جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

استعمار و ارزشهای اخلاقی


استعمار و ارزشهای اخلاقی
رابطه[ ارزش گرائی] و[ سودجویی] بطور طبیعی خصمانه و کینه توزانه است. ارزش گرایی برخاسته از بینش عمیق و دورنگر و آخرت اندیش انسان است و سودجویی مولود دید کوتاه و نزدیک بین و دنیازده بشر.ارزش گرایی تجلی انسان بودن انسان است و سودجویی نمودار حرکت غریزی و حیوانی وی .ارزش گرایی فرزند عقل است و سوداگرائی زاده نفس .ارزش گرائی با غیر دوستی همراه است و سودجویی با خودخواهی .استعمار اوج سودپرستی و دنیاگرائی بشراست واخلاق تجلی روح ارزش خواه و آخرت گرای انسان . جنگ[ نفس] و[ عقل] و نبرد[ عقل] و[ عشق] وقتی به صحنه جامعه کشیده شود به صورت مبارزه استعمار باارزشهای اخلاقی جلوه می کند. در جوامع انسانی تضادی عمیق تر و جنگی شدیدتراز نبرد بیرحمانه استعمار بااصول اخلاقی وجود ندارد
اصولااگر رفتار بشر را به سه دسته تقسیم کنیم :
۱) رفتار براساس احسان وایثار.
۲) رفتار براساس حق و عدالت .
۳) رفتار براساس ظلم وبیدادگری
استعمار دراین سه راهی راه سوم را برگزیده است و عدالت را در برابر بتکده منفعت قربانی می کند و تیغ ظلم را بی رحمانه بر گلوی[ ارزشها] می ساید تا عروس[ رفاه] را در آغوش گیرد. با توجه به این واقعیت هیچ کس ازاستعمارگران انتظار رفتاراخلاقی و پایبندی به اصول انسانی ندارد.
استعمار بر خلاف نام کاذبش در ذهن محرومان عالم به معنای دیو سیاهی است که اگر در کاخ سفید بنشیند فرمان قربانی کردن ارزشها را در مسلخ منافع اقتصادی و سیاسی صادر می کند. تلاش ما دراین نوشتار برای این نیست که دشمنی استعمار را با[ ارزشهای اخلاقی] اثبات کنیم و چند و چون این خصومت تاریخی را آشکار بسازیم .هدف آن است که شیوه های برخورداین عفریت خطرناک را باارزشهای اخلاقی بررسی نماییم و ببینیم این اختاپوس هزارپا چگونه با فضایل اخلاقی اصول انسانی و ضوابط گرمی بخش روابط اجتماعی برخورد می کند. وارزشها را[ محو] یا[ مسخ] و یا[ محدود]می سازد.اخلاق درختی است که ریشه در عقاید واندیشه ها و فطرت انسان دارد. روحیه ها و ملکات اخلاقی تنه تناور وارزشهای انسانی و رفتار و کنش های اخلاقی برگ و باراین درخت مبارک است . دراین نوشتار هدف بررسی این ماجرای دردناک است که چگونه تبر بی رحم استعمارگران غربی و شرقی ریشه های درخت اخلاق را قطع می کند. چگونه ساقه ارزشهای انسانی و ملکوتی بااره های مدرن غربی و شرقی همچون ذکریای نبی ( ع )اره می شود. و دونیم می گردد. چگونه باد خزان غربگرائی و شرق زدگی در بوستان ارزشها می وزد و برگهای سبزعاطفه ایثار عدالت واحسان اندک اندک خشک می گردد و بر زمین می ریزد. شناخت شیوه های برخورداستعمار باارزشها به ما کمک می کند تااز جوانه های اخلاق که در پرتوانقلاب اسلامی روئیده است پاسداری کنیم و باغستان ارزشها رااز یورش
غارتگرانه مسلخ های شرقی و غربی محافظت نمائیم .
● شیوه های گوناگون برخورداستعمار باارزشها:
دراینکه اخلاق راستین همچون مذهب راستین مغضوب و مطروداستعمار است هیچگونه تردید نیست . پیام اخلاق مانند ندای مذهب در گوش استعمار ناخوشاینداست . بانگ اذان است و دیار فرنگ . آوای قرآن است و شهر شیطان .از آنجا که استعمار همیشه درصدد گسترش قلمرو قدرت واستثمار بیشتر ملت هاست هر عقیده اخلاق عادت و سنتی که سدراه وی گردد با انواع تهاجم ها و نیرنگ ها مواجه می شود.شیوه های برخورداستعمار با ارزشهای اخلاقی متفاوت و مختلف است و می توان آن را در عناوین زیر جمعبندی کرد.
▪ طرح و ترویج تئوری ها و تفکراتی که مبانی و ریشه ارزشها را بسوزاند[ برخورد فلسفی]
▪ برنامه ریزی و سیاست گزاری برای ارزش زدایی[ برخورد سیاسی]
▪ توجیه و تاویل نادرست ارزشهای اخلاقی[ برخورد تحریف گرانه]
▪ تظاهر به رعایت اصول اخلاقی[ برخورد منافقانه]
استعمارگر با بکارگیری این شیوه ها در سه جهت تلاش می کند و در بسیاری کشورها تا حدود زیادی موفق شده است :
۱) تلاش برای نابودی ارزشهای اخلاقی .
۲) تلاش برای به خدمت گرفتن وابزار ساختن اخلاق .
۳) تلاش برای محدود کردن قلمرواخلاق .
کاربرداین شیوه ها در راستای این هدف ها فقط در برابر[ اخلاق] نیست . دیگر مقدسات عالم همچون مذهب روحانیت معابد مساجد علم و هنراز سرنوشت مشابهی برخور دارند و همه باید یا نیست و نابود شوند یا به استخدام شیطانها درآیند و یا دست کم در گوشه ای زندانی و محدود گردند. دراین مقاله
نگاهی سریع و زودگذر به این شیوه ها داریم . باشد که آگاهانه تر با مسائل برخورد کنیم و کبوتراخلاق رااز چنگال کرکسان چپ و راست رهایی بخشیم .
● برخورد فلسفی
رفتاراخلاقی وارزشهای انسانی از مبانی فکری خاصی برخورداراست که با تقویت آن نیرومند می گردد و با تضعیف وایجاد تردید نسبت به آن ارزشهای اخلاقی پژمرده می شود.بینش انسان درباره جهان وانسان پشتوانه ارزشهاست .و برخورد فلسفی استعمار تلاشی است برای تخریب این پشتوانه و بی اعتبار کردن اخلاق .استعمارگران با طرح و ترویج نظریه ها و تفکراتی مثل :
▪ مادیت .
▪ فردیت .
▪ پوچگرائی .
▪ جبرگرائی .
▪ تکامل طبیعی انسان .
▪ جنسیت فروید.
و... ضربه های دردناکی را یکی پس از دیگری بر مبانی اخلاق فرود آوردند و رفتار واعمال اخلاقی و تعهد نسبت به ارزش های انسانی را کاری لغو و بیهوده زیان بخش و خطرناک واحیانا بدون اراده و فاقدارزش معرفی کردند.
هر یک ازاین مکتب ها بسان طوفانی وحشی بر سرزمین حاصل خیز فطرت وزیدند و تا مدت هااز رویش و رشد بذراخلاق جلوگیری کردند.این نوشته در پی نقد فلسفی یا علمی این بینش ها نیست . پیامدهای ضداخلاقی این اندیشه ها برای ما مهم است و به خاطر همین نتایج ناگواراست که این مکاتب از حمایت بی دریغ استکبار جهانی برخوردار می شود و به مدرن ترین ابزار تبلیغاتی مجهز می گردد. نقش بینش های انحرافی درانحطاط اخلاقی چیزی نیست که براندیشمندان مخفی
باشد. سید قطب نویسنده مبارز و مشهور مصری در سقوط اخلاقی غرب دو عامل رااساسی می شناسد.
۱) نظریات گوناگونی مثل فردیت : آزادی بی قید و شرط فرد در برابر جامعه نظریه حیوانیت انسان نظریه مادیت جهان تفسیراقتصادی تاریخ .
۲) سیستم ربا خواری و پولسازی از راه سرمایه ... ۱
استکبار جهانی در راه مبارزه باارزشهاازاین دو عامل و عوامل فراوان دیگر بهره برداری کرده و می کند۲.
استاد شهید مرتضی مطهری - قدس سره از بینش ضداخلاقی غرب این گونه شکوه می کند:[ انسان از نظر غربی ها تا حدود یک ماشین تنزل کرده است . روح واصالت آن موردانکار واقع شده است .اعتقاد به علت هائی و هدف داشتن طبیعت یک عقیده ارتجاعی تلقی می گردد].
در جای دیگر یادآور می شود:[از نظر برخی فلسفه های نیرومند غربی انسان ماشینی است که محرک او جز منافع اقتصادی نیست . دین و اخلاق و فلسفه و علم وادبیات هنر همه رو بناهایی هستند که زیر بنای آن طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است] ۳ . دکتر محمداقبال لاهوری که در شناخت چهره فکری واخلاقی غرب وافشای آن سهمی بزرگ دارد تحت عنوان:[ پس چه باید کردای اقوام شرق] از نقش ویرانگراندیشه های الحادی غرب پرده برمی دارد :
آدمیت زار نالیداز فرنگ
زندگی هنگامه برچیداز فرنگ .
یورپ از شمشیر خود بسمل فتاد
زیر گردون رسم لادینی نهاد.
گرگی اندر پوستین بره ای
هر زمان اندر کمین بره ای .
مشکلات حضرت انسان ازوست
آدمیت را غم پنهان ازوست .
در نگاهش آدمی آب و گل است
کاروان زندگی بی منزل است .
گسترش بینشهای الحادی نفی خدا و قیامت نفی آزادی و مسئولیت انسان نفی کرامت انسان و هدفداری جهان نفی اصل عدالت در نظام خلقت و نفی هدایت در زندگی انسان از مهمترین شیوه های استعمار در مبارزه باارزشهاست . و
همین است راز حمایت پنهان و آشکار غرب و شرق از همه کسانی که به وسیله فیلم روزنامه مجلات کتاب تئاتر کلاس و غیره تفکرات ضد مذهبی را ترویج می کنند. با نگارش:[ افسانه آفرینش] مبدا را به مسخره می گیرند و با نوشتن:[ صحرای محشر] معاد را مسخره می کنند و با نمایش فیلم : سلیمان و ملکه قداست پیامبران خدا را می شکنند.
بینش های مادی چه شرقی و چه غربی به ارزشهای مثل احسان ایثار قناعت وفا حیا صداقت پوزخند می زند.و بشریت را به سجود در برابر سه بت:[ ثروت] و[ قدرت] و[ شهوت] ترغیب می کند.استعمار با نفی خدا و قیامت[ ارزشهای اخلاقی] رااز پدر و مادر یتیم می سازد و سپس به راحتی این کودکان بی پناه را ببازی می گیرد.
● نسبیت ارزشهای اخلاقی
یکی از بینشهایی که استعمارگران در ترویج آن تلاش فراوان دارند بینشی است که هیچگونه ثبات و جاودانگی را در نظام جهان و مدیریت هستی برسمیت نمی شناسد. حرکت و[ شدن] را در[ حقایق هستی] و[ اصول اخلاقی] جاری می داند.اصل تحول را علاوه بر طبیعت در جامعه و اندیشه های انسان حکومت می بخشد. و با شعبده بازی معروف[ تز آنتی تز سن تز] جامه جاودانگی رااز پیکرارزشها بیرون می آورد. و برای اعتبار ارزشهای اخلاقی مدت و مهلت تعیین می کند واخلاق را با قلاب فلسفه علمی ! به اقتصاد وابزار تولید وصل می کند و دینگونه همراه با فرسایش پیچ و مهره های ماشین تولید [ ارزشهای اخلاقی] هم کهنه می گردد واز رده خارج می شود.و هر کس از آن حمایت کند و به آن پایبند باشد مرتجع و واپس گرا خوانده می شود. توضیح و تکمیل این بحث را[ جاودانگی و اخلاق] و[ جاودانگی حقیقت] ازاستاد [ استدلال در نفی ارزشهای اخلاقی]
استعمار به این بسنده نمی کند که ارزشهای اخلاقی را بی ریشه و یا نسبی معرفی کند از پایگاه تحقیق و تجربه و تاریخ و کرسی علم و فلسفه به استدلال وارائه نظریه می پردازد که : ۵
ـ شکست اخلاق نتیجه پیشرفت فعالیت های عقلانی بشراست و طبیعی است که هرچه عقل رشد کند حاکمیت اخلاق ضعیف تر خواهد شد گویی عقل واخلاق با هم آشتی ناپذیرند که هر چه تکامل عقلی بیشتر شود اصول اخلاقی سست تر و ناتوان تر می گردد.
ما در آغاز همین نوشتار دیدیم که حرکت های برخاسته از عقل[ عدل] گامی بزرگ بسوی تکامل اخلاقی و حرکت های نشئت گرفته از[ احسان] است و جنگ و نزاعی که میان عقل واخلاق مطرح است مربوط به دوران کودکی عقل است وگرنه در عصر بلوغ عقل که فروغ وحی براندیشه ها و جامعه ها حکومت می کند وافق بینش هااز تنگنای ماده فراتر می رود دیگر میان عقل واخلاق هیچ گونه تضادی وجود ندارد. و عدل واحسان مکمل و متمم یکدگرند. عقل نیرویی است که انسان رااز [تجاوز] باز می دارد واخلاق عاملی است که انسان را تااوج ایثار برمی کشد. عقل فصل خصومت می کند واخلاق تولید محبت . عقل به رعایت مصلحت فرا می خواند واخلاق تلاش برای دستیابی به مصالح دیر پا و جاودانه انسان می کند. عقل ترمزسقوطاست واخلاق موتور عروج . راستی این هم نوعی شعبده بازی است که عقل واخلاق را به جنگ هم بیاندازند. و رشد عقلی را بهانه نفی ارزشهای اخلاقی قرار دهند.
ـ گاه می گویند اخلاق بااصلی ترین غریزه انسان[ حب ذات] تضاد دارد ولی زیرکانه توضیح نمی دهند که منظورازاین ذات کدام ذات است من طبیعی و غریزی انسان یا من کمال جو وارزش گرای وی . تنی که چنگال ها در زمین
شهید مطهری بخوانید
[ استدلال در نفی ارزشهای اخلاقی]
استعمار به این بسنده نمی کند که ارزشهای اخلاقی را بی ریشه و یا نسبی معرفی کند از پایگاه تحقیق و تجربه و تاریخ و کرسی علم و فلسفه به استدلال وارائه نظریه می پردازد که : ۵
ـ شکست اخلاق نتیجه پیشرفت فعالیت های عقلانی بشراست و طبیعی است که هرچه عقل رشد کند حاکمیت اخلاق ضعیف تر خواهد شد گویی عقل واخلاق با هم آشتی ناپذیرند که هر چه تکامل عقلی بیشتر شود اصول اخلاقی سست تر و ناتوان تر می گردد.
ما در آغاز همین نوشتار دیدیم که حرکت های برخاسته از عقل[ عدل] گامی بزرگ بسوی تکامل اخلاقی و حرکت های نشئت گرفته از[ احسان] است و جنگ و نزاعی که میان عقل واخلاق مطرح است مربوط به دوران کودکی عقل است وگرنه در عصر بلوغ عقل که فروغ وحی براندیشه ها و جامعه ها حکومت می کند وافق بینش هااز تنگنای ماده فراتر می رود دیگر میان عقل واخلاق هیچ گونه تضادی وجود ندارد. و عدل واحسان مکمل و متمم یکدگرند. عقل نیرویی است که انسان رااز [تجاوز] باز می دارد واخلاق عاملی است که انسان را تااوج ایثار برمی کشد. عقل فصل خصومت می کند واخلاق تولید محبت . عقل به رعایت مصلحت فرا می خواند واخلاق تلاش برای دستیابی به مصالح دیر پا و جاودانه انسان می کند. عقل ترمزسقوطاست واخلاق موتور عروج . راستی این هم نوعی شعبده بازی است که عقل واخلاق را به جنگ هم بیاندازند. و رشد عقلی را بهانه نفی ارزشهای اخلاقی قرار دهند.
ـ گاه می گویند اخلاق بااصلی ترین غریزه انسان[ حب ذات] تضاد دارد ولی زیرکانه توضیح نمی دهند که منظورازاین ذات کدام ذات است من طبیعی و غریزی انسان یا من کمال جو وارزش گرای وی . تنی که چنگال ها در زمین
فرو برده یا جانی که بالها برای پرواز گشوده است ؟ کدامیک بااخلاق ناسازگاراست ؟ ۶
ـ گاه اختلاط اقوام و ملت ها را عامل طبیعی بی اعتباری ارزشهای اخلاقی معرفی می کنند وانسان را در یک دوراهی قرار می دهند که یا زندگی اجتماعی وارتباطات بین المللی را بپذیرد و یاازاصول اخلاقی پیروی و دفاع کندولی این فلسفه پردازان فطرت مشترک انسانها را نادیده می گیرند و عادات ها و سنت های قومی را باارزشهای اخلاقی عوضی گرفته اند.
درباره فلسفه بافی های استعمار برای نفی ارزش های ثابت اخلاقی سخن دکتراقبال لاهوری صادق است آنجا که فلسفه و سیاست را با هم مقایسه کرده چنین می گوید: ۷
فلسفی را با سیاست دان به یک میزان منسج
چشم او خورشید کوری دیده این بی نمی
آن تراشد قول حق را حجت نااستوار
واین تراشد قول باطل را دلیل محکمی
و طبیعی است وقتی سیاست های استعماری به فلسفه بافی در ردارزشها بنشیند هم مزایای فیلسوف را خواهد داشت و هم امتیازات سیاستمدار را!.
▪ برخورد سیاسی
برنامه ریزی و سیاست گزاری های استعماری برای حذف اخلاق از زندگی انسانها وسیعتر و پیچیده تراز آن است که با مطالعه ای اندک واوراقی محدود قابل شمارش باشد. گویی شیطانهای انس همانندابلیس قسم خورده اند که نسل بشر را به فساد و تباهی بکشند. تاکتیک هایی که شیطان برای اغوای آدم و حوا و فرزندان آنها در طول تاریخ اغواگری خویش بکار گرفته تماما یا غالبا توسط استعمارگران انسی مورد بهره برداری قرار می گیرد.
گاه همچون ابلیس با سوگند و قسم از ساده اندیشی و آزمندی آدم ها استفاده می کنند و بنی آدم را به خوردن درخت ممنوع وا می دارند. ۸
گاه ابلیس وار برای برهنگی و کندن جامه عفت و آزرم از تن پسران آدم و دختران حوا تلاش می کنند. ۹
گاه با گسترش مشروبات الکلی و تاسیس کلوپ های قمار در جامعه انسانی بذر کینه و دشمنی می پاشند. ۱۰
استعماراز هر راهی که بتواند عقل وایمان و جسم و جان بشریت را به تباهی بکشداستفاده می کند.از راه دهان مشروب به حلق انسانها می ریزداز راه بینی گرد شیطانی[ هروئین] به جسم و جان بنی آدم وارد می سازد.از راه گوش با موزیک های شهوت انگیز و غفلت زا روح را تخدیر می کند.از راه رگ[ مرفین] به پیکر بشریت تزریق می کند واز راههای دیگر...
همفر در خاطرات خوداز کتاب[ راهنمای جاسوسان انگلیس] نقل می کند که در یک بند آن آمده است:[ ترویج شرابخواری قمار فساد شهوترانی تشویق به مصرف گوشت خوک که دراین گونه فعالیت ها بایداقلیت های یهود نصاری زرتشتی صائبین با یکدیگر همکاری و معاضدت داشته باشند و در گسترش این مفاسد بکوشند.
به اقراری دیگراز کارگزاران استعمار دراین زمینه توجه کنید که وقتی می خواست فلسطین رااز مسلمین بگیرد چگونه بازار شراب را رواج داد.
ریچارد ریک در یک کنگره[ بائیل هوس] لندن گفت:[ مطلبی مهم تراز تجارت شراب درفلسطین نیست در قدس ۲۵ مغازه شراب فروشی آزاد وجود داشت ولی بتدریج تا چهارصد عدد رسید مجموع شراب فروشی های فلسطین به نهصد و هفتاد عدد رسیده و سه کارخانه شرابسازی نیز موجوداست] . ۱۲
یک جامعه شناس بزرگ می گوید: بعداز جنگ بین الملل دوم ناگهان می بینیم مایه اساسی هنر و مخصوصا فیلم ها فقط و فقط دو عنصر قرار می گیرد:
۱) خشونت .
۲) جنسیت .
بطور تصادفی چند کارگردان یا پیست نویس این راه را طرح و تعقیب نکرده اند عمیق ترین جامعه شناسان وانسان شناسان وابسته به استکبار جهانی هستند که از قوی ترین قدرت تبلیغاتی دنیا[ فیلم] استمداد کرده اند. ۱۳ و عجیب نیست که در چنین حال و هوایی یک پیامبر ظهور می کند که از سوی استکبار مبعوث شده است . پیامبری که مذهبش جنسیت . معبدش فرویدیسم و نخستین قربانی اش که در کناراین معبد ذبح می شود ارزشهای وجودی زن است . ۱۴ در برنامه ریزی استعمار[ می] و معشوق و قمار واعتیاد به کمک آرایش و فیلم و تصویر و کتاب واستخر و دریا و موزیک بکار می افتد تا[ آگاهی] [ آزادی] و[ عشق ملکوتی] انسان را نابود کند. ملت ما هنوز بیاد دارد بارها کاباره ها دانسینگ ها کلوپ های قمار جشن های فرهنگ و هنر! رمان های عشقی و جنایی فیلم های سکسی[ بالاتراز ۱۸ سال] و دیگر دستاوردهای تمدن آریامهری را. هنوز وجدان مردم ایران از تلاش روزی نامه ها و مجلات طاغوتی برای انتخاب[ دخت شایسته] ! و آموزش مسائل جنسی در مدارس جریحه داراست . هنوز نسخه های ننگین[ زن روز] کذائی و[ جوانان] آنچنانی در آرشیو مطبوعات کشور به عنوان اسنادی گویا بر وقاحت بی مرزاستعمار و مزدورانش در مبارزه با ارزشها وجود دارد. همین جا بیاد آوریم فریاداعتراض شهید بزگوار سیدعبدالکریم هاشمی نژاد را که دراوج خفقان می گفت:[ شما طاغوتیان] بهترین جوایز را به رقاصه ها و خواننده ها می دهید نه به نویسندگان و مخترعان و کشاورزان و کارگران] ۱۵.
و در همین راستا هفده دی ماه ۱۳۱۴ را در نظر بگیریم که چگونه رضاخان با زور سرنیزه بی حجابی را بر بانوان ایران تحمیل کرد.البته او دراین جنایت ها ابزار بی اراده دست استعمار بود که فساداخلاقی را زمینه ساز گسترش سلطه سیاسی و ضامن تداوم بهره کشی می دانست .
سیاست[ ارزش زدائی] استعمار یک سیاست جهانی و بین المللی است که تا سرحدامکان تعقیب می گردد. تراژدی غم انگیز سقوط اندلس اسلامی نمونه ای از موفقیت این نیرنگ است که دختران زیبا و طنازاروپائی مامور دلربائی از جوانان مسلمان شدند و کشیش های مسیحیی باغ های انگور[ قرطبه] را پیش خرید کردند و شراب آن را وقف جوانان و نوجوانان مسلمان نمودند. ۱۶ در همین رابطه وزیر مستعمرات انگلیس می گوید:[ مااسپانیا رااز کفار[ مسلمانان] با شراب و فساد پس گرفتیم اینک باید سایر سرزمین هایمان را نیز به پایمردی این دو وسیله نیرومند باز پس گیریم] . ۱۷
در کشور ترکیه که یک روز پایگاه قدرت اسلام بود و سدی بزرگ در برابراستعمار پس از آنکه نوکران سرسپرده استعمار بر آن حاکم می شوند و فکر و فرهنگ اسلامی مورد تهاجم قرار گرفت ناگهان مشاهده می کنیم روزنامه ها می نویسند:
[مامورین شهرداری (ترکیه ) همچنان روزها و شب های تابستانی بگشت خود در پارکها ادامه می دهند ولی بعدازاین عشقبازی مانع قانونی ندارد. و عشاقی که به این کاراقدام کنند مورد تعقیب قرار نخواهند گرفت ...اقدام فوق بمنظور جلب جهانگرد و سیاح !انجام گرفته است]. ۱۸
و همین روزهای نگارش این نوشته در مطبوعات دیدیم که وارثان آتاتورک ! خواهران مسلمان ما را به جرم حجاب از ورود به دانشگاه محروم می سازند و به پای میز محاکمه می کشند.
مالک بن نبی نویسنده توانای الجزایری می گوید ۱۹ : اگر ما بخواهیم محفلی برای قمار بازی یا کافه و شب نشینی باز کنیم بزودی می توانیم ولی باز کردن یک اتاق برای درس قرآن بسیار مشکل و نزدیک به محال است . همین نویسنده مبارز صریحااعلام می کند: ۲۰
[مشکل اساسی ممالک اسلامی فقر نیست بلکه مشکل اساسی ما مشکل روحی واخلاقی و فنی است . مشکل اساسی ما مشکل سرمایه داری و خوشگذرانی است] .
خاطره جنگ تریاک که استعمار پیرانگلیس بر مردم چین تحمیل نمود هنوز روح بشریت به ویژه مردم چین را می آزارد. گوستاولوبون مورخ معروف دراین باره می نویسد: واقعا درباره جنگ خونین بنام جنگ افیون مردم اروپا چه خواهند گفت که انگلیسی ها یک سم قاتلی[ تریاک] را داخل مملکت نموده و دولت چین بواسطه اطلاع از عواقب وخیم آن وحشت و خوف داشته و نمی خواسته آن را قبول کند ولی در مقابل قوه قهریه شلیک توپ مجبور به قبول شده و ناچار تسلیم گردید. راست است که امروز دولت انگلیس یکصدوپنجاه میلیون لیره در سال ازاین تجارت[ تریاک] فاید می برد لیکن آماری که جدیدا دکتر کریستلیب تهیه نموده این تریاک هر ساله ششصد هزار چینی را رهسپار دیار عدم می کند. ۲۱
نویسنده[ انسان در تکاپوی تمدن] می نویسد: دولت انگلیس برای استعمار هند به وسیله کمپانی هند شرقی تریاک را رواج داد و به حد کافی قوای روحی و جسمی آنان را تخدیر کرد ولی میزان محصول تریاک بیش از مصرف داخلی هند بود. لذا تجارانگلیسی مقداری از آن را بصورت قاچاق از هند به چین بردند. ۲۲
دولت انگلیس جزیره هنگ کنگ را که دارای دو میلیون جمعیت و جزیره بسیار زیبائی بود در سال ۱۸۳۹ میلادی به زوراسلحه و قدرت نظامی تصرف کرد ... چین پس از شکست در جنگ تریاک مبلغ ۲۱ میلیون دلار به عنوان غرامت جنگ و خسارت بهای تریاک به انگلیس پرداخت و علاوه بر جزیره[ هنگ کنگ] که به انگلستان واگزار گردید پنج بندر مهم دیگر را بر روی صادرات انگلیس [بویژه تریاک] گشود. ۲۳انگلیسی ها در هند کودکان را در سن کودکی مبتلا به تریاک کردند. مغازه هایی از طرف دولت برای فروش تریاک افتتاح شد و یک نهم کلیه عوائد دولت از فروش تریاک وصول گردید. ۸۲۴
استعمار نظام سیاسی اقتصادی فرهنگی و هنری کشورهای زیر سلطه را بدست می گیرد و دستیابی به مقام و موقعیت اجتماعی امکانات اقتصادی دانش و تکنولوژی زبان و هنر را در گرو فساداخلاقی و مسخ هویت انسانی قرار دهد.استکبار جهانی با تاسیس مراکز ورزشی آموزشی بهداشتی تفریحی و شغلی
مختلط آمیزش بی حد و مرز زنان و مردان را فراهم می آورد. وفساد جنسی را ترویج می کند.
دشمنی استعمار باارزشهای اخلاقی به سرنوشت مردم مشرق زمین و یا جهان سوم محدود نمی شود دراین کینه احمقانه شرق و غرب با هم در آتش آزمندی استکبار می سوزند. نویسنده یک مجله غربی چنین می گوید.
سه عامل شیطانی بااتحاد سه گانه خود دنیای ما رااحاطه کرده اند و هر سه در کار شعله ور کردن یک آتش برای مردم روی زمین اند اول ادبیات زشت و بی پرده ای که پس از جنگ[ جهانی دوم] با سرعتی عجیب و مداوم رواج یافته و بر وقاحت خودافزوده است . دوم فیلم های شهوانی که نه فقط عواطف شهوانی را در مردم بارور می کند بلکه دراین باب درسهای عملی می دهد. سوم انحطاط سطح اخلاقی در عامه زنان[ غربی] که در لباس پوشیده و حتی عریان شدن و آمیزش بی قید و شرط با مردان بروز و ظهور می کند
استعمار در آنجا که خودامکان حضور مستقیم ندارد فرزند نا مشروع خود بنام[ استبداد] را بر جامعه ها حاکم می سازد و در نظام های استبدای ارزشهای اخلاقی محکوم به اعدام اند و رذایل اخلاقی معزز و محترم . کارنامه ضداخلاقی این فرزندان نا مشروع استعمار را در کتاب [طبایع الاستبداد] مرحوم سید عبدالرحمن کواکبی بخوانید همانگونه که چهره کریه و ضداخلاقی استعمار را می توان در نوشته های سیدجمال الدین اسدآبادی و کتاب مغضوبین زمین از فرانتس فانون مشاهده کرد.
۳) برخورد تحریف گرانه
استکبار دراین برخورد قالب ها را حفظ می کند و محتوی را تغییر می دهد. نام ها را عوض می کند ولی واقعیت ها همچنان بر جای می ماند. هرزگی وابتذال را بنام فرهنگ و هنر ترویج می کند. سکس گرائی و شهوت رانی را بنام مقدس آزادی
گسترش می دهد. گلادیاتور بازی و کانگفو را ورزش می نامد. غیرت را[ حسادت] معنی می کند احسان را[ سفاهت] می شمارد. هزار چهرگی و نفاق را [زرنگی] معرفی می کند. مقاومت در راه عقیده را تعصب نامگزاری می کند.
سیدعبدالرحمن کواکبی که از پیشتازان نهضت های اسلامی شرق است یک فصل از کتاب ارزشمند[ طبایع الاستبداد] را به بررسی رابطه استبداد واخلاق اختصاص داده است .او نقش استبداد را در تغییر فرهنگ واژه ها چنین توضیح می دهد. ۲۶
[ استبدادایشان[ مردم] را معتقد ساخت تا طالب حق را[ فاجر] و تارک آن را[ مطیع] شکایت کننده متظلم را[ مفسد] و باهوش دقیق را[ ملحد] و گمنام بیچاره را [ پرهیزگارامین] دانستند تا آنجاازاستبداد پیروی کردند که نصیحت گزاری را[ فضولی] غیرت را[ عداوت] جوانمردی را[ سرکشی] و حمیت را[ جنون] وانسانیت را [ حماقت] و رحمت را [بیماری] نام نهادند].
آنچه کواکبی درباره استبداد گفته است در مقیاسی بزرگتر و با شیوه های خائنانه تر درباره استعمار صادق است و معمولااستبداد دست آموزاستعماراست و به حول و قوه آن بر مقدرات ملت ها حکم می راند.
واژه های حقوق بشر صلح آزادی اصلاح طلبی انقلابی در فرهنگ استعمار معانی ویژه ای دارد. حقوق بشر به معنای حقوق زورگویان عالم است . آزادی مفهوم آزادی استثمار و مزدوران استعمارگران را ترسیم می کند و یا در نهایت به[ آزادی جنسی] ختم می شود. یک نویسنده آگاه دراین باره چنین می گوید:
نسلی که دغدغه آزادی - آزادی اجتماعی - دارد نسل بین هیجده تا بیست چهار و بیست و پنج سال است واین در تمام دنیا مطرح است و بنابراین باید همین نسل ۲۵ - ۱۸ رااغفال کرد. بزرگترین نیرویی که می توانداین نسل رااغفال کند چیست:[ آزادی جنسی] ! چرا که این نسل هم دغدغه آزادی اجتماعی دارد و هم بحران جنسی بنابراین چه بهتر که[ آزادی جنسی] را بدهیم تا آن نیاز به آزادی
اجتماعی[ فضولی] ! دراواز بین برود.
صلح طلب در فرهنگ استعمار کسی است که تسلیم خواست های خائنانه گردد واصلاح طلبی به معنای خرابکاری و تباهگری است .انقلابی در قاموس استکبار به معنای تروریست است و حرکت های مکتبی[ بنیادگرائی] نام می گیرد. واژه های فناتیک امل مرتجع وحشی کهنه پرست و ... فشنگ های اسلحه تبلیغاتی استعماراست که قلب هر فرد و جریانی که در برابر استکبار بایستد نشانه می رود.
۴) برخورد منافقانه
استعمار گاه یک موجوداخلاقی می شود از حقوق بشر دفاع می کند. سازمان عفو بین الملل تشکیل می دهد. جمعیت های دفاع از حقوق زندانیان سیاسی جمعیت تسلیحات اخلاقی سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی به وجود می آورد. کمک های مالی و مستشاری بلاعوض می کند. موسسات درمانی فرهنگی مذهبی هنری ورزشی برای ملت های عقب مانده و محروم پدید می آورد.از آزادی صلح وانسانیت دم می زند.اما در عمل سازمان عفو بین الملل بهانه ای برای دخالت ابرقدرت ها درامور داخلی کشورهای آزاد است و تنهااز دستگیری و زندانی شدن مزدوران صهیونیسم ناراحت می شود. جمعیت تسلیحات اخلاقی اخلاق مزدوری و مکتب میشیسم را ترویج می کند و[ ملتی از گوسفندان] ۲۸ را تربیت می کند. حقوق بشر فقطاز حقوق انسانهای سفید در آفریقای جنوبی دفاع می کند هنوزامریکا و انگلیس بی شرمانه از رژیم نژادپرست پرتوریا حمایت می کنند انجمن حمایت حیوانات در سوک یک سگ جامه سیاه می پوشد واز قتل عام آوارگی بمباران شیمیائی میلیون ها بی گناه در سراسر جهان خم به ابرو نمی آورد.
مذهبی که استکبار آن را قبول دارد واز آن حمایت می کند مسیحیتی است که در
جریان گروگان گیری پنجاه وچند جاسوس امریکائی دلسوزی می کند و در برابر سالهااعمال تبعیض دردناک در افریقا مهر سکوت بر لب می نهد. ۲۹
دو جریان[تبشیر] و[ استشراق] که سالها یکی در جامه مذهب و دیگری با ردای علم در کشورهای آفریقائی - آسیائی فعال بود. بعدها معلوم گردید که چگونه برعکس ظاهر مقدسشان خدمت گزاران مرموزاستکبار جهانی و دلالان و فانوس کشان استعمار بوده اند. کتاب ارزشمند[ نقش کلیسا در ممالک اسلامی] نوشته دو دانشمند لبنانی پرده ازاین چهره استعمار برمی دارد.
استعمار وقتی مسجد هم می سازد مسجد ضراراست وقتی موسسات آموزشی درمانی دائر می کند لانه جاسوسی است وقتی قرآن چاپ می کند ابزار فریب است وقتی سپاه دین تشکیل می دهد در خدمت[ کفر]است . وقتی سازمان ملل برپا می کند تااز صلح وامنیت پاسداری کند قصه تقسیم قبوراست که دکتراقبال لاهوری از آن پرده برداشته است : ۳۰
برفتد تا روش رزم دراین بزم کهن
دردمندان جهان طرح نوانداخته اند
من ازاین بیش ندانم که کفن دزدی چند
بهر تقسیم قبورانجمنیساخته اند
فهرست شیوه های استعمار
ترسیم شیوه های برخورداستعمار باارزشهای اخلاقی در یک مقاله و کتاب ممکن نیست اما فهرست ناتمام زیرا را می توان نمونه ای ازاین شیوه ها تلقی نمود:
▪ تشویق و تبلیغ مادی التقاطی تحریف شده به عنوان پشتوانه فکری و تکیه گاه[ سودپرستی] .
▪ مبارزه با فکر و فرهنگ اسلامی به عنوان قوی ترین پشتوانه اخلاق انسانی .
▪ زمینه سازی برای جهل عمومی .
▪ گسترش فقر واختلاف به عنوان زمینه مناسب برای بهره کشی .
▪ گسترش بی حجابی و فرهنگ برهنگی مساله پانک ها و بوتیک ها.
▪ گسترش فحشا و بی بندوباری .
▪ گسترش بیکاری و تفریحات ناسالم اجتماعی .
▪ گسترش مشروبات الکلی .
▪ توسعه مواد مخدر هروئین ماری جوآنا حشیش بنگ تریاک و...
▪ گسترش قماربازی .
▪ اخلال در کانون های خانوادگی .
▪ گسترش روحیه مصرف گرائی واشراف منشی .
▪ تبلیغ روح انزوا طلبی و زهد منفی .
▪ توسعه موزیک های شهوت انگیز و تصاویر ضداخلاقی .
▪ تشویق و توسعه ادبیات و هنر وقیح و مبتذل جنسی و جنائی .
▪ الگوسازی و قهرمان تراشی از چهره های فاقدارزش های انسانی .
▪ سرگرم کردن مردم به شعبده بازی و مارگیری و وقت کشی در استادیوم های ورزشی .
▪ ایجادامواج پیاپی ضداخلاقی به عنوان بیتلیسم هی پیسم پانکسیم و...
▪ ملکوک و متهم ساختن الگوهای عالی اخلاقی .
▪ تحقیر و تمسخراندیشه ها و رفتاراخلاقی .
این است مشتی از خروارها طرح و توطئه مستکبران جهان برای مسلخ انسان و خلع[ اراده] و[ آگاهی] و[ عشق خدائی] که تجربه عینی مردم از بند رسته ایران اسلامی است .این تجربه را دیگران هم در زندگی احساس کرده اند فرانتس فانون روان پزشک و جامعه شناس و مجاهد جبهه نجات ملی الجزایر و عضو هیات تحریری[ المجاهد] روزنامه معروف الجزائر چنین می گوید ۳۱ :قرن هاست که اروپا پیشرفت توده های انسانی را متوقف کرده و آنان را بنده[ مقاصد] و شکوه و جلال خویش ساخته است . قرن هاست که اروپا به نام افسانه اندیشمندی و شایستگی که ادعائی است تقریبا تمامی انسانیت را خفه کرده است .امروز
نگاهش کنید: درمانده و حیران میان دوانفجار گیر کرده است یکی انفجاراتمی و دیگری از هم پاشیدگی معنوی .
● وظائف حوزه های علمیه در برابراین خوردها
حوزه های علوم اسلامی از آنجا که رسالت پاسداری از مجموعه وحی را بر دوش گرفته است . نگهبان معارف احکام واخلاق انبیاست و به تعبیر زیبای امام صادق ( ع) :
[علماء شیعتنا مرابطون بالثغرالذی یلی ابلیس و عفاریته یمنعونهم عن الخروج علی ضعفاء شیعتنا و عن ان یتسلط علیهم ابلیس وشیعته]. ۳۲
[عالمان در خط ما نگهبانان و مرزداران نقاطی هستند که شیطان و یارانش از آن قصد یورش دارند این عالمان اجازه نمی دهند بر شیعیان ضعیف ما حمله آورند].
با توجه بر رسالت سنگین مرابط و مرزداران بودن و[ حصن بودن] حوزه ها باید در برابر نیرنگ ها بیدارتر و فعال تر برخورد کند:
۱) در برابر هر مکتب وایسم نوظهور غربی و شرقی با دقت و وسواس برخورد نمائیم و پیامدهای اعتقادی اجتماعی سیاسی واخلاقی آن را مورد توجه قرار دهیم .
۲) شیوه های گوناگون ترویج مفاسداخلاقی در جوامع اسلامی وانسانی را بشناسیم جمعبندی کنیم و آمادگی لازم را در برابراین توطئه درامت بزرگ اسلامی و در ملل مستضعف پدید آوریم .
۳) در برابراستعماراز ساده اندیشی و حسن ظن بشدت اجتناب کنیم و دست نامرئی استکبار را پشت صحنه های فساداخلاقی جستجو نمائیم .
۴) پیونداستواراستعمار و فساداخلاقی رااز طریق فیلم داستان روزنامه منبر و کلاس به نوباوگان امت اسلامی نشان دهیم .
۵) در برابراولین جوانه های انحراف اخلاقی مثل : تصویر زنان بی حجاب در
نعلبکی ها و فنجان ها پخش عکس های بی حجاب و بدحجاب از حضرت مریم تصویر زنی سربرهنه و جام برکف بر روی جلد دیوان مثنوی و حافظ بزرگترین میراث های عرفانی در زبان فارسی حساسیت نشان دهیم .
۶) ماهیت سیاسی سرمایه گزاران و سینما داران و تولیدکنندگان فیلم های سکسی و جنایی را در گذشته و حال کشورهای اسلامی مورد بررسی قرار دهیم .
۷) انگیزه ها واحیانا ماموریت های نویسندگان ناشران و شرکت های مطبوعاتی که در نگارش و چاپ و توزیع رمان های عشقی جنائی و کتب الحادی و تصاویر ضداخلاقی فعال بوده اند شناسائی و تحقیق کنیم .
۸) مراکز تولید و توزیع لباس های جلف و سبک و ناهمرنگ و چشمک زن و با مارک ها و تصویرها و دوخت های آنچنانی را همراه با نیات پلید سیاسی ویااخلاقی شان به امت حزب الله معرفی کنیم .
۹) از همه مهمتر آن است که شیوه برخورد بسیار ظریف و حساس بااین گونه انحرافات را جستجو کنیم واز راه هایی که موجب تشدید و عکس العمل های منفی و مخرب می شود بشدت پرهیز کنیم .
پاسداری جدی از فکر و فرهنگ اسلامی واخلاق واحکام الهی تلاشی بی وقفه در میدان فکر و عمل می طلبد باشد که مااین صلاحیت را نشان دهیم انشاءالله .
۱۴. مدرک پیشین .۱۳.
۱۸. روزنامه اطلاعات شماره ۱۱۰۰۳.
۱۱. همفر خاطرات چاپ امیرکبیر.۸۰.
۱. محمود حکیمی . غرب بیماراست .۳۷.
۱۰. مائده .۹۱.
۱۳. دکترشریعتی انتظار عصر حاضراز زن مسلمان .۱۵.
۱۲. مصطفی زمانی رمز ترقی .۱۰۲.
۱۹. مالک بن نبی آینده اسلام .۱۲۷.
۱۵. شهیدهاشمی نژاد مناظره دکتر و پیر.۴۵۳.
۱۷. همفر خاطرات ..
۱۶. مدرک پیشین .۴۲۰.
۲۱. شهید هاشمی نژاد مناظره دکتر و پیر.۲۷۷.
۲۵. محمود حکیمی غرب بیماراست .۱۵.
۲۸. نامکتابی از ویلیام ج لدرر با ترجمه عبدالمحمد دلخواه که گواهی بر سیاست های ضداخلاقی غرب است .
۲۷. دکتر شریعتی استحمار.۸۸.
۲۰. مدرک پیشین .۹۵.
۲۶. عبدالرحمن کواکبی طبیعت استبداد.۱۲۴.
۲۹. پیام روشنگر حضرت امام خمینی خطاب به نماینده پاپ را دراین راستا بخوانید.
۲۳. مدرک پیشین راه و بیراهه .۴۶. ۲۴. مدرک پیشین .۵۱.
۲۲. مصطفی زمانی راه و بیراهه .۴۶.
۲. شهید مطهری نظام حقوق زن دراسلام .۱۳۸.
۳۲. محمدی ری شهری میزان الحکمه ج ۶.۴۹۳.
۳۱. فرانتس فانون دوزخیان روی زمین .۹۴.
۳. مدرک پیشین .۱۳۹.
۳۰. دکتر محمداقبال دیوان .۲۶۰.
۴. دکتراقبال دیوان .۴۱۹.
۵. توضیح این استدلال ها در کتاب انسان و مذهب استاد محمدتفی جعفری آمده است .
۶.ابعاد گوناگون شخصیت انسان در صفحه .۱۲۹.از کتاب وجدان استاد جعفری آمده است .
۷. دکتراقبال دیوان .۲۶۱.
۸.اعراف .۲۱.
۹.اعراف .۲۷.
منبع : طوبی


همچنین مشاهده کنید