سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پالیسی فرسودهء بوش در خاورمیانه


پالیسی فرسودهء بوش در خاورمیانه
هنگامیکه بوش برای یک سفر پنج روزه به خاور میانه پرواز کرد، قدرت تأثیر گذاری امریکا درین منطقهء مهم نفت خیز و استراتیژیک بطور قابل ملاحظه ای کاهش یافته بود. قیمت نفت مصرفی امریکایی ها به رقم بی سابقهء تاریخی هر بشکه به ۱۲۶ دالر رسیده بود. (اکنون به ۱۳۵ دالر رسیده است)
بوش میخواست کشور های عربی را تحت فشار قرار دهد تا یک اجلاس زودرس کشور های صادر کننده نفت( اوپک) را برگزار و صادرات نفت خود را افزایش دهند تا قیمت های جهانی نفت پائین بیاید. اما روز جمعهء قبل وقتی بوش با شاه عبدالله ملاقات کرد، نتوانست پادشاه سعودی را تشویق به اینکار کند. وزیر نفت ایران آقای نوذری هم گفت که هیچ احتیاجی به افزایش صادرات نیست و افزایش قیمت های نفت بخاطر ضعف قدرت دالر است.
پنج یا شش سال قبل غیر قابل تصور بود که رئیس جمهور امریکا در سفر خاورمیانه ای اش اینطور با مقاومت در برابر طرح هایش مواجه گردد. اما سفر خاورمیانه ای آخر بوش نشان داد که تا چه حد قدرت مطلقهء امریکا در خاور میانه کاهش و نقصان یافته است. هیچ شکی نیست که افزایش شدید قیمت های نفت درجهان منابع عظیم مالی را به جیب کشور های صادر کنندهء نفت خاورمیانه سرازیر کرده است که در کم اثری دپلماسی امریکا درین منطقه نقش اساسی داشته است.
تجمع عظیم ثروت در ایران، اینکشور را قادر ساخته است تا تأثیرگذاری خود را در منطقه افزایش داده و جایگاه خود را بعنوان یک قدرت منطقه ای تثبیت نماید.
سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه واقعیت های «نظم نوین منطقه ای» را اینطور مورد تأکید قرار داد. وی اخیراً از قدرت های بزرگ خواست تا برای ایران پیشنهادات محکم و مشخص برای تضمین امنیت ایران ارائه نمایند و اینکشور را بعنوان یک همتای برابر و ارزشمند در مذاکرات مطمئن بسازند. تنها ازین طریق است که می توان مشکلات خاور میانه و خاور نزدیک را حل و فصل نمود.
لاوروف در آینده نگری واقعگرایانهء خود تنها نیست. کارشناسان امریکایی نیز نیاز به تفکر جدید در قبال ایران در حال اتومی شدن را درک کرده اند که ریشهء اصلی اینگونه تفکرات جدید را محدودیت قدرت امریکا تشکیل می دهد. یک متخصص برجستهء امریکایی در امور ایران بنام رای تکیه که در یک مرکز مطالعاتی تأثیرگذار امریکایی بنام «شورای روابط خارجی» کار میکند، پیشنهاد جسورانه ای به سیاست سازان امریکایی نمود. وی گفت: " زمان برای امریکا فرارسیده است تا به ظرفیت عظیم ایران در غنی سازی اورانیوم اذعان نموده بر آن صحه بگذارد." و بجای مقابله با آن، باید راه ها و وسایلی را جستجو نماید تا مطمئن شود که در مراکز اتومی ایران «فعالیت های نامناسب» صورت نگیرد.
رای تکیه، در اثنای سفر خاورمیانه ای بوش چنین نوشت:" ایران یک سیستم اتومی بسیار پیچیده ای را جهت غنی سازی اورنیوم بوجود آورده است و برای امریکا این امکان وجود ندارد که ساعت را به عقب برگرداند." بنابر این امریکا و متحدین اروپایی اش بجای پیشنهادات تکراری که از جانب ایران دایماً رد شده اند، این بار بهتر است پیشنهاداتی ارائه نمایند که اقلاً برخی از خواسته های آنان را تأمین نماید.
نفت و تکنولوژی اتومی فقط یک جنبه از ناکامی استراتیژی ادارهء بوش در قبال ایران را در بر میگیرند، جنبهء مهم دیگر این شکست گستردهء پالیسی امریکا را عدم تمکین اعراب از خواسته های امریکا در قبال ایران تشکیل می دهد. کشور های عربی منطقه از درخواست های بوش برای محاصرهء سیاسی-اقتصادی ایران به سردی و تردید استقبال کردند. همسایگان عرب عراق با وجودیکه در مذاکرات شان با امریکایی ها از آنچه که نفوذ غیر قابل تحمل ایران در عراق می نامیدند، دایماً شکوه و گلایه داشتند، اما ازینکه خود را درگیر این باتلاق نمایند، خودداری ورزیده و از هرگونه فعالیت ادارهء بوش برای فشار بیشتر علیه ایران فاصله گرفتند. اعراب احتمالا به این نتیجه رسیده اند که رئیس جمهور آیندهء امریکا حاضر به مذاکرات بی قید و شرط با ایران خواهد گردید.
انکشافات اوضاع لبنان بیشتر این را ثابت کرد که ادارهء بوش برای بحران ها پلان های جایگزین و جامع در اختیار ندارد. طی بحران اخیر سیاسی لبنان، اسرائیل در آخرین لحظه مجبور شد که پلان حملهء مجدد خود را به لبنان متوقف سازد زیرا استخبارات امریکا اطلاع داده بود که حزب الله این توانایی را دارد که در ۲۴ ساعت اول حمله بیش از ۶۰۰ راکت را بداخل اسرائیل پرتاب نماید. حزب الله ملیشیای طرفدار غرب را از بیروت غربی پاکسازی کرد و ترس از حملهء تلافی جویانهء حزب الله ، اسرائیل را مجبور ساخت تا حملهء حمایتی خویش از ملیشیای رقیب حزب الله را متوقف بسازد. جنگسالاران لبنانی به شدت از عدم حمایت موثر ادارهء بوش از آنان تلخکام و عصبانی شده اند. نخست وزیر لبنان، فواد سینیوره، میخواست استعفا بدهد که عربستان سعودی وی را ازینکار منصرف ساخت. معادلهء قدرت سیاسی در لبنان به شدت به نفع حزب الله تغییر یافت و ملیشیای طرفدار غرب در آنکشور توهین و تحقیر گردیدند. از آن مهمتر، یک ائتلاف عجیب بین ارتش ملی لبنان با حزب الله بوجود آمد. امریکا طی دوسال گذشته بیش از ۴۰۰ میلیون دالر خرچ تقویت این ارتش لبنان کرده بودند.
تأثیرات منطقه ای انکشافات اوضاع لبنان بسیار حائز اهمیت است. عربستان و مصر خود را از موقف ضد ایرانی و ضد سوریه ای امریکا دور ساخته و از تلاشهای اتحادیهء عرب حمایت کردند. این دو کشور بزرگ عربی ممکن است از تاثیرگذاری روز افزون ایران درلبنان ناراضی باشند، اما در عین حال درک کرده اند که ایران بعنوان یک قدرت منطقه ای تثبیت شده است و آنان چاره ای ندارند جز اینکه با وی کنار بیایند.
به همین ترتیب، «پروسهء صلح اعراب با اسرائیل» که از پشتیبانی امریکا برخوردار است نیز به شدت آسیب دیده است. محمد عباس رهبر فتح که مورد حمایت امریکا می باشد، به شدت اعتبار خود را در فلسطین از دست داده است. فتح از باریکهء غزه جاروب گردید. حماس بعد از تحکیم موقعیت اش در غزه ، اینک در ساحل غربی رود اردن (قسمت دیگر سرزمین دولت نیمه مستقل فلسطینی) قدرت قابل ملاحظه ای یافته است.
وقتی بوش در نشست شرم الشیخ در روز جمعه گذشته گفت که تمام کشور ها باید حماس را بخاطر تخریب پروسهء صلح به چالش بطلبند، هیچ کشور عربی آنرا جدی نگرفت.
سفر خاورمیانه ای بوش ثابت ساخت که حمایت های ۳۰۰ میلیون امریکایی به ۷ میلیون اسرائیلی نتوانسته از تضعیف سیستماتیک اسرائیل در منطقه جلوگیری نماید، ضمن اینکه خود امریکا فعلا در خاور میانه بگونهء بی سابقه ای به حاشیه رانده شده است.
یوشکا فیشر وزیر خارجه سابق آلمان اخیرا طی یک مقالهء بسیار مهم گفته است که بعد از جنگ عراق، مرکز ثقل سیاست های خاور میانه به خلیج فارس منتقل گردیده است و هیچ صلحی بین اسرائیل و فلسطین بوجود نخواهد آمد مگر اینکه رضایت ایران و همپیمانان محلی ای اش – حزب الله لبنان و حماس فلسطین-جلب گردد.
ناکامی امریکا در جنگ عراق ژئوپلتیک خاورمیانه را بگونه ای اساسی تغییر داد. تمام مناسبات سیاسی در خاور میانه که بعد از سقوط امپراطوری عثمانی در ۱۹۱۸ در اثر توافق بین فرانسه و انگلستان تا سال ۲۰۰۳ بوجود آمده بود، از هم گسیخته است.
همچنین جنگ عراق «ناسیونالیزم سکولار» عرب را که متمایل به غرب بود، منهدم ساخت. در عوض، اسلام سیاسی ضد غربی رونق تازه ای یافت.
همزمان با ضعف موقف امریکا در خاورمیانه، بازیگر کاملاً جدیدی عرض اندام کرده است. چین با رشد اقتصادی عظیم اش شدیداً به منابع انرژی ضرورت دارد و در آستانه سفر بوش به خاور میانه یک مرکز مطالعاتی مهم چین طی تحلیلی گفت که چین در منطقه خاور میانه منافع حیاتی دارد و باید با این منطقه روابط متقابل و تنگاتنگی برقرار نماید.
برگردان: الف، شارح، جمعه سوم جوزای ۱۳۸۷
برگرفته از مقالهء بدره کمار تحت عنوان: «پالیسی خاورمیانه ای بوش در حال فرسایش»، آسیا تایمز آنلاین
منبع : پیمان ملی


همچنین مشاهده کنید