چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نسبت موسوی با اصلا‌حات؟!


نسبت موسوی با اصلا‌حات؟!
در واپسین روزهای سال ۱۳۸۷ جریانهای سیاسی کشور شاهد اتفاقات و تحولات جدی بود که آرایش گروههای سیاسی و فعالیت آنها را در جهت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دهم تا حد زیادی تحت‌الشعاع قرار داد. این دگرگونی‌ها در واقع بسیاری از حدسها و گمانهای از پیش طرح شده را با بازنگری و تجدیدنظر روبرو کرد و حتی باعث شد تا برخی از سازمانهای فعال در این عرصه ، با چرخش در مواضع قبلی خود موضعگیری‌ها و تصمیمات جدیدی را اتخاذ و اعلام کنند. آنچه در ادامه می‌آید تحلیلی گذرا و کوتاه براین اتفاقات و نگاهی به راه پیش‌روی کشور تا روز بیست و دوم خرداد ماه می‌باشد. طبیعی است که هر چه به روز انتخاب بزرگ ملت ایران نزدیکتر می‌شویم، موضع‌گیری‌ها ، فضاسازیها وصف بندیها رنگ و بوی واقعی‌تری به خود می‌گیرد.
● اصلاح‌طلبان و گزینه جدید
در روز ۲۷ اسفند ماه در حالی که درگیریها و مسائل خاص رایج در روزهای پایانی سال ذهن بسیاری از سیاسیون و فعالان عرصه انتخاباتی را از موضوع انتخاب ۸۸ و حواشی آن دور کرده بود، سیدمحمد خاتمی باصدور بیانیه‌ای رسمی و به دنبال اعلام حضور میرحسین موسوی در صحنه انتخابات ، انصرف خود را اعلام نمود و فضا را برای حضور چهره جدید در جبهه دوم خرداد باز کرد. وی در بیانیه خود با اشاره به فاکتورهایی همچون احترام به مقوله اخلاق در عرصه سیاست و همچنین حفظ وحدت و پرهیز از تشتت میان اصلاح‌طلبان ، انصراف خود را در حالی به اطلاع عموم رساند که بسیاری از روزنامه‌‌های وابسته به جریان دوم خرداد آن را کنار کشیدن به نفع میرحسین موسوی تفسیر کردند، در حالی که خاتمی در بیانیه خود اشاره صریحی به این موضوع ننموده است. گفتنی است فضای حاکم بر بیانیه خاتمی بیشتر حول این محور بود که اگر برای حضور در انتخابات دهم اعلام آمادگی کرده است، بیشتر به جهت درخواست‌های گسترده اقشار مختلف مردمی بوده که علی‌رغم همه مشکلات و تنگناها وی را ترغیب کرده تا در صحنه حاضر شود! در قسمت‌های دیگر این بیانیه نیز خاتمی با تمجید از حضور و شخصیت میرحسین موسوی متذکر می‌شود که وی توانایی لازم برای انجام تغییرات لازم در عرصه‌های مختلف کشور را خواهد داشت.
در همین راستا در انصراف و کنار کشیدن خاتمی چند مسئله نهفته است که اشاره به آنها در این مجال ضروری است:
۱) خاتمی از ابتدای اعلام حضور در عرصه رقابتهای انتخاباتی تصور می‌کرد که همه گروه های اصلاح طلب با تمام قدرت از او حمایت خواهند کرد، اما دیری نپایید که بعد از حضورش این مسئله را دریافت که نمی‌تواند آنچنان که باید و شاید میان گروههای متشتت و از هم جدای دوم خردادی وحدت بیافریند هر چند که گروهها و جریانهای وابسته به جبهه دوم خرداد ، سعی کردند که با حضور خاتمی در ظاهر، اختلافها و شکافهایشان را پنهان کرده و تحت یک بیرق واحد خود را به مردم معرفی کنند، اما حضور جدی کروبی و فعالیتهای انتخاباتی زود هنگام او و همچنین زمزمه‌‌هایی که درباره حضور رسمی میرحسین موسوی به گوش می‌رسید، حاکی از آن بود که در جریان موسوم به اصلاح‌طلب هنوز جای یک راهبر و نقطه ثقل خالی است و گسست‌های موجود به این سادگی قابل ترمیم نیست.
از سوی بسیاری از تحلیلگران سیاسی انتظار می‌رفت خاتمی بعد از اعلام حضور رسمی‌اش در عرصه انتخابات ریاست جمهوری با شعارها ووعده‌های تازه و جدیدی وارد میدان شود، اما از همان ابتدا مشاهده شد که وی از اصول و مبانی که در دوم خرداد مطرح کرده بود به هیچ وجه عدول نکرده است و بدون هیچ جرح و تعدیلی سعی کرده تا وعده‌ها و شعارهایی را که امتحان خود را نزد مردم در ۸ ساله دوره ریاست جمهوری‌اش به خوبی پس داده است ، مجددا در قالبهای تازه‌ای مطرح نماید. تداوم راه اصلاحات، جامعه مدنی، آزادی مطبوعات و ... مقولاتی بود که ۱۲ سال پیش نیز از سوی او مطرح شده بود و هیچ تازگی و ابتکاری را برای عموم اقشار جامعه به دنبال نداشت گمانه‌زنی‌هایی که قبل از آن صورت گرفته بود حکایت از این مسئله داشت که وی با محوریت ساماندهی مسائل اقتصادی و توجه به فاکتورهای معیشتی مجددا در صحنه حاضر می‌شود که این طور نشد.
