جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

این درد پنهان است


این درد پنهان است
واقعیت این است كه در هزاره سوم آنچه سلامت مردم را تهدید می كند بیش از آن كه بیماری های جسمی باشد، مشكلات روحی - روانی است. به طوری كه دكتر نوربالا، رئیس جمعیت هلال احمر و استاد روانپزشكی دانشگاه علوم پزشكی تهران می گوید: از هر چهار خانواده ایرانی یك خانواده بیمار روانی دارد و نزدیك به ۲۰۰ نوع اختلال روانی شناسایی شده است. یكی از مشكلات بیماران روانی دیدگاه های غیرعلمی در مورد آنان است. اگر شخصی انواع داروهای فشار خون و ناراحتی قلبی را مصرف كند هیچ مهم نیست، انگی بر او زده نمی شود ولی اگر چند قرص اعصاب مصرف كند او را روانی و غیرقابل معالجه می شناسند و این وضعیت یك بار ارزشی منفی را به بیماران روانی تحمیل می كند. این نگرش ها را باید رسانه های گروهی اصلاح كنند.
ملاك تعیین رفتار طبیعی فقط این نیست كه اجتماع آن را نپذیرد، بلكه رفتار طبیعی رفتاری است كه رفاه فرد و سرانجام رفاه جامعه را تأمین نماید. رفتار ناسازگارانه رفتاری است كه با حداقل رشد و كنش مناسب فرد در تضاد باشد بنابراین طبق این ملاك رفتار نابهنجار فقط شامل اختلالات روانی نیست بلكه ناسازگاری هایی را شامل می شود كه موجب آسیب رساندن به رفاه شخص و اجتماع می گردد. بسیاری از مردم همچنان كه ذكر آن رفت دارای رفتارهای ناسالم (نابهنجار) هستند. اما وقتی به آنان گفته می شود به روانپزشك مراجعه كنید نمی پذیرند. به راستی چگونه باید به این افراد قبولاند كه دچار بیماری روانی هستند و یا خود افراد از كجا بفهمند كه روانی هستند. در این مورد دكتر نوربالا معتقد است : انسان به طور كلی دارای چهار بُعد است. یك بُعد جسمی است كه در برگیرنده هر چیزی كه مربوط به بیولوژی آدمی است، می باشد. دوم بُعد روانی كه در برگیرنده آن چیزی است كه شخصیت و هویت آدم را تشكیل می دهد و شامل گفتار، رفتار، خلق و خو، تفكر، عواطف و هیجانات است. بُعد سوم بُعد اجتماعی است یعنی آن چیزی كه در خانواده ،محیط زندگی در اجتماع تأثیر و تعامل دو طرفه دارد. بُعدمعنوی هم آن چیزی است كه ارتباط بین فرد است با خدا.
سازمان بهداشت جهانی نیز در تعریف بُعد سلامت روان تعاریف زیادی ارائه داده است كه بهترین و مهمترین آن این است كه می گوید: «بهداشت روان عبارت است از: حالتی از آسایش ذهنی كه فرد توانایی های خودش را بتواند خوب ارزیابی كند و در حد واقعی هم ارزیابی كند و قادر باشد با استرس های معمولی زندگی كنار بیاید و بتواند از نظر شغلی، فردی مفید و سازنده باشد و برای اجتماعش نقش ایفا كند و با دیگران مشاركت و همراهی داشته باشد» این چند مقوله به عنوان شاخص های دربرگیرنده سلامت روان از طرف سازمان بهداشت جهانی اعلام شده است.
انواع اختلالات روانی
فشارهای روانی در نهایت منجر به اختلالات روانی می شود. چون معمولاً فشارهای روانی شخص را مجبور می كنند كه مصراً به عمل خود سرعت ببخشد یا رفتار جهت یافته خود را به سوی هدف معینی تغییر دهد. گاهی اوقات این فشارها به طور جدی تدابیر سازشی فرد را مختل می سازد و موجب فشار روانی مزمن (اختلالات روانی) می شوند كه اگر شدت یابند منتهی به اضمحلال رفتار منظم فرد می گردد.
معمولاً كسانی دچار فشار روانی می شوند كه از چند جهت تحت فشار قرار می گیرند؛ مثلاً یك دانشجو به خاطر كسب نمره خوب، خواست خانواده برای انتخاب رشته مورد نظرشان، پذیرفته شدن در امتحان لیسانس و نهایتاً برای آن كه ثابت كند توانایی انجام این كار را دارد، كودكانی كه از طرف والدین بسیار تحت فشار قرار می گیرند به طوری كه حتی برای انتخاب لباس مورد نظر نیز به او فرصت داده نمی شود. این فشارها در شرایط مختلف استرس زا هستند ولی در بسیاری مواقع استرس نزد اشخاص ۱) تحمیل شده، ۲) تعیین شده، ۳) انتخاب شده و ۴) طرح شده است. ۱) مثل سربازانی كه مجبور به تحمل انضباط و استرس ناشی از آن هستند. ۲) ستاره شناسانی كه ماه ها و ساعت ها باید منتظر رصد كردن ستارگان و اقمار باشند كه در معرض استرس تعیین شده قرار می گیرند. ۳) مثل شغل بعضی از اشخاص ۴) استرس در شرایط آزمایشگاهی. با تمام این تفاصیل اگر استرس، خارج از سطح تحمل باشد سلامت موجود زنده را به مخاطره می اندازد. فشارهای روانی نیز ناشی از عواملی است كه بعضاً از ویژگی های متفاوتی برخوردار است.
۱) بعضی از موقعیت های فشار آفرین از قبیل مصاحبه استخدامی یا گذراندن امتحان دوام كمی دارند.
۲) شدت ناراحتی با فشار روانی رابطه دارد.
۳) با پیش بینی وقوع یك حادثه فشار روانی كمتر احساس می شود.
۴) در رویارویی بسیاری از حوادث كنترل ضربه ها و آثار ناشی از آن مقدور نیست كه موجب فشار روانی شدید می شوند مثل زلزله، سیل و ...
۵) كاهش اعتماد به نفس فشار روانی را افزایش می دهد.
۶) ظهور ناگهانی یك موقعیت.
●اضطراب
مهمترین عاملی كه بر اساس نظریه تحلیل روانی علت تمام بیماری های روانی محسوب می شود، اضطراب است. مفهوم اضطراب در مكتب تحلیل روانی نقش برجسته ای دارد. فروید اضطراب را «درد روانی» نامیده است، یعنی به همان صورت كه اگر بدن دچار زخم، التهاب و بیماری گردد اولین نشانه آن به صورت تب ظاهر می شود، اگر فرد از نظر روانی دچار مسأله و مشكل شود اولین نشانه آن به صورت اضطراب جلوه گر می شود.
روانشناسان اضطراب را به سه نوع تقسیم كرده اند:
۱) اضطراب واقعی، هنگامی تجربه می شود كه شخص با خطرات و تهدیدهای بیرونی مواجه باشد.
۲) اضطراب نوروتیك، ظهور رفتارهای نابهنجار.
۳) اضطراب اخلاقی، احساس گناه كردن یا انجام عملی بر خلاف وجدان یا تصمیم به انجام عمل ضداخلاقی.
منبع اضطراب هر چه باشد تجربه ای بسیار دردناك است.
فروید معتقد است، اضطراب بهایی است كه بشر كنونی برای تمدن می پردازد. به نظر می رسد كه در این عصر به اصطلاح متمدن، مشكلات انسان همواره روبه تزاید بوده است. بسیار می شنویم كه افراد از فشارهای ناشی از مشكلات اقتصادی می گویند: اعصابم خراب است، مضطربم، تشویش دارم، دچار استرس می شوم. جزر و مدهای اقتصادی و تغییرات تكنولوژی تأثیرات خود را به صورت بیكاری، از دست دادن موقعیت های شغلی، فقر و تنگدستی برای میلیون ها تن از افراد بشر نمایان ساخته و انفجار جمعیت، مسائل و تنش های اجتماعی خاصی را به همراه داشته است. فقر فرساینده و تبعیض در كنار درآمدهای سرشار فشارهای روانی و اجتماعی بشر را افزایش داده است. آلودگی هوا و آلودگی صوتی، محیط زندگی و اجتماعی به طرزی خطرناك موجبات اضمحلال، فساد و فرسودگی بشر را فراهم ساخته، امنیت روانی آنان را به مخاطره انداخته است.
جامعه شهری با تحرك زیاد و نامشخص خود، نبود روابط خانوادگی نزدیك و وسیع، فشار روانی فزاینده ای را بر افراد تحمیل نموده است. ازدواج های ناموفق و ناخشنودكننده، از هم گسیختگی خانوادگی، طلاق ها، هیجانی كه بر والدین و كودكان باقی می گذارند، ناراحتی های بشر كنونی را افزایش داده اند. توجه به معنویات جای خود را به رقابت های افراطی و جلوه های خیره كننده زندگی صنعتی بخشیده و اضطراب بشر كنونی را عمیق تر ساخته است.
در همین زمینه آدلی برخلاف فروید عقیده دارد كه اضطراب بهایی است كه بشر كنونی برای بی تمدنی می پردازد.●چگونگی اختلالات روانی
روانپزشكان می گویند: با وجود این كه شناخت اختلالات روانی خیلی كار سختی نیست در عین حال یك كار تخصصی است، ولی به طور كلی هر نوع تغییر در رفتار فرد و حالت هایی از جنبه های روانی كه با فرد معمولی متفاوت بوده و برای خود و دیگران ایجاد ناراحتی كند و اختلال و اشكال در كاركرد داشته باشد اختلال در روان او را بیان می كند كه اگر مداوم و مدت دار باشد فرد را روانی قلمداد می كند.
دكتر نوربالا درباره اختلال و اشكال كاركرد افراد معتقد است: اگر شخصی به نحوی از انحا نتواند مسائل زندگی شخصی را انجام دهد، در مسائل خانوادگی اختلالی در روابط بین خود اطرافیان (همسر، فرزند، والدین و ...) ایجاد كند، سر كار مرتب نرود(تأخیر در ورود، تعجیل در خروج) داشته باشد، سختگیری های بی مورد در روابط اجتماعی، خانوادگی و شغلی داشته باشد، در روزهای هفته (تعطیل و غیرتعطیل) رفتارهای متفاوت داشته باشد و مهمتر این كه تنظیم امور مالی نداشته باشد (ولخرجی بیش از حد، خسیسی بیش از حد) و خریدهای بیمارگونه غیرضروری و یا عدم خرید حتی ضروری انجام دهد، مواردی هستند كه دكتر نوربالا به عنوان اختلال كار كرد عنوان می كند.در بعضی مواقع افراد تیزبین به خوبی متوجه این اختلالات در افراد می شوند و علی القاعده شناخت این اختلالات یك كار تخصصی است كه باید متخصص تشخیص بدهد.
خانم صالحی می گوید: به محض این كه همسرم وارد خانه می شود با عصبانیت در و تخته را به هم می كوبد و با پرخاشگری اجازه هیچ گونه صحبتی را به من نمی دهد كه بتوانم از بار عصبانیت او بكاهم و وقتی می گویم كه بهتر است به روانپزشك مراجعه كند عصبانی می شود و می گوید: من خودم صد تا روانپزشك را درس می دهم، صد تا دكتر زیردستم كار می كند و همین طور ادامه می دهد، نمی دانم چگونه به او بفهمانم روانی است و خود او از كجا بفهمد كه روانی است.
طبق تعاریف دكتر نوربالا مطمئناً در یكی از محورهای كاركرد این گونه افراد اختلال ایجاد شده است كه روابط خانوادگی آنها دچار خلل شده، چنین افرادی حتماً و حتماً باید به روانپزشك مراجعه كنند و مورد بررسی قرار گیرند.
در حالی كه بسیاری از مردم با وجود پی بردن به ناراحتی خود خجالت می كشند كه به روانپزشك مراجعه كنند چون در كشور ما حضور در مطب یك روانپزشك مساوی است با تغییر نگرش نسبت به شخص. به تعریفی دیگر نگرشی ضدارزشی و فرد برچسب خورده و با انگ روانی بودن از چندین جهت ضربه می خورد.
●خدمات بیمه ای بیماران روانی
آقای مرشدزاده می گوید: خانم من دچار ناراحتی های روانی است كه به تشخیص پزشك معالجش به روانپزشك مراجعه نمودیم ولی متأسفانه بیمه به روان درمان و روانپزشكی خدمات نمی دهد مثل دندانپزشكی، در حالی كه هزینه های بیمار روانی مضاعف است و با وجود بیمار بودن همسرم سلامت روانی فرزندانم نیز در مخاطره است.از آنجایی كه خدمات روانپزشكی زیر پوشش بیمه نمی باشد و تعرفه های روانپزشكی نیز بسیار گران است شاید یكی از دلایل عدم مراجعه به روانپزشك نیز همین مسئله باشد.
خانم باقری در اثر شدت افسردگی اقدام به خودكشی نمود كه پس از نجات، مدتی می بایستی تحت درمان روانپزشك با مصرف دارو باشد. خانم باقری می گوید: برای چند دقیقه صحبت با روانپزشك تحت عنوان گفتار درمانی مجبورم پنج هزار تومان بدهم، هزینه داروهایم نیز بسیار زیاد است با این حقوق ناچیز چگونه مخارج بیماری خود را تأمین كنم؟
فتانه زارع یك بیمار روانی است، درد دل او هم شنیدنی است. فتانه می گوید: با وجود اینكه سابقه بیماری روانی بسیار طولانی است ولی هیچ گونه كار فرهنگی برای تغییر نگرش جامعه به فرد بیمار انجام نمی گیرد. اگر شخصی مدتی در بیمارستان ویژه روانی بستری شود حتی پس از بهبودی در خانواده و محیط كار با كوچك ترین حركت ناهنجار با عنوان اینكه «دیوانگی اش عود كرده» یا «از اولش جنی بود» و یا اتهامات دیگر طرد می شود. وقتی پس از زایمان دچار افسردگی شدم و مدتی در بیمارستان بستری بودم با مواجه شدن تفكرات غلط جامعه دیگر نتوانستم به اداره بروم چون نگرشها ضد ارزشی بود .همه جا می شنیدم كه «فلانی قاطی دارد.»
●از مراجعه به روانپزشك خجالت نكشیم
قبل از هر اقدامی در هزاره سوم كه عصر ارتباطات نیز نام گرفته تغییر نگرش به ناراحتیهای روانی ضروری است ،به گونه ای كه مراجعه به روانپزشك نیز همانند مراجعه به سایر پزشكان امری عادی تلقی شود.
راهكار دیگری كه سازمان بهداشت جهانی آن را مطرح می كند قرار گرفتن بخش روانپزشكی در داخل بیمارستان عمومی می باشد و به همین دلیل توصیه مؤكد شده كه بیمارستان مستقل روانی احداث نشود، ارائه خدمات درمان روانپزشكی نیز باید در كنار پلی كلینیك ها باشد همچنانكه افراد به درمانگاه غدد، درمانگاه خون و اطفال و داخلی مراجعه می كنند در كنار آن هم به درمانگاه روانپزشكی مراجعه شود. جدا نبودن بخش روانپزشكی از بعد انگ زنی بیمار روانی به طور شایان توجهی می كاهد.
چون مراجعه به بیمارستان امام خمینی یا بیمارستان شهید رجایی و دكتر بهشتی انگ و برچسب نخواهد داشت ولی مراجعه به بیمارستان روزبه، امین آباد و نواب صفوی و... كه ویژه بیماران روانی می باشد یك انگ و برچسب را به بیمار الصاق می كند.
دكتر حسین آزاد، معاون وزارت بهداشت معتقد است كه روانپزشكی شغل بسیار دشواری است، جان روانپزشكان بیشتر در خطر است و درآمد روانپزشك بسیار كمتر از پزشكان دیگر است نتیجه این است كه گرایش به روانپزشكی كمتر است و درآمد مالی یك جراح پوست و زیبایی و حتی تغذیه با درآمد روانپزشك قابل قیاس نیست و چون بیمه هم با روانپزشكان قرارداد كامل برای معالجه بیماران نمی بندد مجموعاً با طولانی بودن مدت مصرف دارو و بستری شدن بیمار روانی مشكلات عدیده ای برای این گروه بیماران به وجود می آید و این مهم به دست مسئولان وزارت بهداشت، تأمین اجتماعی، سازمان بهزیستی، سازمان بیمه خدمات درمانی، نظام پزشكی، انجمن علمی روانپزشكان، انجمن علمی روانشناسی و نمایندگان مجلس هفتم است كه دو جانبه عمل كنند و با زیر پوشش بردن بیماران روانی موجب افزایش درآمد پزشكان و روانپزشكان نیز شوند. چون بیماران روانی برای درمان خود هزینه های مضاعفی را نیاز دارند، مضاعف بودن هزینه ها ناشی از تغییراتی است كه در خانواده فرد مبتلا به اختلال روانی روی می دهد به طوری كه سایر افراد خانواده نیز در اثر فشار وارده از طرف فرد بیمار به خانواده قادر به انجام وظایف شغلی خود به نحو مطلوب نیستند و مجبورند كه قسمت عمده ای از وقت خود را صرف مراقبت از عضو مبتلا نمایند و به علت غیرمولد بودن فرد بیمار نیز دچار محرومیت اقتصادی و اجتماعی می شوند.
●●سخن آخر
واقعیت این است كه عوامل متعدد، امروزه سلامت روانی افراد را تهدید می كند و آن را به خطر می اندازد اقدام دیرهنگام و عدم توجه به مسائل روانی آسیبهای زیادی به دنبال خود دارد چه به لحاظ فردی و چه از لحاظ اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی، انسان در جهان امروز توسط مسائل و مشكلات روانی تهدید می شود. علائم زودرس و هشدار دهنده را نادیده نگیریم و با تغییر باورهای غلط درباره بهداشت روان و تلاش در جهت ارتقای سلامت روحی زندگی بهتری را برای خود رقم بزنیم. در این راستا آموزش مهارتهای زندگی گامی مؤثر و اساسی در تأمین و تضمین سلامت روانی مردم است. مهارتهای زندگی شامل مهارتهایی است كه باعث افزایش توانایی های روانی، اجتماعی فرد می شود و او را قادر می سازد به طور مؤثر با مقتضیات و كشمكشهای زندگی روبه رو شود و با شناخت توانایی های خودش ظرفیتهای خود را ارزیابی كند.
رعنا عبدوی نژاد
منبع : روزنامه همشهری