پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


ثبات ، شرط اول موفقیت


ثبات ، شرط اول موفقیت
مدیر یک شرکت نیز همانند یک مربی فوتبال باید همواره در جریان امور قرار داشته باشد و از کنار میدان مهره های خود را هدایت نماید . او از طریق حضور بی واسطه خود در کنار میدان خواهد توانست اشکالات را در اسرع وقت برطرف کرده و کارآیی شرکت را افزایش دهد . از این روست که برخی صاحبنظران برای مدیران شرکت ها نقشی میدانی قائل می شوند به عبارت دیگر مدیران باید در میدان عمل حضور مستقیم داشته باشند تا بتوانند ابزارهای لازم برای انجام کار را نیز توسعه دهند .
یک مدیر موفق مدیری است که ضمن هدایت مجموعه تحت سرپرستی خود با توجه به واقعیات زمان حال نیم نگاهی نیز به آینده و رقبای خود داشته باشد . او باید به این نکته بیندیشد که برای روبه رو شدن با چالش های آینده چه تیمی در اختیار دارد و چه راهی را برای دستیابی به اهداف خود برمی گزیند ما برای دیدن آثار ناشی از فعالیت های شرکت به یک آیینه نیاز داریم و بهتر است این آیینه را در خارج از میدان شرکت جست و جو کنیم .
در غیر اینصورت نمی توان تصویر دقیقی از بازخورد امور به دست آورد . اگر بخواهیم در چارچوب سازمان خودی به تجریه و تحلیل کارها و قضاوت در مورد میزان موفقیت و همچنین مطالعه نتایج کارها بپردازیم ، نخواهیم توانست دقیقا به ایرادها و اشکال ها در روند امور پی ببریم . زیرا در این گونه مواقع حتی ممکن است خودخواهی و غرور ما اجازه قضاوت صحیح را از ما سلی کند . در این حال دو اصل مهم موفقیت یعنی صراحت و بازخورد ، آنچنان که باید مجالی برای اجرا نخواهند یافت .
در این میان شرکت های متوسط شانس خوبی دارند . مهم این است که در شرکت عده ای ستاره و مهره برجسته را گرد هم آوریم . البته اکنون شرکت های بزرگتر چنین ستارگانی را ترجیح می دهند . ولی باید به این نکته توجه داشت که عملکرد مشترک و هماهنگ کارکنان شرکت ها نتیجه بخش است ، نه عملکرد شخصی یکی از کارکنان . حتی اگر افراد مذکور از توانایی بالایی هم برخوردار باشند باز به تنهایی نمی توانند موفقیت چندانی نصیب شرکت کنند . از جانب دیگر حتی شرکت های کوچک نیز نیاز دارند که توانایی لازم را برای ایجاد هماهنگی در میان کارکنان متوسط داشته باشند .
از این رو شرکت های متوسط نیز به مدیرانی طراز اول برای دستیابی به موفقیت نیاز دارند .
اگر میدان شرکت یا همان بدنه اصلی شرکت که شامل کارکنان است ، وجود خارجی نداشته باشد ، یا از نظر آموزشی دارای شرایط مطلوب نباشد ، شرکت ما راهی به سوی موفقیت نخواهد یافت . در اینجاست که به اهمیت سران شرکت در انجام امور پی می بریم . به هنگام تغییر نسل مدیران در شرکت ها و به ویژه شرکت های خانوادگی ، هنگام ادغام شرکت ها و کلا هر بار که بدنه ها و میدان های متفاوت دو یا چند شرکت در کنار هم قرار گیرند ، به جهت اختلافات فرهنگی و تفاوت های کیفی اشکالاتی در روند اداره شرکت ها بروز می کند که در این میان وظیفه مدیران برطرف کردن این اختلافات و بالابردن میزان تخصص در بخش های ضعیف است .
البته در اینجا این پرسش به ذهن خطور می کند که چگونه می توان نظریاتی را که در این مقال ذکر شده است ، در عمل به مورد اجرا درآورد .
آیا با اجرای این نظریات می توان درهای موفقیت را بر روی شرکت ها گشود ؟ موفقیتی که حتی سهامداران شرکت ها نیز از آن بهره مند شوند ؟ پاسخ به این پرسش مثبت است . برای رسیدن به این مقصود وجود یک مشاور خوب ، البته در نقشی متفاوت ضروری به نظر می رسد . در اینجا دیگر این مشاور نیست که بر شرکت تاثیر می گذارد بلکه خود او از شرکت تاثیر می پذیرد . بدین معنا که او با استفاده از ابزارهای مناسب نقاط ضعف و قوت شرکت موردنظر را کشف کرده و پیشنهادهایی برای بهتر شدن امور ارایه می دهد و خودش مدیران شرکت را در روند اجرای این پیشنهادها همراهی می کند .
مهمترین شرط برای عملی شدن چنین نظریه ای آن است که از تمام پتانسیل های موجود در شرکت و همچنین دانش ، فن آوری و توانایی های خارج از محیط شرکت برای دستیابی به اهداف آن بیش از پیش استفاده کرد . برای این منظور باید ابزارها و دانش فنی موردنیاز جهت دستیابی انتخاب و پردازش اطلاعات ضروری فراهم شوند .
در پایان به عنوان نتیجه گیری توصیه می شود شرکت ها از راستان تلاش برای تقویت کادر مدیریت خود توجه خود را صرفا به جذب مهره های برجسته و فارغ التحصیلان رشته مدیرت و علوم وابسته به آن محدود نکند ، بلکه استفاده از فارغ التحصیلان رشته های علوم طبیعی و علوم انسانی که دارای شخصیت حرفه ای موردنظر باشند ، تاثیر به سزایی در موفقیت سازمان ها و شرکت ها خواهد داشت .
در هر حال یکی از مهمترین وظایف مدیران و روسای شرکت ها این است که در جهت توسعه نیروی انسانی و تشکیلات خود ، طیف وسیعی از توانایی ها و مهارت ها را در شرکت ایجاد نمایند . تا از طریق چهار اصل موفقیت به گونه ای شایسته فرصت اجرا بیابند . در چنین شرایطی از این تصور آزاردهنده که همه چیز براساس یک نظریه علمی مرتب شده است ، خبری نخواهد بود .
منبع : پایگاه اطلاع ‌رسانی مدیران ایران