جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عشق در عرفان ایرانی


عشق در عرفان ایرانی
در فرهنگ عرفانی ایرانی كه ریشه در تحولات بعد از ظهور اسلام در ایران دارد اسطوره آفرینش معادل سائقه عشق و یگانگی است و پیوندی میان آفرینش، روح و عشق را به نمایش می گذارد. عشق به تعبیر این عرفا سراسر هستی را دربرگرفته و قوام هستی بر دو سویه بودن عشق میان آفریدگان و آفریدگار متكی است. بدین ترتیب است كه در عرفان ایرانی، عشق هم دارای ابعاد انتولوژیك (هستی شناختی) و هم دارای معنایی اپیستمولوژیك (معرفت شناختی) است و سرانجام دارای معنایی ارزش شناختی نیز هست.
در نظر عرفا اگرچه عشق، صفت ذات حق است اما سایه این عشق به عالم خلق نیز تسری می یابد و ما پرتوی از آن را در عالم خلق ملاحظه می كنیم. به باور عرفا و در اسطوره شناسی عرفانی، عشق، صفت روح است و بدین ترتیب می توان از تاثیر اسطوره یونانی (eros) و در اسطوره عرفانی سخن گفت. اگر عشق صفت روح قلمداد شود، می توان نتیجه گرفت كه عشق و روح در یك دم آفریده شده اند و عشق بدان جهت ویژگی روح است كه در اصل صف ذات یا صفت حق بوده است. از این رو است كه عارف می گوید: «پنداشتم كه من او را دوست می دارم، چون نگه كردم، دوستی او مرا سابق بود.
بنابراین مرغ روح كه در سوای وصل به مبداء خویش در سوز و گداز عشق می سوزد تنها با بال و پر عشق است كه می تواند به جست وجوی معشوق به پرواز درآید.» مولانا جلال الدین نیز در مثنوی معنوی همین بن مایه را در قصه «نی» بیان كرده است و اسطوره آفرینش را با به كارگیری تمثیل «نردبان تكامل» تبیین كرده است. او مراتب وجود را از ماده تا والاترین درجه تجرد، سیری تكاملی در پرتو عشق می داند و معتقد است كه سیر از هر مرحله، مستلزم نوعی مرگ و جدایی از عالم پیشین و تولد دوباره در عالم والاتر است.
او نیز به این ترتیب همبستگی میان عشق و روح را در نگاه خود به نمایش می گذارد. در ادب و اسطوره ایرانی، روح همچون آینه ای است كه صفات عشق در آن می تابد. به دیگر سخن از درخت روح میوه عشق پدید می آید و شور و جذبه عشق نیز میوه درخت جان است: «عشق آسمان است و روح، زمین است. عشق فاعل است و روح قابل و بدین ترتیب میان ایشان ارتباطی معنوی برقرار است.» مطابق نگاهی اساطیری در عرفان ایرانی: «خداوند روح ها را گرد و به صورت كره ای آفرید و آنها را دو نیمه كرد و هر نیمه را در تنی نهاد. پس گاه تنی با تنی برخورد كند كه نیمه دیگر روح او در آن است. آنگاه از این مناسبت قدیمه، عشق پدید آید و مردم برحسب نازك طبعی كه داشته باشند از این بابت تفاوت دارند.» این اسطوره كه از پیوند عشق و روح سخن می گوید، همواره مورد توجه اهل نظر بوده است و اصطلاحاً به «مناسبت قدیمه» معروف گردیده است.فرهنگ عرفان ایران خاستگاه عشق را در ذات الوهیت می داند. به اعتقاد عرفا، عشق قدیم است و بر عالم و آدم سابق. در حقیقت بعضی بر این باورند كه حكمت آفرینش آدم در آن است كه «حق» می خواسته ظهور خود را مشاهده كند و از این رو آدمی را آینه جمال خویش ساخته است.
منبع : روزنامه شرق