جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ضیافت


ضیافت
كریسمس برای من روز غم انگیزی است. با زنگ ساعت از خواب بیدار می شوم. پنجره هنوز تیره و تار است . روی تخت خواب می نشینم . بین میلیون ها جمعیت شهر، باید ساعت شش صبح روز تعطیل بیدار شوم. بله، من تنها آدم شهرم كه باید بیدار باشد. سرایدار یك برج هستم . كریسمس تنها روزی است كه همه ساكنان برج مهربان می شوند. هر كس تا می تواند به من خوردنی و نوشیدنی می دهد. شب با كارتن خواب ها و گربه ها ضیافت دارم.
آلكساندرا بوخلر / اسدالله امرایی
منبع : همشهری