شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آلبرت انیشتین دانشمندی دیندار ؛ دیدگاهای انیشتین پیرامون علم و دین و اخلاق


آلبرت انیشتین دانشمندی دیندار ؛ دیدگاهای انیشتین پیرامون علم و دین و اخلاق
دستاورد انیشتین تنها به علوم محدود نمی شود. کاردینال "یوزف راتزینگر" اسبق، پاپ بندیکت کنونی در یکی از اظهارات خود در مراسم عشای ربانی کلیسای باسیلیکای سنت پیتر که پیش از جلسه سری برگزار شد گفت، ما به سوی استبداد نسبیت گرایی حرکت می کنیم که هیچ چیز را قطعی نمی داند و تنها خود فرد و خواسته او را به عنوان آخرین مقیاس باقی می گذارد.
● اظهارات پاپ بندیکت در زمینه خطرهای نسبیت گرایی چگونه بر دیدگاه معاصر نظریه نسبیت انیشتین تأثیر می گذارد؟
- این دیدگاه وجود دارد که علم و نسبیت ممکن است نه تنها در پیشرفتهایی فیزیک تأثیر بگذارد - که در آن نیز تردید وجود دارد- بلکه سرریز شدن چیزی را تشکیل می دهد که نسبیت گرایی در اخلاق و زندگی نامیده می شود.
این امر همواره برای کلیسائیان در انگلستان و آمریکا از مشکلات بزرگی محسوب می شده است. در حقیقت، از انیشتین در طول زندگی وی پرسیده شد که آیا نسبیت در اولین حرکت از الحاد به زندگی و تفکر عادی ضروری است با خیر. وی همواره این امر را انکار کرد. بسیاری از فیزیکدانان خود را به قدرت تام نسبیت گرایی نسبت نداده اند.
● انیشتین چگونه مفاهیم دینی کار خود را در نسبیت گرایی درک کرده است؟
- در سال ۱۹۲۸، وی در سوئیس سخنرانی درباره علم و دین ایراد کرد و گفت، علم ممکن است براساس علیت محض پدیده آمده باشد. این امر اعتقادی است که تنها برای انسانهای نخستین دارای ارزش است. اکنون باید گفت این طرز تفکر وی درباره نسبیت نیست، اما این امر درباره دیدگاه وی در زمینه ایفای نقش علیت در علم و تمام جهان است تا این که دیگر جایی برای معجزات باقی نماند ، یا برای مثال به دنبال اعتقاد "آرتور شوپنهاور" دیگر جایی برای اراده آزاد باقی نماند.
● دیدگاههای انیشتین درباره دین چیست؟
- انیشتین میان سالهای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۸ اقدام به نگارش مجموعه مقالاتی کرد و در این مقالات دیدگاه های خود را در زمینه دین بسیار واضح بیان کرد. وی گفت دین تا کنون از دو فاز گذشته است. یکی دین هراسناک قدیمی که جایگزین دین اخلاق و رفتاری اخلاقی شد، اما مرحله سوم که در شرف آمدن است دین کیهانی نام دارد، پیوستن دین وعلم . انیشتین آن را به عنوان سومین بهشت خود در نظر گرفت و گفت - همچون اسپیونزا- تنها کسانی که از حس حیرت و شگفتی در عقلانیت و زیبایی جهان برخوردار هستند می توانند دانشمندان و متألهان واقعی باشند. او گفت ایده یک وجود که در وقایعی همچون وقوع معجزات دخالت می کند بخشی از دینی کیهانی را تشکیل نمی دهد بلکه دین و علم را با یکدیگر ترکیب کند. وی گفت : " دانشمندان جدی علم تنها کسانی هستند که بسیار دیندار باشند " .
● چه عناصری دیدگاههای اولیه دینی انیشتین را شکل داد؟
- انیشتین در زندگینامه خودنوشت می نویسد که والدین وی که به آیین یهودیت عمل نمی کردند او را به نزدیکترین مدرسه فرستادند، که این مدرسه به طور اتفاقی، یک مدرسه کاتولیک بود. او در تمام مقطع ابتدایی خود در جو و فضای مدارس کاتولیک توسط راهبه ها آموزش دید و این موضوع را دوست داشت، اما برخی از اعضای خانواده فکر کردند که وی به عنوان یک کودک باید مسائلی را درمورد دین خود یعنی یهودیت بداند؛ بنابراین، وی به صورت خصوصی در خانه با برخی ایده های دین یهودیت نیز آشنا شد. وی در زندگینامه خود نوشت نیز به یادگیری این دو سنت اشاره کرده و نسبت به آن ابراز مسرت کرده است و آن را "اولین بهشت دینی" خود نامیده است. وی در مرحله ای از زندگی اش ترانه هایی را درباره ستایش خداوند ساخت و زمانی که کودک بود آنها را در مدرسه اجرا کرد. در سن ۱۲ سالگی، او والدینش را متقاعد کرد که گوشت و خوراک را باید برطبق شریعت یهود مصرف کنند.
● چه امری باعث علاقه وی به علم شد؟
- فردی در زمان کودکی یک نسخه از هندسه اقلیدس را به او داد و در آن کتاب انیتشتین به یک نوع تفکر متفاوت پی برد. او بهشت دینی خود را ترک کرد و دومین بهشت خود ، یعنی بهشت علم را پیدا کرد. پس از اقلیدس، وی به سمت خواندن کتابهایی در زمینه علم رفت و فریفته این موضوع شد. زمانی که از اقدامات نازی ها علیه یهودیان مطلع شد دهه ۳۰ سالگی را سپری می کرد و در آنها هنگام بار دیگر به دین علاقمند شد و ایده دین کیهانی را گسترش داد که این سومین بهشت وی بود.
● آیا علم انیشتین به مثابه دین وی بود؟
- همانطور که اشاره شد، وی گفت، پرداختن به علم همان دیندار بودن است. وی حتی درجایی گفت که تنها دانشمندانی کار درست را انجام می دهند که به واقع افراد دینداری باشند، چرا که آنها به تمام انواع چیزهای دیگر که وی فکر می کند دین را از بین می برد -همچون خدای شخصی- اعتقاد ندارند. گالیله طلایه دار این تفکر بود. در نهایت این گالیله بود که در یکی از نامه های مشهورش اشاره کرده که دو راه برای رسیدن به خداوند وجود دارد یکی از طریق متون مقدس و یکی از طریق مطالعه طبیعت. پاپ ژان پل دوم نیز در بررسی خود از محاکمه گالیله این امر را پذیرفت.
● انیشتین به چه نوع خدایی اعتقاد دارد؟
- به خداوندی که قوانین تغییر ناپذیر طبیعت را خلق کرده است . این همان امری است که اسپیونزا نیز آن را گفته است. اعتقاد به قوانین تغییرناپذیر طبیعت که در ابتدا جهان را شکل داده همان دینداری است. در سال ۱۹۱۷، آلبرت انیشتین، لامدا، یازدهمین حرف الفبای یونانی ، را به نظریه عمومی نسبیت خود اضافه کرد. این عدد ثابت کیهان شناختی تعادل جهان را با متوازن کردن نیروی جاذبه زمین تضمین می کرد. انیشتین همانند اکثر معاصرانش، اعتقاد داشت که جهان دارای وضعیت ثابت و ایستایی است و منقبض یا منبسط نمی شود. این عدد ثابت انبساط نظری را غیر ممکن می ساخت. اگر چه در سال ۱۹۲۹، ادوین هابل منجم آمریکایی اعلام کرد که جهان منبسط می شود و انیشتین عدد ثابت لامدا را از معادله خود برداشت. امروزه فیزیکدانان بحث درباره حضور یک عدد ثابت کیهان شناختی را که بسیاری آن را به چگالی انرژی خلاء نسبت می دهند ادامه می دهند . تحقیقات اخیر نشان داده است که انبساط جهانی در حقیقت تسریع شده و نشان می دهد که باید نیروی در مقابل جاذبه زمین وجود داشته باشد .
● آیا این امر با دلایل وی برای قرار دادن لامدا به معادله نسبیت وی ارتباط دارد؟
- بسیاری فکر می کنند که پاسخ به این سوال مثبت است و با اسپیونزا ارتباط دارد. زمانی که معادله های عمومی نسبیت را دارید و آنها را حل می کنید، یکی از راه حل های ممکن نشان می دهد که جهان باید در زمان تغییر کند، رشد کند و یا تقلیل یابد. اگر در بینهایت زمان چنین بود، میزان ماده در آن به واسط میزان فضای در حال رشدی که بسیار جزئی بود رقیق می شد. اسپیونزا جایی در کتاب اخلاق خود اشاره کرده است که خداوند یک جهان خالی را خلق نکرده است. بسیاری اعتقاد دارند و من فکر می کنم که این امر درست است که این پاراگراف اسپیونزا در تلاش انیشتین برای حفظ این این معادله از نشان دادن این که ممکن است جهان برای همیشه منبسط شود تأثیر گذاشته است. قرار دادن عدد ثابت لامدا معادله عمومی نسبیت درسال ۱۹۱۷ اتفاق افتاد. تا سال ۱۹۲۹، اگرچه هابل ثابت کرده بود که جهان منبسط می شود و انیشتین گفت که این بزرگترین اشتباه وی بود که لامدا را در آن فرمول قرار داد. از آن زمان این امر مشخص شده است که نه تنها جهان منبسط می شود بلکه انبساط آن سریعتر و سریعتر رخ می دهد.
● وی چگونه این تناقض را حل کرد؟
- وی تنها می بایست لامدا را حذف کرده و اجازه دهد جهان گسترش یابد. این امر باعث شد وی متوجه شود که یک صفحه از کتاب اسپیونزا کاربرد پذیر نبوده است. اما صفحات دیگر کاربرد پذیر بوده بود و هنوز هم هست .
● اصول اخلاق انیشتین چیست؟
- انیشتین درباره چگونگی دستیابی به قوانین اخلاقی مطالب بسیاری نوشته است، چرا که وی احساس می کرد انجام این کار کاملاً ضروری است. ممکن است فکر کنید که می توانستید این مطالب را از مشاهدات و نحوه رفتار مردم استنباط کنید، اما از آنجا که مردم به روشهای گوناگونی رفتار می کنند نمی توان از راه مشاهده عمل کرد. وی گفت شما باید قوانین اخلاقی ای مانند آن چه که وی در فیزیک خود بدان پرداخته است پیدا کنید؛ این امر به معنای یافتن اصول بنیادینی است که می تواند در رأس مواردی که می توانید جزئیات را در آن خلاصه کنید قرار داد. باید اصولی را همچون "وجود خداوند" داشته باشید، جامعه بشری زمانی می درخشد که هماهنگ باشد و از آن می توان رفتار اخلاقی را در پرتو قواعد کلی استنباط کرد. اما درکجا می توانید این قواعد کلی را پیدا کنید؟ شما و من و اکثر مردم نمی توانند این کار را انجام دهند و او می گوید افراد بسیار خاصی هستند که می دانند چگونه این قیاسهای منطقی بنیادین را به واسطه کسانی که اصول بنیادین اخلاق را آموزش می دهند دست یابند. انیشتین نام سه نفر را در این زمینه مطرح کرده است، موسی (ع) ، عیسی (ع) و بودا. در نظر وی آنها به یک درجه مساوی خوب هستند همانطور که انرژی آنها یکسان است زمان و مکان نیز یکسان است و خداوند و طبیعت یکسان هستند. انیشتین به تفاوتهای میان این سه توجه چندانی ندارد.
وی یکی از طرفداران اخلاق یهودیت بود. بدان معنا که پس از طی کردن دوران کودکی دیگر به خوردن گوشت حلال یهودیت و رفتن به کنیسه اهمیت نداد و تنها برای امور خیریه به کنیسه می رفت. با وجود این، وی خود را یک یهودی می دانست و این امر را اغلب تکرار می کرد. برای مثال، در سال ۱۹۳۳، زمانی که به لندن رسید گفت، "می خواهم درباره خودم بگویم : من یک انسان هستم و یک اروپایی ( اروپایی، نه آلمانی) یهودی هستم. او در کتاب خود « اندیشه ها و عقاید» درباره این امر بحث می کند که چگونه می توان یک یهودی خوب و اخلاقی بود.
او فکر می کند دین یهودیت در دومین مرحله ای قرار دارد که اخلاق مهمترین آن قلمداد می شود./
منبع : هوای تازه


همچنین مشاهده کنید