«گرید» نسل جدید و مادر اینترنت است که گستره عظیمی از امکانات مجازی را در اختیار کاربران قرار می دهد و از این رو نه تمام، بلکه به اقتضای کنونی پیشرفت علم، بخشی از ناممکن های محاسبه را ممکن می سازد. حال در کنار تحریم های علمی متفاوتی که گریبانگیر توسعه غیرقابل انکار کشور شده است، پژوهشگاه دانش های بنیادی به عنوان پیشتاز در این عرصه، در راه فراهم ساختن زیرساخت های لازم گام نهاده و با رعایت استانداردهای بین المللی به عضویت شاخه اروپایی این شبکه عظیم اطلاعاتی و محاسباتی درآمده است تا خود به مرکزی برای صدور مجوز ورود موسسه های علمی کشور به آن تبدیل شود. پرواضح است که پیوستن به این شبکه جهانی نیازمند تجهیزاتی هم راستا با آن است که از مهم ترین آنها می توان به پهنای باند قابل توجه اشاره کرد.
تامین پهنای باند کافی از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است و مورد استفاده و تمایل کاربران و دانشجویان بوده و برای پیشبرد پروژه های تحقیقاتی موثر است، اما کاربرد اینترنت بالاتر از میزان عرضه است. دستیابی به سرعت بالا در «گرید» و تبادل حجم عظیمی از اطلاعات، نیازمند پهنای باند است و این در حالی است که پهنای باند در ایران ضعیف بوده و تصمیم بر تامین ۵۶ کیلوبیت برای دانشگاه ها مدنظر وزیر ارتباطات قرار دارد. امید است وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در خصوص پهنای باند مراکز مستعد بهره مندی از «گرید» همکاری کند. در این راستا خبرنگار علمی اعتماد گفت وگویی را با معاون فنی این پروژه انجام داده است که گزارشی از این گفت وگو هم اینک پیش روی شماست.
«شاهین روحانی» درباره عضویت ایران می گوید؛ «شبکه جهانی گرید به سه منطقه امریکا (شامل امریکای شمالی و جنوبی)، آسیا - پاسفیک (شامل آسیا و اقیانوسیه) و اروپا (شامل اروپا، خاورمیانه و آفریقا) تقسیم شده است و لذا طبیعی بود ما نیز مانند دیگر کشورهای نزدیک مثل ارمنستان، پاکستان و ترکیه به عضویت شبکه اروپا درآییم. استاندارد جهانی، شناسنامه دیجیتالی را که پژوهشگاه دانش های بنیادی ارائه می کند، پذیرفته و شناسنامه های دیجیتالی که از این پس در ایران صادر می شود، اعتبار جهانی خواهد داشت.» شناسنامه دیجیتالی عبارت است از روشی که هویت شخص در شبکه جهانی «گرید» به طور غیرقابل انکار تثبیت شده و تشخیص هویت داده می شود.
عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف در خصوص نقش شناسنامه دیجیتالی در فضای مجازی اظهار داشت؛ «یکی از مشکلات کار با اینترنت این است که هویت فرد در آن قابل تشخیص نیست و کاربر، چنانچه صادق نباشد، می تواند هر نوع اسم و شخصیتی را برای خود ایجاد کند و برای حل این مشکل، شناسنامه دیجیتالی ارائه شده است.»
وی درباره نحوه کار این سیستم گفت؛ «در این شناسنامه با استفاده از روش(Public Key Infrastructure) PKI،رمزی به شخص داده می شود که فقط آن شخص با همان رمز می تواند خود را معرفی کند. جز در مواردی که وی خود به طور فیزیکی رمز را در اختیار شخص دیگری گذاشته باشد، امکان ندارد فرد دیگری خود را به جای وی معرفی کند.»
«روحانی» در ادامه افزود؛ «از لحظه یی که فرد وارد شبکه گرید شود، شناسنامه دار می شود و بدون آن نمی تواند در این شبکه وارد شود و مسوولیت هر کاری که در این مجموعه انجام دهد، بدون شک به وی بازمی گردد.»
وی در بیان تفاوت میان اینترنت و «گرید» گفت؛ «اینترنت عبارت است از یک شبکه اطلاع رسانی و کسب اطلاعات که توسط آن ارسال ای میل، تبلیغ وب سایت شخصی و مشاهده دیگر سایت ها میسر می شود، اما با شبکه گرید تمام فعالیت های کامپیوتری قابل انجام است. یعنی علاوه بر اطلاع رسانی، توان انجام محاسبه های عظیم را در اختیار کاربر قرار داده و به کمک آن می توان به رایانه اشخاص دیگری (البته آنها که این امکان را فراهم کرده اند) دسترسی یافت و با آن نرم افزاری را اجرا کرد یا از مجموعه اطلاعات موجود در آن استفاده کرد. همچنین گرید امکان استفاده از شبکه های سنسوری نظیر اطلاعات هواشناسی و زلزله شناسی را فراهم می کند. بدین ترتیب کل توان محاسباتی که پشت اینترنت است و ما تاکنون صرفاً برای اطلاع رسانی از آن استفاده می کنیم، برای محاسبه ها قابل استفاده می شود.»
عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف در خصوص نحوه فراهم شدن این امکانات در شبکه جهانی «گرید» آن را به گذرنامه و ویزا تشبیه و اظهار کرد؛ «شناسنامه دیجیتالی نقش گذرنامه را دارد که دارای اعتبار جهانی است و پس از کسب آن به منظور بهره مندی از این شبکه، برای ورود به یک مجموعه کامپیوتری در هر نقطه از جهان، از صاحب آن مجموعه نیز باید اجازه ورود (ویزا) دریافت شود.»
خاطرنشان کرد؛ «از نظر سخت افزار، امکان ورود به آن از طریق رایانه های موجود با همان اتصالات، سیم ها، فیبرهای اپتیکی و ماهواره فراهم می شود، اما از نظر نرم افزار به کلی متفاوت است، به طوری که در حال حاضر روی شبکه اینترنت امکان استفاده از دیتابیس کشور دیگری را نداریم؛ شاید امکان کسب اطلاعات میسر باشد، اما امکان درج اطلاعات روی آن وجود ندارد و اجازه استفاده از سی پی یو آن را نداریم. وقتی گرید برقرار شود، می توان نرم افزاری را روی سیستم اجرا کرد، در صورتی که این نرم افزار در سیستمی دیگر و در نقطه یی دیگر از جهان اجرا می شود و سپس نتیجه آن به ما منتقل می شود.»
«روحانی» علت انتخاب عنوان «گرید» برای این شبکه را به شباهت آن به انرژی برق نسبت داد و افزود؛ «همان گونه که با اتصال یک دستگاه برقی به پریز، از شیوه تامین برق مورد نیاز و منابع تولید آن اطلاعی نداریم، در گرید نیز اجرای نرم افزار از طریق یک نرم افزار میانی امکان می یابد. تعیین مکان مناسب برای اجرای نرم افزار نیز به انتخاب کاربر یا انتخاب نرم افزار میانی در سیستم های مجاز بستگی دارد و پس از ارسال نتیجه، صورت حساب بهره مندی از آن سی پی یو، سنسور و دیتا بیس را ارائه می کند.»
وی در ادامه با اشاره به اینکه کاربران برنامه های ساده را روی چنین شبکه یی اجرا نمی کنند، گفت؛ «این شبکه در زمانی کاربرد دارد که اجرای نرم افزاری خاص تنها روی یک رایانه مدت زیادی به طول می انجامد و حال، با اتصال به گرید، ظرف چند روز اجرا می شود.»
وی با بیان اینکه عضویت در این شبکه جهانی نیاز به پرداخت حق عضویت ندارد، اظهار کرد؛ «شبکه جهانی گرید دارای ناظر خاصی نیست و هر سه رده آن با یکدیگر همکاری دارند، اما ساختارهایی وجود دارند که به این کار نظم می دهند، مثل منطقه اروپایی که ناظر بر عملکرد اعضا در سطح رعایت استانداردها است.»
عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف با تاکید بر ضعف اتصالات فعلی کشور برای این نوع محاسبات گفت؛ «اتصالات فعلی برای انجام مبادله اینترنتی و داده بوده و برای اجرای برنامه نیاز به افزایش ده برابری پهنای باند داریم و مذاکراتی در این راستا شروع شده که هنوز به نتیجه نرسیده و امیدوارم در آینده یی نزدیک، خطوط ارتباطی با ظرفیت بالاتری برقرار شود که این کار را ممکن کند.»
وی ادامه داد؛ «البته نیاز مهم است و در حال حاضر فراهم شدن آن در سراسر کشور به طور یکسان نیاز نیست و در حد موسسه های پژوهشی و دانشگاه های بزرگ نیاز است.»
معاون فنی پروژه عضویت ایران به شبکه جهانی «گرید» اظهار داشت؛ «دیگر موسسه های پژوهشی و علمی کشور برای بهره مندی از این شبکه، باید از طریق دفتر ارائه شناسنامه دیجیتالی پژوهشگاه دانش های بنیادی اقدام کنند تا بدون پرداخت هزینه نام شان در این شبکه جهانی ثبت شده و به رسمیت شناخته شود.»
وی در پایان گفت؛ «استاندارد بین المللی مدونی برای عضویت کشورها در این شبکه وجود دارد که باید فرآیند ها و مراوده های دیجیتالی خود را مطابق با آن انجام دهند و این کار طی جلساتی بررسی می شود که در مورد پژوهشگاه دانش های بنیادی، حل ۱۸۰ مورد این پروتکل یک سال به طول انجامید.»
فرهنگ امروز جهان که بهنوعی میتوان از آن بهفرهنگ جهانی تعبیر کرد، بهواسطه گسترش روزافزون رسانهها و بهویژه شبکه جهانی (اینترنت) از جذابیتهای زیادی بهویژه در میان نسلهای جدید برخوردار شده است؛ با این حال، این فرهنگ قدرت تکثیرپذیری و مخاطبسازی زیادی دارد. همین مسئله برخی اندیشمندان را به این فکر سوق داده که فرهنگ امروز، با وجود همه معروفیت و جذابیتهای خود، از گونهای ابتذال رنج میبرد. چه این فرهنگ را پیامد پسامدرنیته بدانیم و چه پیامد شبهمدرنیسم یا تحول سرمایهداری متأخر- به تعبیر جیمسون- در این تردیدی نمیتوان داشت که این فرهنگ تمام زوایای وجودی انسان را تسخیر کرده است. مطلب حاضر به نقد این فرایند میپردازد.
فلسفه پستمدرنیسم ملغمهای از مدلولها و مضامین مبهمی است که در قالب هنر پستمدرن ارائه میشود و توجه خاصی به بازنمایی و خودآگاهی به شیوهای کنایهآمیز دارد. بسیاری از افراد اذعان دارند که زمانی به پستمدرنیسم اعتقادی راسخ داشتهاند اما حال اعتقاد خویش را از دست داده و به رئالیسم انتقادی روآوردهاند.
دلیل این روگردانی از پستمدرنیسم بیش از همه متوجه دانشگاههایی است که فلاسفه آنها یا هنوز بر سر عقاید خویش استوارند یا سیر تحولات فکری را در پیش گرفتهاند اما در نهایت بسیاری از آنان به راحتی تصمیم میگیرند تا از فوکو (پستمدرنیسم بنیادی) پیروی کنند بدون آنکه به سیرتحولات فرهنگی عصر حاضر نگاهی انداخته و مرگ پستمدرنیسم را نظارهگر باشند.
بیشتر دانشجویان محقق که در حال حاضر به کاوش در داستانهای پستمدرنیستی میپردازند متولد سالهای۱۹۸۵ به بعد هستند و تعداد کثیری از نمونههای این ادبیات به دوران قبل از تولد آنان برمیگردد. جدا از این مسائل خُرد، این کتابها گویی از زمانی دیگر آمدهاند؛ دنیایی که پیش از تولد آنان بوده است.
کتابهایی نظیر «همسر ناخدای فرانسوی»، «شبهای سیرک» و... مربوط به دوران جوانی والدین آنهاست. برخی از این کتب (مثل کتابخانه بابل) حتی سالها قبل از تولد والدین آنها به تحریر درآمدهاند. همچنین به لیست این کتب «طوطی فلابرت»، «جزیره» و... را نیز اضافه کنید. در حال حاضر فیلمها و داستانهایی آمدهاند تا در عصر موسیقی راک و تلویزیون عالمگیر شوند. دیگر ادبیات معاصر در آرزوی فناوری و رسانههای جمعی نیست. در عصر کنونی فناوریهایی نظیر موبایل، تلفن، ایمیل، اینترنت و رایانه آنقدر قدرتمندند که حتی آرزوی رفتن به کره ماه را در یک چشمبرهمزدن برآورده میکنند و بسیار واضح است که دانشجوی امروزی به این تحولات خو گرفته است.
دلیل کهنبودن داستانهای پستمدرنیستی به آن خاطر است که این ادبیات بازنگری نشدهاند و در همان قالب پیشین خویش باقی ماندهاند. تنها با نگاهی گذرا به بازار محصولات فرهنگی، خرید رمانی که حداکثر ۵سال از انتشار آن گذشته، تماشای فیلمهای قرن۲۱، گوشکردن به جدیدترین موسیقی روز و یا نه، تنها نشستن بهمدت یک هفته روبهروی تلویزیون، ما را به این نکته رهنمون میسازد که در عصر حاضر دیگر کمتر جایی برای پستمدرنیسم باقی مانده است. اگر به کنفرانسهای ادبی بروید و خود را میان هزاران برگه که حتی کوچکترین نامی از تئوریهای دریدا، فوکو و بودریار در آنها نیست غرق کنید بهوضوح به سستی و فروپاشی عناصر بسیاری از این تئوریهای رایج در جوامع آکادمیک پی میبرید که خود گواهی بر گذر زمان پستمدرنیسم است.
همچنین دستاندرکاران فرهنگی جامعه که وظیفه خطیر فرهنگسازی را بر عهده دارند و افراد جامعه-چه آکادمیک و چه غیرآکادمیک- به آن گوش فرامیدهند، به تماشای آن مینشینند و به خواندن آن علاقهمندند بهسادگی پستمدرنیسم را به فراموشی سپردهاند. داستانهای متافیزیکی نظیر «پارک لونار» اثر بریت استون الیس و همچنین رمانهای مدرنیستی که در حدود دهههای ۵۰ تا ۶۰ نوشته میشد دیرزمانی است که از خاطرهها محو شدهاند. یگانه مکانی که امروزه پستمدرنیسم هنوز نیز به حیات خویش ادامه داده در لابهلای کارتونهای کودکانهای نظیر «شرک» و «شگفتانگیزان» است. این جایگاهی است که پستمدرنیسم به آن نزول کرده است؛ مشتی از داستانهای حاشیهای طنزآمیز در فرهنگ عامه که بیشتر مناسب کودکان زیر ۸ سال است.
● پست مدرنیسم چیست؟
من معتقدم که تغییراتی بیش از یک تحول ساده در اسلوب فرهنگی رخ داده است. اصطلاحاتی که مرجع، دانش، فردیت، واقعیت و زمان بهوسیله آنها تعریف میشد ناگهان و برای همیشه تغییر یافتهاند و این خود منجر به ایجاد شکاف عمیقی بین اساتید اواخر دهه ۱۹۶۰ و دانشجویان آنان شده است. با نگاهی عمیقتر درمییابیم که گذر از مرحله مدرنیسم به پستمدرنیسم از قاعدهای اصولی و زیربنایی بهره نگرفته است. نویسندگانی که کتبی نظیر «آتش»، «اتاق خونین»و... را به رشته تحریر درآوردهاند با اغراق در نگارش و معنای کلام به سبک جدیدی دست یافتهاند.
اما در حولوحوش سالهای ۱۹۹۰ و۲۰۰۰ بود که ضرورت فناوری جدید، ماهیت نویسنده، مخاطب و متن و رابطه میان آنها یکباره و برای همیشه از نو بازسازی شد. پستمدرنیسم همانند مدرنیسم و پیش از ظهور آن رمانتیسم، نویسنده را- حتی هنگامی که تظاهر یا قصد نفی یا متهمکردن خویش را دارد- خداگونه ستایش میکند، حال آنکه در فرهنگ عصر حاضر مخاطب تا درجهای ارتقا مییابد که قسمتی یا حتی تمامی عنصر وجودی نویسنده میشود. از منظر دانشگاهی شاید بتوان این پدیده را با دیدی مثبت، دموکراسیسازی فرهنگی نامید و از سوی دیگر با گذاشتن عینک بدبینی بتوان به ابتذال و پوچی محصولات فرهنگی اشاره داشت.
اجازه دهید این مسئله را شفافتر بیان کنم. پستمدرنیسم عنوان میکند که تولیدات فرهنگی، نمایشهایی هستند که از صفحه سینما و تلویزیون پخش میشوند و افراد بیآنکه در تولید آنها نقشی داشته باشند به تماشا مینشینند. با مرگ پستمدرنیسم و حلقههای پیش از آن، جانشین این تئوری که من آن را شبهمدرنیسم خطاب میکنم، دخالت و همکاری افراد را عنصر وجودی تولید محصولات فرهنگی میداند. شبهمدرنیسم شامل تمام برنامههای رادیویی و تلویزیونی و متون نگارشی این برنامههاست که از طریق تماشاگر یا شنونده هدایت و نوشته میشود.
در واقع شبهمدرنیسم وجود نخواهد داشت مگر آنکه مخاطبین بهصورت فیزیکی بهگونهای در آن سهیم باشند. من باب مثال «آرزوهای بزرگ» اثر چارلز دیکنز نمونه اثری است که اگر فردی آن را مطالعه کند یا نکند، باز هم چون اثری خلق شده است، وجود مادی دارد. هنگامیکه دیکنز نگارش رمان را به پایان رساند و برای چاپ به ناشر سپرد (منظور من جوهره مادی متن و کلمات است) این کتاب به موجودیت رسید.
در اینجا تولید، چاپ و صفحهبندی وظیفهای بود که بر عهده نویسنده، ناشر و... بود و صرفا فهم و ادراک کتاب بر دوش خواننده گذارده شده بود؛ حال آنکه در برنامههای شبهمدرنیسم که از تلویزیون پخش میشود اگر شرکتکننده و مخاطب با برنامه تماس نگیرد عملا اجرای برنامه مختل میشود. پس در این قسمت تماس با برنامه جزئی از متن و نگارش مکتوب (وجود مادی) آن محسوب میشود. در این نوع برنامهها تماس بیننده با برنامه مورد نظر باعث پدیدآمدن متن برنامه میشود و اگر مخاطب تماس حاصل نمیکرد یا احیانا زنگزدن مقدور نبود مجری برنامه مجبور بود تا ساعتها سرگردان روی سن با حالتی عصبی قدم بزند.
شبهمدرنیسم همچنین شامل برنامههای خبری است که محتوای آن متشکل از ایمیلها و پیامکهایی است که در تفسیر و توضیح خبر فرستاده میشود. با این حال بیان اصطلاح تعامل در اینجا نابجاست زیرا مبادلهای صورت نپذیرفته است. در واقع بیننده یا شنونده نقش خود را ایفا کرده، قسمتی از برنامه را مینویسد و دوباره به شخص سوم بدل میشود. شبهمدرنیسم شامل بازیهای رایانهای نیز میشود. بازیهای رایانهای افراد را- البته با محدودیتهای ازپیشتعیینشده- در متنی که خود آنان تولید کردهاند بهطور مجازی قرار میدهد. متن حاصله با توجه به علایق فردی شخص، بازی را تا حدودی تغییر میدهد.
ابرپدیده فرهنگی شبهمدرنیسم، اینترنت است؛ فناوریای که فرد از طریق موشواره میتواند صفحههایی را ورق بزند که عملا نسخه مضاعفی از آن وجود ندارد یا میانبرهایی را بهوجود آورد که پیش از آن وجود نداشته و بهوجود نخواهد آمد و میتوان اذعان داشت که افراد بیشترین دخالت را بسیار بیش از آنکه ادبیات امکان آن را بدهد در این مجموعه فرهنگی دارند. صفحات اینترنتی به این دلیل ساخته نشده که ما بدانیم چه کسی آن را به رشته تحریر درآورده یا علاقهمند به آنهاست بلکه به این خاطرند که افراد به آنها نیاز دارند؛ همانند نقشه خیابانها و مسیرها. تعدادی از آنها اجازه عضویت به افراد میدهند؛ مانند وبسایتها و دایرهالمعارفها. در نهایت این پدیده فرهنگی شما را قادر میسازد تا صفحات مورد علاقه خویش را بسازید (مانند وبنوشتها).
اگرچه در عصر شبهمدرنیسم، اینترنت پدیدهای غالب است و نشاندهنده عصر جدید و پارادایم جدید است، نیز میتوان فرمهای گذشته و پیشین را در قالبی جدید مشاهده کرد. سینما که تصاویر آن از دنیای واقعی نشأت میگیرد در عصر شبهمدرنیسم بیش از پیش به بازیهای رایانهای شباهت یافته است. کارگردان تصاویر را شکل داده و به آن جان میبخشد تا ذهن و ادراک مخاطب را به سمتی که مورد نظر اوست، هدایت کند و بیشترین میزان این کار از طریق رایانه صورت میپذیرد. گروه دستاندرکار سینمایی با مدد از جلوههای ویژه میکوشند تا صحنههایی محیرالعقول را همانند صحنههای تخیلی «ارباب حلقهها» و «گلادیاتور» به تصویر بکشند.
در دنیای شبهمدرنیسم بیشتر سکانسهای فیلم در دنیای مجازی رخ میدهد، بنابراین سینما که پسزمینه فرهنگی را القا میکند نهتنها به رایانه بهعنوان تولیدکننده تصاویر بلکه به بازیهای رایانهای بهعنوان ابزاری برای ارتباط با بیننده نیز متکی است. مشابه سینما در عصر شبهمدرنیسم، تلویزیون نیز تغییرات عمدهای در راستای همگامی با عصر جدید در پیش گرفته است.
امروزه برنامههای تلویزیونی بیش از پیش شیفته کانالهای خرید و برنامههای طرح معمایی هستند که بیننده به امید بردن جایزه، جواب را حدس میزند. از دیگر پدیدههای نوین عصر حاضر میتوان «تلهتکس» را نیز نام برد. مقاومت در برابر این پدیدهها کاری بس نادرست است. معقولتر آن خواهد بود که راهی جستوجو کنیم تا شرایط جدید به کانالهایی برای دستیابی به اهداف فرهنگ بدل شود. در حال حاضر مسلما راههای ارتباطی افراد با تلویزیون و محتوای برنامههای تلویزیونی تغییر یافته است.هدف سرگرمی تلویزیون در مقایسه با دیگر ابزار رسانهای، پدیدهای حاشیهای است.
آنچه بیشتر مورد توجه است فعالیت مستمر و مداوم افرادی است که مخاطب نام دارند. در تمام این نوع برنامهها مخاطب احساس قدرت میکند و میداند که وجود او برای تولید برنامه ضروری است و نویسنده بهسادگی از متن اصلی برنامه به حاشیه رانده میشود و متن بهصورت پراکنده و کوتاهمدت برنامهریزی میشود. متنی که از طریق مداخله مخاطب ساخته میشود ممکن است صفحهوار و مرتب خوانده نشود بلکه تنها سرفصلهای آن مطالعه شود. برای مثال شما نمیتوانید در هنگام مطالعه یک کتاب از صفحه ۱۱۸ به صفحه ۳۱۶ گریز بزنید اما در «تلهتکس» این کار قابلقبول و آسان است.
متون شبهمدرنیستی برای مدتزمان کوتاهی ساخته میشوند. برنامههای تلفنی قابلیت دوبارهسازی را ندارند و بدون امکان تماس با آنها به برنامههایی غیرجذاب تبدیل میشوند. تلهتکسها تنها برای ساعات کوتاهی وجود دارند. پیامکها و ایمیلها بهراحتی به فرم اصلی خود باقی نمیمانند؛ چاپ ایمیلها آنها را به مدارکی مستدل همانند نامه بدل میسازد اما این کار با نابودکردن نسخه الکترونیک آنها صورت میگیرد. برنامههای رادیویی و تلویزیونی و بازیهای رایانهای مدتزمان کوتاهی دوام دارند و خاطرهای از آنها باقی نمیماند. هیچیک قابلیت تولید مجدد را نداشته و پدیدههایی ناپایدارند، بنابراین شبهمدرنیسم نیز بهراحتی فراموش میشود. در حال حاضر شبهمدرنیسم پدیدهای فرهنگی است که به گذشته و آینده تعلق ندارد و صرفا بیانگر تحولات فرهنگی امروز است.
همانگونه که اشاره شد تولیدات فرهنگی شبهمدرنیستی سطحی و مبتذل است و محتوای فیلمهای آن چیزی چون سوژههای تکراری نیست. محتوای بدوی و پیشپاافتاده آن درست در مقابل تکنیکهای ویژه و اغواکننده سینمای معاصر قرار میگیرد. عصر شبهمدرنیسم را در نهایت راهی جز به سوی فرهنگی نابودشده و ویران نیست.
با وجود آنکه باید پیشرفت کرد و اصطلاحاتی را بهوجودآورد که با تحولات فرهنگی جدید سازگار باشد و ما را قادر سازد تا بتوانیم عناصر نوین هنری را به کار بریم، با توفانی از فعالیتهای انسانی مواجه میشویم که در واقع هیچ نمیسازند؛ هیچ اثر پرمایه و خاطرهانگیزی که ارزش تولید مجدد را داشته باشد؛ اثری ماندگار که انسان مایل باشد بارها به تماشای آن بنشیند و تا ۵۰ الی ۲۰۰ سال دیگر قابل تقدیر باشد. ردپای ریشههای شبهمدرنیسم را میتوان در سالهای سیطره پستمدرنیسم در جوامع جستوجو کرد. بهعنوان نمونه موسیقی، رقص، نقاشی و... دهههای ۶۰ تا ۷۰، تولیداتی بیثبات و مبتذل هستند که زودگذر و سطحیاند.
در شبهمدرنیسم بیشتر فناوری است که در مرکز توجه تولیدات فرهنگی قرار میگیرد که همیشه وجود داشتهاند (برای نمونه داستانهای متافیزیکی همواره وجود داشتهاند اما به اندازه عصر پستمدرنیسم گریبانگیر تخیلات نشدهاند). تلویزیون همواره همانند تئاتر و دیگر هنرهای نمایشی در گذشته از مخاطبین برای شرکت در برنامهها استفاده میکرد اما بهعنوان یک گزینه و نه بهعنوان ضرورت، درصورتیکه برنامههای تلویزیونی شبهمدرنیستی، شرکت مخاطب در برنامه را جزو انکارناپذیر برنامه میدانند.
البته پیش از این هنرهای نمایشی دیگری نظیر پانتومیم و کارناوالها نیز نقش فعالی در شکلدهی فرهنگی جوامع داشتند اما هیچیک از آنها دارای متون مکتوب و ازپیشتعیینشده نبودند و بنابراین پس از مدتی به حاشیه فرهنگ رانده شدند؛ در حالیکه شبهمدرنیسم با تمام خصوصیات غریب خویش در مرکز دایره فرهنگی قد علم کرد و بر تولیدات فرهنگی جامعه سایه افکند. شبهمدرنیسم در واقع پایههای تشکیلاتی فرهنگی، تاریخی و اجتماعی قرن ۲۱ است. علاوه بر این فعالیت شبهمدرنیستی ویژگیهای منحصربهفرد خویش را دارد: الکترونیکی، مکتوب اما فناپذیر.
● کلیککردن تغییرات
در عصر پستمدرنیسم فرد همانند دورههای قبل مطالعه میکند، گوش میدهد و به تماشا مینشیند اما در دوره شبهمدرنیسم فرد تماس میگیرد، روی صفحات اینترنتی کلیک میکند، جستوجو میکند، انتخاب میکند، گریز میزند و دانلود میکند و همین خود عاملی برای فاصله بین نسل گذشته و امروزی میشود که بهراحتی افراد متولدشده بعد از دهه۱۹۸۰ را از قبل از آن جدا میکند. نسل جدید همسنوسالان خود را افرادی آزاد، مستقل، خلاق، فعال و دارای نظریات منحصربهفرد میداند، اما پستمدرنیسم و قبل آن دقیقا در نقطه مخالف شبهمدرنیسم پدیدهای تاثیرپذیر است که خود را برگزیده میپندارد و همانند متکلم وحده یکنواخت و ملامتباری مینماید که راه خلاقیت و ابتکار را بر آدمی مسدود میسازد.
متولدین پیش از دهه ۱۹۸۰ممکن است متون معاصر را خشن، غیرواقعی، بیمحتوا و بیمعنا، مصرفگرا و مقلد بنامند. برای آنها آنچه پیش از شبهمدرنیسم میآید بیش از همه دوران طلایی هوش و ذکاوت، خلاقیت و سندیت لقب گرفته است. از اینرو عصر شبهمدرنیسم حاکی از تنش بین فرهیختگی و فناوری و بیمحتوایی یا بیوجهی به متن نوشتاری است. در جایی که پستمدرنیسم واقعیت را پرسشوار بیان میدارد، شبهمدرنیسم واقعیت را صریحا در متن خویش درگیر میسازد. در واقع شبهمدرنیسم حقیقت را هر آن کاری میپندارد که انجام میدهد و میسازد و نهایتا آن را در قالبی ساده ابراز میدارد.
