جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

پایان اتحادهای موقت و خاکستری


پایان اتحادهای موقت و خاکستری
با گسترش درگیری بین ارتش عراق و شبه نظامیان سپاه مهدی وابسته به "مقتدا صدر" در روزهای اخیر، بار دیگر بیم افزایش خشونت ها بر فضای این کشور سایه افکنده است. حملات تازه دولت "نوری مالکی" و نیروهای آمریکائی – بریتانیائی در بصره و شهرک صدر بغداد به شبه نظامیان هوادار مقتدا که عکس العمل تند این رهبر جوان مذهبی را مبنی بر گسترش یک جنگ تمام عیار به همراه داشت، نشان دهنده وضعیت شکننده آرامش در عراق است.
ماهیت و شکل خشونت های اخیر بیانگر یک رویکرد دو وجهی می باشد که در هر دو وضعیت می توان برای ثبات ملی عراق و منطقه خطرناک تلقی شود. ورود به این موقعیت دوگانه به طور اصولی ذات روابط درونی عراق و همسایگان آن را دگرگون کرده و می تواند موجب دسته بندی های جدیدی در ساختار قدرت و همچنین روابط منطقه ای گردد. در ابتدا چرخه و روند تازه در عراق را باید ناشی از مسائل بیرونی حول استراتژی نوین ایالات متحده در منطقه به حساب آورد که از یک سال پیش توسط رهبران واشینگتن کلید خورده است. در این استراتژی جایگاه نیروها و جناح های درونی عراق و همچنین ساختارهای منطقه ای درگیر در این بحران به میزان اساسی تغییر یافته است. آمریکا با گرایش کنونی به طرف متحدین سنی و بافت غیر دمکراتیک قدرت های عرب، به جای شعار دمکراسی به سمت گزینش امنیت در چارچوب بازسازی مناسبات قبل از جنگ عراق تمایل یافته است. در استراتژی جدید کشورهای عربستان، مصر، اردن و شورای همکاری خلیج فارس بدون تغییرات دمکراتیک مورد ادعای واشینگتن، بار دیگر موقعیت متحدین نزدیک را در روابط منطقه ای با آمریکا بازی خواهند کرد. دیدارهای " دیک چینی " معاون رئیس جمهوری آمریکا از عربستان در سال گذشته که آغازگر دیدارهای سریالی و نوبتی دیگر مقامات ارشد واشینگتن از پایتخت های عربی بود، حامل پیام جدید کاخ سفید به شیوخ عرب بوده است. شاهزاده "بندر بن سلطان" سفیر پیشین عربستان در آمریکا و مرموزترین مقام عرب در سال های اخیر دلال سیاست کنونی بوده است که با موفقیت توانست دوستان ناراضی دیروز را امروز به پشت میز رضایتمندی بنشاند. این موضوع ارتباط مستقیم و غیر قابل انکاری با موقعیت جمهوری اسلامی ایران در روابط با واشینگتن و اعراب منطقه داشته است. موضوع هسته ای ایران، منازعات درونی لبنان، مسائل غزه در فلسطین و بیش از همه نفوذ تهران در عراق ارتباط بنیادینی با موقعیت کنونی دارد. ظرافت روابط متقابل در ژلاتین خاورمیانه در طی سال های اخیر فراتر از حیطه سیاسی به حریم امنیت، قومیت، مذهب، اقتصاد و فرهنگ نیز کشیده شده است که همین گستردگی میدان رقابت، شکنندگی و حساسیت های از قبل پیش بینی نشده ای را موجب شده است. در اینجا نیز همچون ماهیت قدرت در ژئوپلتیک بین المللی، هرگونه بر هم خوردگی توازن سنتی و عبور از خط قرمزهای منطقه ای موجب عکس العمل متقابل دیگر بازیگران می شود.
از طرف دیگر گسترش خشونت های اخیر در بصره و بغداد نشان می دهد که ساختار قدرت در عراق و ائتلاف های اولیه در موقعیت نوین تغییر کرده و به لحاظ ماهوی و شکلی دگرگون می شود. ائتلاف یکپارچه شیعیان که توسط حزب الدعوه، مجلس اعلای انقلاب و صدریون برای رقابت با ساختار سنی در درون عراق پایه گذاری شد در وضعیت جدید کارآئی خود را از دست داده است. هجوم دولت نوری مالکی به سپاه مهدی هر چند که در طی تحولات میدانی می تواند بار دیگر نیز به مصالحه موقت منجر شود ولی به نظر می رسد که برای همیشه اتحاد بین این دو جناح را پایان بخشیده است. اصولا اتحادهای قومی – مذهبی در ظرف ماتریال سیاست چندان قابل دوام نبوده و با ذات تحولات تاریخی مدرن در تناقض آشکار قرار دارد. از جنبه دیگر ارجحیت جایگاه قومیت نسبت به ذائقه مذهبی در طول تحولات تاریخی، اعراب شیعه در عراق را بیش از قبل در مناسبات قبلیه ای و قومی قرار داده است. رقابت در درون جوامع شیعی در ماه های اخیر شاید دلیل و برهان قاطعی برای این واقعیت باشد که از این پس تحولات درون عراق را باید فراتر از گرایشات مذهبی نیروی رقیب مورد بررسی قرار داد.
در حالی که مقتدا صدر عامل اصلی به قدرت رسیدن نوری مالکی بوده است ولی امروز با تغییر مناسبات بین آنان، به بزرگترین رقبا و دشمنان تبدیل شده اند. تحولات جدید نشان می دهد که تغییر در عمود قدرت در ساختار شکننده عراق در لایه زیرین جامعه، شورشگری و بی ثباتی را گسترش خواهد داد. از یک سو با شکست ائتلاف یکپارچه عراق و چند پارگی آن، موقعیت منحصر به فرد آنان و رقابت در مناسبات قدرت را کاهش داده و به موازات آن موجب افزایش وزن اعراب سنی می گردد که همین موضوع دقیقا در راستای هدف دیگر آمریکا برای جلب نظر اعراب سنی مورد استفاده قرار می گیرد. به همین دلیل به نظر می رسد که استراتژی دو وجهی ایالات متحده تا حدودی جواب داده و با تغییر شرایط ، هم زمان اهداف داخلی و منطقه ای را در این چارچوب شکل می دهد. هرگونه رقابت از سوی رقبا در این چارچوب و با شناخت درست از این استراتژی می بایست انجام گیرد و گرنه شدت یا ضعف برخوردهای میدانی خود می تواند مسبب ورود به فاز خطرناک تر و در نهایت کاهش حوزه نفوذ آنان تلقی شود. در این استراتژی نوین واشینگتن، اساس بر منازعه قرار دارد به همین دلیل بهترین مقابله با آن می تواند دوری از منازعه و هدایت امور به سمت قالب بندی های سیاسی باشد.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید