شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


بازماندن از لذت کشف


بازماندن از لذت کشف
▪ بدن تکه تکه شده
▪ لیندا ناکلین
▪ ترجمه؛ مجید اخگر
▪ انتشارات حرفه هنرمند
▪ چاپ اول؛ ۱۳۸۶
دقیق شدن در نظرات یک شخص به ویژه هنرمند و منتقدی که حضور ملموس ندارد، بی مطالعه یی از گذشته او در قالب اثری مکتوب و موثق ممکن نیست. در این صورت اگر چه راه برای تفسیرها و تاویل ها تا ابد باز است اما شاید هر کدام از اینها لفافه یی برای آنچه در اصل وجود داشته محسوب شوند. اگر بپذیریم بازخوانی یک اثر هنری به شکل ذهنی صورت بگیرد و در این صورت اثری متکثر در ذهنیت اشخاص و نه در عینیت حاصل شود (که این دومی یکی از خصوصیات ارزشگذاری برای یک اثر هنری است چرا که متکثر نیست)، آنچه به دست خواهد آمد - با هر شکل، وسیله و معیاری- لزوماً به معنای استنتاجی مثبت و درخور ارزیابی نمی شود، خواه ناخواه دچار مسیر معکوسی خواهیم شد که هدف آن رسیدن از فرعیات به اصل است. چه آن چیزی که پیش از این بوده و در قالب یک اثر هنری و در فرآیندی طی شده در ذهن هنرمندش بر مبنای عناصر تاریخی و جامعه شناختی همان دوران شکل گرفته چیزی فراتر از آنچه بوده و هست نخواهد بود. اهمیت تاریخی یک اثر هنری که به عنوان ارزش افزوده آن محسوب می شود تا بدانجاست که نظرات مطرح شده در مورد آن را نه به عنوان یک نظریه بلکه تا حد یک فرضیه پایین می آورد. کتاب ترجمه شده «بدن تکه تکه شده» با پس عبارت توضیحی «قطعه به مثابه استعاره یی از مدرنیته» نیز ترجمه یی شامل موارد اشاره شده در بالاست. این کتاب در دو بخش «قطعات و تناقض ها، نظریه های هنر لیندا ناکلین (آرونا دسوزا)» و «بدن تکه تکه شده...» تنظیم و چاپ شده است. در اولین برخورد با این کتاب که در مجموع کتاب های هنری ترجمه شده (چه با پرداختن به هنرمند و دوره یی خاص و چه نظریه های هنری) را نیز در این سال ها شامل می شود، کتاب کوچکی را شاهدیم که بخش عمده یی از آن به معرفی هنرمند، صاحب نظر و آنچه گفته و کرده اختصاص دارد. چنین جریان منقطعی در کتاب های تاریخ هنری و نظریات در باب هنر بی هیچ اتصالی به گذشته موضوع یا آینده آن که طبیعتاً چند سالی در گیرودار ترجمه و یافتن موضوع باز به گذشته تبدیل شده، می کوشد شمای کلی از فرآیندی را ترسیم کند که نتیجه آن هر چه باشد، لزوماً مثبت و رو به جلو نیست. در این حالت فرع و توضیحات حاشیه یی مورد نیاز پیش از ورود به بحث اصلی همواره مقدم بر اصل است. خصوصاً اینکه کتاب مورد اشاره از موارد نادری است که در بخش دوم خود نیز همچون مقدمه اش، در نهایت «استعاره قطعه مدرن» بر مفهوم بازبرداشتی «بدن تکه تکه شده» پیشی می گیرد. در اینجا بحث بر سر فرعیات و اصلیات موضوع است. قسمت دوم این کتاب به واسطه حضور نظرات «لیندا ناکلین» در آن طبیعتاً باید مقدم بر مقدمه کتاب باشد و در بخش دوم نیز بحثی معکوس از «استعاره قطعه مدرن» به سمت نمونه های مثالی «بدن تکه تکه شده» شکل گرفته است. در نهایت گویا در این دو بخش تلاش شده خواننده کتاب ضرورتی برای ادامه و کنجکاوی در آنچه از آن سخن گفته می شود حس نکند. به طور قطع پیش آمده کتاب هایی، نه لزوماً هنری خوانده باشید که پس از خواندن مقدمه نه چندان کوتاهی بر آن، لزومی به خواندن اصل کتاب نبینید چرا که در آن مقدمه با اشاره به مستندات همان کتاب آنچه را که قرار است در صفحات بعدی، درست مانند دنیایی ناشناخته کشف کنید (هر چند این عبارت کاملاً اغراق آمیز است) و بدین شکل لذت کشف مقدم بر لذت فهم را از دست بدهید. خصوصاً اینکه کتابی را انتخاب کرده باشید که به زحمت و به زور قطع، تصویر، فونت، و... ۸۰ صفحه یی را پر کرده باشد و در نهایت ماجرا اصطلاح نه چندان خوشایند «کتابسازی» نتیجه ماوقع باشد. بخش اول این کتاب شامل ترجمه بخش هایی از مقدمه «آرونا دسوزا» است که بر کتاب «نفس و تاریخ، ستایش از لیندا ناکلین» نوشته شده. این