جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

مشاوره برای انتخاب راه حل بهتر


مشاوره برای انتخاب راه حل بهتر
● صحنه اول:
«در پیاده رو راه می روم. در چاله عمیقی می افتم كه در وسط پیاده رو كنده شده بود.
بسیار دردم می گیرد و دنیا جلوی چشمانم تیره می شود. تقصیر من نبود. مدتی طول می كشد تا از آن چاله در بیایم.»
● صحنه دوم:
«در همان پیاده رو قدم می زنم. در آنجا چاله عمیقی كنده شده است. به آن توجه نمی كنم. دوباره در آن می افتم. اصلاً نمی توانم باور كنم كه دوباره همان اتفاق برایم افتاده است. اما من مقصر نیستم. دوباره مدتی طول می كشد تا بیرون بیایم.»
● صحنه سوم:
«دوباره در همان پیاده رو قدم می زنم. چاله عمیقی در آنجا كنده شده است. من آن را می بینم اما دوباره در آن می افتم. چه كار كنم. عادت كرده ام. همه جا را می بینم. می دانم كه در كجا هستم. این دفعه خودم مقصرم. به سرعت از آن بیرون می آیم.»
● صحنه چهارم:
«در همان پیاده رو قدم می زنم. چاله عمیقی آنجا كنده شده است. از كنار آن رد می شوم.»
● صحنه پنجم:
« از آن به بعد دیگر از آن خیابان رد نمی شوم...»
بسیاری از مردم صبح از خواب بلند می شوند، می روند به محل كارشان. كار می كنند. غذا می خورند، برمی گردند. می خورند، می خوابند و روز بعد هم دوباره تكرار. آنها اغلب وقتی در گذران همین مسیر تكراری زندگی در درون خود با احساسی متضاد با جریانات زندگی روبرو می شوند، مسأله ای باعث رنجشان می شوند، از موضوعی نگران و مضطربند و قضیه ای به شدت ذهنشان را به خود مشغول می كند، درست مانند مراحل یادشده عمل می كنند و دست آخر هم به مرحله پنجم می رسند. آدمهایی كه به جای روبرویی و حل مشكل ترجیح می دهند خود را از سر راه آن كنار بكشند و برای مدتی هم كه شده احساس آرامش كنند.
بعضی هم البته به همان شیوه رایج در فرهنگ ما عمل می كنند؛ «می سوزند و می سازند.»
قرار بود زیبا درسش را بخواند.
به دانشگاه برود. كار كند. با مردی كه دوست دارد ازدواج كند و دختری داشته باشد با موهای طلایی و چشمانی سبز با مژه های بلند و صورت سفید. اینها آرزوهای زیبا است وقتی كه ۱۳ سال داشته، اما حالا ۳۳ ساله است و وقتی منشی مركز مشاوره بهزیستی سایر مشخصاتش را از او می پرسد می گوید: «سواد دوم راهنمایی، خانه دار و متأهل». تابستان سالی كه او كلاس دوم راهنمایی را تمام كرد، پدرش را در اثر بیماری سرطان از دست داد: «از پدرم مغازه كوچكی باقی ماند. اگر مادرم باكسی مشورت می كرد و از بقیه كمك می گرفت، می توانست از درآمد همان مغازه زندگی مان را بچرخاند اما او فكر كرد اگر ازدواج كند، هم سرپرستی دارد و هم اداره مغازه را به عهده كس دیگری می گذارد.» ناپدری با بچه ها نمی سازد و مادر دخترها را در سن پایین شوهر می دهد. حالا زیبا ۹ سال است كه ازدواج كرده. شوهرش معتاد است و درآمدی ندارد. خانواده شوهرش اصرار دارند آنها از هم جدا شوند تا خانه ای كه از آن شوهرش است را به دست بیاورند. زیبا می خواهد به شیوه ای غیر از مادرش عمل كند: «این اولین جلسه مشاوره ای است كه می آیم. می خواهم با كمك مشاوره مشكلم را خودم حل كنم تا در آینده بچه هایم مثل من حسرت نخورند.»
اسمش را صدا می زنند. از جایش بلند می شود تا به داخل اتاق مشاوره برود. دختربچه چهار - پنج ساله ای به طرفش می رود و چادرش را می گیرد. وقتی به پشت سرش نگاه می كند من چشمان درشت قهوه ای رنگی را می بینم. با صورت گردی كه لبخند تمام آن را پركرد و با نگاهی شیرین كه كشان كشان دنبال مادرش می رود.
«زمانه فرق كرده است» این جمله را دكتر فریندخت انصاریان متخصص علوم تربیتی و مشاوره می گوید و سپس ادامه می دهد: «باید قبول كنیم كه خیلی چیزها در فرهنگ و زندگی ما تغییر كرده است. در گذشته خیلی از مردم حتی عادت به بیان مشكلات و ناراحتی های جسمانی شان را هم نداشتند و اصل بر پنهان كردن مریضی و درد و ناراحتی ناشی از آن بود و از بیان درد و ناراحتی جسمی شان ابا داشتند تا چه رسد به این كه بخواهند درباره آلام و دردهای روحی و روانی حرف بزنند و كمكی بخواهند.اگر هم با مسأله ای روبرو می شدند در همان دایره خانوادگی به پند و نصیحت و راهنمایی گرفتن از افراد با تجربه و بزرگسال فامیل اكتفا می كردند. البته نه این كه این كار نادرستی بوده، به هر حال شرایط زندگی آن زمان این طور اقتضا می كرد اما الآن حتی خود بزرگترهای خانواده و فامیل هم اصرار دارند كه موقع بروز مشكل بهتر است پای یك فرد متخصص و آگاه به خانواده باز شود كه هم غریبه است و طرح مسائل خانواده با او مشكل خاصی را به وجود نمی آورد و هم متخصص است كه با كمك دانش این كار، بهترین راهنمایی را می تواند بكند. چرا كه خیلی وقتها طرح موضوع با خانواده به خاطر درگیر شدن احساسی و عاطفی خانواده با آن، رفع و رجوعش را به مراتب سخت تر كند تا وقتی نزد متخصص می رویم.» ممكن است همه ما در شرایطی قرار بگیریم كه احساس كنیم به تنهایی توان تشخیص و مقابله با اختلالات روحی و روانی و رنجهای ناشی از آنها را نداریم. مسائلی كه عنان زندگی را از دست انسان می گیرند و ثمره آن تجربه شبها و روزهای تلخ است.
ندا مضطرب است. شوهرش سه سال است كه برای كار به خارج از كشور رفته و غیر از یك سال اول دیگر خبری از او ندارد. نداپرستار است و دو پسر ۸ و ۴ ساله دارد. بی خبری در این وضعیت او را بیش از هر چیزی رنج می دهد: «از رفتارها و حرفهای دیگران خسته شده ام. از زمزمه ها و درگوشی حرف زدنشان!» پسر كوچك ندا بیماری سختی گرفت و برای عمل جراحی نیاز به اجازه پدر بود. ندا مضطرب است.
ندا به مركز مشاوره مراجعه كرده است تا به تحلیل جدیدی از وضعیتش برسد.
مردم برای چه اموری به مشاوره نیاز پیدا می كنند.
مجید رواییان كارشناس ارشد مشاوره از مجموعه مراجعاتی كه طی یك سال گذشته به یك مركز مشاوره شده است، به ترتیب موضوعی این تقسیم بندی را ارائه می دهد: «اختلافات خانوادگی با ۳۷درصد، مشكلات مربوط به رابطه با فرزندان ۲۲‎/۳ درصد، مشكلات شخصیتی و اختلالات روانی خفیف تا شدید نظیر اضطراب، افسردگی، مشكل در برقراری رابطه با دیگران، كمبود اعتماد به نفس با ۱۷‎/۷ درصد، مشكلات جنسی با ۱۳درصد، مشكلات مربوط به فعالیتهای شغلی نظیر نداشتن تمركز، رابطه با مدیران و همكاران با ۱۰درصد، درصدر دلایل مراجعه به این مراكز مشاوره قرار دارند.»
مجید پسرجوان ۲۳ساله ای است كه در حال یادآوری وقت مشاوره اش به منشی مركز است. اینجا مراجعان بعد از اولین جلسه، ضمن گرفتن مشاوره حضوری به جلسات روان درمانی، گروه درمانی و خانواده درمانی معرفی می شوند. اماهمیشه نیز اینگونه نیست كه مراجعه به مشاور صددرصد رفع كننده مسائل و ناراحتی های روحی روانی، شخصیتی و خانوادگی افراد باشد. مجیدكه با معرفی یكی از دوستانش به این مركز آمده، پیش از آن به دو مشاور دیگر هم مراجعه كرده است. اما آنچه از زبان آنها شنیده نتوانسته كمكی به رفع مشكلش باشد: «با دختری آشنا شده ام و قصد ازدواج را با او دارم. اما مادرم به شدت مخالف است. چون معتقداست كه ازدواجی كه از این طریق و آشنایی خود دختر و پسر باشد، موفق نیست. از طرفی هم می گوید آن دختر رفتار و آزادیهایی در حركاتش دارد كه با فرهنگ و جو خانواده مان جور درنمی آید.»
مجید از هر دو مشاور قبلی اش حكم به قطع فوری این ارتباط گرفته است. اما همین مسأله در او تعارضی به وجود آورده است: «انگار آنها اصلاً به حرف و نظر من اهمیت نمی دادند.»
به نظر دكتر فریندخت انصاریان متخصص علوم تربیتی و مشاوره این حالت تعارضی كه مجید میان خواسته خود و نظر مشاور مشاهده كرده، سبب موضع گیری منفی در او شده است: «اغلب ما هنگام مشورت گرفتن از مشاور علاقه مندیم كه در نهایت از او نظر و كلامی را بشنویم كه قلباً به آن اعتقادداریم و می خواهیم مشاور آن چیزی را بگوید كه ما دوست داریم و می پسندیم. به همین دلیل وقتی مشاور از بیرون به مسأله ما نگاه می كند و نظری غیر از آنچه ما فكر می كنیم، مطرح می كند، در ما به نوعی مقاومت در پذیرش نظر و عقیده اش به وجود می آورد.»
امابه گفته دكتر انصاریان، «كار یك مشاور حرفه ای و متخصص فراتر از این حرفها است. در واقع یك مشاور متخصص با شناخت زوایای شخصیتی و روحی مراجع به گونه ای عمل كند كه ابتدا اعتماد طرف مقابل جلب شود. وقتی اعتماد میان مراجعه كننده و مشاور به وجود بیاید، طرح موضوع و ارائه پیشنهاد درباره آن در چنین فضایی راحت تر صورت می گیرد. اگر غیر از این باشد، به طور كلی اعتبار مشاوره نزد مراجع از بین می رود. البته این اتفاق هم بیشتر توسط مشاوران و در مراكزی اتفاق می افتد كه یا مجوزهای لازم را ندارند و یا از صلاحیت كافی برای مشاوره دادن بی بهره اند. به عنوان مثال نتایج پژوهشی كه توسط سازمان ملی جوانان در سال۷۵ صورت گرفت، نشاندهنده این مسأله بود كه علاوه بر فقدان یا كمبود مراكز دارای مجوز و تحت نظارت در كشور كه اقدام به ارائه خدمات مشاوره ای می كنند، اشخاص یا مراكزی هم هستند كه بدون مجوز و دارا بودن صلاحیت به ارائه خدمات مشاوره ای می پردازند.»
علاوه بر ارائه خدمات مشاوره ای توسط اشخاص غیرمتخصص با تحصیلات غیرمرتبط كه گاه در برخی مراكز مشاوره اقدام به كار و فعالیت می كنند مواردی نظیر تفاوت در میزان حق الزحمه و ویزیتی كه از مراجعان دریافت می شود، مشكلات دیگری برای مردمی كه خواهان مراجعه به این مراكز هستند، به وجود می آورد. به گونه ای كه گاهی ویزیت یك جلسه مشاوره در مطب خصوصی تا ۴۰هزار تومان نیز می رسد.
مجید رواییان كارشناس ارشد مشاوره می گوید: «ایجاد مراكز مشاوره رایگان و امكان مراجعه افراد به آنها در واقع حقی است كه باید به تمام اعضای جامعه داده شود. در سالهای گذشته نیز تلاش شده با افزایش اینگونه مراكز به نیازهای مردم پاسخ داده شود. اما آنچه سبب بالا بودن هزینه مشاور در برخی مراكز نیمه خصوصی و خصوصی می شود، انجام دادن این كار به شیوه پزشكان در مطب است. در مطب یك پزشك می تواند در یك ساعت حداقل به ۴ بیمار ویزیت بدهد، اما در كار مشاوره یك ساعت حداقل وقت برای مشاوره دادن به یك نفر است. در نتیجه برخی مشاوران برای جبران هزینه های ناشی از داشتن مطب ناچار به گرفتن حق ویزیت های بالا هستند. اما از طرفی چون كار مشاوره نیاز به وسیله خاصی ندارد، می توان پیشنهاد داد كه مشاوره ها در یك محل مشترك صورت بگیرد و یا حتی به نحوی باشد كه مشاور بتواند نزد متقاضی برود.»
با چه كسی حرف بزنم؟! اغلب ما در ساعتها و لحظاتی در اوج مشكلات، گرفتاریها و تنش های روحی با این پرسش از خود روبرو شده ایم. گاه كه كار از یك درددل ساده با دوستی فراتر می رود و نیاز به فردی متخصص و آگاه به میان می آید، لزوم وجود متخصص و مراكزی برای مشاوره را بیش از پیش احساس می كنیم.
به نقل از روزنامه ایران
فاطمه امیری
منبع : پایگاه اطلاع رسانی پزشکی ایران سلامت