سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

قرآن و مراحل آفرینش


قرآن و مراحل آفرینش
● اول: آیاتی که در رابطه با اثبات نظریه تکامل مورد استناد قرار گرفته است:
ما این آیات را جداگانه ذکر می‌کنیم و مورد بررسی قرار می‌دهیم. این آیات را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد.
الف) آیاتی که خلقت همه چیز را از آب می‌داند:
۱) «و جعلنا من الماء کل شیء حی»[۱]
«و هر چیز زنده را از آب بوجود آوردیم.»
استاد مشکینی با طرح آیه فوق می‌نویسند:
«آیه فوق دلالت بر آفرینش همه موجودات زنده اعم از نباتات و حیوانات از جمله انسان از «آب» دارد. پس اینجا قسمتی از عقاید قائلین به تکامل اثبات می‌شود.»[۲]
سید قطب‌نیز با ذکر آیه فوق آن را دلیل بر پیدایش حیات از آب می‌داند و اشاره می‌کند این همان چیزی است که علم جدید بیان کرده که اصل حیوانات زنده از آب است و زندگی از آب دریا پیدا شده و سپس انواع و اجناس از آن پیدا شد. پس این مطلبی که داروین را بر آن تمجید می‌کنند قرن‌ها قبل از او قرآن بیان کرده بود. [۳]
برخی از نویسندگان در مورد پیدایش حیات در زمین آورده‌اند که: «پس از گذشت ۱۵۰۰ میلیون سال از عمر زمین تدریجاً این کره سرد شد و سپس در دورن آن فعل و انفعالات شدیدی از حرارت درونی و سرمای برونی درگرفت و تکانها و زلزله‌های شدید اتفاق افتاد. و سپس بخارهایی از زمین برخاست و ابرها تشکیل شد و باران‌ها آمد و سطح زمین را پوشاند و دریاها تشکیل شد.
حدود پانصد میلیون سال زندگی در قعر دریاها به صورت ابتدائی بود. و موجودات تک‌سلولی پیدا شد. و سپس گروههای مختلف گیاهان و حیوانات دریایی حدود ۱۷۵ میلیون سال قبل پیدا شدند.»[۴]
قبلاً سخنان صاحب‌نظران دیگر در مورد خلقت همه چیز از آب و استناد آنان به این آیه را آورده‌ایم (در بحث «منشأ پیدایش حیات در زمین».)
▪ بررسی:
در مورد این آیه بحث مفصلی انجام شد و بیان شد که چهار تفسیر مختلف (پیدایش انسان از نطفه ـ پیدایش نخستین موجود از آب ـ ماده اصلی بدن موجودات آب است ـ ماده اولیه جهان مایع آبگونه بوده) در مورد این آیه شده است [۵]که فقط تفسیراول با آیه فوق ناسازگار بود. بنابراین می‌توان به صورت احتمالی گفت که این آیه دلالت بر مرحله اول خلقت موجودات در آب دریاها دارد. ولی این تنها تفسیر آیه نیست.
۲) «و الله خلق کل دابة من ماء فمنهم من یمشی علی بطنه و منهم من یمشی علی رجلین و منهم من یمشی علی اربع یخلق الله ما یشاء» [۶].
«و خداوند تمام جنبندگان را از آب آفرید، ‌پس برخی از آنها بر روی شکم خود (خزندگان) و برخی بر دو پا و برخی از آنها بر چهار پای خود راه می‌روند، خداوند هر آنچه بخواهد می‌آفریند.»
استاد مشکینی در تفسیراین آیه می‌نویسد:
«تفسیر «آب» به نطفه جنس نر، برخلاف ظاهر آیه می‌باشد بنابراین، ‌آیه، با این قول که منشأ پیدایش موجود زنده، «آب مخلوط با خاک» است که مواد مساعد حیات در آن دو وجود دارد، ‌بی‌انطباق نیست و بلکه رابطه نزدیکی بین آن دو می‌باشد و مقدم داشتن حیوانات «الماشی علی بطنه» (خزندگان) شاید به این علت باشد که معروف‌ترین این نوع جاندران «ماهیها» هستند که نخستین موجودات زنده از لحاظ زمان آفرینش می‌باشند. و حیوانات خزنده خشکی، بعد از آنها پدید آمدند، ‌و منظور از «من یمشی علی رجلین» «برخی بر دو پای خود راه می‌روند» انسان و پرندگان و برخی انواع میمون‌ها هستند.» و همین آیه، ‌با آوردن عبارت کلی «علی رجلین» (بر دو پا) عقیده آنهائی را که انسان و سایر جاندران را دو نوع مستقل از هم می‌دانند باطل می‌سازد.»[۷]
دکتر بی‌آزار شیرازی با توجه به علم فسیل‌شناسی و دیرین شناسی، ‌آیه ۴۵ سوره نور را بر مراحل پیدایش حیوانات تطبیق می‌کند و می‌نویسد:
«دوران اول: ‌فسیل‌های تریلوبیت‌ها، انواع مرجان‌ها، ماهیان زره‌دار، سوسماران، ماران، لاک‌پشتان و تمساح‌ها و خزندگان زمینی پدید آمدند. این حیوانات جزء آن دسته‌اند که بر شکم راه می‌روند: «فمنهم من یمشی علی بطنه».
دوران سوم: آثار نخستین پستاندران که در اواخر دوره دوم بوجود آمدند، ‌پیدا شده است. در این دوره پستانداران مثل اسب، گاو، ‌شتر، فیل و میمون، تنوع و کثرت پیدا کردند. و این حیوانات از آن دسته‌اند که بر چهارپا راه می‌روند: «و منهم من یمشی علی أربعة». [۸]
دکتر پاک‌نژاد ابتداء به پیدایش موجودات تک‌سلولی از دریاها می‌پردازد و پس از شرح مفصلی به پیدایش ماهی‌ها اشاره می‌کند و سپس به فاصله سه مرحله بعدی اشاره می‌کند: اول: فاصله بین آنها که در آب بودند و به خشکی کوچ کردند بوجود آمد. این قسمت مخصوص ماهی‌ها و خزندگان بود که دستگاه تنفس و گردش خون نسبتا کاملی داشتند و راه رفتن این دسته بیشتر بر شکم بود.
● دوم: پرندگان بودند که با هوا سروکار پیدا کردند و تغییر محیط دادند و تکامل یافتند. راه رفتن این دسته بیشتر بر دو پا بود.
● سوم: پستانداران، یعنی تخم‌گذار تبدیل به پستاندار و بچه‌آور شد. راه رفتن این دسته بیشتر بر چهار پا بود.
سپس ایشان تحت عنوان: «اعجاز قرآن در مورد اشاره به حیواناتی که به تدریج تکامل یافتند» به تطبیق مراحل ذکر شده با آیه ۴۵ سوره نور «و الله خلق کل دابةمن ماء‌فمنهممن یمشی علی بطنه...» می‌پردازد و آن را یکی از بزرگترین معجزات قرآن مطرح می‌کند. سپس توضیح می‌دهد که می‌توان آیه را به دو صورت معنا کرد:
یکی اینکه هر ضمیر آیه را به ضمیر بعدی برگردانیم که اینگونه معنا می‌شود: جنبندگان از آب بودندو از آنها خزندگان بوجود آمدبعد دوران پرندگان بود ودر آخرپستاندران.