کتاب به گفته مترجم صورت مکتوب سخنرانی های همایشی است که در آن نظریه پردازان و پژوهشگران مختلف از وجوه گوناگون کار ناکلین و تاثیر وی بر پروژه فکری خودشان صحبت کرده اند. شاید شما هم از کسانی باشید که معتقدند تاریخ هنر را مردان نوشته اند(،) و به نظرشان به همین دلیل است که در تاریخ مکتوب هنری بیش از آنچه از هنرمندان زن (و البته تاثیرگذار در جریان تاریخ هنر) سخن گفته شود مردان هنرمندند که خودنمایی می کنند و موضوعاتشان هم البته بعد از دوره های کلاسیسیسم و کمی قبل و بعد از آن اگر منظره و طبیعت بی جانی در کار نباشد موضوعی فارغ از جنسیت هنرمند است که در نهایت در سده بیستم به اوج اغراقی خود می رسد. سخنرانی لیندا ناکلین و البته ذهنیت او که به گفته دسوزا و دیگران از پیشگامان نقد فمینیستی تاریخ هنر شناخته می شود نمونه یی از این اعتقاد انتقادی است. اگر چه لازم است هوشمندی و پیش بینی آنچه بعداً علیه ناکلین مورد استفاده قرار خواهد گرفت را از طرف او در چنین نقد فمینیستی ستود. او در این سخنرانی اگر چه به شیوه خودش عمل کرده و مجموعه پیچیده یی از ایده ها را ذیل عنوان خنثی- و حتی بازیگوشانه- پنهان کرده است (برگرفته از متن کتاب) اما با عدم طرح روایت تاریخی کلان و بررسی موردی آثار انتخابی مورد نیازش به عنوان نمونه یی مستند در راستای اثبات آنچه می گوید دست خود را تا انتهای بحث باز می گذارد. با این حساب او آشنا ترین نقاشی های قرن نوزدهمی را در بستری تازه و ناآشنا قرار می دهد تا راهی برای تعریف مجدد آنها در چارچوب گفتمان فمینیستی به وجود آورده باشد. (برگرفته از متن کتاب) این راهکاری است که او در نهایت برای فرار از مخمصه ایرادات وارده بعدی اندیشیده است. او از ابتدا فمینیسم ذات گرا را رد می کند و آن را به عنوان نوعی عدسی در نظر می گیرد که از رهگذر آن می تواند مسائل تاریخ هنر را مورد مشاهده و پژوهش قرار دهد. (برگرفته از متن کتاب) اگر چه در کتاب از این مساله با عنوان «ساماندهی نوع نگاه او» نام برده شده اما در نهایت به عقیده نگارنده (با نگاهی فارغ از جنسیت) آنچه در کل کتاب به آن پرداخته می شود نگاه ناکلین است به مقوله مورد بحث (از پشت همان عدسی خودش) که گاه تا اغراق بیش از حد و گاه در جهت توبیخ پیش می رود. با این پیش فرض بخش دوم کتاب خواندنی تر جلوه می کند. همانند تصویر ابتدایی شرح داده شده توسط ناکلین برای آغاز سخنرانی اش که اثری از هنری فوسلی با عنوان «هنرمند از پای درآمده از عظمت ویرانه های باستانی است» و شرح کامل این اثر در کتاب آمده است، نگارنده نیز همین تصویر را برای طرح نظرات ناکلین مناسب می داند.
این اثر می تواند پایه «رویکرد موردی» نگارنده (رویکرد موردی واژه مورد تاکید ناکلین است) البته نه به تاریخ هنر بلکه خود ناکلین قرار گیرد؛ شخصی که پای عظمت ویرانه های باستانی (قابل تاویل به تاریخ هنر) در حال زاری است. ناکلین در ادامه بحث با پیش کشیدن موارد تاریخی و انطباق اثر هنری بر زمان تاریخی اش مسیر قابل فهم تری را می پیماید که شرح کامل این موارد بر عهده این نوشته نیست، هر چند تطابق تاریخی در مباحث هنری (خصوصاً از لحاظ تئوری) نیز در مواردی بیشتر از آنکه گرهی گشوده باشد بر گره ها افزوده است، چرا که بیشمار روایت از تاریخ همواره موجود است.
اما آنچه در نهایت باقی می ماند عدم توجه به این مساله است که در هر اثر هنری (خصوصاً نقاشی) ضرورت هنر بودن و پیروی از اصول (هر چند قراردادی و شخصی) مقدم بر فرم انتخابی به عنوان عنصری موضوعی در چارچوب کادر تصویر و برداشت های ثانوی و الی آخر از این ماجراست؛ مقوله یی که با پایان یافتن و کهنه شدن شیوه های تاریخ نگاری هنری، جرقه های پرداخت موضوعی به مقوله تاریخ هنر را در ذهن تاریخ نگاران متاخرتر و نظریه پردازان هنری همزمان شان ایجاد کرد.
علی مطلب زاده
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید