دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


مشکل سینمای ایران کمبود سالن سینماست


مشکل سینمای ایران کمبود سالن سینماست
«حمید مدرسی» متولد ۱۳۴۳ است. او در سال ۱۳۶۷ به اتفاق برادرش «مجید مدرسی»، «محمدمهدی دادگو» و «ایرج طهماسب»، کادرفیلم را تأسیس کرد. نخستین تولید این دفتر، «دندان مار» ساخته‌ی «مسعود کیمیایی» بود. فیلم‌های «پرده‌ی آخر» ساخته‌ی «واروژ کریم‌مسیحی»، «بانو» ساخته‌ی «داریوش مهرجویی» و «رقص خاک» ساخته‌ی «ابوالفضل جلیلی» نیز در این دفتر تولید شدند. کادرفیلم در سال ۱۳۷۰ بنا به دلایلی منحل شد و همکاری مدرسی با محمدمهدی دادگو متوقف گردید.
پس از آن، برادران مدرسی فیلم‌های «روسری آبی» به کارگردانی «رخشان بنی‌اعتماد» و «یک‌بار برای همیشه» به کارگردانی «سیروس الوند» را تولید کردند. آن‌ها در سال ۱۳۷۴ سه فیلمِ «برج مینو» و «بوی پیراهن یوسف» (ابراهیم حاتمی‌کیا) و «عاشق فقیر» (حسین لیالستانی) را ساختند که به دلیل نفروختن دو فیلم «حاتمی‌کیا» و به نمایش درنیامدن فیلم دیگر، ضربه‌ی مالی سنگینی را متحمل شده و یکی دو سال بیکار شدند.
برادران مدرسی در سال ۱۳۷۶ شرکت صحرافیلم را تأسیس کردند که پس از مدتی «ایرج طهماسب» و «حمید جبلی» هم به جمع آن‌ها اضافه شدند. فیلم‌هایی مانند «خواب سفید» (حمید جبلی)، «عینک دودی» و «خوابگاه دختران» (محمدحسین لطیفی) و «دختر شیرینی‌فروش»، «کلاه‌قرمزی و سروناز» و «زیر درخت هلو» (ایرج طهماسب) از تولیدات صحرافیلم هستند.
با حمید مدرسی درباره‌ی چگونگی تولید و عرضه‌ی فیلم در ایران و هم‌چنین مشکلات سینمای ایران گفت‌وگویی کردیم که می‌خوانید.
▪ آقای مدرسی، برای شروع گفت‌وگو لطفاً «تهیه‌کننده» را تعریف کنید و بگویید به نظر شما در سینمای ایران، تهیه‌کننده به جایگاه واقعی خود رسیده است یا خیر؟
ـ اجازه دهید تهیه‌کننده را در جغرافیای کشور خودمان تعریف کنم، چون به هر حال شرایط موجود یک چیز است و ایده‌آل‌خواهی چیز دیگری و چه بخواهیم چه نخواهیم، تهیه‌کننده در سینمای ایران مانند دیگر اشخاص در این سینما، فاصله‌ی خیلی زیادی با استانداردهای جهانی و حرفه‌یی دارد.
در سینمای قبل از انقلاب،‌ تهیه‌کننده عملاً پرداخت‌کننده بود و دخل و تصرف هنری در اثر نداشت. در آن زمان، بازیگر و یا کارگردان برای چگونگی فیلم تصمیم می‌گرفتند و بقیه تابع صرف آن‌ها بودند، اما امروزه کم‌کم مردم و اهل سینما این نکته را متوجه شده‌اند که ساخت یک فیلم درست مثل اداره‌ی یک کارخانه است و نیاز به کسی دارد که عوامل تولید را سازماندهی و هدایت کند و در سینما کسی نمی‌تواند پشت این میز بنشیند جز تهیه‌کننده.
▪ در واقع، تولید فیلم در سینمای ایران برخلاف تصور خیلی‌ها، کار فوق‌العاده دشواری است، زیرا تهیه‌کننده غیر از رعایت خیلی مسایل، باید این نکات را هم در نظر بگیرد که در دوره‌ی کدام وزیر کار می‌کند، در دوره‌ی کدام مدیر فعالیت می‌کند، سلایق مردم در آن برهه از زمان چیست و ...
ـ به نظر من، تهیه‌کننده‌ی ایده‌آل کسی است که سینما را بشناسد، اخلاق را بشناسد، روابط عمومی و نوع برخوردها را بلد باشد، به ابزار سینما مانند فیلمنامه، کارگردانی، فیلمبرداری و لنزها اشراف داشته و قادر باشد با عوامل به صورت حرفه‌‌یی صحبت کند، نظر بدهد و نظر بگیرد. در یک کلام می‌توانم بگویم در سینما، تهیه‌کننده کاملاً با پرداخت‌کننده فرق دارد.
▪ با توجه به این تعریف، بفرمایید میان تهیه‌کننده‌ی دولتی و خصوصی چه تفاوت‌هایی وجود دارد؟
ـ در ابتدای انقلاب و در زمان آقایان «انوار» و «بهشتی»، تعریفی از تهیه‌کننده‌ی دولتی به وجود آمد که این بود: «فیلم‌هایی که به نوعی تجربه محسوب می‌شوند و قرار است در آن‌ها دست به کارهای عجیب و غریبی زده شود و یا فیلم‌های عظیم تاریخی، در بخش دولتی و به دست تهیه‌کننده‌ی دولتی ساخته شوند»؛ این کار بسیار درست و منطقی بود و به این ترتیب، فیلم‌های دیگر باید در بخش خصوصی ساخته می‌شدند.
اصولاً اگر دولت بخواهد مثل تهیه‌کننده‌ی بخش خصوصی فیلم بسازد، رقابتی ناعادلانه به وجود می‌آید، چون مسلماً منِ تهیه‌کننده‌ی بخش خصوصی قادر به رقابت با بخش دولتی نیستم، پس نتیجه‌ی این رقابت چیزی نخواهد بود جز شکست بخش خصوصی.
متأسفانه این تعریف در درازمدت دوام نیاورد و از مقطعی به بعد این دو بخش به نوعی در هم ادغام شدند.
▪ پس شما خود را تهیه‌کننده‌ی بخش خصوصی می‌دانید یا بخش دولتی؟
ـ ما کاملاً متعلق به بخش خصوصی هستیم.
▪ ما به وفور اصطلاح تهیه‌کننده‌ی بخش خصوصی و تهیه‌کننده‌ی بخش دولتی را شنیده‌ایم و بعضاً درباره‌ی‌ آن بحث و جدل‌هایی هم شده است، اما می‌خواهم به یک حوزه‌ی بسیار ناشناخته اشاره کنم که کم‌تر از آن یاد می‌شود و آن چیزی نیست جز پخش فیلم؛ لطفاً ابتدا «پخش» را تعریف کنید و سپس درباره‌ی تفاوت‌های پخش دولتی و پخش خصوصی بگویید.
ـ مقوله‌ی پخش مستقیماً به مراکز فرهنگی پخش که همان سالن‌های سینما هستند برمی‌گردد. پس از انقلاب، برخی از سالن‌های سینما از بین رفت، بخش عمده‌یی از آن‌ها به دست حوزه‌ی هنری افتاد و تعدادی را بخش خصوصی اداره کرده است. ما متأسفانه در زمینه‌ی سالن سینما بسیار فقیریم و برای کشوری مثل ایران که در عرصه‌ی سینما در دنیا افتخارات زیادی کسب کرده و صاحب نام و اعتباری شده، خوشایند نیست که برای ۷۰ میلیون نفر تنها چند سالن با کیفیت نسبتاً خوب داشته باشد. در کشوری مانند فرانسه برای هر فیلم در زمان نمایش، حدود ۵ هزار نسخه کپی می‌زنند، ولی در ایران بالاترین آمار ۵۰ کپی است و تازه تهیه‌کننده و پخش‌کننده با ترس و لرز این کار را می‌کنند. مطمئن باشید مادامی که ما در زمینه‌ی سینما و سالن‌سازی با این شیوه پیش برویم، واحد پخش فیلم به همین صورت عقیم خواهد ماند. البته گویا مدیران فرهنگی برای احداث سالن‌های سینما قول‌هایی داده‌اند و کارهایی هم صورت گرفته است.
▪ تعریف خوبی بود، اما به‌طور مستقیم به مقوله‌ی پخش اشاره نکردید ...
ـ در سال‌های ابتدایی انقلاب، چند شرکت بزرگ وجود داشت که پخش فیلم‌ها را بر عهده گرفته بودند و فیلم‌ها را در سینماها نمایش می‌دادند، اما پس از گذشت چند سال و با بروز مشکلات و اختلافاتی میان تهیه‌کنندگان و پخش‌کنندگان، قانونی تصویب شد مبنی بر این‌که دفترهای تولید فیلم صلاحیت دارند فیلم خود را شخصاً پخش کنند؛ صحرافیلم هم از همان ابتدای تأسیس، واحد پخش فیلم خود را ثبت کرد. این کار نتیجه‌ی خیلی بهتری دارد، اما مقوله‌ی پخش باز هم ارتباطی مستقیم با سالن‌های سینما داشته و وقتی سالن‌ها فرسوده باشند، پخش هم نمی‌تواند قوی عمل کند. البته قانونگذاران نیز مشکلات و دلایل خود را دارند، ولی من فکر می‌کنم خود مسئولان هم قضیه‌ی سینما را زیاد جدی نمی‌گیرند. اگر توجه به سینما مانند توجه به صنعت نفت و پتروشیمی در سطح بالا باشد، درآمد سینما ممکن است از درآمد صنایع نفتی کم‌تر نباشد. در آخر این‌که ما در ایران به هیچ وجه پخش حرفه‌یی نداریم، چون سالن‌های استاندارد وجود ندارند.
▪ پس با توجه به این‌که ما پخش حرفه‌یی نداریم، قاعدتاً پخش دولتی و خصوصی هم در کشور ما معنایی پیدا نمی‌کند!
ـ پخش دولتی و خصوصی عملاً در هم ادغام شده‌اند، مثلاً من که در بخش خصوصی هستم اگر بخواهم فیلمم را پخش کنم، خواه‌ناخواه باید با حوزه‌ی هنری و یا بنیاد سینمایی فارابی که بیش‌ترین سالن‌های سینما را در اختیار دارند، صحبت کنم.
▪ با توجه به این تعاریف، به نظر شما سینمای ایران دولتی است یا خصوصی؟
ـ قطعاً دولتی است، در این مورد شک نکنید؛ اصلاً ژنتیک سینمای ما دولتی است، تلویزیون ما با ۷ شبکه، عمده‌ی سینماهای ما و بنیاد فارابی که بالاترین تجهیزات سینمایی را دارد، همه دولتی و متعلق به دولت هستند، پس در نتیجه ما صاحب سینمای دولتی هستیم.
▪ به نظر شما صاحب اثر، تهیه‌کننده است یا کارگردان؟
ـ تهیه‌کننده و سرمایه‌گذاران، صاحبان اقتصادی اثر و نویسنده و کارگردان، صاحبان معنوی آن هستند. من کاملاً اعتقاد دارم کارگردان، در بُعد معنوی صاحب اصلی فیلم به شمار می‌آید؛ به این مسئله در کشورهای صاحب صنعت سینما بسیار اهمیت می‌دهند، اما این امر متأسفانه در کشور ما هنوز جا نیفتاده است، همان‌طور که کپی رایت محصولات فرهنگی ما مورد توجه قانونگذاران نیست.
▪ به نظر شما سرمایه‌گذار کیست و آیا حق دخالت در فیلم را دارد یا خیر؟
ـ من با سرمایه‌گذاری در سینما بسیار موافقم. به هر حال سینما هنر - صنعت است و همان‌طور که در صنعت و کارخانه‌های مختلف، آدم‌های گوناگونی سرمایه‌گذاری می‌کنند و سهام می‌خرند، در سینما هم باید همین اتفاق رخ دهد. سال‌هاست تلاش می‌شود در سینما جذب سرمایه صورت بگیرد وشرکت‌های سینمایی در بازار بورس قرار گیرند و این تنها به خاطر بهتر شدن بنیه‌ی سینماست؛ اما در مورد بخش دوم سؤال باید بگویم به اعتقاد من سرمایه‌گذار به علت نداشتن شناخت، آگاهی و تخصص لازم نسبت به مقوله‌ی سینما، حق دخالت در فیلم را ندارد و در واقع باید اعتماد کند.
▪ اوضاع تولید فیلم را در شرایط فعلی چگونه می‌بینید؟
ـ برخلاف آمارهایی که اعلام می‌شود، تولیدات سینمایی کشور کاهش پیدا کرده و علت آن هم چیزی نیست جز بالا رفتن دستمزدها و کاهش کمک‌های دولت به سازندگان فیلم‌ها؛ البته به نظر من این بد نیست، زیرا در سال‌هایی، بعضی‌ها به سمت حوزه‌ی تولید فیلم هجوم آوردند با این فکر که با گرفتن وام از دولت و پیدا کردن حمایتگر مالی، فیلمی را تهیه کرده و راه ده - پانزده‌ساله‌یی را که تهیه‌کنندگان با خون دل و ضرر دادن طی می‌کنند، یک‌شبه می‌پیمایند، اما آن‌ها نمی‌دانند مقطعی وجود دارد که نیازمند تجربه و تفکر است. من فکر می‌کنم بد نیست سینمای ما در برهه‌یی دچار بحران شود تا این بحران زنگ خطری باشد برای عده‌یی که ناآگاهانه کار می‌کنند. کم شدن تولیدات در شرایط کنونی بد نیست و من نمی‌دانم دولت با این تولید انبوه خود می‌خواهد چه کند!؟
ارشاد افتخار می‌کند که در سال ۱۰۰ فیلم را تولید کرده است، اما فکر نمی‌کند که این فیلم‌ها در کجا قرار است نمایش داده شوند. وقتی حجم تولید با ظرفیت سالن‌ها همخوانی ندارد، چه اصراری برای بالا بردن تولید فیلم داریم!؟ من آرزو می‌کنم روزی بگویند سینما و تولیدات آن برای یک سال تعطیل می‌شوند که بودجه‌ی این یک سال صرف سالن‌سازی گردد و پس از این مدت دوباره تولید فیلم در شرایطی آغاز می‌شود که مثلاً ۱۰۰ سالن سینما به تعداد سالن‌هایمان اضافه شده است.
▪ چرا دفتر شما چند سالی است که با جشنواره قهر کرده؟
ـ فکر می‌کنم جشنواره با ما قهر کرده [‍می‌خندد]؛ گذشته از شوخی، فکر نمی‌کنم این‌طور باشد. ما فیلم «خواب سفید» را به جشنواره فرستادیم، ولی «خوابگاه دختران» را یک سال بود که تولید کرده بودیم و در بنیه‌ی ما و بخش خصوصی نبود که فیلم و سرمایه‌مان را تا یک سال دیگر نگه داریم که فیلم را در جشنواره نشان دهیم و تا سال بعدش که معلوم نبود در چه زمانی آن را روی پرده بفرستیم. سال سینمایی ما به گردش حساب‌های مالی و تعهداتمان برمی‌گردد و گاهی اوقات با زمان جشنواره منطبق نیست.
▪ خب آقای مدرسی، فکر می‌کنم گفت‌وگوی خوب و جامعی را انجام دادیم؛ در پایان اگر حرفی باقی مانده، بفرمایید.
ـ خیر، حرف خاصی نیست. از شما و نشریه‌ی خوبتان بابت این گفت‌وگو تشکر می‌کنم و برای همه‌ی مردم آرزوی سلامتی و پیروزی دارم
محمد‌رضا لطفی
منبع : سورۀ مهر