سپس ایشان متذکرمی‌شود که پذیرش نظریه تکامل با دینداری تنافی ندارد. [۹]
▪ بررسی:
۱) در مورد این قسمت آیه ۴۵ سوره نور «والله خلق کل دابة من ماء» بیان شد که سه تفسیر (آفرینش انسان از نطفه ـ پیدایش نخستین موجود از آب ـ ماده اصلی بدن موجودات آب است)[۱۰] شده است.
۲) تطبیق تقسیم‌بندی دوران‌های پیدایش گیاهان و حیوانات به سه قسمت آیه «فمنهم من یمشی علی بطنه و منهم من یمشی علی رجلین و منهم من یمشی علی اربع» صحیح به نظر نمی‌رسد. چرا که اینگونه انطباق با یافته‌های علمی ناسازگار است. چرا که در علوم زیست‌شناسی (همانطور که در کلام دکتر بی‌آزار شیرازی آمده بود) میمون در دوره سوم پیدا شده است. و طبق نظریه تکامل، انسان از ادامه نسل میمون‌ها بوجود آمد در حالی که بر طبق آیه حیواناتی که بر دو پا راه می‌روند ( از جمله انسان) در دوره دوم قرار می‌گیرند (همانطور که استاد مشکینی نیز تصریح کرده بود) و این دو باهم تعارض دارد.
پس بهتر است که بگوییم آیه ۴۵ سوره نور در صدد بیان تقسیمات موجودات زنده فعلی دنیاست که اینان برخی بر دو پا و برخی بر چهارپا و برخی بر شکم می‌روند. و جالب اینکه فقره دوم و سوم با «واو» بر فقره اول عطف شده است«فمنهم من یمشی علی بطنه و منهم من یمشی علی رجلین و منهم من یمشی علی اربع» که ترتیب و تفریح را نمی‌رساند. یعنی می‌تواند هر سه خزندگان، ‌دو پایان و چهار پایان باهم از آب (نطفه) بوجود آمده باشند.
نکته دیگر این که شمارش حیوانات هم از باب حصر نیست بلکه بیان برخی مصادیق مهم است و گر نه برخی حیوانات پیش از چهارپا دارند و برخی شنا می‌کنند ولی در آیه ذکری از آنها نشده است.
پس سیاق آیه ۴۵ سوره نور سیاق آیاتی است که خلقت انسان را از آب معرفی می‌کند.
۳) هر چند که نکات علمی آیه ۴۵ سوره نور و انطباق آن با یافته‌های علمی شگفت‌انگیز بوده و عظمت این کتاب الهی را نشان می‌دهد ولی ادعای آقای دکتر پاک‌نژاد در مورد معجزه علمی بودن مطالب آیه ۴۵ سوره نور از دو جهت قابل اشکال است.
اول آنکه آیه فوق تفاسیر متعدد دارد و ادعای ایشان بنابر یک تفسیر صحیح است. پس نمی‌توان به صورت قطعی گفت آیه همان مراحل تدریجی و تکاملی خلقت حیوانات را بیان می‌کند تا معجزه علمی باشد.
دوم آنکه بیان نمودیم که اصل تطبیق آیه با مراحل زیست‌شناختی تکامل حیونات، ‌مورد اشکال است.
ب) آیاتی که به سه مرحله خلقت اشاره دارند:

آیه‌های دیگری که مورد استناد طرفداران نظریه تکامل قرار گرفته است عبارتند از:
«و لقد خلقناکم ثم صورناکم ثم قلنا للملائکة اسجدوا لآدم»[۱۱]
«و همانا ما شما را آفریدیم و سپس شکل دادیم‌تان و سپس به فرشتگان گفتیم به آدم سجده کنید».
و نیز حجر /۲۸ ـ ۲۹ و ص /۷۱ و سجده /۸ ـ ۹ همین مضمون را دارد.
استاد مشکینی با طرح آیه ۱۱ سوره اعراف می‌نویسد:
«آیه فوق از جمله بهترین آیات قابل استفاده، برای اثبات این نظریه [تکامل] است، ‌زیرا خداوند در این آیه بیان می‌کند که ابتدا او قبل از شکل دادن به انسان، او را آفرید و بعد از مدت نامعلوم ( به قرینه کلمه ثم) او را به شکل انسان فعلی درآورده است. سپس بعد از مدتها، فرشتگان را امر به سجود در برابر یکی از افراد نوع انسان کرده است.»
و سپس سه مرحله خلقت انسان را از آیه فوق اینگونه استفاده می‌کند:
اول: مرحله بعد از خلقت و پیش از شکل‌گرفتن به صورت انسان (تکوین او از آب و خاک).
دوم: ‌مرحله بعد از پیدا کردن شکل «انسان» و پیش از انتخاب آدم از بین افراد نوع.
سوم: مرحله انتخاب آدم از بین آنها و بعد از آن امر کردن فرشتگان به سجود بر آدم. [۱۲]
ایشان در توضیح آیات ۲۸ ـ ۲۹ سوره حجر «انی خالق بشرا من صلصال من حما مسنون فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین» و آیه ۷۱ سوره ص می‌گویند که مقصود از «بشر» در این آیه کل نوع اوست. یعنی نوع و طبیعت کلی اوست نه فرد بخصوص و برگزیده مانند «آدم».
و در مورد واژه «تسویه» (جمله سویته) می‌گویند: تقریبا به معنای جاری ساختن انسان در مسیر تکامل است تا اینکه به صورت انسان درآمده و آماده نفخ روح... گردد. [۱۳]
جالب این است که استاد مکارم شیرازی مفسر معاصر، آیات ۲۶ ـ ۲۸ ـ ۲۹ سوره سوره حجر را به عنوان مهمترین دلیل طرفداران ثبات انواع آورده‌اند و با توجه به قرینه ذکر سجده فرشتگان که بلافاصله بعد از آیات فوق در سوره حجر آمده است. «فسجد الملائکة کلهم اجمعون الا ابلیس»[۱۴] «فرشتگان همگی و بدون استثناء سجده کردند جز ابلیس» می‌گویند:
«مقصود از انسان و بشر در آیات فوق شخص آدم است. و طرز بیان این آیات نشان می‌دهد که میان خلقت آدم از خاک و پیدایش صورت کنونی انواع دیگری وجود نداشته است و سپس در پاسخ به استدلال طرفداران نظریه تکامل به واژه «ثم» (‌در امثال آیه ۱۱ سوره اعراف) می‌نویسند: تعبیر به «ثم» که در بعضی آیات آمده و در لغت عرب برای «ترتیب با فاصله» آورده می‌شود هرگز دلیل بر گذشتن میلیون‌ها سال و وجود هزاران نوع نمی‌باشد بلکه هیچ مانعی ندارد که اشاره به فاصله‌هائی باشد که در میان مراحل آفرینش آدم از خاک و سپس گل خشک و سپس دمیدن روح‌ الهی وجود داشته است. و لذا همین کلمه «ثم» درباره خلقت انسان در جنین و مراحلی را که پشت سر هم طی می‌کند آمده است (حج /۵) پس «ثم» همانگونه که در فواصل طولانی به کار می‌رود در فاصه‌های کوتاه هم استعمال می شود.»[۱۵]
▪ بررسی:
۱) استفاده استاد مشکینی از آیه فوق در مورد سه مرحله خلقت انسان عجیب است.
چون هیچ گونه اشاره‌‌ای در ایه ۱۱ سوره اعراف به مرحله سوم (انتخاب آدم از بین انسانها) نشده بود و صرف امر به ملائکه برای سجده بود. نمی‌دانیم ایشان این مرحله سوم را چگونه از آیه فوق استفاده کرده است.
۲) با توجه به سخنان دو طرف در مورد آیات مورد بحث می‌توان گفت که این آیات ظهوری در نظریه تکامل انواع ندارد.
ج) آیاتی که به مرحله اول آفرینش انسان اشاره می‌کند (ماده اولیه):
۱) ج: آفرینش انسان از خاک:
«هو الذی خلقکم من طین ثم قضی اجاً و اجل مسمی عنده»[۱۶]
«اوست که شما را از گل (آب و خاک) آفرید و سپس مهلتی مقرر کرد و مهلت مقرر پیش اوست.»
و نیز ص /۷۱ و سجده /۸ و نیز مؤمنون /۱۲ همین مضمون را دارند.
«انا خلقناکم من طین لازب»[۱۷]
«ما شما را از گل چسبنده آفریدیم.»
«انی خالق بشرا من صلصال من حما مسنون»[۱۸]
«من بشری از گل خشک که از لجن تیره رنگ ریخته شده است می‌آفرینم»
استاد مشکینی درباره این آیات می‌نویسد: «تمامی این آیات وضع این نوع (انسان) را قبل از پیدا کردن شکل انسان بیان می‌کند و مقصود فرد فرد انسانها نیست زیرا فردفرد انسانها از خاک آفریده نشده‌اند.
اینکه می‌گوید «قضی اجلا» (مهلتی مقرر کرد) منظور این است که خداوند، آفرینش و تکوین انسان را، حتمیت و استواری بخشید که مدت آن پیش خودش معلوم است و شاید هم، ‌این مدت همان مدت زمان فاصله بین آغاز آفرینش انسان از خاک تا تحقق تصویر و شکل دادن به انسان و تشکیل این نوع خاص از جانداران، می‌باشد.»[۱۹]
ایشان در مورد آیات ۸ـ۹ سوره سجده دو احتمال را مطرح می‌کنند:
«اول اینکه بگوییم مقصود از (بدء‌خلق الانسان) آغاز آفرینش آدم باشد. که در این صورت نظریه ثبات انواع تأیید می‌شود.
اما اشکال این برداشت آن است که لازم می‌آید بقای نسل با تولید مثل بوسیله منی، قبل از تشکیل دادن و آراستن و نفخ روح در او انجام گیرد.
دوم اینکه بگوییم مقصود آغاز آفرینش هر موجود زنده و سپس حرکت دادن آن در مسیر تکامل و آراستن و شکل دادن او به صورت «انسان» و سپس نفخ روح خدا(عقل) در او می‌باشد.»[۲۰]
برخی دیگر از نویسندان درباره آیه «و لقد خلقنا الانسان من سلالة من طین»[۲۱] نوشته‌اند که آیه فوق اشاره صریح است به اینکه انسان در ابتدا از خاک آفریده نشده است بلکه از سلاله‌‌ای آفریده شده که مقدمه ظهور نوع انسان شده است. [۲۲]
و جالب این است که برخی دیگر همین آیه ۱۲ سوره مؤمنون را دلیل رد نظریه داروین دانسته‌اند[۲۳] و برخی به معنای عناصر تشکیل دهنده بدن انسان از خاک و آب دانسته‌اند. [۲۴]
و برخی دیگر از نویسندگان آیات فوق را اعجاز علمی قرآن دانسته‌اند از این جهت که جسم انسان از عناصر خاکی تشکیل شده و‌ آیات مذکور نیز می‌گوید انسان را از خاک آفریدیم. و یاانسان از نطفه‌ای آفریده شده که از عناصر خاکی بوجود می‌آید. و در هر صورت آیه فوق را معجزه علمی دانسته‌اند. [۲۵]
▪ بررسی:
۱) در مبحث «مراحل خلقت انسان» بحثی تحت عنوان «آفرینش انسان از خاک» داشتیم که در آنجا آیات مذکور مورد بررسی قرار گرفت و بیان شد که دو تفسیر عمده از این آیات شده است:
▪ اول اینکه همه انسانها از نطفه‌ای آفریده‌شده‌اند که مواد اولیه آن از غذاها و غذا از خاک بوجود آمده است. [۲۶]
▪ دوم اینکه فقط حضرت آدم از خاک آفریده شده و بقیه انسانها از نطفه آفریده شده‌اند. پس می‌توان گفت انسانها با واسطه (ع) از خاک آفریده شده‌اند. [۲۷]
پس نمی‌توان به صورت قاطع به قرآن نسبت دهیم که در این آیات مرحله‌ای از تکامل نوع انسان از خاک را می‌گوید؛ چرا که اگر تفسیر اول را بگیریم (نطفه از مواد خاکی) ربطی به مسأله تکامل ندارد. و اگر تفسیر دوم ( خلقت آدم از خاک)‌را بگیریم بیشتر مؤید نظریه ثبات انواع می‌شود چون خلقت مستقیم انسان از خاک را گوشزد می‌کند.
مگر آنکه گفته شود تعبیر «اجل» در آیه ۲ سوره انعام دلالت بر فاصله زمانی بین خلقت انسان از خاک می‌کند، که در این صورت مبحث بعدی پیش می‌آید.
۲) «اجل» در اصل به معنی مدت معین و «قضی اجل» به معنی تعیین مدت و یا به آخر آخرین موقع پرداخت بدهی) و اینکه به فرا رسیدن مرگ اجل می‌گویند به خاطر این است که آخرین لحظه عمر انسان در آن موقع است. اما با توجه به آیات دیگر قرآن و روایات اهل بیت (ع) «اجل مسمی» در قرآن به معنی مرگ طبیعی و «اجل» به معنی مرگ زودرس است. [۲۸]
پس معلوم می‌شود مقصود آیه، ‌مدت بین خلق انسان تا مرگ است. یعنی: «اوست خدائی که شما را از گل آفرید پس از آن مدتی را مقرر ساخت که در این مدت، ‌انسان در روزی زمین پرورش یابد و تکامل پیدا کند و اجل حتمی (مرگ) در نزد اوست.» و این مدت ربطی به مرحله تکامل از خاک تا انسان ندارد بلکه مرحله زندگی دنیاست.
۳) سلاله به معنای برگزیده و خلاصه چیزی است و در آیه ۱۲ سوره مؤمنون برخی به معنای نطفه گرفته‌اند که ما حصل و برگرفته انسان است[۲۹] و در هر صورت این آیه دلالت بر فاصله زمانی بین خاک و سلاله ‌ندارد. و اگر بر نطفه هم دلالت داشته باشد این مطلب باز از مورد بحث خارج است.
۴) با توجه به احتمالات مختلف در آیات فوق که موجب می‌شود تفسیر قطعی از آیات ارائه نشود، ‌پس مسأله اعجاز علمی در اینجا منتفی است. (در مبحث مراحل خلقت انسان توضیح بیشتری در مورد آیات فوق دادیم.)
۲) ج: آفرینش انسان از آب:
«و هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا»[۳۰]
«و او خداوندی است که از آب بشری آفرید و او را اصل نژاد و مایه تولید نسل انسان گردانید.»
«بدء خلق الانسان من طین ثم جعل نسله من سلاله من ماء‌مهین»[۳۱]
«و آفرینش انسان را از گل (آب و خاک) آغاز کرد، ‌سپس خلقت نسل او را بر اساس آنچه از آب بی‌قدر جدا می‌شود قرار داد.»
استاد مشکینی به آیه ۵۶ سوره فرقان مثل همان تقریر آیات خلقت انسان از خاک استدلال کرده و می‌نویسد:
«این آیات وضع این نوع (انسان) را قبل از پیدا کردن شکل انسان، ‌بیان می‌کنند.»[۳۲]
▪ بررسی:
در مبحث «مراحل خلقت انسان» بحثی تحت عنوان «آفرینش انسان از آب» داشتیم و در آنجا بیان شد که در مورد آیات فوق دو تفسیر عمده وجود دارد.
اول اینکه مقصود از خلقت انسان از آب این است که مقدر زیادی آب در بدن انسان (حدود ۷۰%) وجود دارد. [۳۳]
دوم اینکه مقصود آن است که انسان از آب نطفه و منی آفریده شده است. [۳۴]
بنابراین آیات فوق ربطی به مراحل تکامل خلقت انسان و نظریه داروین ندارند.
۳) ج: آفرینش انسان از نطفه:
«انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتلیه»[۳۵]
«ما او را از آب نطفه در هم آمیخته خلق کردیم تا او را بیازمائیم.»
و عبس/۱۹ (من نطفة خلقه) نیز همین مضمون را دارد.
استاد مشکینی در مورد آیه ۲ سوره دهر می‌نویسد:
«معنای «نطفه» در آیه مزبور «آب» است که مواد و اجزاء‌بهم آمیخته داخل آن (امشاج)، آن را به صورت گل و لجن ریخته شده(حمأ مسنون) درآورده بودند و از همین ماده اولیه حیاتی، ‌ابتدا سلولها و بعد، انواع جانوران نخستین و بعد حیوانات بالاتر و.... پدید آمده‌اند.»[۳۶]
و در مورد آیه ۱۹ سوره عبس می‌نویسد:
«بنابراین معنی آیه، در صورتیکه «نطفه» را به معنی «آب» بگیریم چنین می‌شود که: خداوند نوع «انسان» را از آبی مخصوص (شاید همان آب آمیخته با گل و لای و عناصر زمینی یا خاکی باشد که موجودات زنده از آن بوجود آمده‌اند) آفرید. پس بر او مقدر ساخت که از حالتی به حالتی دیگر تغییر یابد. (تحول و تکامل) تا اینکه به صورت شکل «انسان» در آمد.»
سپس به معنای دوم آیه توجه می‌کند که منظور از نطفه «منی» باشد که آیه خاص افراد انسان می‌شود نه نوع انسان. [۳۷]
▪ بررسی:
در مبحث «مراحل خلقت انسان» بیان کردیم که «نطفه» در لغت به معنای سیلان ضعیف هر چیزی است به آب خالص نیز نطفه اطلاق شده است و به نطفه مرد و زن، ‌نطفه گویند چون سیلان دارد. و سپس معنای لغوی و اصطلاحی قرآنی نطفه را بررسی کردیم. در مورد تفسیر آیه ۲ سوره دهر یازده دیدگاه وجود داشت که مهمترین آنها عبارتند از:
۱) اختلاط نطفه زن و مرد.
۲) به معنی استعدادهای درونی و عوامل وراثت
۳) اختلاط مواد ترکیبی نطفه (اجزاء آن)
۴) همه اینها با همدیگر
۵) به معنی تطورات نطفه در دوران جنینی. [۳۸]
ولی کسی از مفسران را نیافتیم که «نطفه» را به معنای «آب» تنها (نه نطفه مرد نه مخلوط آنها)‌تفسیر کنند. و خود واژه امشاج هم قرینه است که آب مراد نیست.
اما اینکه «نطفه» به معنای آب همراه با گل و لجن باشد در معانی لغوی و اصطلاحی «نطفه» وجود ندارد.
پس نطفه یا باید به معنای منی مرد یا مایع جنسی زن و مرد باشد و تفسیری که استاد مشکینی ارائه کرد موافق هیچکدام از معانی لغوی و اصطلاحی آیه نیست.
د) ‌آیاتی که به مرحله دوم آفرینش انسان اشاره می‌کند (بعد از شکل‌گیری انسان و قبل از انتخاب آدم(ع)):
«کان الناس امة‌واحدة‌فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین‌الناس فیما اختلفوا فیه و ما اختلف فیه...»[۳۹]
«مردم همه گروه واحدی بودند، ‌پس خداوند، ‌پیامبران را به عنوان بشارت و بیم‌دهنده فرستاد و همراه آنها کتاب را براستی و حق فرود آورد تا درباره آنچه انسانها باهم اختلاف کرده‌اند، ‌حکم کند و اختلاف نکردند در آن....»
و نیز آیه ۱۹ از سوره یونس همین مضمون را دارد.
استاد مشکینی معتقدند که بعد از شکل گرفتن ساختمان وجودی انسان و قبل از انتخاب «آدم» از بین افراد انسانی، مرحله‌ای بر انسان گذشته است که همه امت واحدی بودند و بدون مذهب زندگی خود را در پرتو عقل خویش می‌گذراندند. ایشان دو آیه فوق را اشاره به این مرحله از حیات بشری می‌داند و می‌نویسد:
«چنانکه از ظاهر آیه معلوم می‌شود، پیش از بعثت انبیاء ‌زمانی بر انسانها گذشته است که آنها امت واحدی بودند و مفهوم واحد بودن مردم در آیه فوق چنانکه عده‌ای از مفسرین گفته‌اند و اخبار و روایات هم آن را تفسیر کرده‌اند، ‌این است که بدون «مذاهب» و احکام آسمانی بودند و با عقل‌ها، اندیشه‌ها و فهم‌های خودشان زندگی می‌کردند. پس آیه کاملاً با منظور ما (مرحله دوم از خلقت آدم در نظریه تکامل منطبق است.)
و سپس واژه اول «اختلاف» را در آیه به معنای اختلافات مادی و دنیوی و تضادهای طبقاتی پیش از بعثت پیامبران معنا می‌کند. و واژه دوم اختلاف (در ادامه آیه را به معنای اختلافات دینی و اعتقادی بعد از بعثت انبیاء معنا می‌کند. [۴۰])
استاد مکارم شیرازی نیز از آیه ۲۱۳ سوره بقره چهار مرحله زندگی بشر را برداشت کرده‌اند.
ـ مرحله اول: زندگی ساده نخستین که هنوز بشر به زندگی اجتماعی عادت نکرده بود. تضادهائی نبود و طبق فطرت خدا را می‌پرستید.
ـ مرحله دوم: زندگی انسان شکل اجتماعی به خود می‌گیرد.
ـ مرحله سوم: تضادها واختلافات اجتناب ناپذیر اجتماعی به وقوع می‌پیوندد.
ـ مرحله چهارم: ‌انبیاء از طرف خدا مأمور نجات انسان می‌شوند.
و در پایان متذکر می‌شوند که: آغاز پیدایش دین و مذهب به معنای واقعی هم زمان آغاز پیدایش انسان نبوده، بلکه هم زمان با آغاز پیدایش اجتماع و جامعه به معنای واقعی بوده است. بنابراین جای تعجب نیست که نخستین پیغمبر اولوالعزم و صاحب آئین و شریعت نوح پیامبر بود نه حضرت آدم(ع). [۴۱]
▪ بررسی:
از آیات فوق دو برداشت می‌توان کرد:
الف) زندگی انسان پس از پیدایش در کره زمین دو مرحله داشته است یک مرحله بدون هیچ پیامبری بوده و بعد «آدم» از بین مردم برانگیخته شد. و زندگی انسان با دین و پیامبران آغاز شد. پس آدم اولین انسان روی زمین نبوده است (و این با نظریه تکامل داروین سازگار است)
ب) بعثت انبیاء دو گونه بوده است در مرحله اولیه بعد از خلقت آدم و گسترش نسل پیامبران بدون کتاب و شریعت بودند که بشر را در حد زندگی اولیه فردی او راهنمایی می‌کردند.
در مرحله دوم که زندگی اجتماعی شروع شد و بشر محتاج قانون شد، پیامبرانی مثل حضرت نوح (ع) با شریعت و کتاب آمدند. بنابر برداشت دوم از آیه، آدم اولین انسان روی زمین بوده است ( و این با نظریه ثبات انواع سازگار است).
استاد مشکینی برداشت اول (الف) را داشته‌اند و آنچه که از ذیل کلام استاد مکارم برمی‌آید برداشت دوم (ب) است. با توجه به دو احتمال فوق در آیه نمی‌توان به صورت قطعی یکی از دو نظریه تکامل یا ثبات انواع را به آیه فوق نسبت داد.
هـ) آیاتی که به مرحله سوم (انتخاب آدم از بین انسان‌ها) اشاره دارد:
«ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین»[۴۲]
«به درستی که خداوند آدم و نوح و ال ابراهیم و آل عمران را بر عالمیان برگزید»
دکتر یدالله سحابی در مورد آیه فوق می‌گوید: ‌
«به تصریح این آیات (آل عمران/۳۳ ـ اعراف /۱۱ ـ سجده /۷ـ۹) آدم از میان جمعی که مثل او بوند و از پیش با او می‌زیستند برگزیده شد.... و لهذا بیان آنکه نوع انسان از آدم پدید آمده است از نظر قرآن مبنا و اساس ندارد و به هیچ وجه درست نیست.»[۴۳]
و در مقابل آقای مسیج مهاجری که معتقد است قرآن کریم به هیچ وجه فرضیه تکامل را تأیید نمی‌کند، ‌در توجیه آیه ۳۳ سوره آل عمران می‌نویسد: ‌
«چون العالمین عام است، ‌آدم، ‌نوح، ‌آل ابراهیم و آل عمران از میان تمام مردم قبل و بعد خود برگزیده شده‌اند. و ممکن است بگوییم آدم(ع) بعد از مدتی که صاحب فرزندان.... شد برگزیده شد. (پس قبل از آدم انسانهای دیگری وجود نداشته‌اند)»[۴۴]
استاد مکارم شیرازی نیز با رد سخنان برخی نویسندگان که آیه «علی العالمین» را دلیل مسأله تکامل انواع دانسته‌اند و می‌گویند: ‌در عصر آدم (ع)، عالمیان یعنی «جامعه انسانی» وجود داشته است، ‌بنابراین مانعی ندارد که انسان نخستین که میلیون‌ها سال قبل بوجود آمده از حیوانات دیگر تکامل یافته، و «آدم» تنها یک انسان برگزیده بوده است، می‌نویسند:
«هیچ گونه دلیلی در دست نیست که منظور از عالمین دراینجا انسانهای معاصر آدم بوده باشند بلکه ممکن است مجموع جامعه انسانیت در تمام طول تاریخ بوده باشد. بنابراین لزومی ندارد که معتقد باشیم در عصر آدم، ‌انسانهای زیادی وحود داشتند که آدم از میان آنها برگزیده باشد.»[۴۵]
استاد مصباح یزدی با طرح آیه ۳۳ آل عمران و نظراتی که می‌گوید «آدم از بین انسان‌های دیگر برگزیده شد.» می نویسند:
«می‌توان گفت که: انسانی را بر همه انسانهایی که از پس او می‌آیند ترجیح دادم... و اگر تنزل کنیم و بپذیریم که لازم است در عصر حضرت آدم، ‌انسانهایی دیگر باشند، می‌توانند فرزندان خود او بوده باشند.»[۴۶]
▪ بررسی:
با توجه به دو تفسیری که از آیه فوق شد آیه ۳۳ آل عمران در ردیف آیاتی قرار می‌گیرد که دو احتمال در معنای آنها می‌رود و نمی‌توان بطور قاطع گفت که آیه ظاهر یا نص در یک مورد است، ‌تا دلیل بر نظریه تکامل انواع یا ثبات انواع باشد.
● دوم: آیاتی که در رابطه با اثبات نظریه ثبات انواع (فیکسیسم) مورد استناد واقع شده است.
این آیات نیز به چند دسته تقسیم می‌شوند:
الف) آیاتی که خلقت همه انسان را از یک نفس واحد می‌داند:
«هو الذی انشأکم من نفس واحدة فمستقر و مستودع»[۴۷]
«او خدائی است که همه شما را از یک تن در آرامشگاه و ودیعتگاهی بیافرید.»
و نیز نساء /۱ ـ اعراف /۱۸۹ ـ‌زمر /۶ همین مضمون را دارند. و نیز آیاتی که خطاب «بنی‌آدم» به انسان‌ها می‌کند، مثل: اعراف /۲۷ ـ ۳۵ ـ یس /۶۰ ـ اسراء /۷۰.
استاد مشکینی در طرح نظریه ثبات انواع (فیکسیسم) که معتقدند «آدم» نخستین انسانی است که خداوند او را آفریده و حواء دومین فرد از افراد نوع انسان می‌باشد و خداوند سایر افراد انسان را از نسل این دو فرد بوجود آورد، می‌نویسد:
«از جمله آیات که پیروان عقیده فوق به آن استدلال می‌کنند آیاتی هستند که تمامی مردم را آفریده از «نفس واحد» (یک فرد) اعلام می‌کنند و در برخی آیات از جفت او نیز یاد کرده و هیچ اشکالی ندارد که نفس واحده را آدم و جفت او را حواء‌ بدانیم.»
سپس در تفسیر آیه ۹۸ سوره انعام می‌نویسد: ‌
«منظور آیه این است که خداوند شما را از آدم آفرید، پس گروهی از شما هم‌اکنون در صلب پدران یا رحم مادران(مستقر) می‌باشید و گروهی نیز از شما تا روز قیامت در گورها به ودیعت نهاده (مستودع) شده‌اند.»
سپس تفسیر دیگری از طرفدران نظریه تکامل انواع در مورد آیه ۹۸ سوره انعام ذکر می‌کنند و می‌نویسند:
«معتقدین به تکامل در تفسیر آیه مزبور می‌گویند که خطاب شامل تمامی افراد نوع انسان(گذشته و آینده و حتی آدم و حواء) می‌شود. این است که می‌توان گفت مراد از «نفس واحده» (یک تن) همان موجود زنده نخستین از موجودات تک‌سلولی است که تمام موجودات زنده از آن بوجود آمده و با ترکیبات، فعل و انفعالات و تولید مثل، ‌به صورت انواع مختلف جاندران و سرانجام به صورت «انسان» درآمده است.
بنابراین معنی آیه اینگونه می شود: شما انسانها از نفس واحده ( یک تن) آفریده شده‌اید، برخی از انواع تحول یافته به هم، از اجداد شما، مدت‌های زیادی بر روی زمین «مستقر» شدند ولی برخی از آن انواع جانداران، بطور محدود، ‌موقت و مستودع (به صورت امانت) عمر کردند و بزودی از بین رفتند.»[۴۸]
و سپس متذکر می‌شود که اگر تفسیر اول را هم بپذیریم با عقیده تکامل انواع منافات ندارد چرا که ممکن است همه انسانهای موجود زمین از نسل آدم و حواء بوده باشند ولی قبل از آدم و حواء‌ نیز انسانهای دیگر بوده‌اند که منقرض شده‌اند. و نسل منتخب یعنی آدم که صاحب عقل بود باقی ماند. [۴۹]
استاد مکارم شیرازی در مورد تعبیر «نفس واحده» در آیات فوق می‌نویسند:
«منظور از نفس واحده یک واحد شخصی است و اشاره به نخستین انسانی است که قرآن او را به نام «آدم» پدر انسان‌های امروز معرفی کرده و تعبیر «بنی‌آدم» که در آیات فراوانی از قرآن وارد شده نیز اشاره به همین است و احتمال اینکه منظور وحدت نوعی بوده باشد از ظاهر آیه بسیار دور است.» [۵۰]
ایشان در مورد مستقر و مستودع نیز چنداحتمال تفسیری را ذکر می‌کنند. [۵۱]
▪ بررسی:
نفس در آیات قرآن به معنای روح و ذات (و گاهی بدن انسان)‌آمده است[۵۲]و بر فرض قبول سخنان استاد مشکینی (نفس یعنی موجودات قبل از انسان) در نهایت توانسته‌ایم بگوییم که آیات مورد بحث دو تفسیر دارد یکی خلقت همه افراد از آدم و یکی خلقت آدم و انسان‌ها از موجودی که قبل از آنها بوده است. تفسیر دوم با نظریه تکامل سازگار است همانطور که تفسیر اول با نظریه ثبات انواع سازگار است و کلام استاد مشکینی (سازگاری تفسیر اول با نظریه تکامل) مبتنی بر این فرض است که ثابت کنیم «آدم» با فاصله و واسطه حیوانات دیگر از خاک آفریده شده است. که در بحث بعدی آن را بررسی می‌کنیم. پس به طور قاطع نمی‌توان این آیه را دلیل نظریه تکامل یا ثبات انواع دانست.
ب) آیاتی که خلقت آدم (ع) را از خاک می‌دانند:
«ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون»[۵۳]
«همانا مثل عیسی(ع) در پیش خداوند همانند مثل آدم است که خداوند او را از خاک آفرید. و سپس به او گفت موجود شو پس شد.»
«خلق الانسان من صلصال کالفخار»[۵۴]
«خداوند، ‌انسان را از گل خشک همانند سفال بیافرید.»
دکتر عدنان شریف تمام آیاتی را که خلقت انسان از خاک را مطرح می‌کند با نظریه داروین معارض می‌داند؛ چرا که می‌گوید انسان از خاک آفریده شده نه از موجود قبلی که زنده بوده است. [۵۵]
استاد مشکینی در مورد آیه ۵۹ سوره آل عمران دو احتمال را مطرح می‌کند:
۱) اول اینکه آیه دلیل ثبات انواع باشد. چرا که از ظاهر آیه بر می آید که خداوند آدم را از خاک آفرید یعنی او را از خاک صورت و شکل داد سپس به او گفت انسانی زنده باش پس چنین شد و این همان مطلوب عقیده ثبات انواع است. و وجه شبه در اینجا چگونگی آفرینش یعنی بدون پدر و مادر آفریده شدن است.
۲) دوم اینکه بگوئیم آیه با نظریه تکامل منافاتی ندارد. چرا که اشکالی در تشبیه عیسی (ع) به آدم (ع) از لحاظ خلقت از خاک، غذا، ‌نطفه و علقه تا ولادت و بعد از آن نیست. و همچنین اشکالی نیست که بگوییم خداوند به عیسی(ع)، همراه پیامبری ازهمان آغاز زندگی عقل و نیروی درک و اندیشه از طریق اعجاز و اراده ماوراء طبیعی خود برخلاف قانون طبیعت و... اعطاء نمود چنان که به آدم نیز عقل و یا علم و نبوت را بدینگونه داد.
وجه شبه در آیه همان همانندی در ذکر آفرینش و علماست. و «کن» (باش) که خداوند به آدم می‌گوید، بدین معنا است که: عاقل و عالم یا عالم و پیامبر باشد.
و در اینجا وجه شبه در ذکر آفرینش از خاک، آفرینش اصلی و ذاتی است و می‌خواهد بطلان آنچه را در ذهن آنها (مسیحیان) فرو رفته یعنی اینکه می‌گویند آفرینش عیسی (ع) و آدم (ع) از طریق سنن و قوانین جاری خدائی در خلقت انسان، صورت نگرفته است، ‌اعلام کند. [۵۶]
ایشان در جای دیگر با طرح آیه ۱۴ سوره رحمن دو تفسیر از آیه می‌آورد و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که این آیه به تنهایی بر ثبات انواع و بر تکامل انواع دلالت ندارد. و مجمل است و اثبات هر دو قول را می‌توان از آن برداشت کرد. [۵۷]
دکتر احمد ابوحجر با طرح آیات فوق می‌نویسد: این آیات اشاره می‌کند که خدا آدم (ع) را در ابتدا از خاک به همین شکل آفرید و هیچ آیه از قرآن اشاره به تحول انسان از نوعی به نوع دیگر ندارد. [۵۸]
استاد مکارم شیرازی در ذیل آیه ۵۹ سوره آل عمران پس از شحر شأن نزول آیه که در مورد مسیحیان نجران است و آنها ولادت حضرت عیسی (ع) را مطرح کردند و بدون پدر بودن او را دلیل الوهیت او گرفتند و آیات فوق به آنان پاسخ داد و چون مسیحیان قبول نکردند آنها را به مباهله دعوت کرد می‌گوید: منظور از (خلقه من تراب) در آفرینش آدم همان آفرینش جسم آدم و جنبه مادی او است و این مطلب به قرینه جمله‌های بعدی بدست می‌آید. که اشاره به آفرینش حیات و روح می‌کند و می‌گوید «ثم قال له کن فیکون» «سپس به او گفت موجود شو، او هم موجود گردید.» یعنی با فرمان آفرینش «حیات و روح» به کالبد آدم دمید. [۵۹]
استاد مصباح یزدی نیز با طرح شأن نزول آیه ۵۹ سوره آل عمران و اینکه آیه درصدد پاسخ به پدر نداشتن حضرت عیسی(ع) بوده است، ‌می نویسند:
«این استدلال به درستی نشان می‌دهد که اگر فرض کنیم حضرت آدم(ع)‌از نسل میانگینی بین خاک و خود بوجود آمده، ‌مثلاً از انسانهایی که عقل نداشته‌اند، ‌این استدلال نمی‌تواند استدلال تامی باشد زیرا نصارای نجران می‌توانستند بگویند، ‌حضرت آدم از نطفه‌ای حیوانی بوجود آمده است.
