جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی فلسفی به اینترنت


نگاهی فلسفی به اینترنت
آنچه در پس زمینه تمامی ‌انتقاداتی که در بخش‌های متفاوت "نگاهی فلسفی به اینترنت " آمده مشهود است، نوستالژیایی وجود شناسانه از "معنا " است. نوستالژیایی از نوعی ارتباط رودرروی انسانی که با گسترش ارتباطات سایبرنتیکی در حال افول است.
هیوبرت دریفوس فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد، مدرس فلسفه در موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) و دانشگاه برکلی. آثار دریفوس را می‌توان در دو حوزه مطالعاتی مورد بررسی قرار داد. حوزه اول شامل آن دسته‌ای از آثار اوست که معطوف به شرح و تفسیر آثار فلاسفه دیگری در حوزه‌های پدیدارشناسی وجودگرایی و هرمنوتیک است. فلاسفه‌ای چون هوسرل، هایدگر، مرموپونتی و فوکو. حوزه دوم آثار دریفوس حوزه‌ای است که در آن خود او به عنوان فیلسوفی مولف در صدد نقد پروژه‌هایی در عصر تکنولوژیک برآمده است، که از منظر او به نحوی بنیادین در رفتارهای انسان این عصر، خللی وجود شناسانه ایجاد می‌کنند. او از ناقدان برجسته پروژه هوش مصنوعی است.
"ذهن، برتر از ماشینن؛ قدرت شهود و مهارت انسانی در عصر کامپیوتر " و "نگاهی فلسفی به اینترنت " از آثار اصلی او در این حوزه هستند. آنچه در پس زمینه تمامی ‌انتقاداتی که در بخش‌های متفاوت "نگاهی فلسفی به اینترنت " آمده مشهود است، نوستالژیایی وجود شناسانه از "معنا " است. نوستالژیایی از نوعی ارتباط رودرروی انسانی که با گسترش ارتباطات سایبرنتیکی در حال افول است.
● گزافه گویی در مورد ابرلینکها:
فروکاهش انسان به مجازهایی که شبکه (web) آنها را باز تعریف کرده است و خواهد کرد: این آن جریانی است که با شتابی مافوق تصور (با سرعتی میزان دست کم یک میلیون صفحه وب در روز) هر لحظه انسان را برای برقراری ارتباط، جست‌و‌جوی اطلاعات مورد نظرش و ... فرا می‌خواند. یکی از اساسی‌ترین وجهه‌هایی از اینترنت که به راحتی کاربران را اغوا می‌کند و خواهد کرد، انعطاف غول آسایی است که به واسطه لینک‌های صفحه در شبکه به وجود آمده است و این تا حدود زیادی همان فروکاهش انسان است به یک کاربر دائمی.
انسان در یک فضای سایبرنتیکی. تنها کاربری است که با یک ID شناسایی می‌شود. کاربری فاقد هرگونه تجسد. انسان فاقد بدن و صاحب اندیشه‌هایی که می‌توان آن را به اطلاعاتی روی یک فلاپی تبدیل کرد. انسانی فاقد حافظه. انسانی که یکی از تاریخی‌ترین حافظه‌های وجودی خود را از دست داده است و یا حتی خود می‌خواهد که از دست بدهد. بدین ترتیب در دوتایی‌هایی چون بدن / روح حافظه‌ای وجودی است. انگار پس از نزدیک به دو نیم هزاره از سخن افلاطون که: بدن قبر روح است. رهایی که می‌تواند انسان را تماماً به یک روح یا یک شبه سابیرنتیکی تبدیل کند. در این جهان انسان دیگر تنها یک ذهن خواهد بود. رها شده از هرگونه حیوانیتی. انسان دیگر انسان متعالی است. انعطاف غول آسای شبکه ها دائماً به واسطه ابرلینک‌ها نوعی سازمان دهی پست‌مدرن از اطلاعات را در اختیار کاربرها قرار می‌دهد. ابرلینکها "نحوه طبیعی استفاده از سرعت و قدرت پردازش کامپیوترها برای ربط دادن مقدار بزرگی از اطلاعات هستند بدون اینکه نیازی به فهمیدن آنها یا تحمیل هر نوع ساختار معتبر یا حتی مورد پذیرش عموم بر آنها باشد. " یک کاربر در جست و جوی اطلاعاتی که خواهان آنهاست با مجموعه‌ای عظیم از اطلاعات ناجور و بی ارتباطی روبه رو می‌شود که ابرلینکها آنها را در یک ارتباط طبیعی شبکه‌ای، قرار داده است.
● یادگیری از راه دور چقدر از یادگیری دور است.
از سویی دیگر در نحوه آموزش تغییر شکلی بنیادین در شیوه ارتباط بین افراد دخیل در آموزش دبیرستانی و دانشگاهی روی داده است. به زعم دریفوس مراحل یادگیری دانشجو از طریق تدریس، تمرین و نهایتاً کارآموزی برای خبره شدن در یک حوزه معین و در زندگی روزمره: نوآموز، مبتدی پیشرفته، کاردانی، تبحر، خبرگی، استادی، فرزانگی عملی هستند. یکی از دغدغه‌هایی که در آرای هواداران آموزش از راه دور، دائماً در حال طرح شدن است حذف دانشگاه است. دانشگاه به عنوان واسطه‌ای برای آموزش. اینجا "دانشگاه " استعاره‌ای است از مکانی که قرار است بستر تعاملات آموزشی باشد. این مکان موظف است امکانی فیزیکی باشد که در آن دانشجویان و اساتید در حین تجسد خود، به گونه‌ای رودررو و به همراه بدن‌هایشان، با هم در ارتباط قرار بگیرند. تنها در این مکان مهیا شده برای ارتباط‌هایی متجسد است که می‌توان به مرحله تبحر و خبرگی رسید. "به نظر می‌رسد تبحر فقط و فقط در این حالت ]تعاملی متجسد[ است که واکنش های شهودی جایگزین استدلال عقلی می‌شود. " "آیا از طریق اینترنت می‌توان به حضور جسمانی لازم برای کسب مهارتها در حوزه‌های گوناگون و برای کسب استادی در فرهنگ دست یافت؟ " یادگیری از راه دور نهایتاً می‌تواند تا مرحله کاردانی، سلسله ضروری آموزش را اجرا کند. یک نوآموز، یک مبتدی پیشرفته و یک کاردان هنوز آن لحظه‌ای از آموزش را اشغال می‌کنند که دانشجو به عنوان مصرف کننده صرف اطلاعات و داده‌ها و حتی مصرف کننده نظم میان این داده‌ها مقام می‌یابد اما برای یافتن تبحر، حضوری انسانی به همراه تمامی‌ متعلقات عاطفی و اندامواره‌ای ضروری است و آیا نحوه‌ای از حضور که شبکه در اختیار کاربری که قرار است یک دانشجو باشد قرار می‌دهد چه اندازه از این ضرورت را برطرف می‌سازد؟
● حضور – از راه – دور نامتجسد و متروک شدن امر واقعی:
یک توانایی ما فوق بشری: در شبکه ذهن‌هایمان در هر کجایی که علاقه ما به آن جلب می‌شود حاضر هستند. یک فراغت از مکان: موجودی نامیرا، این جاودانگی خود را ما به ازای ترک بدن خود به چنگ آورده است.
در کنترل از راه دور به نظر می‌آید چیزی که روی صفحه مانیتور نقش بسته است همان حضور واقعی‌ای است که شاید در هزاران متر آن سوتر روی داده است. از سویی ما از جانب بدنهایمان در طی زندگی روزمره دائماً در معرض موقعیتهای خطرناک هستیم و از سویی دیگر به واسطه حضور از راه دور که دائماً حضوری غیرحقیقی است، این بدن است که حذف می‌شود و بدین ترتیب با این حذف در معرض خطر بودن فیزیکی‌مان نیز محو خواهد شد. ما داخل اتاق‌هایمان به مریخ می‌رویم بی آنکه پارگی شیلنگ کپسول هوا، هنگامی‌که در مریخ قدم می‌زنیم، ما را تهدید کند؛ چرا که ما تنها با کنترل یک روبات در مریخ آزمایش‌ها و نمونه‌ برداری‌هایمان را در مریخ انجام می‌دهیم. ما قهوه هم می‌خوریم. اما آیا این حضور واقعی به نظر خواهد رسید؟ ... "ارائه تلویزیون با وضوح بالا و صدای محیطی و اضافه کردن مسیرهای لمس و استشمام به درک بیشتر و بیشتری از بودن واقعی در حضور افراد و حوادث دوردست درست می‌یابد. "
اما "آنچه که در حضور از راه دور از دست می‌رود، امکان تسلط من بر حرکت بدنم برای به دست آوردن تسلط بهتر بر جهان است. " از منظر موریس مرلوپنتی احاطه داشتن بر جایی که به عنوان یک منظره در برابرمان قرار دارد، تنها زمانی میسر می‌شود که ما از بدن‌مان به مثابه یک "می‌توانم " استفاده کنیم. بدین ترتیب بدن در روابط روزمره‌مان با جهان بی هیچ هیاهویی در پس زمینه عمل می‌کند و این سکوت بدن است که امکان این تصور را برای ما مهیا می‌کند که "قادریم در فضای سایبرنتیکی بدون بدنمان به سر ببریم. "
● نیهیلیسم در بزرگراه اطلاعاتی:
مسئله اساسی در این بخش رهاشدگی در یک بی‌تفاوتی و در یک مسخ است. جایی که هیچ نوع خطر مستقیمی ‌احساس نمی‌شود. به اعتقاد کیرکگور فضای عمومی ‌محکوم است به جهانی بی‌گرایش بدل شود. جهانی که در آن دو فردی به یک کاربر مبدل می‌شود و هر کاربری توانایی دارد در باب هر موضوعی نظری اتخاذ کند. بی آنکه این اتخاذ مسئولیتی را طلب کند. "به یمن ابرلینک‌ها تفاوت‌های معنی دار، در واقع همسان شده‌اند. مربوط بودن و اهمیت داشتن ناپدید شده است و این امر بخش مهمی ‌از جاذبه شبکه است. " تضادها به تفاوت‌هایی خنثی بدل می‌شوند. تفاوت‌هایی که هیچ تناقضی ایجاد نمی‌کنند و هر تحلیل به یکی از رهیافت‌های ممکن بدل می‌شود، یک کاربر در مقام یک جست‌و‌جوگر سایبرنتیکی، زندگی‌اش را وقف اجتناب از آن وضعیتی می‌کند که در آن ملال و احساس خطر، به واسطه بدنش و عاطفه‌اش ایجاد می‌شوند. اما آن نوع از عدم توانایی‌ای که محصول عدم تجسد یک کاربر است، عدم توانایی‌ای در تمییز دادن امر بی‌اهمیت از امر مهم، در نهایت مانع از شاد بودن او نیز می‌شود. "بدن‌هایمان را تصدیق کنیم، نه به رغم قانی بودن و آسیب‌پذیری آنها، بلکه به این علت که بدون بدن‌هایمان، همان طور که نیچه معتقد بود، ما در واقع هیچ چیز نیستیم. "
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید