جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پایه‌های سلوک اخلاقی و عرفانی امام(ره)


پایه‌های سلوک اخلاقی و عرفانی امام(ره)
روش عرفانی و سلوک اخلاقی امام، دارای اصول بنیادین و پایه‌های چندی است که مهمترین آنها موارد زیر است:
۱) پایبندی به شریعت
انسان با توجه به محدودیت‌های خاص ذهنی و عملی خود، بیشتر نگاه جامع به مسائل را فرو می‌نهد و در میدان باور و عمل گرفتار افراط و تفریط می‌شود. از این‌رو در زمینه تزکیه معنوی و اخلاقی نیز گروهی کاملا ظاهرگرا و عده‌ای به شدت باطن‌گرا شده‌اند. در حالی که آیین متعالی برای امت وسط، اعتدال در تمسک به ظاهر و اهتمام به باطن است، به طوری که هیچ‌کدام آسیب نبیند و حق هر یک ادا شود. امام در این زمینه می‌نویسد:
(و بدان که هیچ راهی در معارف الهیه پیموده نمی‌شود مگر آنکه ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت و تا انسان متادب به آداب شریعت حقه نشود، هیچ یک از اخلاق حسنه از برای او به حقیقت پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت الهی در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت از برای او منکشف شود.(۱)
در موردی دیگر درباره التزام به آداب شریعت می‌نویسد:
(و این یکی از مهماتی است که باید نفوس ضعیفه ما به آن خیلی اهمیت دهند و مراقبت کنند که آثار ایمان در جمیع ظاهر و باطن و سر و علن، نافذ و جاری باشد( .)۲)
۲) آموختن از استاد و پرهیز از خودمحوری
امام با الهام از آیات قرآن که ارسال رسولان و تعیین اسوه و الگوی عملی را برای تزکیه و تهذیب و تعالی انسان‌ها ضروری دانسته است و نیز آیاتی چون آیات مربوط به رویارویی موسی(ع) با فردی که سمت استادی بر او داشت خضر نبی(ع) و نیز با توجه به اینکه حرکت بدون راهنما در مسیر سلوک عرفانی و اخلاقی به‌طور معمول لغزشگاه‌های فراوان داشته و در عمل دیده شده است که رهپویان بی‌راهنما گرفتار کجروی شده‌اند و رهزنان راه را بر آنان بسته‌اند، بر این نکته تاکید دارد که سالک طریق عرفان که تزکیه و تهذیب اخلاقی ثمره طبیعی و ضروری آن است، می‌بایست به استادی بصیر و آزموده اقتدا کند و با امامی وارسته، در راه تقرب به خداوند و رهایی از نفس عروج نماید.
(بدان که طی این سفر روحانی و معراج ایمانی را با این پای شکسته و عنان گسسته و چشم کور و قلب بی‌نور نتوان نمود (و من لم یعجل الله له نورا فما له من نور.) پس در سلوک این طریق روحانی و عروج این معراج عرفانی تمسک به مقام روحانیت هادیان طرق معرفت وانوار راه هدایت که واصلان الی الله و عاکفان علی الله‌اند حتم ولازم است واگر کسی با قدم انانیت خود بی‌تمسک به ولایت آنان بخواهد این راه را طی کند، سلوک او الی الشیطان و الهاویه است.()۳)
امام این توصیه را از مکتب اهل بیت دارد که امام سجاد(ع) فرموده است:
هلک من لیس له حکیم یرشده.(۴)
کسی که از ارشاد و راهنمایی حکیمی فرزانه برخوردار نباشد، تباه می‌شود.
امام در مجالی دیگر به پرسش و شبهه‌ای دیگر پاسخ داده و تصریح کرده است:
(لازم و ضروری است که این عمل (میزان مدارا با نفس و اندازه نیاز واقعی آن‌به لذت‌های حلال) با نظارت و مراقبت و دستورالعمل مردی کامل و راهبری دانا و توانا که دلیل راه باشد، انجام گیرد.
قطع این مرحله بی‌همراهی خضر مکن - ظلمات است بترس از اثر گمراهی و اگر کسی را نفس و شیطان غرور دهد، که با وجود قرآن و علم شریعت که جمله بیان خداست، سالک را چه احتیاج به دلیل است؟ جواب این است که شک نیست که این راه را جز با چراغ شریعت و هدایت قرآن نمی‌توان طی کرد (چنان‌که در امراض جسمی به طبیبی نیاز است) همچنین در امراض قلبی و بیماری‌های روحی تنها دسترسی به علم شریعت کافی نخواهد بود، بلکه باید تعیین داروهای معنوی با نظر طبیب متخصص باشد که فرمود: طبی دوار بطبه قد احمی مواسمه و احکم مراسمه.()۵)
براین اساس امام در مباحث اخلاقی خود دانشوران حوزه‌های علمیه را نیز به تعیین استاد اخلاق برای خویش دعوت می‌نمود و می‌فرمود:
(چگونه است که علم فقه و اصول استاد و مدرس لازم داشته باشد، ولی علوم معنوی و اخلاق نیاز به معلم نداشته باشد.()۶)
ایشان به سرگذشت موسی و خضر و آیه قرآن استناد جسته است که خداوند می‌فرماید: (قال له موسی هل اتبعک علی ان تعلمن مما علمت رشدا( )کهف، ۶۶)
امام با استفاده ازاین آیات،حدود بیست ادب از آداب تعلیم و تعلم را استفاده کرده و مورد استناد قرار داده است.(۷) و با استفاده از آیات مربوط به خدمت موسی در محضر شعیب نتیجه می‌گیرد که آن خدمت نیز در باطن امر درس‌آموزی از محضر پیامبری از پیامبران بوده است.(۸)
۳) باور به مقامات معنوی
امام یکی از موانع دستیابی به مراتب معنوی را انکار و ناباوری آن مقامات می‌داند، چرا که وقتی انسان منکر امری بود،در راه دستیابی به آن تلاش نمی‌کند. از این‌رو به نظر ایشان بدترین آفت اصلاح نفس و خودسازی، بی‌اعتمادی و بی‌اعتنایی به مراتب کمال است.
(بدترین خارهای طریق کمال و وصول به مقامات معنویه که از شاهکارهای بزرگ شیطان قطاع الطریق است، انکار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است که این انکار و جحود، سرمایه تمام ضلالات و جهالات است و سبب وقوف و خمود است و روح شوق را که براق وصول به کمالات است می‌میراند و آتش عشق را که رفرف معراج روحانی است کمالی است خاموش می‌کند، پس انسان را از طلب باز می‌دارد(.)۹)
مراحل راهبردی از منظر امام
امام خمینی(ره) برای تهذیب و تزکیه نفس و سیر و سلوک اخلاق، مراحلی را بر می‌شمارد که با منازل سیر و سلوک و مراتب خودسازی که اهل اخلاق شمرده‌اند، اندکی تفاوت دارد. اصحاب اخلاق و عرفان چهار منزل، هفت منزل، چهل میدان تا صد مرحله بیش و کم شمرده‌‌اند اما امام مراحل (مجاهده با نفس) را چهار مرتبه دانسته است:
۱) تفکر
(بدان که اول شرط مجاهد با نفس و حرکت به جانب حق‌تعالی) تفکر است و تفکر در این مقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روز مقداری و لوکم هم باشد فکر کند در اینکه آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده و بدن سالم و قوای صحیحه که هر یک دارای منافعی است که عقل هرکس را حیران می‌کند به او عنایت کرده و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده و کتاب‌ها نازل کرده و راهنمایی‌ها نموده ودعوت‌ها کرده آیا وظیفه ما با این مالک الملوک چیست؟(۱۰)
امام در تاکید بر ضرورت تفکردر هدف آفرینش و فرجام هستی می‌فرماید:
(امید است این تفکر که به قصد مجاهده با شیطان و نفس اماره است راه دیگری برای تو بنمایاند و موفق شوی به منزل دیگر از مجاهده( .)۱۱)
(بدان که از برای تفکر فضیلت بسیار است و تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است و مقدمه لازمه حتمیه سلوک انسانیت است و در قرآن شریف و احادیث کریمه تعظیم بلیغ و تمجید کامل از آن گردیده( )۱۲)
امام خمینی(ره) برای تفکر، درجات و مراتبی قائل است که هر مرتبه نتایجی دارد مانند تفکر در حق و اسما و صفات و کمالات او، یا تفکر در لطایف صنعت و اتقان نظام آفرینش و دقایق خلقت و اسرار هستی،‌افلاک، نظم سیارات و اسرار آفرینش خود انسان که پس از این جای تردید و غفلت نمی‌ماند:
(آیا پس از این تفکر، عقل شما محتاج به مطلب دیگری است برای آنکه اذعان کند به آنکه یک موجود عالم قادر حکیمی که هیچ چیزش شبیه موجودات دیگر نیست، این موجودات را با این همه حکمت و نظام و ترتیب متقن ایجاد فرموده:‌(فی الله شک فاطر السموات و الارض) “ابراهیم، ۱۲”
تفکردر احوال نفس است که از آن نتایج بسیار و معارف بی‌شمار حاصل شود.(۱۳)
۲) عزم
درمسیر مجاهده با نفس دومین منزل (عزم) است که عبارت است از:
(بناگذاری و تصمیم بر ترک معاصی و فعل واجبات و جبران آنچه از او فوت شده در ایام حیات و بالاخره عزم بر اینکه ظاهر و صورت خود را انسان عقلی و شرعی نماید( .)۱۴)
امام خمینی به نقل از مشایخ خود درباره اهمیت عزم می‌نویسد:
(عزم، جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان است و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم اوست.( )۱۵)
و در جای دیگر می‌نویسد:
(عزم و اراده قویه در آن‌عالم خیلی لازم است و کارکن است. میزان یکی از مراتب اهل بهشت که از بهترین بهشت‌هاست، اراده و عزم است که انسان تا دارای اراده نافذ و عزم قوی نباشد دارای آن بهشت و مقام عالی نشود.()۱۶)
این قدرت و نفوذ اراده برای سیر و سلوک و مجاهده با نفس بسیار لازم و کارساز است، زیرا آن که اراده‌اش خمود و عزمش مرده است، نخستین گام سیر را نمی‌تواند بردارد و همواره در معرض سقوط است و بازیچه هوس‌هاست. برای ترک محرمات، انجام واجبات و التزام به آداب شریعت نفسی می‌خواهد که صاحب عزمی مقتدر و اراده‌ای مصمم باشد.
(ای عزیز، بکوش تا صاحب عزم و دارای اراده شوی که خدای نخواسته اگر بی‌عزم از این دنیا هجرت کنی، انسان صوری بی‌مغزی هستی که در آن‌عالم به صورت انسان محشور نشوی، زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است و جرات بر معاصی کم کم انسان را بی‌عزم کند و این جوهر شریف را از انسان می‌رباید.()۱۷)
امام دومین منزل تهذیب را مستند به این آیه قرآن می‌داند که خداوند به پیامبر فرموده است: (فاذا عزمت متوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین) “آل عمران، ۱۵۹”
۳) مشارطه، مراقبه و محاسبه
امام پس از تفکر و عزم برای جهاد با نفس و خودسازی، مشارطه و مراقبه و محاسبه را ضروری دانسته است:
(مشارطه آن است که در اول روز مثلا با خود شرط کنید که امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارک و تعالی رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد پس از این مشارطه وارد (مراقبه) شوی و آن چنان است که در تمام شرط، متوجه عمل به آن‌باشی و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن وگر خدای نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرموده خداست، بدان که این از شیطان و جنود اوست که می‌خواهند تو را از شرطی که کرده‌ای بازدارند.
به همین حال باش تا شب که موقع محاسبه است و آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشی در این شرطی که با خدای خود کردی که آیا به جا آورد و با ولی نعمت خود در این معامله جزیی خیانت نکردی.()۱۷)
(اگر مثلا حساب ما درست بود و خود ما قیام به محاسبه خود کرده، وحشت از حساب نداشتیم زیرا که آنجا حساب عادلانه و محاسب عادل است پس ترس ما از حساب از بدحسابی خود ماست.( )۱۸)
۴) تذکر پیوسته
از امور دیگری که انسان را در مجاهده با نفس و شیطان بسیار کمک می‌کند و انسان سالک باید از آن بهره فراوان ببرد (تذکر) است و به فرموده امام (یاد خدای تعالی و نعمت‌هایی که به انسان مرحمت فرموده.( )۱۹)
(بدان که تذکر از نتایج تفکر است، و لهذا منزل تفکر را مقدم دانسته‌اند از منزل تذکر. جناب خواجه عبدالله فرماید: (تذکر فوق تفکر است، زیرا که این طلب محبوب است و آن حصول مطلوب) تا انسان در راه طلب و دنبال جستجوست از مطلوب محجوب است.()۲۰)
در دیدگاه امام خمینی(ره) یاد تمام و کمال الهی راه لقای خدا و عامل تقرب به درگاه خداوند متعال است. امام با استفاده دقیق و لطیفی از قرآن این برداشت عرفانی و اخلاقی را یادآور می‌شود.
(بدان ای عزیز که تذکر تام از حضرت حق و توجه مطلق به باطن قلب به آن ذات مقدس موجب گشوده شدن چشم باطن قلب شود که به آن لقای الله که قره العین اولیاست حاصل گردد.()۲۱)
(والدین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا) “عنکبوت، ۶۹”
کسانی که در راه ما بکوشند، به راههای خویش هدایتشان می‌کنیم.
غفلت از یاد حق تعالی واشتغال به لهو و لعب و هوس‌های نفسانی و خواسته‌های دنیوی سخت‌ترین آفت و جدی‌ترین مانع در راه رستگاری است. این عامل به طور کلی انسان را از حقیقت باز می‌دارد:(اگر نفوس، یکسره متوجه دنیا و تعمیرآن باشند و منصرف از حق باشند، گرچه اعتقاد به مبدا و معاد هم داشته باشند، منکوس هستند و میزان در انتکاس قلوب، غفلت از حق و توجه به دنیا و تعمیر آن است.( )۲۲)
علی محمد تودشکی محقق ومدرس دانشگاه
پی‌نوشتها در دفتر روزنامه موجود می باشد
منبع : روزنامه رسالت