در امتداد این دیدگاه جدید از حقیقت مبرهن است که چارچوب فکری مسلط جامعه تغییر یافته است. در حالیکه تولیدات فرهنگی پستمدرنیستی هنوز نیز در همان جایگاه پیشین تاریخی خویش همانند مدرنیسم و رمانتیسم هستند، جهتگیریهای فکری آن نظیر فمینیسم، و پسااستعمارگری خود را در عرصه فلسفه معاصر تنها مییابند و در این عصر جدید شاید بسیار ناپسند باشد که به دانشجویان خویش بگوییم آنان ساکن جهان پستمدرن هستند؛ جهانی که در آن میتوان تعداد بیشماری از ایدئولوژیها، نگرشها و خطابهها را دید و شنید.
گاف حسین شریعتمداری با کامپیوتر 30 میلیونی آمریکایی - مدیر مسئول کیهان در حالی مدعی است که سیستم «مکینتاش» بیش از ۴۰ سال است که در کیهان مورد استفاده قرار میگیرد که این سیستم اساسا از سال ۱۹۸۴ یعنی ۵ سال پس از انقلاب تولید و نمیتوانسته است زودتر از این تاریخ در کیهان مورد استفاده قرار گیرد.
آقای روحانی! نمی دانید یا تجاهل می کنید؟ / دلار تک نرخی 4200 ! گوسفند بوئینگ سوار ! پراید ... - اخیراً رئیس جمهور حسن روحانی در توضیح علت قاچاق گفته است: علت قاچاق ارزانی است، وقتی جنسی در داخل ارزان است و در خارج گران، خود به خود قاچاق آن به خارج صورت می گیرد. به عنوان مثال چون الان گوشت در عراق گران تر از ایران است، از کشورمان به آنجا قاچاق می شود. درباره قاچاق بنزین نیز همین موضوع مصداق دارد.
راز میتوانیم موشک و نمیتوانیم خودرو در اقتصاد است - مشکل تولید فقط به سطح فناوری مربوط نیست. ما میتوانیم یک وسیله و کالای باکیفیت بالا را تولید کنیم، ولی با قیمت بسیار گران که خریداری نخواهد داشت. در واقع اگر بتوانیم چنین کالایی را وارد کنیم در مقایسه با تولید آن به شدت بهصرفه است. ولی در جریان تولید موشک با وضعیت دیگری مواجهیم. اول اینکه موشک را بدون قید و شرط نمیفروشند یا برخی کشورها به دلایل امنیتی علاقه ندارند که در تامین نیازشان به این کالاها…
جمهوری اسلامی عمق حکمرانی اقتصادی ندارد - برنامه گفتوگوی ویژه خبری شب گذشته با حضور عادل پیغامی اقتصاددان و سیداحسان خاندوزی عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
داستان قالیچۀ حضرت سلیمان و سامانۀ نیما - ساز و کاری که بانک مرکزی تحت عنوان نیما برای بازگرداندن ارز حاصل از صادرات اندیشیده اند و با خوارشماری صادر کنندگان با تجربه و خوشنام و بی اعتنائی به نظرات معقول و دلسوزانۀ آنان به راهی خطرآفرین پا گذاشته، بی تردید محکوم به ناکامی است و پیامدهای ناگوار آن، که در درجۀ اول از دست دادن بازارهای صادراتی دیرینه است، به راحتی قابل جبران نخواهد بود.
کپیبرداری «عینبهعین» - انتظار میرفت که علیخانی هم در قسمت اول برنامه «عصرجدید» به کپی بودن «عینبهعین» برنامهاش و شباهت آن با برنامه مشهور «گات تلنت آمریکایی» اشاره کند و در مقایسهای از ویژگیهای احتمالاً متفاوت نسخه ایرانی این برنامه بگوید؛ علیخانی اما ترجیح داد در این زمینه حرفی نزند!
ادامهی سکوت ضرغامی دربارهی انتقال آرشیو صداوسیما به شبکه من و تو - چند سالی است از جمله روزهای اخیر که با نزدیک شدن به مقاطعی از جمله دههی فجر، شبکههای تلویزیونی فارسی خارج کشور مانند بیبیسی و منوتو مستندهایی از زمان انقلاب پخش میکنند که جزو آرشیو صداوسیما بوده است ولی تا امروز مشخص نشده است که چطور و توسط چه کسانی به دست آنها رسیده است؟