جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

فرهنگ مردم


فرهنگ مردم
ـ گفتم: مردم اشتباه کردند در انتخابات شوراها شرکت نکردند.
گفت: نه، مردم ماشین کوکی نیستند که همیشه یک جور حرکت کنند، فهم و شعور دارند، به رفتار مسئولین نگاه می‌کنند وقتی ببینند آنها راه درستی نمی‌روند اعتراض و انتقاد خود را بروز می‌دهند. رأی ندادن هم نوعی اعتراض است.
ـ گفتم: درست است که مردم می‌فهمند، ولی رأی‌ندادن که تنها راه اعتراض نیست. این راه هزینه‌هایی دارد که به زیان خودشان تمام می‌شود.
گفت: اولاً، راه دیگری برای اعتراض وجود ندارد. مردم که نمی‌توانند راهپیمایی یا تظاهرات راه بیندازند یا سخنرانی کنند. در ثانی، کسی‌که بر سرکار است تا وقتی از مسند قدرت پایین نیاید قبول نمی‌کند اشتباه کرده، بنابراین باید به‌نوعی او را متوجه کرد.
ـ گفتم: راه‌های بسیاری برای اعتراض و انتقادکردن وجود دارد که ما از آن استفاده نمی‌کنیم، یعنی بهتر است بگویم حالش را نداریم. ساده‌ترین راه همین رأی‌ندادن است، یعنی هیچ‌کاری نکردن. وقتی تو با کسی مشکل داری ساده‌ترین راه قهرکردن است، چون برای صحبت‌کردن باید وقت بگذاری، فکرکنی چه بگویی و از کجا شروع کنی. تازه حوصله کنی توضیحات طرف را هم بشنوی. درنهایت شاید اصلاً خودت محکوم شوی. ساده‌ترین راه این است که قهرکنی و با او روبه‌رو نشوی. همیشه هم طلبکار می‌مانی، ولی این‌که راه درست حل مسائل نیست.
گفت: ولی تنها تنبلی نیست، یک مسئله دیگر هم هست. وقتی مردم در انتخابات زیاد شرکت می‌کنند، مسئولان آن را به نفع خودشان تفسیر می‌کنند و دلیل بر این می‌گیرند که اشتباه نداشته‌اند. باید به‌گونه‌ای به آنها فهماند که اشتباهاتی داشته‌اند و مردم از دست آنها ناراضی هستند. وقتی آنها شورای اول شهرتهران را خودشان منحل می‌کنند تو توقع داری مردم چشم و گوش بسته برای رأی‌دادن به انتخابات دوم هجوم بیاورند!
ـ گفتم: من اصلاً توقع چنین چیزی را ندارم، ولی به دلایلی می‌گویم این نوع اعتراض هم خیلی حساب‌شده و منطقی نیست؛ نخست این‌که شرکت‌نکردن چون یک حرکت خاموش است، تفسیر می‌شود. این‌که مردم ناراضی هستند معلوم است، ولی این‌که انتقادشان به چه کسی و چیست مشخص نیست. هرکس تفسیری می‌کند. حتی بعضی می‌گویند حرکت مردم اشتباه بوده است. دوم این‌که ممکن است مردم جریانی را درمجموع تأیید کنند، ولی به برخی رفتارها یا عملکردهایشان انتقاد داشته باشند، اما قهر مردم به معنی روی‌گرداندن از کل مجموعه تفسیرشود. عکس آن هم صادق است، یعنی مردم گاهی از یک مجموعه رویگردان شده‌اند ولی عدم شرکت آنها به‌عنوان یک انتقاد به عملکرد تلقی می‌شود. حرکت از مردم است، ولی تفسیر و بیان آن دست مردم نیست.
گفت: این اشکالات هست، ولی به هر حال راه دیگری برای بروز انتقادات وجود ندارد. تنها جایی که مردم می‌توانند نقش بازی کنند انتخابات است، بنابراین ناراحتی‌شان را نیز همان‌جا بروز می‌دهند.
ـ گفتم: ولی راه‌های دیگری هم هست، مثلاً مطبوعاتی درآن زمان بودند که می‌توانستند نظرات مردم را منعکس کنند، حتی همه مسئولان امر وابسته به احزابی بودند که دفتر و نشانی مشخص دارند، تاکنون چند نفر از همان معترضان به این مراکز مراجعه کرده‌اند تا اعتراض خود را حضوری یا کتبی به گوش مسئولان مربوطه برسانند. واقعیت این است که ما حال و حوصله پیگیری مسائل را در خودمان کم کرده‌ایم و می‌خواهیم با ساده‌ترین راه به بهترین نتیجه برسیم، درحالی‌که نظام طبیعت با این روش موافق نیست.
گفت: تنها این نیست. آن راه‌حل‌هایی که تو می‌گویی، مستلزم وقت آزاد و ذهن فارغ از مشغله‌ای است که مردم ما ندارند. گذشته از این در آن روش‌ها دردسرهای زیادی خفته است، مثلاً فرد انتقادکننده شناسایی می‌شود و ممکن است پیامدهایی داشته باشد، اما رأی‌ندادن هزینه‌ای ندارد، نه مادی و نه اجتماعی.
ـ گفتم: ولی هزینه اجتماعی برای همه دارد. ممکن است برای فرد در مقطعی هزینه‌ای نداشته باشد، ولی نتیجه یک حرکت جمعی پیامدهایی دارد که خواه‌ناخواه گریبانگیر فرد هم می‌شود.
گفت: بله، ولی دلیلی ندارد که فرد خود را فدای جمع کند.
ـ گفتم: ولی اتفاقاً مردم ما چنین روحیه‌ای دارند. مردم کم فداکاری نکرده‌اند. بسیاری خودشان را فدای منافع جمعی، میهنی و عقیدتی کردند. روحیه فداکاری و گذشت در مردم بالاست، اما این روحیه در مقاطعی چنان اوج می‌گیرد که فرد جانش را هم می‌دهد، اما گاهی حاضرنیست کمترین هزینه‌ای بدهد. این دو حرکت هم لازم و ملزوم هم هستند و در پی هم تکرار می‌شوند. این چرخه در تاریخ گذشته ما به‌کرات تکرار شده است، درحالی‌که اگر عادت کنیم طی مسیر هزینه‌های کوچک و خرد بپردازیم و زحمت و تلاش مستمر داشته باشیم، لازم نیست در مقاطعی هزینه‌های کلان و ویرانگر بپردازیم و نتیجه مطلوب هم نگیریم.
گفت: یک مسئله دیگر هم هست، وقتی در انتخابات صلاحیت بعضی را رد می‌کنند و گزینه‌های انتخاب محدود می‌شود، طبیعی است که مردم هم شرکت نکنند.
ـ گفتم: این اشکال وجود دارد، ولی در انتخابات شوراهای دوم که اتفاقاً رد صلاحیت، خیلی کم بود تقریباً از همه جناح‌های سیاسی حاضر در صحنه کاندیدا وجود داشت، ولی مردم شرکت نکردند. این اتفاق نشان می‌دهد علت قهر مردم مشکلی که گفتی نیست. به هرحال اگر آنها از عملکرد یک جناح ناراضی بودند می‌توانستند حتی به چهره‌هایی رأی بدهند که خارج از نظام بودند، ولی شرکت‌نکردن آنها نشان از این داشت که روی واکنش آنها دقت و دوراندیشی ندارند. همیشه نوعی واکنش نشان می‌دهند، درحالی‌که برای هر اعتراضی شکلی متناسب آن باید پیدا کرد.
گفت: این خیلی ایدئال است و مربوط به جوامعی می‌شود که تشکل‌ها و احزاب فراوان و آزادی وجود دارد. مردم بانشاط و فعال در این تشکل‌ها و کلوپ‌ها شرکت می‌کنند و درباره مسائل عمومی و آینده‌شان بحث می‌کنند و به راه‌حلی معقول می‌‌رسند. از آن مردم می‌شود توقع داشت که برای هر اعتراضی، شکل متناسبش را پیدا کنند، مثلاً اعتراض‌های صنفی را درقالب تشکل‌های صنفی و سندیکایی پیش ببرند، انتقادات سیاسی را در مطبوعات پی بگیرند و...، ولی اینجا مردم وقتی ناراحت می‌شوند، در اتوبوس و تاکسی یک چیزی می‌گویند و ایستگاه بعد هم پیاده می‌شوند. تنها تخلیه می‌شوند و جایی برای بحث و گفت‌وگو و تدبیرنیست.
ـ گفتم: حق با توست. ما در برخی زمینه‌ها هنوز نارسایی داریم، اما صفر هم نیستیم. کارهایی شروع شده است. هم‌اکنون درکشور تشکل‌ها و مطبوعاتی داریم که گرچه ایدئال نیستند، ولی به هرحال آغازی برای رسیدن به وضع مطلوب هستند. مردم نسبت به آنها هم بی‌تفاوت برخورد می‌کنند. ضمن این‌که این عادت که ما انتقاد نمی‌کنیم و به‌جای آن قهر می‌کنیم یا در مقاطعی واکنش شدید نشان می‌دهیم، یک عادت و اخلاق شده است. تنها در انتخابات نیست که چنین می‌کنیم، در روابط انسانی و اجتماعی هم این‌گونه رفتار می‌کنیم. انتقاداتی که به دوستان و آشنایان داریم مستقیماً به آنها نمی‌گوییم، ولی پشت‌سرشان به دیگران می‌گوییم. یا بدون این‌که از آنها توضیح بخواهیم قضاوت می‌کنیم و حتی واکنش نشان می‌دهیم. باید تمرین کنیم این عادت‌ها را ترک کرده و به روش‌های سازنده‌تری روی آوریم.
گفت: اما در این زمینه مسئولان جامعه هم باید تغییر روش دهند. آنها هم باید عادت کنند نسبت به عملکرد اجتماعی خود به مردم توضیح دهند تا از شکل‌گیری ابهامات و شایعات جلوگیری شود. در شوراها اگر آنها توضیحی به مردم می‌دادند و اشتباهات را مشخص می‌کردند مردم کنار نمی‌نشستند.
سیدمهدی غنی
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران


همچنین مشاهده کنید