنه می رفت اما به تدریج و در نیمه دوم قرن یازدهم یا اوایل قرن دوازدهم هجری این مكان ها برای نمایش های مذهبی استفاده شدند.» مهمترین تكیه در تهران «تكیه دولت» نام داشت كه در سال ۱۳۰۳ ق به فرمان ناصرالدین شاه ساخته شد. گرچه ناصرالدین شاه در ابتدا این تكیه را براساس الگویی از «رابرت هال» و به نیت اجرای تئاترهایی به شیوه غربی ساخت، بر اثر مخالفت رهبران دینی كه اساساً با تفكر اجرای تئاترهای غیرمذهبی مخالف بودند، این محل پس از ساخت به اجرای تعزیه اختصاص یافت. در ادامه به معماری خاص تكیه ها پرداخته می شود:
«بررسی دقیق تكیه و توجه به این نكته كه سازندگان و استفاده كنندگان آن به خوبی از جزئیات معمارانه ساختمان واقف بوده اند و نیز این موضوع كه این مكان به صورتی كاملاً استادانه برطرف كننده نیازهای اجرای نمایش و متناسب با مفهوم اجراهای مذهبی بوده است، می تواند بر آگاهی ایرانیان از هنر تئاتر و علاقه آنان به این هنر صحه گذارد. بایداذعان كرد كه طراحی تكیه نه تنها اتفاقی صورت نگرفته، بلكه به شدت متكی بر تفكری قوی در خلق فضایی مناسب برای اجرای نمایش و برآوردن انتظارات مردم بوده است... بهرام بیضایی از تكیه به عنوان مكان پیشرفته و طراحی شده با تفكر خلق قلمرو نمادین و قابل شناسایی تماشاگران یاد می كند كه صحنه ای واضح از جنگ كربلا را به تصویر می كشد.»
ادامه این فصل به دو كشور هند و پاكستان اشاره دارد و این كه گرامیداشت یاد امام حسین(ع) در هند از قرن دوازدهم هجری آغاز شده و به اجراهای مراسم عزاداری «زیارت» اطلاق می شود كه تركیبی از اجرای واقعه شهادت امام حسین(ع) و از سوی دیگر روایت وقایع تاریخی - عمدتاً وقایع تاریخی مذهبی - از زبان یك روایتگر است: «صحنه این رخدادهای خاص را از چوب بامبو می سازند و با شاخه های كوچك و بزرگ درختان تزئین می كنند. در قسمت جلوی صحنه، پرچم های رنگارنگ می افرازند. این پرچم ها نمادی از علم لشكر امام حسین(ع) هستند.
در انتهای صحنه یك گنبد طلایی با شكلی از یك كف دست تعبیه می شود كه نمادی از دست قطع شده عباس(ع) برادر ناتنی امام حسین(ع) است.» اما یكی از آئین های هندی كه نمونه آن را دردیگر قلمروهای تشیع نمی توان یافت، آئین سوگواری به صورت تماس بدن با آتش است. در صورتی كه در پاكستان، تعزیه به شكلی متفاوت اجرا می شود: «به عوض عنصر آتش كه در تعزیه هندی به كار می رود، در پاكستان یك اسب به نام ذوالجناح (نمادی از اسب باوفای امام حسین(ع) در كربلا) نقش اساسی دارد و مورد احترام مردم است.»
مؤلف در ادامه به بیان روایت های مختلفی از آغاز تعزیه در لبنان می پردازد و می نویسد: «تعزیه لبنانی در اواخر سده نوزدهم و به همت چند خانواده مذهبی و صاحبنام در نبطیه و بنت جبیل آغاز شد... روایت دیگری درباره آغاز تعزیه در لبنان، اجرای این نمایش ها را در ابتدای قرن بیستم می داند. این روایت بر تأثیر بازرگانان ایرانی تأكیدمی كندكه در نبطیه زندگی و مراسم بزرگداشت عاشورا را به صورت مشترك با لبنانی ها برگزار می كردند... در سال ۱۹۷۵ میلادی، مضمون غالب اجراهای تعزیه در لبنان درباره مسائل سیاسی بود. در این سال یك رهبر بانفوذ مذهبی به نام امام موسی صدر به حكومت وقت اعلام كردكه ضروری است مردم برای دفاع از كشورشان در مقابل دشمنان مسلح شوند.
این فصل باتوضیح مختصری درباره آئین های ویژه در بحرین از جمله «مشق» و «تطبیر» (ضربه زدن با شمشیر بر سر) تمام می شود.فصل چهارم یا پایانی كتاب (تعزیه و نمایش های قرون وسطی در اروپا) كوتاه ترین فصل كتاب است. نویسنده مدعی است: «تعزیه های اسلامی، هم از نظر بنیاد مذهبی و هم از جهت ویژگی های هنری با نمایش های مقدس اروپایی در قرون وسطی قابل قیاس است و مشابهت های زیادی بین این دو گونه نمایشی وجود دارد.» عباس خدوم جمیلی، نمایش هایی را كه در قرون وسطی نوشته شده و به اجرا درآمده اند، به ۳ دسته تقسیم بندی می كند:
۱) نمایش های رمزی كه براساس مضامین انجیل، خصوصاً داستان های مربوط به میلاد، تصلیب و رستاخیز مسیح بوده است.
۲) نمایش های اخلاقی كه از قرن چهاردهم تا شانزدهم در اروپا عمومیت یافتند. این نمایش ها وظیفه داشتند تا تماشاگران را از جدال دائمی نیكی و بدی در روح انسان آگاه سازند.
۳) نمایش های اعجازی كه از پیشرفت نمایش های رمزی پدیدار شدند و متضمن شكل نمایشی داستان زندگی قدیسان و نیز معجزه های الهی بودند.
این فصل نیز با ارائه تفاوت ها و تشابهات میان تعزیه و نمایش های قرون وسطی در زمینه هایی چون موضوع، مكان، زمان، هدف، زبان، بازیگران، مسائل مالی، نمایشنامه نویسان، تغییر در مضمون ها و زمینه انتشار پایان می پذیرد.
نوشته عباس خدوم جمیلی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید