دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا


نان آورانی با دستانی کوچک


نان آورانی با دستانی کوچک
بار دیگر فصل دانایی و خرد آغاز شده است. مانتظار طبیعی ما این است که کودکان در سنین مدرسه کمتر در سایر اماکن دیده شوند... در حال فروش گل در سر چهارراه است. وقتی از او می پرسم چرا به مدرسه نمی رود، با عتاب روی بر می گرداند و می گوید :"من که بچه نیستم، من هشت سالم است... من بزرگ خانواده هستم..."... کودکی او کجا رفته است؟
طبق تعریف کارشناسانِ امر، کودک کار، فرد زیر ۱۸ سالیست که فعالیت اصلی او تامین معاش خانواده می باشد و به طریقی از تحصیل او بازداری شده است . ماده ۷۹ قانون کار فعالیت افراد زیر ۱۵ سال را ممنوع می نماید،ولی باید در نظر داشت ، وضعیت اشتغال کودکان زیر ۱۵ سال به این علت که هیچ سازمانی متولی رسیدگی به نحوه اشتغال آنها نیست، بسیار وخیم تر است. این کودکان در کارگاهها، خانه ها، زمینهای کشاورزی یا خیابان به کار اشتغال دارند. (البته حداقل سن کار کشاورزی ۱۲ سال است) وزارت کار فقط خود را متولی کار کودکان بین ۱۵ تا ۱۸ سال که در حقیقت کارگران نوجوان هستند می داند. کار این کارگران نوجوان طبق آیین نامه ممنوعیت بدترین اشکال کار کودک در بسیاری از مشاغل سخت و آسیب رسان (مانند جمع آوری زباله، کارهای ساختمانی، نانوایی، قالیبافی و ریخته گری) ممنوع شده است.هر چند که با توجه به عدم وجود ضمانت اجرایی برای قانون ،خیلی از کودکان و نوجوانان کارگر، به ۳۶ مورد کار ممنوع شده برای آنها اشتغال دارند.
بهزیستی نیز متولی قسمتی از کار کودکان است. خدمات به کودکان کار خیابان، توسط بهزیستی صورت می پذیرد. خدمات بهزیستی شامل اسکان موقت کودکان خیابانی و اسکان دائم کودکان بدسرپرست یا بی سرپرست است. در حال حاضر حدو.د ۲۰۰۰۰ کودک و نوجوان مخاطب مراکز اسکان بهزیستی هستند که قاعدتاٌ این تعداد آمار تمام کودکان کار خیابان نیست. مراکز بهزیستی کودکان خیابانی ( و بعضا کودکان کار را ) به صورت خود معرف، از طریق کیوسکهای بهزیستی یا با خط۱۲۳ شناسایی و اسکان می دهند. در صورتیکه کودک دارای خانواده باشد اولویت اصلی با برگشت کودک به خانواده است مگر در مواردی که با صلاحدید مرجع قضایی کودک بدسرپرست یا بی سرپرست تشخیص داده شود.
دلایل کار کودکان بسیار متفاوت است، فقر یکی از اولین دلایل اشتغال کودکان است. لیکن فقط قسمتی از این فقر اقتصادیست. قاعدتا خانواده های کم درآمد یا پر جمعیت و خانواده هایی که سرپرست خانواده به هر دلیلی ( مهاجرت، عدم تخصص یا از کارافتادگی) با بیکاری مواجه شده است ، از اولین گروههایی هستند که کودکانشان به تامین معاش خود یا خانواده اشان مجبور می شوند. به جز فقر اقتصادی، فقر فرهنگی نیز زمینه ساز کار کودکان است. گروهی از کودکان کار در خانواده هایی هستند که والدین از وظایف والدی خود و حقوق کودک هیچ نمی دانند(شاید چون خود قربانی چنین خانواده هایی بوده اند.) و بعضا ٌ والدین به کودکان خود به عنوان منبع تامین معاش خانواده نگاه کرده یا او را مسئول تامین مایحتاج خودش می دانند . در این موارد معمولاٌ خانواده بسیار پر جمعیت است و توجهی به تنظیم خانواده و کیفیت زندگی کودکان نمی شود.
عامل دیگرِ فرهنگیِ مرتبط با کودکان کار، دیدگاه آحاد اجتماع نسبت به این کودکان است. کار کودکان یک پدیده اجتماعیست که حاصل فرآیندی چند جانبه در طول تاریخ است. کودک کار لزوماٌ بزهکار نیست وآسیب اجتماعی قلمداد نمی شود. کمبود برخورد های سازندهء انسانی با این کودکان در طول سالهای اخیر بسیار مشهود است. حفظ شان انسانی کودکی که به دلایل پیچیده فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی مجبور به کار شده، می تواند خشم و تحقیری که در این کودکان تولید می شود و آینده نسل فردا را تباه می سازد ، کاهش دهد.چرا که در اغلب موارد افرادی که به همنوعان خود به نحوی اسیب می رسانند در کودکی از شرایط سالم زندگی برخوردار نبوده اند و حمایت لازم اجتماعی را دریافت نمی نمودند.( مانند بیجه ، خفاش شب و...). کار کودکان می تواند به دلایل بسیار منشا آسیبهای اجتماعی فردای اجتماع باشد. کودکی که از حق کودکی کردن خود محروم می شود، امکان تحصیل و برخورداری از آموزش و رشد توانمندیهایش را پیدا نمی کند و در تامین ابتدایی ترین نیازهای زیستیش نیز با مشکل مواجه می شود ، قاعدتاٌ شهروند خرسند جامعه فردا نخواهد بود. بعلاوه کار کودکان درامد سرآنه ملی را کاهش داده و موجب رشد نیروی کارِ آتیِ بدونِ تخصص می گردد و به نحوی فقر را در قشری از اجتماع جاودانه می سازد.
یکی از دیگر دلایل کار کودکان دلایل اجتماعیست . نظام تامین اجتماعی قدرتمند، صندوقهای بازنشستگی و از کار افتادگی ، حمایت از زنان سرپرست خانوار، بازپروری معتادان و ایجاد امکان اشتغال برای آنها همه از مسائل اجتماعی ایست که می تواند کاهش دهنده نیاز به کار کودکان باشد. خانواده ای که توسط نظامهای اجتماعی به طور کامل و همه جانبه حمایت شود و اطلاعات لازم را در مورد نیازهای دوره کودکی دریافت نماید، قاعدتاٌ فرصت مقتضی برای رشد کودکان خود مهیا می سازد و آنها را به اشتغال وا نمی دارد.
از طرف دیگر کودکان کار به دلایل متعدد مورد آسیبهای متفاوت جسمی، روانی و اجتماعی قرار می گیرند. آلودگی در محیط های کاری، آسیبهای متفاوت به وسیله ابزار آلات، آسیبهای رشدی بر اثر شرایط کاری از یک سو و عدم رسیدگی به تغذیه ، خواب و فعالیتهای طبیعی این کودکان از سوی دیگر ، سلامت جسم آنها را تحت شعاع قرار می دهد. از طرف دیگر در تحقیقات متعدد مشخص شده است عدم دسترسی به حمایت های عاطفی ، عدم تجربه ملزومات شناختی دوره کودکی و عدم آموزش، آنها را از رشد روانی لازم محروم می نماید. بعلاوه ، روابط اجتماعی با بزرگسالان یا گروههای آسیب دیده اجتماعی و محروم شدن از ملزومات ارتباطی یک کودک نیز به سلامت اجتماعی آنها آسیب می رساند.
از طرف دیگر در گیر شدن در نزاعهای مختلف، آزارهای جسمی و جنسی، روبرویی با باند های خلاف ، قرار گرفتن در معرض مصرف مواد مخدر ، در گیر شدن در روابط زود هنگام با جنس مخالف نیز از آسیبهای در کمین این کودکان است.
حدف کامل کار کودکان به هیچ وجه ممکن نیست. کمک اصلی به کودکان کار می تواند به صورت تسهیل شرایط اشتغال آنها و نیز آموزش و توانمندسازی آنها انجام شود. دوکشور برزیل و هند در کاهش آسیبهای ناشی از کار کودکان بسیار خوب عمل کرده اند. شاخص تفاوت خدمات آنها ، ارائه خدمات به کودکان در سطح خیابانها بوده است. به این شکل که در این دو کشور، خدمات بهداشتی، آموزشی و تفریحی برای کودکان کار خیابانی با کمک سازمانهای مردم نهاد در سطح خیابانها به این کودکان ارائه می شود. البته در این حالت نیز کودکان شاغل در کارگاهها یا مشاغل خانگی باز هم از خدمات اجتماعی در جهت کسب توانمندی و کاهش آسیب محروم می مانند.
کودکان کار فقط به کودکان کار خیابانی محدود نمی شوند. هرگاه قند شکسته شده توسط قند شکنها را در دهان می گذاریم، حبوبات پاک شده را مصرف می کنیم، بر روی فرش دست باف راه می رویم ، بلوکها و آجر های ساختمان ها را نظاره می کنیم ، به تفکیک زباله های شهری فکر می کنیم، ... به نوعی با کودکان کار در ارتباط بوده ایم. یک پدیده اجتماعی پیچیده را نمی توان از صفحه اجتماع حذف کرد. باید دلایل آن را شناخت و در جهت کاهش آسیبهای آن قدم برداشت. حتی یک کودک کار، یک کودک محروم شده از حق کودکی است...
ندا یارائی ـ کارشناس ارشد مشاوره