جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

زهد از دید اسلام...


زهد از دید اسلام...
زهد، از جمله ارزش‏های متعالی مکتب اسلام است که مورد توجه و تاکید زیادائمه(علیهم السلام ) قرار گرفته است. بی‏شک، زهد و تقوا، دو عنصر مهم و قابل‏توجه‏اند که مکمل و متمم هم‏اند. در معارف اسلامی، پس از مسئله‏ی تقوا، بر زهد،بیش از سایر معارف تکیه و سفارش شده است.
شک نیست که «گرایش انسان به زهد، ریشه در آزاد منشی او دارد. انسان، بالفطره‏میل به تصاحب و تملک و بهره‏مندی از اشیا دارد، ولی آن جا که می‏بیند اشیا به‏همان نسبت که در بیرون، او را مقتدر ساخته، در درون، ضعیف و زبون‏اش کرده ومملوک و برده‏ی خویش ساخته، در مقابل این بردگی، طغیان می‏کند و نام این طغیان،زهد است‏». (۱) در این مقال، ابتدا به «مفهوم زهد» نظر می‏کنیم، آن‏گاه «اصول‏و پایه‏های زهد در اسلام‏» را مورد بررسی قرار داده و پس از آن، به «نقش زهد درتکامل انسان‏» اشاره می‏کنیم. در بخش بعد، «تفاوت زهد اسلامی با رهبانیت‏مسیحی‏» را ذکر کرده و به «تفاوت میان زهد و فقر اقتصادی‏» نیز نگاهی خواهیم‏افکند. در ادامه از «زهد حقیقی وانحرافی و آثار هر یک‏»، سخن خواهیم گفت و بانگاهی به «زهد در زندگی پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع‏») بحث را خاتمه‏خواهیم داد. و همه‏ی این‏ها، با عنایت‏به مطالب استاد شهید مرتضی مطهری ;است.
● مفهوم زهد
به عبارت دیگر «زهد، یعنی‏اعراض و بی‏میلی‏» (۳) . «بی‏اعتنایی و بی‏توجهی، تنها در فکر و اندیشه و احساس وتعلق قلبی نیست و در مرحله‏ی ضمیر پایان نمی‏یابد. زاهد، در زندگی عملی خویش‏نیز، سادگی و قناعت را پیشه می‏سازد و از تنعم و تجمل و لذت گرایی، پرهیزمی‏نماید. زندگی زاهدانه، آن نیست که شخص فقط در ناحیه‏ی اندیشه و ضمیر، وابستگی‏زیادی به امور مادی نداشته باشد، بلکه این است که زاهد، عملا از تنعم و تجمل ولذت گرایی پرهیز داشته باشد. زهاد جهان آن‏ها هستند که به حداقل تمتع وبهره‏گیری از مادیات اکتفا کرده‏اند. شخص حضرت علی(ع) از آن جهت زاهد است که نه‏تنها دل به دنیا نداشت، بلکه عملا نیز از تمتع و لذت‏گرایی ابا داشت و به اصطلاح،تارک دنیا بود». (۴) شهید مطهری در جای دیگر در تعریف زهد به سخن حضرت علی (ع)در نهج‏البلاغه اشاره می‏کند و می‏گوید:
زهد در قرآن، در دو جمله خلاصه شده است: «متاسف نشوید بر آن چه (از مادیات‏دنیا) از شما فوت می‏شود و شاد نگردید بر آن چه خدا به شما می‏دهد». (۵) هر کس‏بر گذشته، اندوه نخورد و برای آینده، شادمان نشود، بر هر دو جانب زهد دست‏یافته است.
بدیهی است، وقتی که چیزی کمال مطلوب نبود و یا اساسا مطلوب اصلی نبود، بلکه‏وسیله بود، مرغ آرزو در اطراف‏اش پر و بال نمی‏گشاید و آمدن و رفتن‏اش شادمانی یااندوه ایجاد نمی‏کند. (۶) علاوه بر آن چه گفته شد، در آثار قلمی استاد مطهری، به‏تعابیر مختلفی در تعریف زهد برمی‏خوریم که ذکر اجمالی آن‏ها، بر روشنایی مفهوم‏«زهد» خواهد افزود:
«زهد، عملی است منفی; زیرا، عبارت است از اعراض و ترک و دامن چیدن از طیبات‏دنیا». (۷) «زهد، یعنی آزاد زیستن از دنیا و خود را نسبت‏به نعمت‏های دنیانفروختن و بنده‏ی دنیا نبودن‏». (۸) «زهد، عبارت است از اعراض از مشتهیات‏دنیاوی‏». (۹) «زهد، یعنی اعراض و بی‏میلی، در مقابل رغبت که عبارت است از کشش‏و میل‏». (۱۰) «زهد، یعنی کوتاهی آرزو و سپاس‏گزاری هنگام نعمت و پارسایی نسبت‏به نبایستنی‏ها». (۱۱) «زهد، بی‏اعتنایی به امور مورد رغبت طبیعی است; یعنی، انسان از امور مورد طبع خودش، به خاطر هدفی دست‏بردارد». (۱۲) «زهد، حالتی‏است روحی. زاهد از آن نظر که دلبستگی‏هایی معنوی و اخروی دارد، به مظاهر زندگی‏بی‏اعتنا است‏». (۱۳) «زهد، در متن زندگی قرار دارد، کیفیت‏خاص بخشیدن به زندگی‏است و از دخالت دادن پاره‏ای ارزش‏ها، برای زندگی ناشی می‏شود». (۱۴) «زهد،خصلتی است‏برای انسان زاهد. و زاهد کسی است که توجه‏اش از مادیات دنیا به عنوان‏کمال مطلوب و بالاترین خواسته، عبور کرده، متوجه چیز دیگری معطوف شده است.
بی‏رغبتی زاهد، بی‏رغبتی در ناحیه‏ی اندیشه و آمال و ایده و آرزو است، نه بی‏رغبتی‏در ناحیه‏ی طبیعت‏». (۱۵) اصول و پایه‏های زهد در اسلام در اسلام، هر عنصر دارای‏ارزش، مبتنی بر پایه‏ها و اصولی است که این پایه‏ها و اصول، ارکان آن عنصر راتشکیل می‏دهند. استاد مطهری، اصول و پایه‏های زهد را سه چیز می‏داند:
▪ بهره‏گیری‏های مادی از جهان و تمتعات طبیعی و جسمانی، تنها، عامل تامین‏کننده‏ی خوشی و بهجت و سعادت انسان نیست. برای انسان، به حکم سرشت‏خاص، یک‏سلسله ارزش‏های معنوی مطرح است که با فقدان آن‏ها، تمتعات مادی، قادر به تامین‏بهجت و سعادت نیست.
▪ سرنوشت‏سعادت فرد، از سعادت جامعه جدا نیست. انسان، از آن جهت که انسان‏است، یک سلسله وابستگی‏های عاطفی و احساس مسئولیت‏های انسانی در باره‏ی جامعه‏دارد که نمی‏تواند فارغ از آسایش دیگران، آسایش و آرامش داشته باشد.
▪ روح، در عین نوعی اتحاد و یگانگی با بدن، در مقابل بدن اصالت دارد،کانونی است در برابر کانون جسم، منبع مستقلی است‏برای لذات و آلام. روح نیز به‏نوبه خود، بلکه بیش از بدن، نیازمند به تغذیه و تهذیب و تقویت و تکمیل است.
روح، از بدن و سلامت آن و نیرومندی آن، بی‏نیاز نیست، اما بدون شک غرقه شدن درتنعمات مادی و اقبال تمام به لذت‏گرایی جسمانی، مجال و فراغتی برای بهره‏برداری‏از کانون روح و منبع بی‏پایان ضمیر، باقی نمی‏گذارد. در حقیقت، نوعی تضاد میان‏تمتعات روحی و تمتعات مادی اگر به صورت غرقه شدن و محو شدن و فانی شدن درآن‏ها باشد وجود دارد.
مسئله‏ی روح و بدن، مسئله‏ی رنج و لذت نیست; چنین نیست که هر چه مربوط به روح‏است رنج است، و هر چه مربوط به بدن است، لذت. لذات روحی بسی صاف‏تر، عمیق‏تر وبادوام‏تر از لذات بدنی است. روآوری یک جانبه به تمتعات مادی و لذات جسمانی، ازخوشی و لذت و آسایش واقعی بشر می‏کاهد. لذا آن‏گاه که می‏خواهیم به زندگی روآوریم و از آن بهره بگیریم و بدان رونق و صفا و شکوه و جلال ببخشیم و آن را دل‏پسند و زیبا سازیم، نمی‏توانیم از جنبه‏های روحی صرف‏نظر کنیم.
با توجه به این سه اصل است که مفهوم زهد اسلامی روشن می‏شود، و با توجه به این‏سه اصل است که روشن می‏گردد چه‏گونه اسلام، رهبانیت را طرد می‏کند، اما زهدگرایی‏را در عین جامعه‏گرایی و در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی می‏پذیرد. (۱۶)
● نقش زهد در تکامل انسان
زهد، دارای فلسفه‏های مختلفی است. نخست، برخوردار شدن ازمواهب روحی و معنوی است. استاد مطهری در این باره می‏فرماید:
اگر کسی، بویی از معنویت‏برده باشد، می‏داند که تا انسان از قید هواپرستی آزادنگردد، و تا طفل جان از پستان طبیعت گرفته نشود، و تا مسایل مادی از صورت هدف‏خارج نشود و به صورت وسیله در نیاید، سرزمین دل، برای رشد و نمو احساسات پاک واندیشه‏های تابناک و عواطف ملکوتی، آماده نمی‏گردد. این است که می‏گویند: «زهد،شرط اصلی معرفت افاضی است و پیوندهای محکم و ناگسستنی با آن دارد».
حق‏پرستی به معنای واقعی کلمه یعنی شور و محبت و خدمت‏حق را داشتن، و بایاد او مانوس بودن و از پرستش او لذت بردن، و در حال توجه و حضور و ذکر دایم‏بودن. [حق‏پرستی،] با خودپرستی و لذت گرایی و در اسارت زرق و برق مادیات بودن،به هیچ وجه سازگار نیست. نه تنها خداپرستی، مستلزم نوعی زهد است، هر عشق وپرستشی، خواه در مورد وطن یا مسلک و مرام، مستلزم نوعی زهد و بی‏اعتنایی نسبت‏به شئون مادی است. پس خانه‏ی دل را از تعلقات مادی، خالی و فارغ نگه داشتن وبت‏های سیم و زر را از کعبه‏ی دل فرود آوردن و شکستن، شرط حصول کمالات معنوی ورشد شخصیت واقعی انسانی است. (۱۷) استاد شهید، در جای دیگر آورده است: «اگرانسان، بخواهد لذت‏های معنوی و الهی را در این دنیا درک کند، چاره‏ای ندارد جزاین‏که از لذت‏های مادی و جسمانی، کسر بکند». (۱۸) استاد مطهری، از امام علی (ع)به عنوان اولین زاهد جهان، نام می‏برد که «در عین حال، حساس‏ترین قلب‏ها را نسبت‏به مسئولیت‏های اجتماعی در سینه داشت، و از طرف دیگر می‏گفت: علی را با نعمت ولذت ناپایدار چه کار؟». (۱۹) در ادامه، استاد مطهری می‏گوید:
علی(ع) چون زاهد بی‏اعتنا و بی‏طمع بود و از طرف دیگر، قلب‏اش از عشق الهی‏مالامال بود و جهان را از کوچک‏ترین ذره گرفته تا بزرگ‏ترین ستاره، یک واحدماموریت و مسئولیت می‏دید. این چنین نسبت‏به حقوق و حدود اجتماعی حساس بود.
او، اگر فردی لذت‏گرا و منفعت‏پرست می‏بود، محال بود این چنین، شخصیت مسئول ومتعهدی پیدا کند. (۲۰) بنابراین از دو راه، یکی را باید انتخاب کرد: یاخورد و خواب و خشم و شهوت، نه رازی و نه نیازی، نه توجهی و نه نم اشکی و نه‏انسی و نه روشنایی‏ای و گامی از حد حیوانیت، فراتر نرفتن، و یا قدمی در وادی‏انسانیت و استفاده از مواهب خاص الهی که مخصوص دل‏های پاک و روح‏های تابناک‏است [برداشتن] (۲۱) .
● تفاوت زهد اسلامی با رهبانیت مسیحی
اسلام، دینی جامعه‏گرا و زندگی گرا است و نه زهدگرا... بعلاوه، تعلیمات جامع وهمه جانبه‏ی اسلامی در مسایل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، براساس محترم‏شمردن زندگی و روآوری به آن است، نه پشت کردن به آن. گذشته از همه‏ی این‏ها،رهبانیت و اعراض از زندگی، با جهان‏بینی و فلسفه‏ی خوش‏بینانه‏ی اسلام درباره‏ی هستی و خلقت، ناسازگار است. اسلام، هرگز مانند برخی کیش‏ها و فلسفه‏ها،با بدبینی به هستی و خلقت نمی‏نگرد و خلقت را به دو بخش زشت و زیبا، روشنایی وتاریکی، حق و باطل، درست و نادرست، به‏جا و نابه‏جا تقسیم نمی‏کند. (۲۲) استاد، در جای دیگر، واضح‏تر به این تفاوت اشاره دارد. او می‏نویسد:
زهد اسلامی، غیر از رهبانیت است; رهبانیت، بریدن از مردم و روی آوردن به عبادت‏است. براساس این اندیشه، «کار دنیا و آخرت از یکدیگر جدا است‏»، «دو نوع کاربیگانه از هم است [و] از دو کار، یکی را باید انتخاب کرد: یا باید به عبادت وریاضت پرداخت، تا در آن جهان به کار آید، و یا باید متوجه زندگی و معاش بود،تا در این جهان به کار آید.» و این است که رهبانیت، بر ضد زندگی و بر ضدجامعه‏گرایی است، [و] مستلزم کناره‏گیری از خلق و بریدن از مردم و سلب هرگونه‏مسئولیت و تعهد از خود است.
اما زهد در اسلام، آن چیزی نیست که رهبانیت‏به وجود آورده است. در اسلام،مسئله‏ی جدا بودن حساب این جهان و آن جهان، مطرح نیست. از نظر اسلام، نه خود آن‏جهان و این جهان از یکدیگر جدا و بیگانه هستند و نه کار این جهان با آن جهان‏بیگانه است. ارتباط دو جهان با یکدیگر، از قبیل ارتباط ظاهر و باطن شی‏ء واحداست، از قبیل پیوستگی دو رویه‏ی یک پارچه است، از قبیل پیوند روح و بدن است که‏چیزی است‏حد وسط میان یگانگی و دو گانگی. کار این جهان با کار آن جهان نیز،عینا همین طور است، بیش‏تر جنبه‏ی اختلاف کیفی دارد تا اختلاف ذاتی; یعنی، آن چه‏بر ضد مصلحت آن جهان است، بر ضد مصلحت این جهان نیز هست، و هر چه بر وفق مصالح‏عالیه‏ی زندگی این جهان است‏بر وفق مصالح عالیه‏ی آن جهان نیز هست. لهذا، یک کارمعین که بر وفق مصالح عالیه‏ی این جهان است، اگر از انگیزه‏های عالی و دیدهای‏مافوق طبیعی و هدف‏های ماورای مادی، خالی باشد، آن کار، صرفا دنیایی تلقی می‏شودو به تعبیر قرآن، به سوی خدا بالا نمی‏رود، اما اگر جنبه‏ی انسانی کار، از هدف‏هاو انگیزه‏ها و دیدهای برتر و بالاتر زندگی محدود دنیایی بهره‏مند باشد، همان کار،کار آخرتی شمرده می‏شود. زهد اسلامی، در متن زندگی قرار دارد، کیفیت‏خاص بخشیدن‏به زندگی است و از دخالت دادن پاره‏ای ارزش‏ها برای زندگی، ناشی می‏شود. (۲۳) درادامه، جهت تکمیل بحث، نگاهی داریم به ویژگی‏های مختلف زاهد و راهب و تفاوت هریک با هم:
زاهد و راهب، هر دو، از تنعم و لذت‏گرایی دوری می‏جویند، ولی راهب از جامعه وتعهدات و مسئولیت‏های اجتماعی می‏گریزد، اما زاهد، به جامعه و ملاک‏های آن وایده‏های آن و مسئولیت‏ها و تعهدهای آن، روی می‏آورد.
زاهد و راهب، هر دو، آخرت گرایند، اما زاهد، آخرت‏گرای جامعه‏گرا است و راهب،آخرت گرای جامعه گریز... زاهد و راهب، هر دو، تارک دنیایند، اما دنیایی که‏زاهد آن را رها می‏کند، سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات و این امور را کمال‏مطلوب و نهایت آرزو دانستن است، ولی دنیایی که راهب آن را ترک می‏کند، کار،فعالیت و تعهد و مسئولیت اجتماعی است. این است که زهد زاهد برخلاف رهبانیت‏راهب، در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی است. تفاوت راهب و زاهد، از دوجهان‏بینی مختلف ناشی می‏شود. از نظر راهب، جهان دنیا و آخرت، دو جهان کاملا ازیکدیگر جدا و بی‏ارتباط با یکدیگرند، ولی در جهان‏بینی زاهد، دنیا و آخرت، به‏یکدیگر پیوسته‏اند، [و] دنیا مزرعه‏ی آخرت است. (۲۴) تفاوت زهد و فقر اقتصادی‏اسلام، طرفدار دو قوت است. این دو قوت، مربوط به مسئله‏ی زهد و دنیااست. ازناحیه‏ی روحی، آن قدر باید قوی و نیرومند باشیم که مال و ثروت دنیا نتواند مارا بنده‏ی خودش قرار بدهد، و از نظر اقتصادی، باید کوشش کنیم مال و ثروت را ازطریق مشروع در اختیار خودمان بگیریم تا بتوانیم از این قدرت مادی و اقتصادی‏استفاده کنیم. وقتی دانستید، اسلام طرفدار دو قدرت (قدرت اخلاقی و قدرت اقتصادی)است، می‏بینید ما [متاسفانه به خاطر بی‏توجهی به تعلیمات اسلام] زاهدهایی هستیم‏که در هر دو ناحیه، طرفدار ضعف هستیم و ضعف داریم.
ما [عملا] زاهدی هستیم که همیشه از قدرت اقتصادی، از ثروت اقتصادی، دوری‏گزیده‏ایم; یعنی، ضعف را انتخاب کرده‏ایم. مردمی که پول و ثروت نداشته باشند،مسلم است کاری که از اقتصاد ساخته است، نمی‏توانند انجام بدهند و باید دست‏دریوزگی پیش دیگران دراز کنند. از نظر روحی هم اتفاقا ضعیف هستیم; چون، وقتی‏خودمان را به این ترتیب، تربیت کردیم که به وسیله‏ی دور نگه داشتن خود از مال‏دنیا، به خیال خودمان زاهد شدیم، یک روز[که] دنیا به همان زاهدها روی می‏آورد،می‏بینیم اختیار از کف‏اش بیرون رفت. می‏بینیم نه از ناحیه‏ی روحی قوی هستیم، نه‏از ناحیه‏ی اقتصادی. (۲۵) اگر نگاهی به زندگی ائمه (علیهم السلام ) بیندازیم، پی‏می‏بریم که آنان زاهدهایی نبودند که دچار فقر اقتصادی باشند، بلکه همواره کار وکوشش می‏کردند و درآمد اقتصادی داشتند و از طرف دیگر، دل بسته‏ی به دنیا و زرق وبرق آن هم نبودند. زندگی امام علی (ع) نمونه‏ی بارز یک زاهد فعال، جامعه‏گرا ومسئولیت‏پذیر است که از دست نج‏خویش، قوت خود را تامین می‏کند و گاهی، آن رانیز به محتاجی می‏بخشد. فعالیت اقتصادی انجام می‏دهد، آن هم نه برای شخص خود واستفاده‏ی شخصی بردن و در رفاه زندگی کردن، بلکه برای محرومان و مستضعفان‏جامعه.
● زهد حقیقی و زهد انحرافی و آثار آن دو
از آن‏جایی که انسان می‏خواهد به کمال برسد، باید ارزش‏های انسانی را به طورهماهنگ در خود پرورش داده و از هر گونه افراط و تفریط جلوگیری کند. زهد نیز،همانند دیگر ارزش‏ها، همواره مورد تفریط و افراط قرار گرفته است.
پیامبر اکرم (ص) و سایر ائمه (علیهم السلام ) با زهد انحرافی به مبارزه‏برخاسته‏اند تا حد اعتدال آن را در جامعه به وجود بیاورند.
به پیغمبر اکرم (ص) خبر دادند که عده‏ای از اصحاب، غرق در عبادت شده‏اند. حضرت‏ناراحت و عصبانی به مسجد تشریف آورد و فریاد کشید: ما بال اقوام؟ چه می‏شودگروه‏هایی را؟ چه شان است؟ [...] شنیده‏ام چنین افرادی در امت من پیدا شده‏اند.
من که پیغمبر شما هستم، این طور نیستم.
هیچ وقت همه‏ی شب تا صبح را عبادت نمی‏کنم، قسمتی از آن را استراحت می‏کنم،می‏خوابم; من، به خاندان و همسران خود رسیدگی می‏کنم; هر روز روزه نمی‏گیرم، بعضی‏از روزها روزه می‏گیرم، روزهای دیگر را حتما افطار می‏کنم. کسانی که این کارهارا پیش گرفته‏اند، از سنت من خارج‏اند. پیغمبر، وقتی احساس می‏کند یک ارزش ازارزش‏های اسلامی، سایر ارزش‏ها را در خود محو می‏کند; یعنی، جامعه‏ی اسلامی به یک‏طرف مد پیدا کرده است، شدیدا با آن مبارزه می‏کند. (۲۶) آثار زهد حقیقی، عبارت‏است از: ایثار، همدردی، آزادگی، برخورداری از مواهب روحی و معنوی، جامعه‏گرایی‏و مسئولیت پذیری، بی‏اعتنایی به دنیا، کیفیت‏خاص بخشیدن به زندگی، پیوسته‏دانستن دنیا و آخرت، کم خرج بودن و ساده زندگی کردن، تعلق نداشتن به تشریفات‏زاید و تجمل‏گرایی و... . آثار زهد انحرافی، عبارت است از: جامعه گریزی،مسئولیت گریزی و سلب هر گونه مسئولیت و تعهد از خود، ضعف و فقر اقتصادی، بریدن‏از مردم و انجام دادن عبادت‏های مفرط و طاقت فرسا و... .
● نگاهی به زهد در زندگی حضرت رسول (ص) و امام علی (ع)
بی‏شک، حضرت رسول (ص) و حضرت علی (ع) از جمله زاهدترین مردم عصر خویش بوده‏اند وزهد آنان فلسفه‏های مختلفی داشته است. شهید استاد مطهری، زهد را دو گونه‏تفسیر می‏کند و زهد آن بزرگواران را از نوع دوم می‏داند:
یکی این‏که بگوییم دستور اسلام، به طور مطلق، برای بشر این است که از نعمت‏ها وخیرهای این جهان محترز باشد. اسلام، همان‏طوری که به اخلاص در عمل و توحید درعبادت و به صدق و امانت و صفا و محبت دستور می‏دهد، به احتراز از اعراض ونعمت‏های دنیا هم دستور می‏دهد.
همان‏طوری که آن امور بالذات برای بشر کمال‏اند و در همه‏ی زمان‏ها، مردم بایدموحد باشند، همین طور در همه‏ی زمان‏ها و در هر نوع شرایطی لازم است که از نعمت‏هاو خیرات دنیا احتراز داشته باشند. تفسیر دیگر این‏که بگوییم، فرق است‏بین آن‏امور که مربوط به عقیده و یا اخلاص و یا رابطه‏ی انسان با خدای خودش است و بین‏این امر که مربوط به انتخاب معیشت است. این‏که رسول خدا و علی مرتضی، بر خود درغذا و لباس و مسکن و غیره سخت می‏گرفتند، نه از این جهت است که توسعه در زندگی،بالذات، زشت و ناپسند است، بلکه مربوط به چیزهای دیگر بوده[است]: یکی مربوطبوده به وضع عصر و زمان‏شان که برای عموم مردم وسیله فراهم نبود، فقر عمومی‏زیاد بود، در همچو اوضاعی، مواسات و همدردی اقتضا می‏کرد که به کم قناعت کنند ومابقی را انفاق کنند. بعلاوه، آن‏ها در زمان خود زعیم و پیشوا بودند، وظیفه‏ی‏زعیم و پیشوا که چشم همه به او است‏با دیگران فرق دارد». (۲۷) استاد مطهری‏در جای دیگری در باره‏ی زهد پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) می‏گوید:
زهد، همان زهدی است که رسول اکرم (ص) داشت. با این‏که پیغمبر در اواخر عمر،فوق العاده قدرت داشت، ولی این قدر دل‏اش زنده بود، این قدر اهل ایثار و گذشت‏بود که آیه نازل شد:«میانه روی را از دست نده‏». یک وقت اصحاب دیدند وجودمقدس پیامبر، موقع نماز نیامد، بعدا معلوم شد که وقت نماز، برهنه‏ای به منزل‏ایشان آمده و حضرت چیزی نداشته است، جز این‏که لباس تن‏اش را بکند و به او بدهد. (۲۸)
زهد علی (ع)، همدردی بود. همدردی، انسانیت است. او از حق صددرصد مشروع‏خودش هم استفاده نمی‏کرد. برای خودش به اندازه‏ی یک سرباز، فقط از بیت المال،حقوق قایل بود، ولی در همان هم قناعت می‏کرد [و ] حاضر نبود با شکم سیر بخوابد.
چرا؟ چون دل و وجدان و قلب زنده‏اش به او اجازه نمی‏داد. می‏فرمود: [...] آیا من‏با شکم سیر بخوابم [...] در حالی که در اطراف من، شکم گرسنه هست؟ من نمی‏توانم‏با شکم سیر بخوابم. (۲۹) علی (ع)، زاهدی نبود که یک گوشه افتاده باشد و اسم‏انزوا را، زهد بگذارد. علی، مردی بود که بیش از هر کسی وارد اجتماع می‏شد وفعالیت اجتماعی و تولید ثروت می‏کرد، ولی ثروت در کف‏اش قرار نمی‏گرفت، ثروت رااندوخته و ذخیره نمی‏کرد. کدام کار تولیدی مشروع است که در آن زمان وجود داشته‏و علی انجام نداده است؟ اگر تجارت است عمل کرده، اگر زراعت و باغ‏داری ودرخت‏کاری است، انجام داده، اگر حفر قنوات است، اگر سربازی کردن است، انجام‏داده است; (۳۰) و در عین حال وقتی به محتاجی، مسکینی، یتیمی و اسیری برخوردمی‏کرد، فورا او را بر خودشان مقدم می‏داشت. این بود معنای زهد علی(ع).
و این گونه است که زهد حقیقی، خود را می‏نماید و از زهد انحرافی جدا می‏شود وروشنی می‏بخشد و روشنی می‏آفریند و به اجتماع حرکت و جهت می‏دهد.
● جمع‏بندی و نتیجه‏گیری
آن چه گذشت، نشان می‏دهد که در دگرگونی‏های اجتماعی، زهد،به عنوان یک ارزش، می‏تواند نقش تعیین کننده‏ای داشته باشد. از یک سو، نقش مثبت‏زهد می‏تواند جامعه‏ای را به ارزش‏های متعالی معنوی نزدیک سازد و آن را به تکامل‏برساند، و از سوی دیگر، نقش منفی زهد (زهد انحرافی) می‏تواند اجتماعی را به‏انحراف و تباهی و سقوط بکشاند و به جای تکامل، تنازل دهد; زیرا، در جامعه‏ای که‏به زهد به عنوان یک ارزش حرکت دهنده و جهت دهنده، نگاه شود، دیگر کار و فعالیت‏اقتصادی، با زهد منافات ندارد. چنین مجموعه‏ای، برای توسعه‏ی هر چه بیش‏تر تلاش‏می‏کند، چه در جنبه‏های مادی و چه در جنبه‏های معنوی. پول و ثروت فراوان و پست ومقام، افراد را وابسته و دل بسته‏ی خود نمی‏سازد، بلکه چنین افرادی، ثروت خود رادر راه‏ها و هدف‏های متعالی، چه فردی و چه جمعی، به مصرف می‏رسانند. اما درجامعه‏ای که به زهد، به عنوان چنین عامل حرکت‏زایی نظر نمی‏شود، آن اجتماع، درسکون و رکود به سر می‏برد و دیگر کار و فعالیت اقتصادی با زهدورزی و زهدخواهی وزهدگستری، منافات پیدا می‏کند. چنین است که جامعه، هر لحظه، به جای صعود، سقوطمی‏کند و نه به رشد اقتصادی و مادی و صنعتی می‏رسد و نه به رشد روحی و معنوی وفرهنگی. این است که می‏توان به زهد، به عنوان یکی از شاخص‏های مثبت و منفی‏دگرگونی اجتماعی، به طور توام، نظر انداخت.
شریف لک‏زایی
پی‏نوشت‏ها:
۱- سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، صدرا،تهران، ص‏۲۳۳ .
۲- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۴۵ .
۳- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۰ .
۴- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۴ .
۵- ۵۷ (حدید):۲۳ .
۶- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۲ .
۷- مقالات فلسفی، مرتضی مطهری، صدرا،تهران صص ۱۴۸ و ۱۵۰ .
۸- انسان کامل، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، ص ۳۱۲ .
۹- آشنایی با علوم اسلامی، مرتضی مطهری، ج ۲، صدرا، تهران، ص‏۱۲۶ .
۱۰- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۰ .
۱۱- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۲ .
۱۲- حق و باطل، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، ص ۱۳۸ .
۱۳- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۴ .
۱۴- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۸ .
۱۵- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۱۱ .
۱۶- سیری در نهج البلاغه، صص ۲۱۸ ۲۲۰ .
۱۷- سیری در نهج البلاغه، صص‏۲۳۹ ۲۴۱ .
۱۸- حق و باطل، ص ۱۷۲ .
۱۹- سیری در نهج البلاغه، ص ۲۴۱ .
۲۰- سیری در نهج البلاغه، صص ۲۴۱ ۲۴۲ .
۲۱- سیری در نهج البلاغه، ص‏۲۴۶ .
۲۲- سیری در نهج البلاغه، ص‏۲۱۶ .
۲۳- سیری در نهج البلاغه، صص‏۲۱۶ ۲۱۸ .
۲۴- سیری در نهج البلاغه، صص ۲۲۱ ۲۲۲ .
۲۵- حق و باطل، صص ۱۲۹۱۲۸ .
۲۶- انسان کامل، ص ۴۵ .
۲۷- بیست گفتار، مرتضی مطهری، صدرا،تهران، صص‏۱۴۷ ۱۴۸ .
۲۸- حق و باطل، ص ۱۳۱ .
۲۹- حق و باطل، ص ۱۳۰ .
۳۰- همان، صص‏۱۲۹ ۱۳۰ .
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم


همچنین مشاهده کنید