جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


دور باطل ترافیک در میدان‌های تهران


دور باطل ترافیک در میدان‌های تهران
در مرکز شهر یک میدان وسیع به شکل مستطیل، میان دیوار خارجی ارگ و دیوارهای قورخانه به نام میدان توپخانه واقع شده که شش خیابان اصلی شهر با پاسگاه‌های زیاد پیاده‌نظام به آن منتهی می‌شود. انسان در این شهر به هر سویی بخواهد برود، میدان توپخانه نقطه عزیمت، سر راست و بسیار مناسبی است».وقتی ارنست اورسل فرانسوی، در سفرنامه خود میدان توپخانه را این‌گونه توصیف می‌کرد هنوز توپخانه مرکزیت خود را در تهران از دست نداده بود و شهروندان تهرانی این‌گونه با شتاب در قطار درون شهری از پرخاطره‌ترین میدان تهران عبور نمی‌کردند.آن روزها تهران تنها دارای ۳ یا ۴ میدان بود که بزرگ‌ترین و معروف‌ترین آنها میدان توپخانه نام داشت و میدان ارگ، سبزه میدان و میدان مشق از دیگر میدان‌های پایتخت به شمار می‌آمدند. تا زمانی که به تدریج و با گسترش تهران به بیرون حصار خود، میدان‌های دیگری نیز در محل دروازه‌های قدیم شهر به وجود آمدند و میدان انقلاب یا ۲۴ اسفند، میدان باغشاه یا دروازه قزوین، میدان دروازه خراسان، دروازه گمرک و میدان راه ‌آهن در گروه مهم‌ترین و پرترددترین میدان‌های تهران قرار گرفتند.این روزها اما سال‌ها می‌گذرد از چهارشنبه‌سوری‌هایی که شهروندان تهرانی یکی از بزرگ‌ترین تجمع‌های پایتخت را در میدان توپخانه رقم می‌زدند. سال‌ها می‌گذرد از زمان تماشای توپ مروارید در این مهم‌ترین مرکز تهران؛ توپی که در قسمت پائین میدان و رو به جنوب قرار داشت و عوام می‌گفتند که نادرشاه آن را از هندوستان آورده و عده‌ای دیگر معتقد بودند این توپ از جمله غنایمی است که شاه عباس صفوی از پرتغالی‌ها گرفته است. این روزها اما توپخانه در ذهن بیشتر شهروندان تهرانی تنها یک ایستگاه است. یک ایستگاه از میان ده‌ها ایستگاه متروی درون شهری. دیگر نه توپخانه، نه حتی انقلاب؛ هیچیک هیبت و نمای سابق را ندارند و بیشتر به گره گاه‌های ترافیکی این پایتخت شلوغ تبدیل شده‌اند. گلوگاه‌های ترافیکی پرازدحامی که همچون بسیاری از میدان‌های دیگر تهران کارکردهای اجتماعی، اقتصادی و ارتباطی خود را از دست داده‌اند.
● تغییر نظام فکری شهروندان عامل اصلی تغییر فضاهای شهری
بیشتر میدان‌های تهران مدت‌هاست حکم دایره‌های بزرگی را دارند که تنها با عبور اتومبیل‌ها می‌توان آنها را دور زد و از ترافیک گیج‌کننده‌شان گذشت. اما دیگر از تجمع‌های مردمی و شکل‌گیری ارتباطات شفاهی رو در رو در آنها خبری نیست. اگرچه زمانی نه چندان دور این میدان‌ها محل رویارویی شهروندان بودند اما این روزها تنها کارکردی که می‌توان برای میدان‌ها در نظر گرفت کارکرد ترافیکی است و این مسئله‌ای است که دکتر مجید عبداللهی کارشناس شهرسازی آن را یک اتفاق ناگزیر و نتیجه تغییر نظام فکری شهروندان می‌داند و به فرهنگ آشتی می‌گوید: «ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم میدان‌های شهری کارکردهای سابق را داشته باشند چرا که هم نظام فکری افراد ساکن این شهرها تغییر کرده و هم نیازهای آنها متفاوت شده است. از طرفی شیوه برقراری ارتباطات هم دیگر سنتی نیست و شهروندان نسبت به ایجاد ارتباطات شفاهی و رو در رو در مکان‌ها و مراکز شهری احساس نیاز نمی‌کنند».
به اعتقاد این کارشناس بهتر است تغییر کارکردی میدان‌های تهران را در بستر تغییرات اجتماعی و اقتصادی شهر مورد توجه قرار بدهیم و تاثیر عوامل انسانی را نیز بر آن در نظر بگیریم. او در این باره می‌گوید: «از کالبدها و عناصر شهری باید کارکردهایی را انتظار داشته باشیم که در چارچوب اجتماعی، اقتصادی و ارتباطی فعلی صورت می‌گیرد. به نظر من این چارچوب‌ها در حال حاضر نه تنها از نظام فکری افراد بلکه از نظام‌های جهانی هم تاثیر می‌گیرند. برای مثال وقتی شهروندان براساس نظام نوین جهانی به سمت فردگرایی تمایل دارند و علاقه‌های آنها به زندگی در یک فضای سنتی نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است شما نمی‌توانید از آنها انتظار داشته باشید تا در فضای بزرگ‌تری مثل میدان‌ها و مراکز شهری همچنان به شیوه سنتی برخورد کنند».عبداللهی تاکید می‌کند که تغییر نظام فکری شهروندان و متفاوت شدن نیازهای آنها در زندگی نوین به خودی خود برنامه‌ریزی‌های شهری را نیز در راستای تغییر کارکرد میدان‌ها تحث تاثیر قرار می‌دهد و در پی این تغییرات است که میدان‌های شهری نیز به تدریج کارکردهای سنتی خود را از دست می‌دهند و به گره گاه‌های ترافیکی تبدیل می‌شوند که شاید بیشتر محل عبور و مرور اتومبیل‌ها باشند تا انسان‌ها.اما کامران صوری کارشناس ترافیکی حتی کارکرد ترافیکی میدان‌های تهران را نیز مناسب ارزیابی نمی‌کند و بر این باور است که قضاوت درباره اینکه میدان‌ها به عنوان یک گره‌گاه ترافیکی به درستی احداث شده‌اند یا نه دشوار به نظر می‌رسد. او در این‌باره می‌گوید: «میدان‌‌های امروزی چندین سال پیش‌ ساخته شده و امروز نمی‌توانیم قضاوت کنیم که این میدان‌ها از لحاظ ترافیک خوب ساخته شده‌اند یا نه. با این‌همه لازم است که به تاثیر و نقش میدان‌ها در شهر بزرگی چون تهران توجه بیشتری شود چرا که بحث توسعه محله‌ها و اداره آنها توسط مردم بدون توجه به تاثیر میدان‌ها اتفاق نمی‌افتد».
● به هم ریختگی سلسلسه مراتب فضاهای شهری در تهران
در حال حاضر بیشتر میدان‌ها و میدانچه‌های تهران نمادهای شهری تلقی می‌شوند و کمتر جنبه اجتماعی دارند. در حالی که همین میدان‌ها و میدانچه‌ها در گذشته‌های نه چندان دور حتی از کارکردهای تجاری نیز برخوردار بودند و از آن دسته ازعناصر شهر به حساب می‌آمدند که در آنها بیشترین ارتباطات چهره به چهره فردی شکل می‌گرفت.اما مردمی که در میدان‌های شهر به دیدار یکدیگر می‌شتافتند این روزها به شهروندان شتابزده‌ای مبدل شده‌اند که بی‌اعتنا از کنار یکدیگر می‌گذرند و به شیوه‌های نوین به برقراری ارتباط با یکدیگر می‌پردازند. عبداللهی این مسئله را با تغییر ماهیت محله‌ها در تهران مرتبط می‌داند و می‌گوید: «در گذشته مکان‌ها و عناصر شهری از سلسله مراتب برخوردار بودند و برای هر یک تعریفی وجود داشت. محله، کارکرد اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی داشت و به تبع آن میدان‌ها و میدانچه‌ها نیز چنین ماهیتی داشتند. اما امروزه محله‌ها نیز کارکرد خود را از دست داده‌اند و آنچه که در نظام شهرسازی ما کاربرد دارد کاملا فیزیکی است. بنابراین نباید از تغییر کارکرد میدان‌ها و میدانچه‌ها نیز متعجب باشیم».او در حالی که تاکید می‌کند نظام شهرنشینی در تهران دچار تغییرات بسیاری شده می‌افزاید: «افرادی که در حال حاضر در شهرهای ما زندگی می‌کنند از هم بیگانه هستند. منافع اقتصادی و اجتماعی آنها کمتر به هم گره خورده و بخش عمده‌ای از نیازهای آنها را نهادها و سازمان‌ها برطرف می‌کنند نه ارتباطات سنتی. پیچیدگی اشکال زندگی در شهر و انتقال نقش‌ها از گروه‌های سنتی به نهادهای اجتماعی متعدد به هر حال بر تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌های مدیریت شهری نیز تاثیر گذاشته تا جایی که مدیریت شهری تمام نقش‌ها را در اداره امور شهر برعهده دارد و این وظیفه به تدریج از عهده شهروندان نیز برداشته شده است. به همین دلیل افراد دیگر کمتر خود را در قالب یک شهروند سنتی می‌بینند».به این ترتیب امروزه نقش مهم میدان‌ها نه تنها در تهران که در بیشتر شهرها، تنوع بخشیدن به کیفیت راه‌ها و مسیرهای عبور و مرور ترافیکی است. اما شاید ردپای این تغییر و تحولات را در عناصر شهری تهران بتوان در سال‌های دورتری چون ۱۳۰۴ دنبال کرد. یعنی از زمانی که خیابان به عنوان یک عنصر شهری وارد نظام شهرسازی کشور شد و این مسئله به اعتقاد عبداللهی تخریب برخی مراکز و میدان‌های شهر را در آن زمان به همراه داشت.سایر تغییرات و تخریب‌ها نیز بعدها به مرور زمان شکل عادی به خود گرفتند و در قالب برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌های متعدد به فضاهای شهری تحمیل شدند.تخریب محله عودلاجان و احداث بازار بورس، تخریب و تغییر توپخانه، حسن‌آباد و حتی انقلاب و ولیعصر که این روزها در تب و تاب احداث مترو دست کم شکل ظاهری خود را از دست داده‌اند؛ از جمله این اتفاق‌هاست و این اتفاق حتی نتیجه ناگزیر تغییر نظام‌های فکری شهروندان و افراد جامعه هم که باشد، دست کم خاطرات تاریخی و فرهنگی این عناصر شهری را از منظر شهر پاک می‌کند. هرچند که به اعتقاد عبداللهی، مدیریت شهری باید این تغییرات نوین را به گونه‌ای اعمال کند که کارکردهای اجتماعی، فرهنگی و ارتباطی سابق فضاهای موجود نه تنها از بین نرود بلکه به سمت فضاها و عناصر جدید دیگری در شهر سوق پیدا کند، با این‌ همه در بحبوحه گذر از میدان‌های بزرگ و تاریخی تهران کمتر کسی به ارزش‌های از دست رفته می‌اندیشد در حالی که برای بازآفرینی آنها هیچ عنصر دیگری هم پیش‌بینی نشده است.
زهراباقری‌شاد
منبع : روزنامه فرهنگ ‌آشتی


همچنین مشاهده کنید