چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا
آیا همه خانوادههای خوشبخت شبیه هم هستند؟
آخرین کتاب کارلوس فوئنتس، نویسنده مکزیکی که امسال ۸۰ ساله شد، به زبان انگلیسی ترجمه و هفته گذشته با عنوان «خانوادههای خوشبخت»، منتشر شد. این کتاب در نخستین روزهای انتشار با نقد و نظرهای متفاوتی روبهرو بوده است. «نیویورک تایمز» هفته گذشته گوشه چشمی به این کتاب داشت. منتقد این نشریه مینویسد: آیا تولستوی واقعا به جملهای که با آن «آنا کارنینا» را شروع کرد باور داشت؟ آیا واقعا «همه خانوادههای خوشبخت شبیه هم هستند»؟
آیا همه خانوادههای ناخوشبخت با شیوههای خودشان بدبختند؟ مجموعه داستانهای جدید کارلوس فوئنتس نه تنها عنوان و جمله آغازین کتابش را از این افتتاحیه مشهور تولستوی گرفته است، بلکه این توقع را در ما به وجود میآورد که با این جمله نویسنده روسی به نوعی به سوی او باز میگردیم؟ در این داستانها، بچهها همان اشتباههایی را تکرار میکنند که والدینشان تجربه کردهاند: ازدواجهای عاشقانه به دشمنی و انزجار منتهی میشوند و رازهای مسمومکننده در مخربترین لحظهها سرریز میکند. رشتهای که در میان بیشتر این قصهها کشیده شده، اگر به صورت ویژه مکزیکی نباشد، ناشی از شخصیتپردازی تولستوی «آنا کارنینا» را با این عبارت شروع میکند:«همه خانوادههای خوشبخت شبیه هم هستند، اما هر خانواده بدبختی به شیوه خود بدبخت است» از زاویه فرهنگ لاتین است و نیز غالبا ریشه در سنت کاتولیک دارد. «شمال ریوگرانده» شبیه پرواز در یک دادگاه طلاق است و دادخواهی برای مرده ریگ. اما در شهرها و روستاها، عمارتهای اربابی و خانههای معمولی جایی که داستانهای فوئنتس شکل میگیرد، رنج بردن و سنتها چیزهایی است که این زوجهای ناهماهنگ و فرزندان ناخوشایندشان را به هم بند میکند.
ظاهرا حرف فوئنتس این است: آنکه به خانواده پایبندتر است، امکان بیشتری دارد که شما را در معرض خشونت روانشناختی واقعی و خطر نهایی قرار دهد. شاید مهمترین درسی که از «خانوادههای خوشبخت» به دست میآید این باشد: خوشبخت کسی است که مجرد بماند. درونمایه اصلی بیشتر این داستانها یا به هر حال، تورنمنت نهایی هم در میان شخصیتهای مجرد در جریان است: «لئو» که در تعدادی از این داستانها حضور دارد با دو زن که پیشتر ازدواج کردهاند، ارتباط دارد و مسافر سالخورده در داستان «عشاق» که از اظهار تاسف مردی عشق گم کرده حکایت میکند، یادآور قهرمان گابریل گارسیا مارکز در «عشق سالهای وبا» است. قهرمان «پسرعموی بیجاذبه» هم ازدواجش را وقتی ویران میکند که میخواهد همسر محبوبش را با دعوت گروهی از خویشاوندان برای دیدار سرگرم در این مجموعه بچهها همان اشتباههایی را تکرار میکنند که در زندگی والدینشان جاری بود؛ ازدواجهای عاشقانه به دشمنی و انزجار منتهی میشود و رازهای مسمومکننده در مخربترین لحظهها سرریز میکند کند و در این میان دخترعموی ترشیده زشت او ناگهان به فردی دوست داشتنی بدل میشود و دل او را میرباید. در این داستانها، پسرها معمولا با تحقیر پدرانشان بزرگ میشوند؛ خواهران و برادران به هم خیانت میکنند و سر هم کلاه میگذارند، یک مادر در غم دردسرهایی است که برای دخترش رخ داده، در حالی که دختری دیگر به خاطر مادرش شکست میخورد و از پا درمیآید . با این حال توجه ما خیلی زود به جزئیات و طرحهایی جلب میشود که در بهترین حالت میتوان آنها را بیمزه و بیاحساس نامید.
در داستان اول کتاب ـ «یک خانواده مثل دیگران» ـ زنی شغلش فاصله میگیرد و با خوار شمردن آن به خانه والدینش باز میگردد و در آنجا روزهایش را با تماشای تلویزیون میگذراند. در این حال تلویزیون گزارشی ارائه میکند که حاکی از کشته شدن دو آمریکایی رقیب در گودالی نزدیک ریوگرانده است و بهطور خندهداری مطلب را به پرونده قتل حل نشده صدها زنی ارجاع میدهد که در «سیوداد خوآرز» کشته شدهاند. تعدادی از داستانهای ناخوشایند این مجموعه با کارکرد انتقادی سیاسی یا اجتماعی نوشته شدهاند و به نظر میرسد بیشتر، جنبه هجو دارند. در «خانواده ارتشی» یک مرد جاه طلب محل اختقای برادر یاغی اش را به ارتش نشان میدهد؛ چون بودن یک فرد چریک در خانواده نمیتواند تضمینی برای آینده شغلیاش باشد.
در داستان «مادر دولورس» مادری با قاتل زندانی دخترش مکاتبه میکند؛ در این داستانها پسرها معمولا با تحقیر پدرانشان بزرگ میشوند؛ خواهران و برادران به هم خیانت میکنند و سر هم کلاه میگذارند مردی که تمایل به قتل در او یک جورهایی با بیعدالتی گسترده در کشور پیوند مییابد و او به عنوان عضوی از جمعیت کشورش از آن رنج میبرد. با همه اینها، ترجمه «ادیت گراسمن» مترجم خبرهای که کار ترجمه انگلیسی آثار فوئنتس را برعهده دارد و هم او ترجمه دلپذیری از دون کیشوت ارائه کرده، عامل مهمی است که به ما کمک میکند دریابیم شخصیتها میتوانند در یک خط یا گاه در پاراگرافی طولانی معرفی شوند. با این وجود و حتی با کمک گراسمن، خواندن روایتهای شعرگونهای که صدای این مجموعه را تشکیل میدهد دشوار است.
گشتوگذار فوئنتس به سرزمین جادو تصویری از رمانهای ویلیام فاکنر را به دست میدهد که با تاثیرات نویسندگان آمریکایجنوبی و مرکزی در هم آمیخته است. چقدر دشوار است تصور اینکه نویسنده «خانوادههای خوشبخت» همان کسی است که رمان «مرگ آرتمیو کروز» او با چنان تحسینهایی روبهرو شد. شاید بیشتر گرفتاری ما با این کتاب جدید این باشد که ما اغلب به این امر واقفیم که شکاف بزرگ بین نیت قبلی و شیوه اجرا، بین کشش روشن فوئنتس در ایجاد یک همدلی الهامبخش برای شخصیتهایش و راهی که ما نسبت به آنها احساس تحقیر کنیم وجود دارد و حتی از این پدرهای ناشایست، همسران پا به سن گذاشته و ناتوانی برای کمک اگر فوئنتس ما را با ارائه چیزهایی که انتظار نمیرود از آنها حمایت کنیم ناامید میکند، اما تولستوی داستان را با زن قهرمانش آغاز میکند و آن را به روشی که برای خوانندگانش شیرین است- با ترحمی سیلآسا برای خطاکاران و مخالفان آنها، برای هر خانوادهای، خوشبخت و ناخوشبخت به صورت یکسان- به پایان میبرد به دیگری، احساس بیزاری میکنیم. همچنین به نظر میرسد در بیشتر موارد طرح ریزی پلاتها و پرداخت شخصیتها، سادهانگارانه و حتی از روی تنبلی صورت گرفته است.
به این ترتیب میتوانیم به تولستوی بازگردیم که احساس او هم با انجام بعضی کارهایی که با افکارش تفاوت داشت جریحهدار شده بود، گرچه او مسیر مخالف را در پیش گرفت. اگر فوئنتس ما را با خلق مضمونهایی که انتظارشان را نداریم ناامید میکند، اما تولستوی داستان را با زن قهرمانش آغاز میکند و آن را به روشی که برای خوانندگانش شیرین است با ترحمی مثالزدنی برای خطاکاران و مخالفان آنها، برای هر خانوادهای، خوشبخت و ناخوشبخت به صورت یکسان به پایان میبرد.
اما در هر حال منصفانه نیست که فوئنتس را با تولستوی بسنجیم. اما اگر از این مسئله نگرانید که نکند رمان بعدیتان با اثری از ملویل مقایسه شود، بهتر است پیش از نامیدن آن با عنوان «موبی دیک» بیشتر فکر کنید. مخصوصا اگر هیچ یک از عواملی که برای آن به کار گرفتهاید به آن خوبی نباشد. مشکل با این مجموعه نه عنوان آن «خانوادههای خوشبخت» و نه این واقعیت است که توسط تولستوی نوشته نشده. مشکل اینجاست که احساس میکنیم در این قصهها، چیزهایی نادرست است. و برای ما این سوال را به وجود میآورد که فوئنتس برای آفریدن دنیایی واقعی یا خیالی که بتوانیم آن را باور کنیم، چقدر انرژی صرف کرده است. این کتاب با ترجمه «ادیت گراسمن» به زبان انگلیسی، در ۳۳۱ صفحه، به همت انتشارات «رندم هاوس» و با قیمت ۲۶ دلار منتشر شده است. نسخه اصلی کتاب با عنوان «همه خانوادههای خوشبخت» به زبان اسپانیایی در سال ۲۰۰۶ منتشر شده بود. خانوادههای خوشبخت
▪ کارلوس فوئنتس
▪ ترجمه: ادیت گروسمان
▪ انتشارات: رندوم هاوس
▪ چاپ اول: اکتبر ۲۰۰۸
▪ ۳۵۲ صفحه
▪ قیمت: ۱۸ دلار
منبع : روزنامه کارگزاران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران حماس دولت سیزدهم رافائل گروسی دولت رئیس جمهور رهبر انقلاب اصفهان مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان مجلس زنان
شهرداری تهران تهران سلامت بارش باران قتل پلیس حجاب آموزش و پرورش قوه قضاییه فضای مجازی شهرداری وزارت بهداشت
خودرو مسکن حقوق بازنشستگان مالیات سایپا قیمت طلا قیمت دلار ایران خودرو قیمت خودرو بازار خودرو بانک مرکزی بورس
تلویزیون نمایشگاه کتاب سینما تئاتر دفاع مقدس سریال سینمای ایران موسیقی کتاب
دانش بنیان اینوتکس دانشگاه آزاد اسلامی
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین رفح جنگ غزه روسیه چین نوار غزه ترکیه اوکراین طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر ذوب آهن لیگ قهرمانان اروپا نساجی لیگ برتر فوتبال ایران بازی لیگ برتر ایران سپاهان جواد نکونام
اپل هوش مصنوعی سامسونگ ناسا آیفون گوگل مایکروسافت باتری فضاپیما ماهواره
سازمان غذا و دارو بیماران خاص استرس کاهش وزن بیمه زیبایی دندانپزشکی فشار خون