یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ما و خاتمی


ما و خاتمی
همین دو شرط خاتمی کافی بود تا روزنه‌های امیدی که برای حضور وی در دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری وجود داشت به بارقه‌های امیدواری تبدیل شود و حامیان وی که برای ترغیبش کمر همت از طرق گوناگونی چون راه‌اندازی کمپین، سایت‌های دعوت و دیدارهای حضوری و‌... بسته بودند سر شوق آیند و تلاش دو چندان کنند تا سید محبوبشان بین خود و خواست دیگران دومی را انتخاب کند که این تلاش‌ها همچنان ادامه دارد و خاتمی در تریبون‌های مختلف، هم با سخنان دو پهلوی خود و هم انتقاد از شیوه حکومت‌داری دولتمردان فعلی، نشان می‌دهد که بی‌تمایل برای حضور در انتخابات ۸۸ نیست چه آنکه به نظر می‌رسد بخشی از جناح راست کشور که پس از ظهور دولت نهم، رفته‌رفته از جایگاه حتا مشورت ریش‌سفیدی خارج شد چندان بی‌میل به حضور خاتمی نباشد. اما آنچه این روزها مدام به نقل از فعالان سیاسی و احزاب اصلاح‌طلب شنیده می‌شود نه دغدغه حضور یا عدم حضور خاتمی در انتخابات ۸۸ که چگونه آمدن و ماندن خاتمی در عرصه قدرت است، چه آنان بودند که در کنار خاتمی نتوانستد اصلاحات را آنگونه که می‌بایست به سر‌منزل مقصود برسانند و امروز می‌خواهند خاتمی رییس‌جمهوری دگر باشد و بخشی از سیره سابق را کنار گذارد.
این اظهارات اگر چه دغدغه افرادی است که نه‌تنها حضور خاتمی که کیفیت حضور ریاست‌جمهوری او نیز برایشان پراهمیت است، لیک آنچه عیان می‌نماید این‌که خود خاتمی هم در دو شرط خود چیزهایی می‌گوید که آنها می‌‌خواهند یعنی تفاهم با خواست ملت و عملی‌شدن برنامه‌هایی که در جهت تحقق آنها مدون می‌شود. همه اینها واضح و مبرهن است که خاتمی باید رییس‌جمهوری پاسخگو باشد، اما سوال اینجاست که وظیفه ما در مقابل خاتمی چیست؟ شکی نیست حقی از ما بر گردن خاتمی و حقی از او بر گردن ماست، تکلیف او روشن است ولی تکلیف ما چیست؟ در اینجا مراد از «ما» عبارت است از کنش‌گران، فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، بازیگران سیاسی و نهادهای مدنی و جامعه روشنفکری و پیشرو سیاسی چون جنبش زنان، دانشجویان و‌... که مشغول فعالیت در چارچوب قوانین موجود هستند. مهمترین پرسش‌های پیش روی ما این است که خاتمی کیست، چه می‌خواهد و چه ویژگی‌هایی دارد؟ خصوصیات منشی، روشی، نگرشی و استراتژیکی خاتمی در مواجهه با مسایل، مصایب و چالش‌ها چیست؟ واضح است که خاتمی همان خاتمی است، همانی که در سال ۷۶ سکاندار کشتی اصلاحات شد، همانی که خود را یک ایرانی مسلمان انقلابی، معتقد به قانون اساسی و ولایت فقیه می‌داند و استراتژی و تاکتیک‌های خود در دو شرط معروفش به عریان‌ترین شکل مطرح کرده است، اما «ما» هنوز مشخص نکرده‌ایم حدود انتظارات، حقوق و دیون، تجانس آرمان‌ها و خواسته‌های متقابل ما و خاتمی تا چه اندازه با یکدیگر تقابل دارد؟ آنچه این روزها به دفعات شاهد بیان آن هستیم تفسیر «خاتمی به رای» از آنچه افراد می‌اندیشند است و نه تطابق و همگرایی. رابطه ما با خاتمی در صورت تحقق حضورش و برطرف‌شدن انتظارات از ۳ حالت اتحاد – اتحاد، اتحاد – ائتلاف یا اتحاد – انتقاد خارج نخواهد بود، برماست روشن کنیم که آیا آن خاتمی را که طرفدار آزادی، عدالت، توسعه و آبادانی کشور ذیل چتر معنویت دینی ناب و اصیل در چارچوب اصلاحات ایرانی و رحمانی می‌پذیریم یا قرار است باز هم با روشی پراگماتیسمی و فرصت‌طلبانه در صورت پیروزی او در انتخابات آتی برخورد کنیم، به او فشار آوریم تا رادیکال‌تر شود؟ تاملاتی که امروز خاتمی برای حضور خود در انتخابات دارد چیزی نیست جز بررسی حدود و خواست ما؛ بنابراین اظهارات او به عنوان یک تحلیل – ارزیابی از شرایط پس از سال ۸۴ با پیشینه ۸ سال اصلاحات است. به قول مارکسیست‌ها تحلیل مشخص از وضع مشخص و این نشان‌دهنده خروج خاتمی از آرمان احساسی یعنی هبوط و خروج از عرش احساسات و پاگذاشتن به فرش اصلاحات واقعی و نه مصلحت‌گرایانه. با این اوصاف دو نکته اساسی پیش روی خاتمی و دعوت‌کنندگان او برای انتخابات دهم -که تصور و دورنمایی از نتیجه آن به دلیل همسو‌بودن ناظران و مجریان تقریباً محال است مگر در حالت خوشبینانه- به وجود می‌آید:
۱ ) بین مطالبات مردم، تلفیق برداشت و انتظار آنها با تعریف و نگرش مشخص خاتمی که در مبانی اصلاحات تبیین شد در این مقطع زمانی تطابق وجود دارد یا خیر؟
۲ ) محک‌زدن و سنجیدن عرصه قدرت و ساختار قدرت اجرایی به ویژه مقام ریاست‌جمهوری پیش از ورود در انتخابات و کسب پیروزی احتمالی در آن.
خاتمی در روزهایی که مشغول «تاملات جدی» برای حضور خود یا میرحسین موسوی است در حال امکان‌سنجی همین دو نکته است که تا چه اندازه مطالبات مردمی با آن اصلاح‌طلبی که در نظرش است منطبق و ساختار قدرت و ساز و کار قانونی حاکم بر نظام سیاسی به چه میزان اجازه پیشبرد این خواسته‌ها را می‌دهد. آنچه خاتمی و « ما» را از ابهام فعلی رهایی می‌بخشد ارایه یک چارچوب و برنامه عملی سیاسی انتخاباتی از سوی خاتمی است تا هم مبانی فکری اصلاحات که در نظر اوست بر همگان تفهیم شود و همه ما بدانیم اصلاح‌طلبی خاتمی چیست و حدود و دورنمای آن کجاست، تا اگر او بیاید و رییس‌جمهور دهم ایران شود، اما آن برنامه عمل سیاسی او محقق نشد کانال مقصریابی و نقد باز شود و «ما» شاهد یک «خاتمی» پاسخگو باشیم. صحبت‌های خاتمی طی روزهای گذشته در دیدار با فعالان سیاسی از اصناف و استان‌های مختلف کشور نشان‌دهنده «واقع‌گراتر» شدن خاتمی است و او دریافته دیگر نمی‌توان با شور و احساسات، ژست‌های شبه‌روشنفکری احساسی و یا موعظه، ساختارهای عظیم مالی، اقتصادی و پنهان قدرت را رام و مطیع کرد.
منبع : روزنامه تحلیل روز