چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


مدیریت آب دولتی محلی یا مشارکتی؟


مدیریت آب دولتی محلی یا مشارکتی؟
آب همواره به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مورد توجه‌ترین مواد حیاتی بر روی کره خاک بوده و هست. از این‌رو هم‌زمان با تشکیل اولین جوامع شهری افراد و نهادهائی به‌عنوان مسئول کنترل تقسیم و نظارت بر مصرف آب برگزیده می‌شده‌اند.
پس از گذر از مدیریت آب از سوی مردم در جایگاه مصرف‌کننده و بزرگ‌شدن جوامع و تشکیل شهرها و تولد حکومت‌ها دیرزمانی مدیریت آب برعهده نماینده حاکمیت در جایگاه تولیدکننده قرار گرفت.
اما با افزایش جمعیت و تشکیل ابرشهرها و اهمیت یافتن آب خصوصاً در بخش صنعت و کشاورزی برای تأمین غذای جمعیت رو به ازدیاد جهان، کارشناسان و متخصصان صاحب‌نظر در مبحث آب به این نتیجه رسیدند که مدیریت موفق آب توسط یک بخش یعنی حاکمیت یا مصرف‌کنندگان به سادگی امکان‌پذیر نیست. بر این اساس شیوه جدیدی از مدیریت آب شکل گرفت که در آن آب از مرحله تولید تا زمان مصرف به‌صورت مشارکت و همکاری دولت‌ها و آب‌بران و مصرف‌کنندگان آب در هر مرحله عهده‌دار بخشی از وظیفه مدیریت آب هستند.
به این ترتیب، واژه مدیریت مشارکتی آبیاری یا (PIM (Participatory Irrigation management که مشتمل بر مشارکت آب‌بران در تمامی سطوح مدیریت و مصرف سامانه‌های آبیاری است شکل گرفت.
در واقع در این نوع مدیریت که به اذعان بسیاری از صاحب‌نظران بر مدیریت دولتی آب ارجحیت دارد، امکان مشارکت در سطوخ مختلف سامانه‌های آبیاری با درجات مختلف مسئولیت ممکن می‌شود و شعار اصلی PIM نیز چنین تعریف شده است که تشکل‌های آب‌بران می‌توانند مناسب‌ترین و توانمندترین نقش مدیریت را برای آبیاری اراضی خود ایفاد کنند. PIM دارای دو صفت برجسته در علم مدیریت یعنی دامنه فراگیر و گسترده و انعطاف‌پذیری بالا است که از آن می‌توان برای تعریف و توصیف انواع مختلف مدیریت در رده‌های گوناگون تعبیر کرد.
مدیریت مشارکتی آب آن‌چنان که از نامش بر می‌آید دارای دو بعد مفهومی و اجرائی مدیریت و مشارکت است که هر کدام دارای ملزومات، ابزار، توانائی‌ها و نتایج جداگانه‌ای است که تلفیق این دو مفهوم موجب رسیدن به بازده و رهیافت چشمگیر و موفقی خواهد بود. مدیریت آنچنان که در فرهنگ ملل تعریف شده تا قبل از گذر از عصر صنعت به‌عنوان ابزاری در دست حاکمیت قرار داشت در این دوران تعاریفی که برای مدیریت وجود داشت مشمول بر مدیریت مطلق دولت به‌گونه‌ای که تمامی اجزاء شبکه در اختیار و کنترل دولت بوده و کشاورزان هیچ نقشی در تصمیم‌گیری‌های مدیریتی نداشتند که همچنان این نوع مدیریت در کشورهای کمتر توسعه‌یافته و بعضاً کشورهای در حال توسعه به‌چشم می‌خورد.
البته در کنار این مدیریت انحصاری، نوع دومی از مدیریت نیز تعریف شده که در آن دولت از طریق مدیران و سازمان‌های وابسته بر شبکه اعمال حاکمیت می‌کند و سهم کشاورزان بسیار ناچیز است. این نوع مدیریت در بسیاری از سامانه‌های بزرگ آبیاری به‌چشم می‌خورد. در نوع سومی از مدیریت آب که در عصر صنعت و تکنولوژی وجود داشته که میراث قرن‌های پیشین است، مدیریت محلی آب در اختیار آب‌بران و کشاورزان است که در آن دولت و حتی نمایندگان محلی آن دخالتی ندارند که این نوع از مدیریت آب میراث سال‌های دور آن زمانی است که محدودیت ارتباطات و محلی بودن حاکمیت‌ها این نوع مدیریت را می‌پسندید.
اما ورود به عصر فن‌آوری موجب شد تا دولت‌ها از انحصارطلبی اقتصادی و اجتماعی دست برداشته و بیشتر مشغول سیاست‌بازی‌های خود شدند و اختیار فعالیت‌های اقتصادی را به منتفعان بخش‌های مختلف واگذار کنند و بسته به نوع حکومت و توانمندی بخش خصوصی آن کشور دولت یا سازمان‌های وابسته نقش تسهیل‌گر و ناظر صرف تا درجات مختلف همکاری و مشارکت با آب‌بران را برای خود تعریف نماید. این نوع مدیریت نوین دستاورد عصر IT و مورد توجه کشورهای صنعتی و در حال توسعه است.
اما جزء دوم یعنی مشارکت نیز برای خود طبقات و سطوح مختلفی را تعریف کرده است، هر چند که در بسیاری موارد تنها مفهوم انتقال مدیریت از حاکمیت به مصرف‌کنندگان از آن برداشت می‌شود اما می‌توان برای آن حداقل پنج سطح مختلف تعریف کرد. اولین سطحی که در تعاریف مفهومی از کلمه مشارکت می‌توان برداشت کرد، علم مشارکت است که در آن کشاورزان هیچ مسئولیتی در تصمیمات مدیریت ندارند.
رده بعدی که در آن نیز کشاورزان همچنان نقشی در تصمیم‌گیری‌ها ندارند، اطلاع‌رسانی است که در آن کشاورزان حتماً از تصمیم‌گیری‌های مدیریت مطلع می‌شوند.
در رده بعدی که مشاوره نام گرفته است، کشاورزان قبل از اتخاذ تصمیم از سوی دولت مورد مشاوره قرار می‌گیرند. در طبقه بعدی که تصمیم‌گیری مشترک نامیده می‌شود، کشاورزان تا حدودی کنترل مستقیمی بر مدیریت دارند و در پیشرفته‌ترین نوع مشارکت کشاورزان خودشان مدیر و تصمیم‌گیر هستند.
(طبقه‌بندی‌های فوق ترجیحاً به‌صورت outline و شماره‌دار ذکر شوند تا قابل استفاده باشد)
در مبحث استفاده آب در کشاورزی باید دو بعد مدیریت و مشارکت به‌طور کامل مورد توجه قرار گیرد و کشاورزان به منظور انتقال پایدار مدیریت آب از دولت به آب‌بران باید دو بعد مدیریت و مشارکت به‌طور کامل مورد توجه قرار گیرد و کشاورزان به منظور انتقال پایدار مدیریت آب از دولت به آب‌بران باید حضور پررنگ داشته باشند. دولت در انتقال مدیریت آب به آب‌بران باید صداقت کامل نشان داده تا اعتماد کشاورزان جلب شود و با حس مسئولیت و انتفاع از مشارکت در مدیریت آب فعالانه حضور پیدا کنند و در این مورد باید تأکید کرد که مدیریت مشارکتی آب نیازمند توجه به هر دو بعد و توازن در رشد آنها است.
اما در تفویض اختیارات مدیریت آب به تشکل‌های کشاورزان از سوی دولت نمی‌توان از یک الگوی واحد استفاده کرد چرا که هر کدام از تشکل‌های آب‌بران دارای توان، ظرفیت و اختیارات مختص خود می‌باشند که طی فرآیند آموزش و تجربه می‌توان آن را تقویت کرد.
از این‌رو صاحب‌نظران وظایفی را که می‌توان به تشکل‌های آب‌بران اعطاء کرد را به چند قسمت و مرحله تقسیم کرده‌اند:
▪ توزیع آب
▪ بهره‌برداری و نگهداری
▪ جمع‌آوری حقابه‌ها
▪ مدیریت بخش یا کل شبکه آبیاری و زهکشی
▪ برپائی دوره‌های آموزشی و اشاعه برای کشاورزان
▪ انتخاب میراب‌ها
▪ تعمیر و مرمت شبکه
▪ داوری و حل اختلاف بین کشاورزان
▪ هماهنگی در فعالیت‌های کشاورزان
منبع : ماهنامه مهرآب