پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


وقتی جوان بودیم


وقتی جوان بودیم
پله های زیرزمین، بهترین راهنما برای پیدا کردن جایی است که از آن صدای درامز و گیتارهای الکتریکی شنیده می شود. حتی اگر به یکی از برج های سعادت آباد قدم بگذارید، باز هم باید به جای بالا رفتن از پله ها، آنهایی که رو به پایین می روند را انتخاب کنید. فضای تمرین گروه هایی که موسیقی متفاوتی از آنچه سال ها است در کشور مرسوم شده، می نوازند، تقریباً یکسان است؛ اتاق های کوچکی که وسیله یی برای خنک یا گرم کردن ندارند و خود نوازنده ها هم در آن به زور جا می شوند. اما فرشید اعرابی به همراه دو نوازنده دیگر، محل خوبی برای تمرین دارد.
هرچند برای رسیدن به آنها باید از پله های زیرزمین پایین رفت اما زیرزمین این گروه تقریباً یک استودیو کامل است. دستگاه های ضبط در یک اتاق قرار دارند که با شیشه از اتاق محل نواختن جدا می شوند. غیر از این دو اتاق، سالن بزرگی نیز وجود دارد که عکس های فرهاد مهراد و نوازنده های خارجی به دیوارهای آن نصب شده اند. اینجا استودیوی فرشید اعرابی است که در آن کار می کند و به شاگردهایش نیز آموزش می دهد. از زمستان گذشته نیما نواپور و آرش مقدم با او همراه شدند تا موسیقی آلبومی که مجوز اشعار آن گرفته شده بود، اجرا شود.
فرشید اعرابی چهار سال پیش توانست آلبوم «پنهان» را منتشر کند؛ آلبومی که خودش تمام کارهای آن را انجام داد و با آن اولین تجربه موسیقی متال همراه با اشعار ایرانی را تجربه کرد. اعرابی هنوز به خاطر دارد که در آن روزها همه از مجوز گرفتن چنین اثری متعجب بودند؛ «اولین واکنش به «پنهان» شوکی بود که همه دچارش شدند و می پرسیدند چطور آلبوم مجوز گرفته. وقتی آلبوم را گوش دادند، خیلی ها که با این سبک موسیقی آشنا نبودند و فقط چیزهایی درباره آن شنیده بودند، از سنگینی آلبوم تعجب می کردند. چون در ذهن مردم، موسیقی راک و متال همراه با پرخاشگری تصور می شود اما با شنیدن «پنهان» با توجه به اشعار کلاسیک و مدرنی که برای آن انتخاب کرده بودم، این ذهنیت تا حد زیادی از بین رفت. بعضی ها به من می گفتند چرا برای آلبوم از نوازنده درامز استفاده نکردم. واقعیت این است که با آن امکاناتی که داشتم، بهتر از این نمی توانستم کار کنم.»
آلبوم پنهان در زمان انتشار، مانند چهار، پنج آلبوم دیگری که در همان سال به سبک راک منتشر شده بودند، نتوانست در بازار موسیقی گل کند اما توجه مخاطبان این موسیقی را به خود جلب کرد. البته ماجرای پرفروش شدن آلبوم ها در بازار موسیقی کشور، چیزی نیست که فقط به کیفیت آثار مربوط شود چون نبض این بازار در دست ناشران لاله زار است که همه چیز را کنترل می کنند. پنهان در وهله اول، عنوان آلبوم متال را روی جلد خود داشت. به همین دلیل آنهایی که سال ها به گوش دادن به این سبک موسیقی که توسط نوازندگان و خوانندگان خارجی اجرا می شد، عادت کرده بودند، جذب آن می شدند تا ببینند یک ایرانی چطور کار کرده است.
هرچند نمی توان پنهان را یک اثر تمام و کمال و بی عیب و نقص دانست اما در فضایی که حتی وجود این نوع موسیقی انکار می شد، انتشار همین آلبوم اتفاق خوبی بود. با این حال قطعه های خوش ساختی که در پنهان وجود داشت، موجب انتقاد به قطعات ضعیف تر آن شد که مثل یک سکته در آلبوم جای گرفته بودند. اعرابی دلیل این شیوه انتخاب قطعات آلبوم را برای دادن رنگ های مختلف به آن عنوان می کند؛ «می خواستم گروه های مختلف را جذب کنم. برای همین قطعه های ملایم تر را هم انتخاب کردم تا آنهایی که به شکل جدی موسیقی متال گوش نمی کنند، بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. در آلبوم دوم از این تنوع بیشتر استفاده کرده ام تا یک مجموعه با رنگ های مختلف به وجود بیاید.»
نواپور، مقدم و اعرابی به داخل اتاق می روند تا نواختن را شروع کنند. نواپور از همه مسن تر است و اگر کسی او را با آن موهای سفید و چهره آرام در خیابان ببیند، حتی فکرش را هم نمی کند که این مرد یک درامر باشد.
تصورش سخت است که این مرد میانسال با این همه انرژی، دوبل پدال های خود را با ظرافت بزند. اعرابی و مقدم هم با آرامش، ریف ها و ملودی های سرعتی خود را می نوازند و هیچ اثری از آن هیجان نوازنده های جوان تر در کار این سه نوازنده نیست. این دور شدن از هیجان زدگی در آلبوم تازه آنها هم شنیده می شود. اعرابی می گوید؛ «فکر می کنم هرچه بگذرد، به جای تکنیک یا قدرت نوازندگی صرف، بیشتر دنبال زیبایی شناسی می روم. به دنبال فضاهای بکری هستم که اگر به جای تکنیک، نیازمند زیبایی باشند، مطمئناً زیبایی را به کار وارد خواهم کرد. دفعه قبل دوست داشتم توان نوازندگی خودم را هم نشان بدهم اما برای این آلبوم، فقط به کل مجموعه فکر می کنم.»
او ادامه می دهد؛ «در آلبوم پنهان برای خواندن اشعار، صدایم را پایین نگه داشتم چون با توجه به اشعاری که مثلاً از مولانا بود، به این نتیجه رسیدم که کنتراست صدای خواندن با موسیقی می تواند نتیجه بهتری داشته باشد. ضمن اینکه اگر می خواستم فریاد بزنم، همه می گفتند ادای خارجی ها را درآورده و یک کار تقلیدی بیرون داده. در آن مجموعه کلاً روی فرم خواندن در اوج کمتر کار کرده بودم. ولی در این آلبوم در هر قطعه، آواز را هم پایین اجرا کرده ام و هم در اوج. یکی از دلایل این کار، انتقادهایی بود که از آلبوم قبلی می شد و می گفتند چرا یکدست و منوتن شعرها را اجرا کرده ام.»
تفاوت دیگری که در آلبوم جدید اعرابی شنیده می شود، به استفاده بیشتر از کیبورد و ایجاد فضاهای کرال با آن بازمی گردد. اعرابی که خودش نواختن کیبورد را هم بر عهده دارد، دلیل استفاده بیشتر از آن را ایجاد حالت های اسطوره یی متناسب با اشعار عنوان می کند؛ اشعاری که از میان آثار مولانا، محمود استادمحمد و عباس روشن زاده انتخاب شده اند. آلبوم تازه اعرابی با قرار گرفتن دو نوازنده دیگر در کنار او، حس و حال بهتری پیدا کرده است. آرش مقدم و نیما نواپور که سابقه سال ها همکاری با گروه ها و خواننده های مختلف را دارند، آن خشکی آلبوم پنهان را که به دلیل انجام همه کارها توسط یک نفر به وجود آمده بود، از بین برده اند. در آلبوم پنهان، اعرابی از کامپیوتر برای برنامه ریزی صدای درامز استفاده کرده بود اما در این آلبوم، نواپور صدای حقیقی درامز را به مجموعه کار اضافه کرده است و شنیدن ضربه های درام استیک، لطافت بیشتری به کار داده. آرش مقدم هم با تکنیک نواختن گیتار باس به خارج شدن کار از یکنواختی شیوه یک نوازنده کمک زیادی کرده.
اما مشکلات آنها هنوز سر جای خود باقی است و طولانی ترین بخش کار را که به گرفتن مجوز موسیقی آلبوم بازمی گردد، هنوز پیش رو دارند. شرایط فعلی موسیقی نسبت به چهار سال قبل، تفاوت بسیار زیادی پیدا کرده و در طول یکی، دو سال گذشته شاهد از هم پاشیدن گروه هایی بودیم که در حوزه موسیقی راک فعالیت می کردند. اعرابی می گوید؛ «تمام بچه هایی که در این سال ها کار می کردند، از شرایط امروز دچار یک جور سردرگمی شده اند. ما نسلی هستیم که از سال ها پیش که حتی صحبتی از این نوع موسیقی نمی شد، براساس علاقه خودمان شروع کردیم به نواختن. اما واقعیت این است که حتی خانواده ما هم نگرش خاصی به این سبک دارند و فکر می کنند بچه هایشان از دست رفته اند، چه رسد به جامعه که اصلاً به راحتی این موضوع را نمی پذیرد.»
نواپور که به خاطر می آورد در سال های اول انقلاب به جای تمرین با ساز با ضربه زدن روی بالش، تمرین های خود را دنبال می کرد، می گوید؛ «ما همیشه توی سرداب می زدیم. شرایط سختی بود و حتی نمی توانستیم با هم تمرین کنیم. به خصوص ساز من که جابه جا کردنش کار مشکلی است و سر و صدای زیادی هم دارد، دردسرهای زیادی داشت.»
نکته دیگری که اعرابی به آن اشاره می کند، بالا رفتن سن نوازندگانی است که از سال ها پیش موسیقی راک را آغاز کردند؛ «وقتی جوان بودیم، هیجان داشتیم و خودمان کار را ادامه می دادیم اما حالا که سنمان بالا رفته و باید زندگی خودمان را هم بچرخانیم، انگیزه هایمان خیلی کمتر از قبل شده. مثل خود من که الان استودیو دارم، اگر تشویق ها و اصرارهای شاگردها و دوستانم نبود، خودم نمی توانستم این مجموعه را جمع کنم.»
چنگیز محمودزاده
منبع : روزنامه اعتماد