چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

دفاع از نماد دموکراسی


دفاع از نماد دموکراسی
بعد از نهضت مشروطه خواهی در ایران، همواره از پارلمان به عنوان نماد و سمبل دموکراسی نام برده شده است و همواره مقاومت هایی تا حد به توپ بستن آن نیز وجود داشته، اما تفاوتی که بین پارلمان نظام جمهوری اسلامی و نظام سلطنتی شاه وجود داشته و دارد این است که در نظام اسلامی مجلس با میزان بودن رای مردم شکل می گیرد، درست برخلاف آنچه در نظام سلطنتی شاه اتفاق می افتاد. رژیم شاه، انتخاباتی را به صورت کاملاً فرمایشی و نمایشی برگزار می کرد. او نمایندگانی را که خود از پیش معین کرده بود در معرض انتخاب مردم قرار می داد و از انتخابات در حد نمایشی برای مشروعیت بخشی خود و تداوم دیکتاتوری و استبداد سلطنتی بهره برداری می کرد.
در واقع تفاوت عمده مجلس شورای اسلامی با مجلس رژیم طاغوت در نوع نگاه به انتخابات و رای مردم نمایان می شود. در کشور ما همه دیدگاه ها و جریانات سیاسی به این واقعیت اذعان دارند که هرچه میزان مشارکت مردم افزایش یابد، نمایانگر تقویت نقطه اتکا به مردم به عنوان پشتوانه اصلی نظام مردم سالار است و بالعکس هرقدر از میزان مشارکت کاسته شود این اتکا و پشتوانه به سستی و بی اثری رای و نظر مردم تبدیل می شود. پارلمان به عنوان یکی از اصلی ترین ارکان نظام های دموکراتیک، در صورتی واجد مشروعیت خواهد بود و در صورتی توان قانونگذاری و نظارت موثر بر ارکان حکومتی را خواهد داشت که با میزان قرار دادن رای مردم به عنوان تعیین کننده واقعی راه یافتگان، تشکیل شود؛ با در نظر داشتن این نکته که هرچه رقابت های پارلمانتاریستی با حضور احزاب به وقوع بپیوندد، مجلس شکل گرفته نیز با فراکسیون های قوی و موثر و پاسخگو فعالیت خواهد کرد اما متاسفانه در کشور ما با شکل گیری هفت دوره پارلمان پس از انقلاب و پارلمان های پیشین، هنوز رابطه معنی داری بین پارلمان و احزاب تعریف نشده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی پیش تر، همزمان با تشکیل اولین مجلس در ایران انتظار محتمل این بوده که احزاب پابه پای پارلمان رشد کنند و در ایران نیز مانند کشورهای همسایه و کشورهای دور و نزدیک احزاب تعیین کنندگان اصلی آرایش راه یافتگان به مجلس باشند. اما به دلایل متعدد منجمله خلاء قانونی و مقاومت جریان های ضدتحزب در برخی ارکان حکومتی و جدی تر شدن این مقاومت در دولت نهم، این تعیین کنندگی در حداقل خود باقی مانده است. انتخابات دور هشتم مجلس شورای اسلامی در حالی برگزار شد که احزاب با گرایش های مختلف به عنوان آغازکنندگان اصلی به تدوین استراتژی و برنامه مبادرت ورزیدند.
اما اقدامی صورت گرفت که نه تنها منجر به کاهش اثرگذاری احزاب به ویژه احزاب منتقد در انتخابات شد، بلکه تکلیف دوسوم کرسی های پارلمان هشتم ایران نیز از قبل روشن و مشخص شد. بسیاری از نیروهای موثر و منتقد دولت با رفتارهای هیات های اجرایی و نظارت استصوابی از گردونه رقابت حذف شدند و کمتر از ۱۳۰ کرسی با وضعیتی نه چندان رقابتی برای حضور اصلاح طلبان باقی ماند؛ اتفاقی که به نظر می آید در راستای یک دستی و تک صدایی کردن آن به وقوع پیوست. ترجیح دادن منافع حزبی و گروهی به منافع ملی و تقویت اعتماد و مشارکت مردم در این دوره از انتخابات موجب افت مشارکت مردم به ویژه در شهرهای بزرگ شد. اما با همه این محدودیت ها، تعداد قابل توجهی از کاندیداهای منتقد دولت به مجلس راه پیدا کردند و تعداد قابل توجهی نیز در دور دوم انتخابات در صحنه رقابت حضور دارند.
در واقع نه تنها مجلس هشتم تک صدایی نشد، بلکه هنوز نتایج ۸۱ کرسی نیز مشخص نشده است و مدافعین تک صدایی مجلس نتوانستند اکثریت مطلق را در مجلس به دست آورند؛ با در نظر داشتن این واقعیت که آنها فکر می کردند بیش از ۲۰۰ کرسی از این پارلمان به نمایندگان آنان اختصاص پیدا خواهد کرد. در واقع حضور ائتلافی و معترضانه اصلاح طلبان بازی موافقین تک صدایی را بر هم زد، به گونه یی که از ۲۰۹ کرسی تعیین شده، تعداد ۱۰۵ نفر را راه یافتگان اصولگرا تشکیل می دهند که از این جمع تعداد قابل توجهی با توجه به فضای نارضایتی عمومی از عملکرد دولت نهم به منتقدین و مخالفین تبدیل خواهند شد و بقیه منتخبین نیز از نیروهای اصلاح طلب و منفرد هستند که خارج از گرایش های شناخته شده سیاسی موجود هستند. دلایلی که برای حضور در مرحله دوم مطرح است همان دلایلی است که اصلاح طلبان برای حضور و مشارکت در دور اول انتخابات برمی شمردند و با توجه به نتیجه به دست آمده به نظر می آید که دلایل فوق در این مقطع جدی تر نیز شده باشند. این واقعیت پذیرفتنی است که مدافعین تک صدایی از همه توان گروهی خود استفاده کردند تا شاهد شکل گیری مجلسی باشند که هیچ صدای مخالف و منتقدی از آن خارج نشود. بسیاری از نیروها را با نظارت استصوابی و هیات های اجرایی از گردونه حذف کردند.
اجازه حضور برابر به ناظرین کاندیداهای اصلاح طلب ندادند، بسیاری از ناظرین را موقع شمارش آرا از حوزه های اخذ رای بیرون کردند، اما تجربه ثابت کرده، هر کجا که درصد مشارکت مردم بیشتر بوده، شانس اصلاح طلبان نیز برای پیروزی بیشتر و بالعکس هر کجا درصد مشارکت کاهش یافته، اصلاح طلبان از اقبال و شانس کمتری برای راه یافتن به مجلس برخوردار بوده اند. به بیان دیگر گزینه مورد اقبال طرفداران تک صدایی مجلس درصد معین و قلیلی از مشارکت مردم است. حتی اگر این مشارکت زیر ۵۰ درصد هم باشد. ترجیح منافع حزبی و گروهی آنها در حدی است که حاضرند افزایش مشارکت مردم را که مساوی است با پیروزی رقیب، قربانی منافع و رویکرد تک صدایی خود کنند اما اتفاقی که در دور اول انتخابات رخ داد مجلس هشتم را از تک صدایی خارج کرد. در دور دوم نیز باید با شور و امید به آینده و نجات این کشور با مشارکت بیشتر در کرسی های باقی مانده، زمینه حضور اقلیتی قوی و اثرگذار را در قوه قانونگذاری فراهم آورد و اجازه نداد پارلمان ایران به قدری نحیف و لاغر بی اثر شود و همچنان باید از این نهاد به عنوان نماد قوام بخش دموکراسی در ایران حمایت کرد. مهمترین آسیب پارلمان ایران تک صدایی است و تک صدایی نیز در این مقطع تاریخی به منزله تعطیلی و خاموشی به ظاهر روشن رکن بنیادین دموکراسی در این کشور است.
نویسنده : آذر منصوری
منبع : امروز