دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

راند دوم


راند دوم
تا قبل از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی یک همدلی و اجماع نظر وجود داشت و آن هم مقابله با تهدیدات شوروی بود که در سال ۱۹۹۰ و پایان جنگ سرد از بین رفت اما امروز روسیه بعد از روی کار آمدن پوتین و رسیدن به یک ثبات و قدرت نظامی مسئله گسترش ناتو به شرق را به چالش می کشد.
( ادامه سیاست های پوتین توسط مدودف را می توان دلیلی محکم بر نظرات مفید پوتین قلمداد کرد.)
با توجه به خلاء قدرت مخالف در اوائل دهه ۹۰سیاست مداران غرب گسترش و نفوذ ناتو به شرق را سر لوحه خود قرار دادند ؛ ناتو در گسترش خود از یک پیمان صرفا دفاعی دسته جمعی به یک سازمان امنیت دسته جمعی تغییر حالت داد. جالب آنجاست که مناسبات روسیه و ناتو در دسامبر سال ۱۹۹۱ (اوج اضمحلال روسیه بعداز فروپاشی شوروی) آغاز گردید ؛ این همکاری ها اول بار در اجرای پیمان صلح دیتون خود را نشان داد. در همین راستا بعد از وقوع واقعه ۱۱ سپتامبر غرب به این موضوع پی برد که باید روسیه را در نظر بگیرد اما با وجود تمام همکاری ها یک عامل بازدارنده غیر قابل صرف نظر وجود دارد و آن گسترش ناتو به شرق اروپا بود.
مقامات کرملین دائما به بیان این نکته پرداخته بودند گسترش ناتو به شرق غیر ضروری است و این مساله به افزایش امنیت اروپا کمکی نخواهد کرد ، نشانگر خشم و چالش روسیه با گسترش ناتو بوده است.
بی شک روس ها نگران ایجاد پایگاه های نظامی جدید و به وجود آمدن اتحاد نظامی قدرتمند در اطراف خود هستند و بی اعتمادی آنها با اصرار ایالات متحده بر سپر دفاع موشکی به خشم مبدل می گردد.
آمریکا مدعی است این سپر برای مقابله با تهدیدات نظامی ایران است در حالی که بر طبق مستندات مقام های نظامی روسیه برد سپرضد موشکی اصلا به خاک ایران نمی رسد و فقط برای مقابله و تهدید مسکو است.
در میان تمام کش و قوس ها گرجستان مبدل به یک جرقه برای انفجار این بی اعتمادی ها شد!
انقلاب گل رز در گرجستان نشان داد اتحادیه اروپا به منطقه قفقاز چنوبی و کشورهای این منطقه چقدر علاقه دارد ، براساس پیمان ماستریخت همه کشورهای اروپایی می توانند برای عضویت در اتحادیه اروپا درخواست دهند. کشورهایی که تاچندی پیش متحدین بلوک شرق یا حیاط خلوت مسکو به حساب می آمدند از لحاظ جغرافیایی و سیاسی اروپایی به حساب آمده اند و راه پذیرفته شدن آنها باز است.
ساکاشویلی که یک مهره کاملا آمریکایی می باشد در جریان مراسم تحلیف ریاست جمهوری خود پرچم اتحادیه اروپا را به اهتزاز درآورد و سرود ملی اروپایی نواخته شد.
نباید از کنار یک نکته بی تفاوت گذشت و آن مخالفت جدی برخی کشورهای اروپایی با مسئله عضویت گرجستان است ؛ آلمان مخالف سر سخت پیوستن گرجستان به ناتو بود.
آنجلا مرکل – صدراعظم آلمان – اظهار نظر کرد که الحاق این کشور و حتی اوکراین می تواند تنش هایی جدی به وجود آورد :"کشورهایی که خودشان دچار بحران های داخلی یا منطقه ای هستند ، نمی توانند عضو ناتو باشند. ما مجمعی هستیم برای دفاع از امنیت و نه مجموعه ای که در داخل آن عضوی درگیر امنیت داخلی خودش باشد."
سابقه حضور ناتو در شرق به دهه ۹۰ و ادوار پس از فروپاشی شوروی باز می گردد. تحولات دهه ۹۰ و انحلال پیمان ورشو که هرگونه ساختار امنیتی در اروپای شرقی و مرکزی را بی رنگ می کردسبب شد ناتو به باز تعریف حوزه های جدید جغرافیایی تحت پوشش خود بپردازد ؛ توجیه سران ناتو برای گسترش به شرق تهدیدات کشورهای مستقل جدیدالتاسیس تحت پوشش ناسیونالیسم افراطی ، اختلافات مرزی و... مطرح شد.
اقدام نظامی روسیه در سرکوب جنبش استقلال طلبی چچن و نیز درگیری های قومی در بالکان به عنوان مستندات ارائه می گردید. می توان گفت نا آرامی های بالکان و یوگوسلاویفرصتی برای امریکا بود تا در پس اقدامات ظاهرا مشروع با انعقاد قرار داد دیتون به نفوذ انحصاری روسیه در بالکان پایان دهد.
اولین نشانه های سیاست توسعه ناتو به شرق در عضویت کشورهای حوزه بالتیک و به طور کلی منطقه اوزاسیا نمایان شد ، باتوجه به این که جمهوری های لیتوانی ، لتونی و استونی در حوزه دریای بالتیک در حوزه نفوذ انحصاری روسیه از دیر باز قرار داشتند در اجلاس ۲۰۰۲ ناتو به عضویت ناتو در آمدند.
نکته قابل تامل این است که ناتو همواره کوشیده تا حرکت و سرعت خود را با توجه به حساسیت کرملین تنظیم کند و در راستای همین سیاست مقامات ناتو دائما به روسیه اطمینان دادند که توسعه ناتو منافع روسیه را به خطر نمی اندازد و اقدامی است در راستای گسترش صلح و ثبات اما مطلب مبرهن این است که گسترش ناتو بی حساسیت مسکو نخواهد بود!
پرواضح است که غرب از قدرت گرفتن دوباره روسیه هراس دارد و از طرفی نیم نگاهی به ذخایر انرژی و بازار مصرفی قفقاز دارد. از طرف دیگر مخالفت آلمان و فرانسه به عنوان اعضای تاثیر گذار اتحادیه اروپا نشان می دهد آنها از رویارویی جدی با مسکو که قدرتی احیا شده دارد نگران هستند و مسئله در خواست گرجستان را فقط برای فرار از مشکلات داخلی ، اوستیای جنوبی و آبخازیا است.
شکست ناتو در افغانستان و جنگ قدرت دیرینه مسکو – واشنگتن موجبات طرح مسئله سپرموشکی گردید. ایالات متحده به شدت از قدرت گرفتن کرملین هراس دارد و قصد دارد نگذارد بیش از این روسیه یا حتی چین قدرت بگیرند. روس ها بعد از فروپاشی شوروی غرور و عظمت خود را از دست رفته می دیدند و تا یک دهه همیشه حسرت آن روزها را می خوردند اما از سال ۲۰۰۰ به تدریج قدرت خود را بازیافته می دیدند که این امر را مدیون سیاست های پوتین می دانستند ؛ بعد از سال ۱۹۸۹ برای اولین بار صدای تانک های روسی در میدان سرخ شنیده شد و این طنین دل آنها را شاد کرد اما این صدا برای اتحادیه اروپا و امریکا اصلا خوش آیند نبود.
نبرد گرجستان ، تجهیز نیروی دریایی روسیه به صلاح های اتمی ، احداث سایت موشکی جدید آمریکا در لهستانی که روزگاری متحد روسیه بود را به عنوان راند دوم جنگ سرد قلمداد کرد.
اولین اثرات علنی شروع راند دوم نبرد سرد بین شرق و غرب این است که آمریکایی ها قصد دارند در چک رادار و ۱۰ موشک رهگیر در لهستان به بهانه دفاع در برابر تهدیدات فرضی از سوی ایران مستقر کنند.
دولت روسیه در طی بیانیه ای اعلام کرد : "باید تاکید ویژه ای داشت که استقرار سومین مقر دفاع ضد موشکی در اروپا با پتانسیلی بالواقع ضد روسی، به هیچ وجه سبب افزایش امنیت قاره نمی شود. این اقدامات زاینده بی اعتمادی بوده و به رقابت تسلیحاتی در این قاره و فراتر از آن سوق می دهند".
نیز مقامات کرملین در همین بیانیه اشاره ضمنی به شروع جنگ سرد می کنند : "سومین مقر دفاع ضد موشکی، تنها یکی از ابزار در حلقه صرفاً خطرناک پروژه های نظامی امریکاست که توسعه یکجانبه سیستم جهانی دفاع ضد موشکی، خروج از محدودیت ها در زمینه تسلیحات استراتژیک، اجرای طرح تهاجم جهانی صاعقه ای و توسعه پروژه های استقرار انواع تهاجمی تسلیحات در فضا را در نظر دارد".
از طرف دیگر برخی مقامات نظامی روسیه نظریه جدیدی را مطرح کردند و آن سپر موشکی روسیه است در خاک برخی کشورهای تحت نفوذ ؛ اعلام خبر استقرار احتمالی سپر موشکی روسیه در سوریه ناخودآگاه آدمی را به یاد یارگیری های زمان شوروی می اندازد. باید مطمئن بود راند دوم شروع شده و خروج هریک از طرفین به منزله شکست است بنابراین هیچ کدام حاضر به عقب نشینی نبوده و باید چشم انتظار دور جدیدی از چالش ها باشیم که مسئله گرجستان اولین لرزه این نبرد است.
علی ودایع