سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


کتابساز و فضای خیالی


کتابساز و فضای خیالی
«کتابساز» یک کاسب کار فرهنگی است که در فقدان و حذف فضاهای حقیقی تالیف و نشر کتاب، خود را به طرزی جنون آمیز در فضاهای خیالی و کاذب تکثیر می کند. حضور «کتابساز» در عرصه فرهنگ حضوری مجازی و سخت وابسته به فقدان جریان های اصیل فرهنگی است. این حضور، نه حضوری متکی به خود که حضوری است وابسته به دیگری حذف شده.
شکل آنچه که «کتابساز»، در مقام «مولف» تولید و به صورت کتاب منتشر می کند، باز نمایاننده و تایید و تثبیت کننده فرآیند حذف و فقدان تالیف حقیقی است. این حذف، در فرآیند « کتابسازی» گاه با لغزاندن نام مولفان حقیقی یک کتاب به درون آن و جایگزینی نام گردآورنده و در واقع در بیشتر موارد رباینده تالیفات دیگران، به جای نام آنها بر پیشانی کتاب، مشخص می شود و گاه حتی در وقیحانه ترین شکلش با حذف کامل نام مولفان حقیقی و ماندن یک نام دروغین به جای همه آنها. حال آنکه معمولاً اوج«عرق ریزان روح» کتابساز در مقام مولف، مقدمه هایی است که او بر نوشته های از اینجا و آنجا کش رفته دیگران می نویسد. گاه، رد او، بیش از هر کجا در کتابخانه ها و آرشیو مجلات و روزنامه های قدیمی، قابل شناسایی است، در حالی که سخت مشغول قیچی کردن و به هم چسباندن مقاله های دیگران است و اگر یکی از صاحبان حقیقی و قانونی مقاله ها، در این حالت مچ «کتابساز» را بگیرد، احتمالاً با ژست حق به جانب او مواجه می شود و با پاسخ هایی مبنی بر اینکه، این خود مولف است که با جلوگیری از چاپ مقاله اش در کتابی که «کتابساز» به هزار رنج و محنت گرد آورده، خود را از نعمت باز خوانی آنچه سال ها پیش نوشته و مریی شدن دوباره آن محروم می کند. ادعای «خدمت به فرهنگ» و «احیای جریان ها و گفتمان های فراموش شده و نادیده انگاشته فرهنگی» یکی از دم دستی ترین حربه های «کتابساز» برای مخفی کردن منش کاسب کارانه و فرصت طلبانه خود است. او یکی از اصلی ترین کسانی است که از پدیده هایی مثل «نوستالژی غیاب» و «فرآیند حذف» سود می برد و اقتصادش به شدت به تثبیت وضعیت اضطراری حاکم بر نشر و تالیف کتاب و نهادینه شدن این وضعیت وابسته است. فقدان و فراموشی شکل های حقیقی یک گفتمان فرهنگی، امکان طرح دوباره و این بار تحریف شده و از ریخت افتاده همین گفتمان ها را توسط «کتابساز» فراهم می آورد. آنچه «کتابساز» انجام می دهد، تهی کردن یک گفتمان فرهنگی از شکل های حقیقی آن و تبدیل کردنش به توده یی بی شکل است که جای شکل حقیقی یک کتاب را گرفته. او سخن ها را از بستر ها و شکل های اصیل و حقیقی شان جدا می کند و با قرار دادن شان در فضایی خیالی و بی شکل وانمودی کاذب از عمل نوشتن را ارائه می دهد. او نمی نویسد اما گاه چنان با جدیت ادای نوشتن را در می آورد که ناچار شوند جدی اش بگیرند. «کتابساز» گاه از مقدمه نویس و گردآورنده فراتر می رود و جسارت بیشتری به خرج می دهد و خود در مقام «مفسر» ظاهر می شود، به سراغ کتاب های مهم و مشهور می رود و وانمود می کند می خواهد آنها را تفسیر کند و در نهایت بی آنکه واقعاً چیزی را تفسیر کند، با آوردن خلاصه یی از متن کتابی که داعیه تفسیر آن را دارد و گنجاندن دریافت های شخصی خود زیر عنوان های پر طمطراق تفسیر«سیاسی» «اجتماعی»،«روانشناختی» و... در لا به لای متن اصلی، حجمی از جملات را روی هم انباشته می کند. «کتابساز» گاه در پس پشت گفتمان دانشگاهی و آکادمیک مخفی می شود، کم نیستند کتاب هایی که در اصل جزوه های دانشگاهی باد کرده و حجیم شده اند؛ جزوه هایی که بیشتر مجموعه یی از «گزین گویه» ها هستند تا متونی آکادمیک یا شکل حجیم شده و کش آمده ایده یی هستند که طرح آن کشش بیش از یک مقاله چند صفحه یی را نداشته است.
«کتابساز» همیشه متکی بر نام های مشهورتر از خود نیست، گاهی هم نان اسم و شهرت خودش را می خورد و نان کارهای قبلی اش را که مربوط به دورانی بوده اند که هنوز نمی خواسته از راه انتشار کتابش نان بخورد یا نان شهرتش را در یک حوزه دیگر که در آن موفق و جایگاهش تثبیت شده یی می خورد. مثلاً چون فیلمساز یا حتی پزشک خوبی بوده، اکنون می کوشد قدرت اش را در حوزه های دیگر مثل انتشار کتابی در حوزه ادبیات هم گسترش دهد و تثبیت کند و گاهی هم پیش می آید که در فقدان فضای حقیقی نقد، شوخی شوخی جدی گرفته می شود.
«کتابساز» برای تثبیت جایگاه کاذب خود در فضای کاذبی که به آن دامن می زند یا در سکوت تاییدش می کند به هر حقه یی متوسل می شود.
اگر لازم بداند، به هر دری می زند تا اعتماد و دوستی اهل فرهنگ را جلب کند تا زیاد به پر و پایش نپیچند. حتی گاهی برای برگزاری انواع برنامه های فرهنگی پیشقدم می شود و حضور مجازی خود را مدام چه در قالب تکرار اسم خود روی جلد کتاب ها و چه در قالب حضور صرفاً فیزیکی در انواع محفل ها و برنامه های فرهنگی و چه در عکس هایی که او را در کنار اهالی فرهنگ نشان می دهند، تکثیر می کند. بی آنکه به طور عملی و حقیقی نقش فعالی در عرصه فرهنگ داشته باشد. «کتابساز» در پی ارائه شکل نیست، در پی زدودن شکل است. گاهی جملاتی را از یک قصه و رمان جدا می کند و آنها را به صورت «گزین گویه»هایی مضحک در می آورد. «کتابساز» در پی زائل کردن هر خاصیتی الا خاصیت تجاری و مبتنی بر ارزش مبادله از متن است. آنچه «کتابساز» با ا دعای بازخوانی انتقادی گفتمانی مربوط به گذشته ارائه می دهد، صرفاً تکرار همان گفتمان و حواشی پیرامون آن و تحریک احساسات نوستالژیک خوانندگان است و هیچ ربطی به بازخوانی انتقادی ندارد و حتی به ندرت امکانی برای این بازخوانی ارائه می دهد. کتابسازی در شکل ها و قالب های دیگر خود هم به همین میزان خنثی و ریاکارانه است و البته گاه بسیار پرمدعا. حضور «کتابساز»، چه در مقام «مولف»، چه «مترجم» و چه «مفسر» و «منتقد» و «پژوهشگر» با ضعف نقد حقیقی و جدی پررنگ تر و قوی تر می شود و فضای خیالی را در عرصه فرهنگ گسترده تر می کند و به آن دامن می زند. «کتابساز» کاسبکاری فرهنگی است که از آب گل آلود ماهی می گیرد.
علی شروقی
منبع : روزنامه اعتماد