اگر ما این استدلال را تمام بدانیم ـ که هست ـ ناچار باید بپذیریم که حضرت آدم(ع) از نسل هیچ موجود دیگری بوجود نیامده است.»[۶۰]
▪ بررسی:
در اینجا توجه به دو نکته لازم بنظرمی‌رسد:
الف) به نظر می‌رسد که در آیه ۵۹ سوره آل عمران «مثل عیسی عندالله کمثل آدم» می‌توان وجه شبه را به چند گونه تصور کرد:
۱) تشبیه از جهت پدر نداشتن آدم و عیسی(ع).

۲) تشبیه از جهت خلقت هر دو از خاک با واسطه (یعنی مواد غذائی تبدیل به نطفه، علقه... تا انسان شد) و در عیسی(ع) این کار از طریق حضرت مریم (ع) صورت گرفت و در آدم(ع) از طریق انسانها یا میمونهای نسل قبل از او.
۳) تشبیه از جهت نبوت هر دو باشد.
۴) تشبیه از جهت علم و عقل هر دو باشد.
۵) تشبیه از جهت اصل خلقت از خاک (در مقابل مسیحیان که عیسی (ع) را خاکی نمی‌دانستد)
وجه شبه‌های شماره سه و چهار در آیه مورد بحث از جمله «کن» (ادامه آیه) برداشت می‌شود. ولی به نظر می‌رسد جمله «ثم قال له کن فیکون» در مقام بیان وجه شبه نباشد بلکه مرحله دوم خلقت را بیان می‌کند که ایجاد روح است و در تمام افراد انسان وجود دارد که در آیات دیگر تحت عنوان «نفخت فیه من روحی» به آن اشاره شده بود.
وجه شبه اول با توجه به شأن نزول، نزدیک‌تر از وجه شبه سوم و چهارم است.
اما به هر حال فقط وجه شبه دوم یا پنجم در خود آیه تصریح شده است. چرا که جمله (خلقه من تراب) بیان وجه شبه عیسی(ع) و آدم(ع) است. که فقط به خاک اشاره کرده است.
ب) در مورد خلقت عیسی (ع) از خاک دو احتمال وجود دارد:
۱) خلقت بلا واسطه از خاک
۲) خلقت باواسطه سلسله موجود از خاک(و همین دو احتمال در مورد آدم نیز وجود دارد.»
اما خلقت بلاواسطه از خاک در اینجا صحیح نیست چرا که حضرت عیسی(ع) بلا واسطه از خاک آفریده نشده است بلکه از جسم مریم(ع) بود که مریم (ع) با واسطه مواد غذائی او را از خاک بوجود آورد. پس فقط وجه شبه دوم (خلقت با واسطه از خاک) باقی می‌ماند و این مطلب شاهدی بر نظریه تکامل است نه بر نظریه ثبات انواع. البته این احتمال نیز در آیه فوق بعید نیست که بگوییم وجه شبه پنجم مراد است چرا که مسیحیان نجران اصل خلقت عیسی (ع) و خاکی بودن او را قبول نداشتند و او را غیر مخلوق و ماوراء‌طبیعی می‌دانستند. پس آیه درصدد رد این نظر آنهاست و در مقام بیان واسطه داشتن یا نداشتن خلقت آنها از خاک نیست. یعنی آیه درصدد رد این نظر آنهاست و در مقام بیان واسطه داشتن یا نداشتن خلقت آنها از خاک نیست. یعنی آیه درصدد بیان واسطه و عدم واسطه نیست پس نمی‌تواند دلیلی بر نظریه تکامل انواع یا ثبات انواع باشد.
● سوم: آیاتی که قابل انطباق با هر دو نظریه تکامل و ثبات انواع هست:
۱) «خلق الانسان من نطفة فاذا هو خصیم مبین»[۶۱]
«خداوند انسان را از نطفه بیافرید و آنگاه او به خصومت و دشمنی آشکار برخاست.» و همین مضمون در یس /۷۷ و النجم /۶۶.
۲ـ)«اکفرت بالذی خلقک من تراب ثم سواد رجلاً»[۶۲]
«آیا به آن خدائی که ترا از خاک آفرید و سپس ترا به صورت مردی درآورد، کافر شدی»
و نیز همین مضمون در فاطر /۱۱.
۳) «الذی خلقک فسواک فعدلک فی ای صورة ماشاء رکبک»[۶۳]
«آن(خدائی که) ترا بیافرید پس به صورتی کامل بیاراست و بعد ترا به اعتدال آورد (به اندازه ساخت) و به هر صورتی که خود خواست ترا ترکیب و شکل داد.»
۴) «خلق الانسان من علق»[۶۴]
«انسان را از علق یا خون بسته.... آفرید»
که مراد از «علق» خاک چسبیده (طین لازب) یا خون‌بسته در رحم است (با توجه به تناسب با دو قول مختلف مورد بحث)[۶۵]
▪ بررسی:
هر چند که انطباق این آیات با هر دو نظریه قابل اشکال است ولی از آنجا که برخی از این آیات قبلاً مطرح شد و بررسی شد و در مورد بقیه آیات صاحب‌نظران برای اثبات نظریه تکامل یا ثبات انواع به آنهااستدلال نکرده‌اند. لذا از بحث و تفصیل بیشتر در این مورد پرهیزمی‌کنیم.
● جمع‌بندی و بررسی نهایی مبحث نظریه تکامل و قرآن:
از طرفی نظریه‌های علمی در جوامع علمی معاصر به صورت نظریات «ابطال پذیری» مطرح می‌شود یعنی به صورت افسانه‌های مفید پذیرفته می‌شود و تا وقتی نظریه بهتری جانشین آن نشده از دایره علم بیرون نمی‌رود و لذا نظریه تکامل هر چند که اثبات قطعی نشده است، ‌ولی امروزه یک نظریه مورد قبول اکثریت جامعه علمی (علوم تجربی) است. هر چند که هنوز هم نظریه ثبات انواع به صورت یک احتمال مطرح است.
از طرف دیگر همانطور که مشاهده کردیم آیات قرآن قابل انطباق با نظریه تکامل و نظریه ثبات انواع هر دو هست و هیچ آیه‌ای بدست نیامد که نص باشد و یا ظهور قوی در یکی از دو طرف داشته باشد. پس نمی توان یکی از دو نظریه را به صورت قطعی به قرآن نسبت داد.
▪ تذکرات:
۱) لازم نیست قرآن در موردهر نظریه علمی به صورت اثبات یا نفی نظر داده باشد. چون کتاب هدایت است و اشارات علمی را در حد لزوم و در راستای هدف هدایت استفاده می‌کند.
۲) قبول یا رد نظریه تکامل با اثبات خدا و دیندار بودن یا نبودن انسانها ملازمه‌ای ندارد.
یعنی همانطور که می‌توان نظریه تکامل را نپذیرفت و دیندار بود، ‌می‌توان قائل به نظریه تکامل باشیم ولی وجود ناظم (خدا) را برای سلسله منظم موجودات ( از تک‌سلولی تا انسان)‌ثابت کنیم و دیندار باشیم. همانطور که برخی از پزشکان متعهد به این امر تصریح کرده‌اند. [۶۶]
۳) پذیرش نظریه تکامل و انطباق آن با آیات قرآن دلیلی بر اعجاز علمی قرآن نیست؛ چرا که از طرفی آیات مورد استناد دارای احتمالات تفسیری متعددی بود و تفسیر موافق نظریه تکامل قطعی نبود و از طرف دیگر انطباق مراحل تطور موجودات زنده (تک‌سلولی تا انسان) بر آیات مورد استناد اشکالاتی داشت. (همانطور که ذیل آیه ۴۵ سوره نور بیان کردیم).
نویسنده: محمد علی - رضائی
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از کتاب پژوهشی در اعجاز علمی قرآن (جلد دوم)، نوشته محمد علی رضائی
پی‌نوشتها:
[۱] انبیاء/۳۰.
[۲] تکامل در قرآن، ص ۲۳ ـ ۲۴.
[۳] ر. ک: فی ظلال القرآن، ج ۶، ص ۱۱۱.
[۴] عبدالغنی الخطیب، قرآن و علم امروز، ترجمه دکتر اسدالله مبشری، ص ۱۲۹ ـ ۱۳۰، با تلخیص.
[۵] ر. ک: تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۳۹۶ و ج ۹، ص ۲۵ ـ ۲۶ و نیز به مبحث «مراحل خلقت انسان» در همین نوشتار مراجعه کنید.
[۶] نور /۴۵.
[۷] تکامل در قرآن، ص ۲۴ـ ۲۵.
[۸] گذشته و آینده جهان، ص ۳۹ ـ ۴۲.
[۹] اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج ۱، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۴.
[۱۰] ر. ک: تفسیر نمونه، ‌ج ۱۴، ص ۵۰۸ ـ ۵۰۹ و نیز به مبحث «منشأ پیدایش حیات درزمین» و مبحث «مراحل خلقت انسان» در همین نوشتار مراجعه کنید.
[۱۱] اعراف /۱۱.
[۱۲] تکامل در قرآن، ص ۲۵ ـ ۲۶ با تلخیص.
[۱۳] همان، ‌ص ۳۰ ـ ۳۲.
[۱۴] حجر /۳۰ ـ ۳۱.
[۱۵] تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۸۸ ـ ۸۹ با تلخیص.
[۱۶] انعام /۲.
[۱۷] صافات / ۱۱.
[۱۸] حجر/۲۹.
[۱۹] تکامل در قرآن، ص ۲۶ـ۲۷ با تلخیص.
[۲۰] همان، ‌ص ۳۲ـ۳۳.
[۲۱] مؤمنو ن/۱۲.
[۲۲] ر. ک: دکتر مصطفی محمود، القرآن، محاولة لفهم عصری، ص ۵۳ ـ ۵۵.
[۲۳] ر. ک: بسام دفضع، الکون و الانسان بین العلم و القرآن، ص ۱۵۲
[۲۴] ر. ک: بسام دفضع، الکون و الانسان بین العلم و القرآن، ص ۱۵۲
[۲۵] محمد محمود اسماعیل، الاشارات العلمیة فی الایات الکونیة‌فی القرآن الکریم، ص ۱۱.
[۲۶] ر. ک: تفسیر نمونه، ‌ج ۱۴، ص ۲۳ و ص ۲۰۷ و ج ۱۷، ص ۱۲۵ و ج ۲۰، ص ۱۶۵ و نیز مطالب شگفت‌انگیز قرآن، ص ۸۶ـ۸۸ و عبدالفتاح طباره، سیری در قرآن، ترجمه رسول دریایی، ص ۲۲۵ و بی‌آزار شیرازی، گذشته و اینده جهان، ص ۵۲.
[۲۷] استاد مصباح یزدی، ‌معارف قران، ص ۳۳۰.
[۲۸] استاد مصابح یزدی، ‌معارف قرآن، ص ۳۳۰.
[۲۹] ر. ک: مفردات راغب ماده سل.
[۳۰] فرقان/۵۴.
[۳۱] سجده/۸ـ۹.
[۳۲] تکامل در قرآن، ص ۲۷.
[۳۳] ر. ک: استاد مصباح یزدی، معارف قرآن، ص ۳۲۰ ـ‌۳۲۹ و مطالب شگفت‌انگیز قرآن، ص ۹۷ و تفسیر نمونه، ‌ج ۱۳، ‌ص ۳۹۶ و ج ۱۵، ص ۱۲۶.
[۳۴] ر. ک: استاد مصباح یزدی، معارف قرآن، ‌ص ۳۲۹ و ۳۳۰ و موریس بوکای، مقایسه‌‌ای میان تورات، ‌انجیل، قرآن و علم، ‌ص ۲۷۲ و طب در قرآن، ص ۸۱ و تفسیر نمونه، ج ۱۳، ‌ص۳۹۶ و ج ۱۵، ۱۲۶ و ج ۱۷، ص ۱۲۶.
[۳۵] دهر/۲.
[۳۶] تکامل در قرآن، ص ۳۹.
[۳۷] همان، ص ۴۲.
[۳۸] ر. ک: ‌المیزان، ‌ج ۲۰، ‌ص ۲۰۹ و ۲۱۰ و نمونه، ‌ج ۲۵، ‌ص ۳۳۴.
[۳۹] بقره /۲۱۳.
[۴۰] تکامل در قرآن، ‌ص ۲۷ـ۲۸.
[۴۱] تفسیر نمونه، ‌ج ۲، ‌ص ۵۸.
[۴۲] آل عمران/۳۳.
[۴۳] خلقت انسان، ص ۱۰۸.
[۴۴] نظریه تکامل از دیدگاه‌ قرآن، ‌ص ۵۴ و ۵۶.
[۴۵] تفسیر نمونه، ‌ج ۲، ص ۳۹۱.
[۴۶] معارف قرآن، ص ۳۴۵.
[۴۷] انعام / ۹۸.
[۴۸] تکامل در قرآن، ص ۴۶ ـ ۴۷ با تلخیص.
[۴۹] ر. ک: همان، ‌ص ۴۸.
[۵۰] تفسیر نمونه، ‌ج ۳، ‌ص ۳۴۵.
[۵۱] تفسیر نمونه، ‌ج ۵، ص ۳۶۷.
[۵۲] تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۲۴۵ و نیز مفردات راغب، ماده نفس.
[۵۳] آل عمران/۵۹.
[۵۴] رحمن /۱۴.
[۵۵] ر. ک: دکتر عدنان الشریف، من علوم الارض القرآنیة، ص ۲۰۷.
[۵۶] تکامل در قرآن، ص ۵۵ ـ ۵۶ با تلخیص.
[۵۷] همان، ‌ص ۵۴ ـ ۵۶ با تلخیص.
[۵۸] ر. ک: دکتر احمد عمر ابو حجر، ‌التفسیر العلمی للقرآن فی المیزان، ‌ص ۴۰۰.
[۵۹] تفسیر نمونه، ‌ج ۲، ص ۴۳۵ ـ ۴۳۶.
[۶۰] معارف قرآن، ص ۳۴۲.
[۶۱] نحل/ ۴.
[۶۲] کهف / ۳۷.
[۶۳] انفطار /۸۷.
[۶۴] علق/۲۱.
[۶۵] استاد مشکینی، تکامل در قرآن، ص ۶۳ ـ ۶۶.
[۶۶] اولین دانشگاه و اخرین پیامبر، ج ۱، ص ۱۵۴.
منبع : باشگاه اندیشه