یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

گورباچف، اوباما و دست غیبی


گورباچف، اوباما و دست غیبی
هنگامی که آقای گورباچف در روسیه به قدرت رسید کسی باور نمی‌کرد که تحول عظیمی‌ در راه هست. یادم هست که امام(ره) تصمیم گرفتند برای ایشان نامه‌ای بنویسند، عده‌ای از مسئولان کشور ابهام داشتند. تحلیل برخی از افراد این بود که گورباچف از دل نظام کمونیستی بیرون آمده و از کمونیست‌های با سابقه است. ظاهراً امام(ره) پس از مشورت با مسئولان و حتی اصلاح برخی از عبارات و جملات، نامه را برای گورباچف فرستادند. حوادث بعدی نشان داد حضرت امام خمینی (ره) تشخیص به موقع و درستی داده بودند، و دولت و ملت ایران از این تشخیص بهره های فراوانی بردند.
آیا آقای اوباما هم پدیده‌ای از این نوع است؟
● باراک حسین اوباما
هنگامی که آقای بوش به افغانستان و سپس عراق حمله کرد و صحبت از جنگ‌های صلیبی جدید در تحلیل‌ها و ادبیات سیاسی رایج گشت و حتی نخست‌وزیر ایتالیا مسلمانان را گروهی وحشی و بی‌تمدن خواند، هیچ‌کس فکر نمی‌کرد که شش سال بعد یک فردی سیاهپوست از درون یک خانواده مسلمان، رهبری آمریکا را برعهده خواهد گرفت. اگرچه دین آقای اوباما در پرده‌ای از ابهام هست و معروف شده که ایشان مسلمان نیست، ولی مسأله این است که ایشان از درون یک خانواده اسلامی بیرون آمده و عمویش مؤذن یکی از مساجد آفریقاست و اغلب فامیل‌هایش مسلمانند. تا همین‌جا یک پیروزی بزرگ برای مسلمانان پدید آمده است. چه آقای اوباما مسیحی باشد، یا حتی بی‌دین، به‌هرحال یک فردی به نام حسین رهبری آمریکا را بر عهده گرفته است؛ آمریکایی که قصد داشت تمامی جهان اسلام را تسخیر کند و تا نیمه راه هم رفته بود.
● طرح عملیاتی بوش
بوش پس از اشغال افغانستان با شعار مبارزه با تروریسم و اشغال عراق با شعار تحقق دموکراسی و مبارزه با سلاح‌های کشتار جمعی با فشار به ارتش اسرائیل قصد اشغال لبنان را در پیش گرفت و یک دولت یاغی را در بیروت آماده کرده بود که به محض موفقیت اسرائیل، حزب‌الله را خلع سلاح کنند و سپس نیروهای آمریکا وارد لبنان شوند و اسرائیل را بیرون کنند و لبنان هم با شعار آزادی به تسخیر آمریکا درآید، آنگاه موج بعدی حملات آمریکا به سوریه و ایران شروع شود. سوریه بین عراق و لبنان اشغال شده فشرده می‌شد و احتمالاً از داخل سوریه هم کارهایی می‌کردند و سوریه را می‌گرفتند سپس با حملات هوایی علیه ایران و محاصره دریایی و هوایی ایران پیش می‌رفتند و سرانجام تغییر رژیم در ایران و یا تسلیم کردن ایران را به پایان می‌بردند. با این کار آمریکا سواحل دریای مدیترانه را به مرزهای چین وصل می‌کرد و هژمونی آمریکا در سطح جهان به عنوان ابرقدرت مسلط حاکم می‌شد و ساختار سازمان ملل و شورای امنیت را به نفع خود تغییر می‌دادند. ولی آقای بوش در میانه راه بازماند، سیاست خارجی منطقی ایران و مقاومت حزب‌الله در لبنان و عدم همراهیِ افکار عمومی مردم جهان و ملت آمریکا و دولت‌های روسیه و چین با آمریکا از عوامل اصلی شکست طرحِ آمریکا بودند، رهبری ایران با اصرار بر ایستادگی منطقی و جلوگیری از ماجراجویی و شعارهای تندی که بهانه حمله آمریکا به ایران را فراهم می‌کرد و رایزنی‌های دیپلماتیک ایران با سولانا و اروپایی‌ها نقش مهمی در متوقف کردن ماشین جنگی آمریکا داشت. هم ایستادگی و هم برخورد منطقی، هر دو در خنثی کردن امواج بعدی حملات آمریکایی‌ها به ایران مؤثر بود. آمریکا طی سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ چند بار تمامی امکانات نظامی و امنیتی را برای حمله به ایران آماده کرد ولی در آستانه حمله منصرف شد. البته نقش آمادگی در نیروهای مسلح ایران برای دفاع از ایران نیز بسیار مهم بوده است. در جای مناسبی بیشتر این فرضیه را تحلیل خواهم کرد.
در زیر نقشه کشورهایی که قرار بوده در طرح عملیاتی بوش اشغال شوند و یا تغییر رژیم داده شوند، با رنگ زرد مشخص شده‌اند
● آینده اوباما
به‌هرحال پدیده آقای اوباما از دو حال خارج نیست. یا اینکه ایشان در اثر یک برنامه کاملاً حساب‌شده‌ای از درون نظام سیاسی، استعماری آمریکا برای بازسازی چهره آمریکا بیرون آمده است و یا آنکه اوباما هم یک پدیده‌ای از نوع گورباچف و اصلاحات اساسی در نظام اقتصادی و سیاسی آمریکاست و یا آنکه در اثر دست غیبی است. نباید هیچ کدام از فرضیه‌ها را رد و یا صددرصد قبول کرد، باید منتظر علائم بیشتری بمانیم تا ببینیم چه اتفاقی می‌افتد. البته من نظراتی در این رابطه دارم ولی فعلاً زود است که آنها را طرح کنم. آینده هر چه که باشد و هر کدام از این سناریوها که درست باشد و یا نباشد؛
الف ) اینکه یک سیاهپوستی از میان یک خانواده مسلمان، رهبری آمریکا را برعهده گرفته است، برای جهان اسلام یک پیروزی است
ب ) منفی‌گویی علیه این اتفاق و اوباما ممکن است یک کار شتابزده‌ای باشد که همراه با خسارت برای کشورمان باشد.
اخبار زیر حاکی است که اوباما متفاوت با گذشته است:
۱) خانم لیونی اعلان کرده است که: دولت اوباما برای ما تهدید نیست.
۲) چنی معاون اول بوش گفته است که: من نگران سیاست‌های رئیس‌جمهوری باراک اوباما هستم.
۳) آقای اوباما در سخنرانیهای خود تا کنون مسائل زیر را اعلان کرده است:
ـ معذر‌ت‌خواهی از مسلمانان.
ـ راه‌حل فلسطین جنگ و خون‌ریزی نیست.
۴) آمادگی گفت‌وگوی بدون پیش‌شرط با ایران و مسکوت گذاشتن ایران در لیست دشمنان آمریکا.
● نتیجه:
اتفاق مهمی در آمریکا روی داده است، مشارکت فعال و هدفمند ایران در این حادثه نیازمند استراتژی و برنامه‌ای کاملاً حساب‌ شده است و از هر نوع برخورد احساسی باید جلوگیری کرد.
حال این پرسش‌ها مطرح است که آیا بر فرض آن‌که آقای اوباما واقعاً قصد اصلاحات داشته باشد:
۱) دارای تئوری و برنامه برای اصلاحات هست؟
۲) آیا توانایی تحقق تئوری و برنامه خود را دارد؟
دکتر محسن رضایی
منبع : سایت تابناک