۲) مسئله‌ای که به هیچ وجه نباید با بی‌تفاوتی از کنار آن گذشت، این است که نسلی که در بهار ۱۳۷۶خاتمی را به عنوان رئیس جمهور برگزیدند و ۴ سال بعد نیز او را منتخب خود قرار دادند، اکنون بعد از گذشت ۸ سال از نظر سن و سال و تجربه در آرمانها و شرایط اجتماعی‌شان تغییرات عمده‌ای ایجاد شده است . با در نظر گرفتن این مسئله و شرایط کشور تصور این موضوع که مجددا همان رای ماخوذه در انتخابات هفتم و هشتم ریاست جمهوری ، مجددا به همان میزان برای خاتمی تکرار بشود ، امری دور از ذهن و محال جلوه می‌کرد. از سوی دیگر به نظر می‌رسد خاتمی در یک ماهی که رسما برای شرکت در انتخابات اعلام حضور کرده بود، سعی کرد تا پایگاه اجتماعی خود را با سرلوحه قرار دادن یک سری سفر استانی و مشورت با گروهای مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و در نهایت به این مسئله پی برد که بعد از فعالیتها و دستاوردهای مهم دولت نهم خصوصا در عرصه‌های داخلی ، نمی‌تواند امید چندانی به پایگاه اجتماعی و مردمی خود برای موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری داشته باشد.
۳) سناریویی که پیش از انصراف خاتمی و حضور موسوی پیش‌بینی می‌شد ، این بود که آن دو پس از اعلام رسمی حضور به همراه کروبی در روزهای نزدیک به انتخابات ، ۲ نفرشان به نفع فردی که احتمال اجماع و اقبال بیشتری در مورد وی می‌رود ، کنار بکشند اما با کناره‌گیری خاتمی و اظهارنظرهای قطعی کروبی مبنی برعدم انصراف به نفع دیگری نامزدهای اصلاح طلب، این فرضیه منتفی گردید. مقوله‌ای که باز هم جریان دوم خرداد را به سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری نهم مبتلا خواهد کرد.اما در مورد حضور میر حسین موسوی نیز بیان چند نکته حائز اهمیت است:
۱) موسوی چهره شناخته شده‌ای برای نسل نخستین انقلاب به شمار می‌رود در حالی که برای نسل جوان و نسل سومی چندان از وجهه روشن و آشکاری برخوردار نیست . موسوی نیازمند آن است که برای حضور در کورس رقابت و عقب نماندن از رقبا در این دو ماه باقیمانده به زمان انتخابات چهره و آرمانهای نه چندان روشن خود را برای طیف زیادی از رای دهندگان و شرکت‌کنندگان روشن کند. امری که خود نیز به نوعی در تکاپوی آن است و به نظر می‌رسد نیازمند برنامه‌ریزی و تلاش ویژه‌ای از سوی موسوی و حامیانش می‌باشد.موسوی به نوعی در شیوه عملکرد و دیدگاههای نظری اش ، دارای نقاط اختلاف عمده‌ای با بعضی از سران اصلاحات همچون خاتمی و کروبی می‌باشد. البته سکوت بیست ساله وی و دوری از محافل سیاسی معلوم نیست که چه اثراتی برروند تکوین و شکل‌گیری شخصیت سیاسی، اجتماعی و مدیریتی‌اش داشته اما بنا برسابقه موجود و همچنین اعلام برخی مواضع و دیدگاهایش در یک ماه گذشته می‌توان دریافت که وی با برخی از مبانی و شعارهای جبهه دوم خرداد چندان هماهنگی ندارد هر چند که به طور کلی شخصیت وی حاکی از گرایش به این جناح سیاسی است. نقاط اختلاف و تقابل فکری و عملی موسوی با گروهها و جریانهای وابسته در دوم خرداد می‌تواند در طی مسیر منتهی به انتخابات دهم ریاست جمهوری منشا مشکلات و گسست‌های عمده‌ای گردد.
۲) اما واکنش‌های مختلفی که نسبت به انصراف خاتمی و حضور موسوی از سوی گروهها و سازمانهای دوم خردادی صورت گرفت نیز در نوع خود جالب توجه است . به طور مثال ستاد ملی جوانان حامی خاتمی (ستاد ۸۸) در واکنش به انصراف خاتمی با صدور بیانیه‌‌ای اعلام کرد: «معتقدیم هنوز نسبت میرحسین موسوی با اصلاحات و اصلاح‌طلبی حداقل همچون دیگر بزرگواران در صحنه آنچنان که باید مشخص و تبیین نشده است.» این ستاد در بیانیه خود تاکید کرد که مصرانه برای بازگشت خاتمی به صحنه تلاش خواهد کرد. هدایت آقایی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز در آخرین روزهای سال ۸۷ با اشاره به کناره‌گیری خاتمی از صحنه انتخابات تاکید کرد همه اعضای ستادهای خاتمی به سمت میرحسین موسوی نخواهد رفت . وی در همین راستا خاطر نشان کرده بود «بخش عمده‌ای از نیروهایی که در ستاد خاتمی فعال بوده‌اند دچار شوک شده‌اند و تصمیم‌گیری در خصوص اینکه طرفداران خاتمی به چه کسی رای می‌دهند در این شرایط وضعیت خوبی را تصویر نمی کند.»
۳) از سوی دیگر برخی از گروههای دوم خردادی به نوعی از انصراف و کناره‌گیری خاتمی تمجید کردند. به طور مثال رسول منتجب نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی با تاکید بر اینکه خاتمی به نفع کسی انصراف نداده است گفت: «ماندن خاتمی در عرصه انتخابات به صلاح او و اصلاح طلبان نبود.» وی افزود: « در بیانیه‌ای که از سوی خاتمی منتشر شده است صحبتی از انصراف وی به نفع میرحسین موسوی به میان نیامده است بنابراین در بیانیه، وی به نفع کسی انصراف نداده است. منتجب نیا اضافه کرد: «تندروهایی که در مقطعی به شدت از حضور خاتمی حمایت کرده بودند و حتی در مقطعی اعلام کرده بودند غیر از خاتمی به کسی رای نخواهند داد این انصراف خاتمی را تحمل نخواهند کرد» در مجموع و با توجه به این واکنش‌ها باید تصریح کنیم که حامیان خاتمی و کسانی که حضور او را قطعی می‌دانستند و بسیاری دیگر از افراد حاضر در جبهه دوم خرداد نسبت موسوی با اصلاحات را به خوبی درنیافته‌اند و این عدم درک درست موجب شده تا عده‌ای از گروهها و سازمانهای دوم خردادی همچون سازمان مجاهدین انقلاب - با نزدیک فرض کردن گفتمان‌های فکری موسوی و خاتمی طوری وانمود کنند که موسوی می‌تواند به طور کامل جایگزین مناسبی برای خاتمی باشد و در نهایت این وضعیت مبهم و متشتت اصلاح طلبان درآینده نیز پررنگتر خواهد شد و بزودی آنها را با یک بحران ساختاری جدی روبرو می‌کند.
مانعی که در روزهای منتهی به انتخابات بیست و دوم خرداد که هزینه‌ها و خسارات سنگینی را برای آنها به دنبال خواهد داشت. اما در مقابل اصولگرایان همچنان سیاست سکوت و عدم اعلام موضع رسمی را اتخاذ کرده‌اند و به گونه‌ای سعی دارند تا جریان را در آرامش کامل به سمت اهداف خود سوق داده و مدیریت نمایند. در هر حال با توجه به گمانه‌زنی‌های صورت گرفته و با در نظر گرفتن کارنامه روشن و مثبت دولت نهم در چهار سال گذشته مشخص است که اصولگرایان نسبت به جناح مقابل خود از وضعیت بسیار مناسب‌تر و روشن‌تری در مورد اجماع برروی یک کاندیدای مشخص برخوردار هستند. در مجموع نباید این نکته را هم از نظر دور دارند که هرگونه تفرقه به تشتت و تخریب‌های درون گروهی در دو ماه باقیمانده می‌تواند خسارتهای جبران ناشدنی برای جبهه اصولگرایی به دنبال داشته باشد.
در آخر باید تصریح کنیم حفاظت از چارچوبهای اصولگرایی باید در تمام مراحل تصمیم‌گیری سرلوحه عملکرد اصولگرایان قرار گیرد و هرگز از آن عدول نکنند و عملکرد و قابلیت‌های نهفته در گفتمان اصولگرایی طی سه سال گذشته نشان داده که این جریان به عنوان شروع کننده دهه چهارم انقلاب از توانایی خود در به ثمر رساندن اهداف متکی برعدالت و پیشرفت برخوردار است و می‌تواند با این عملکرد مثبت و قوی راه نفوذ و ورود مجدد افرادی که به جز ارزش ستیزی ، کنار گذاشتن اصول اصیل انقلاب و تسلیم شدن در برابر زورگویی‌های مستکبران ، فعالیت دیگری از خود به نمایش نمی‌گذارند را در عرصه‌های مدیریتی و اجرایی کشور مسدود نماید به هر حال و با در نظر گرفتن همه شرایط هر چقدر برگه‌های تقویم‌ها ورق می‌خورد و به روز بیست و دوم خرداد نزدیکتر می‌شود، اظهارنظرها، پیش‌بینی‌ها ، موضع‌گیریها و آرایش گروههای سیاسی رنگ و بوی واقعی‌تری به خود می‌گیرد . گذر زمان برما روشن می‌سازد که ، چه کسانی و با چه شعارهایی وارد کارزار رقابتهای سیاسی خواهند شد.
سید مرتضی مفید نژاد
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید