پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

حضرت محمد(ص)؛ اسوه معنویت و اخلاق


حضرت محمد(ص)؛ اسوه معنویت و اخلاق
۲۸ صفر یادآور خاطره تلخ رحلت حضرت محمد(ص) است، آن حضرت مظهر وحدت و یکپارچگی، اسوه کمال و کمال جویی و پیامبری برای همه جهان است که مکتبی حیات بخش و انسان ساز را به تشنگان معرفت و عدالت عرضه کرد.
در عام الفیل (سالی که سپاه ابرهه به قصد تخریب خانه خدا به مکه هجوم آوردند) قادر متعال از نسل اسماعیل پیامبر (ع) فرزندی به دنیا آورد که قرار بود با ابلاغ آخرین شریعت الهی، بزرگترین تحول را در تاریخ بشریت ایجاد کند .
نام پدر این کودک، عبدالله و نام مادرش آمنه بود. پس از تولد نوزاد، طی مراسمی خاص، نام "محمد" را برای او برگزیدند. این نام را (عبدالمطلب) جد پیامبر انتخاب کرد و مادرش، نام (احمد) را برگزید و در قرآن به هر دو نام اشاره شده است.
پدر او بنابر آنچه مشهور است، پیش از ولادت (محمد) از دنیا رفت. تربیت و نگهداری کودک را عبدالمطلب، جد او و پس از وی ابوطالب، عموی وی متکفل شدند.
محمد (ص) در سرزمین سخت و خشن عربستان رشد و کمال یافت. سرزمینی با مردمی خرافی، بت پرست، متعصب، جاهل و نادان، مردمی که دختران را زنده به ‏گور می کردند و گاه به خاطر تعصبات بیجای قبیله ‏ای، سالها با یکدیگر می جنگیدند. اگر شتر یک قبیله وارد سرزمین قبیله دیگری شده و کشته می شد، همین برای آغاز جنگی بزرگ کافی بود!
کعبه که پایگاه توحید ومرکز یکتاپرستی است، به بتخانه و محل آویختن اشعاری پوچ و بی محتوا تبدیل شده بود. در چنین شرایطی آثار خداپرستی محو و رذایل، فضیلت و فضیلتها نیز رذیلت محسوب می شدند .
محمد در دوران جوانی چنان معروف و خوشنام و درستکار بود که به (امین) ملقب شد و حتی در میان منازعات قومی، وی را به عنوان داور انتخاب می کردند. از جمله، هنگام نزاع بین قبایل عرب بر سر نصب حجرالاسود در محل خود، که میانجیگری پیامبر، همه را مسرور ساخت و به مشاجره آنها خاتمه داد. در دوران جوانی مدافع سرسخت ضعفا و دشمن سرسخت ظالمان و ستمگران بود. (محمد امین) از امضاکنندگان پیمانی بود که به (حلف الفضول) شهرت داشت و این، پیمانی بود که جمعی برای احقاق حق ستمدیدگان آن را امضا کردند و آن حضرت در ۲۰ سالگی در آن شرکت داشتند و به آن نیز افتخار می کردند.
● ازدواج و بعثت حضرت محمد(ص)
محمد در آن سن مدتی به چوپانی مشغول بود و گوسفندان اهل مکه را شبانی می کرد. امانت و حسن شهرت (محمد) سبب شد که خدیجه، دختر خویلد، از ثروتمندان قریش و صاحب قافله‏ های تجاری، وی را به استخدام درآورد. سپس پیشنهاد کرد که محمد ریاست قافله تجاری او را که به شام می رفت به عهده گیرد و در عوض، دو برابر بقیه مزد بگیرد و محمد امین نیز پذیرفت.
پیامبر پیش از بعثت، هر سال مدتی را در غار (حرا) به عزلت و تنهایی می گذراند .
روزی آن حضرت در غار حرا مشغول عبادت بود که فرشته وحی نازل شد که بخوان، حضرت محمد که درس نخوانده بود، گفت: (من خواندن بلد نیستم) فرشته وحی ایشان را به سختی فشرد و دوباره گفت (اقرأ) و باز همان جواب را شنید. برای بار سوم حضرت را فشرد و گفت: (اقرأ) این بار جواب شنید: (چه بخوانم) فرشته وحی عرض کرد: (اقرأ باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق اقرأ و ربک الأکرم الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم): بخوان به نام پروردگارت، کسی که آفرید انسان را از خون بسته بخوان، و پروردگارت کریمترین موجودات است، کسی است که با قلم آموخت، به انسان آنچه را که نمی دانست، آموخت (سوره علق، آیات ۱ الی ۵).
بر پیامبر (ص) واضح بود، اسلام که همه را به برابری می خواند و تبعیض ها و ثروت اندوزی ها و بهره کشیهای ظالمانه را ممنوع می سازد، در مقابل خود مخالفین بسیاری خواهد داشت، کسانی که حاضر به از دست‏ دادن منافع مادی و معنوی و امتیازات اجتماعی خویش نبودند به یکباره و بدون زمینه سازی های قبلی نمی توان دعوت را علنی کرد. لذا مدت سه سال مخفیانه اسلام را تبلیغ می کردند. پس از خدیجه، علی (ع) ایمان آورد و اینها تا مدتی تنها کسانی بودند که با پیامبر نماز می خواندند. سپس، (زید بن حارثه) و به دنبال او سایر مردم ایمان آوردند و نام اسلام شیوع پیدا کرد.
سه سال پس از بعثت پیامبر، طی دو مرحله، دستور علنی کردن دعوت به اسلام، از جانب حق تعالی ابلاغ شد. ابتدا دستور رسید که پیامبر خویشاوندان نزدیک خود را دعوت کند. بدین منظور جلسه ‏ای تشکیل شد. در آن جلسه، علی (ع) که نوجوانی بود و ابولهب عموی پیامبر و سایر خویشاوندان حضور داشتند. حضرت رسول پس از ستایش خداوند و اعتراف به وحدانیت او دعوت خود را علنی کرد و از آنان خواست که به یگانگی خداوند و پیامبری ایشان اعتراف کنند تا رستگار شوند.
در مرحله دوم این آیات نازل شد: (فاصدع بما تؤمر واعرض عن المشرکین انا کفیناک المستهزئین) (سوره حجر: آیه ۹۴ ـ ۹۵) در این مرحله، پیامبر همه مردم را به طور علنی و آشکارا دعوت کرد. از اینجا بود که قریش با تمام قوا به مقابله اقدام کرد، اصحاب پیامبر را به سختی شکنجه کردند، آنان را تحت شدیدترین محاصره ‏های اقتصادی و اجتماعی قرار دادند و حتی با پیشنهادهای فریبنده خود، خواستند آن حضرت را از ادامه رسالت خود باز دارند، ولی پیامبر با قاطعیت فرمود: (به خدا قسم، اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چیم قراردهید تا از دعوت خود دست بردارم، هرگز چنین نخواهم کرد!).
در طی ۱۳ سالی که از بعثت پیامبر می گذشت، آن حضرت با یاران خود به مدت سه سال در سخت ‏ترین شرایط در شعب ابیطالب (دره ‏ای در میان کوههای مکه) در محاصره قرار داشتند و آزار مشرکین نیز هر لحظه شدت می گرفت.
● هجرت و تشکیل حکومت اسلامی
پس از آن، رسول خدا (ص) مخفیانه به مدینه مهاجرت کرده و در آنجا در محیطی امن، حکومتی اسلامی تشکیل دادند. در ۱۰ سالی که از حیات شریف آن حضرت باقی مانده بود، اسلام با سرعتی باور نکردنی گسترش یافت و مرزها را در نوردید.
منبع : خبرگزاری مهر