جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


تعریف و حدود فرهنگ عمومی


تعریف و حدود فرهنگ عمومی
آنچه كه شناخت فرهنگ ( بویژه فرهنگ عمومی ) را ضروری می‌كند نقشی است كه فرهنگ جهت پویایی جامعه ایفا می‌كند . این مسئله در كشورما حائز اهمیت است ، چرا كه در انقلاب اخیر« فرهنگ » را محور قرار داده كه خویشتن خویش با گشتیم .
اكنون در آستانه انقلاب دوم ( پاسداری از فرهنگ خودی دربرابرفرهنگ ناخودی ) قرارداریم . آنچه محور كارو فروزنده امید بود، اكنون دستخوش تهدید گشته است .
دوباره باید به مفاهیم اندیشید، دوباره باید خود را كاوید تا درد را شناخت، تا درمان كرد . امروز، در دهه واپسین سده بیستم بسیاری از واژگان رنگ باخته معنی ومفهوم تازه می‌یابند. ما نیز به اقتضای حال ، باید آنچه را كه نشانگر روح قومی ما بوده است ، بار دیگر دریابیم .
ساموئل كنیك می‌گوید: فرهنگ شامل كلیه راههای تفكر و عمل جامعه‌های انسانی است كه برای آیندگان ذخیره شده است.
از سویی انسان، از آغاز ، درگیر مبارزه با طبیعت شد. از این طریق به به اطلاعات خام و ساده‌ای دست یافتن با این یافته‌ها ،نحوه زندگی خود را كم خطرتر و اسوده تر ساخت. حال بایست دست آوردها یش را حفظ ونگهداری كند .
از اینرودیدگاههای خاص انسانی شكل گرفتند وضورت شكل‌گیری این دیدگاها همانا حفظ دست آوردها و تكیه برآنها جهت پیشرفت در امور زندگانی بود . نباید از یاد بردكه در میان جانداران فقط انسان بود كه در مبارزه با طبیعت چنین كرد، انسان زمینه‌ای داشت كه به گونه‌ای دیگر عمل كند: انسان فطرت داشت، حیوان غریزه . فطرت انسانی، مبارزه با طبیعت و دانشهای انسانی عرصه تفكر و عمل گشته و برای آیندگان ذخیره شدند تا آنان نیز دانسته‌های پیشینیان را جهت مواجهه با مسائل جدید كمال بخشند . یونگ نیز آدمیان را صاحب روحی مشترك می داند... آدمی در هر كجای كره ارض صاحب تجربه‌هایی خاص و مشترك است كه این تجرببات از راه مكانیسمهای توارثی از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابند . آدمیان صاحب روحی مشتركند، ولی از سوی دیگر هر جامعه‌ای یك جامعه متجانس با سوابق تاریخی كما بیش یگانه و زبان مشترك به روش خود با سرزمینی خاص ارتباط برقراری كرده از آن بهره‌گیری می‌كند . از این طریق مردمان مقتضیات اجتماعی مشترك یافته، روح قومی خود را جلوه‌گر می‌سازند. روح قومی و راههای تفكر و عمل جامعه‌ای خاص، دو روی یك سكه‌اند.
اگر چه آدمیان صاحب فطرت و روحی مشتركند، ولی گروههای انسانی در جای جای كره ارض مسائل خاص خود را دارا بوده توانائی‌های خود را جهت گشودن آن مسائل خاص بكار می‌گرفتند . این جریان تا پیش ازپدید آمدن بازار جهانی صادق بود . بوروژووازی اروپایی بازار جهانی را پدید آورد و وسعت بخشید. در این بازار، جوامع گوناگون از وجود یكدیگر آگاه گشته به مقایسه پرداختند و به توانایی‌های خود پی‌بردند. وجود بازار مبتنی بر رقابت است. در این آوردگاه آن كه تكنولوژی برتر را داراست ، سودی بیشتر نیز كسب كرده به قدرت خود در تمامی جنبه‌های اجتماعی خواهد افزود . بازار جهانی جبراً سبب شد تا جوامعی كه از تكنولوژی فروتر برخوردارند به فكر واداسته شوند، چرا كه برای باقی ماندن و از میان نرفتن چاره ای نبود مگر آنكه صاحب تكنولوژی قابل رقابت شد.
تكنولوژی در كاربرد جامعه شناختی خود، تمام صورتهای فنون تولید، از جمله صنایع دستی را در بر می‌گیرد و بر خلاف آنچه كه از برخی توضیحات عامیان برمی‌آید مترادف ماشین آلات نیست ....تكنیك‌های تولید و سازمان تولید ، محصولات انسانند ، و بنابراین تكنولوژی را می توان بعنوان ماحصل فراگرد اجتماعی مورد تحلیل قرار داد.
جوامع گوناگون ( با روح قومی خاص خود ) با نحوه تفكر و عملی روبرو گشتند كه برآمده از تصمیم گیری‌های انسان غربی و ماحصل فراگرد اجتماعی جامعه اوست.
حال بایست « نحوه تفكر و عملی » را كسب می‌كردند تا در این رزمگاه اقتصادی تاب آورده سربلند كنند . این روند را عده‌ای از كشورها پذیرفتند ، آنهائی كه پیش از حاكمیت بازار جهانی نیز سنخیتی با فرهنگ غربی داشتنند .
ولی ، عده‌ای خواهان پیشرفت در قالب فكری و فرهنگی خود شدند.
با توجه به همین نكته است كه به مفهومی نو از فرهنگ نیاز داریم تا تكنولوژی كه غرب را فراگرفته در قالب فرهنگ خود بگنجانیم، و اگر چنین نكنیم فرهنگ ما از محتوای بنیادین خود تهی گشته چیزی جز رسوم، آداب، تشریفات و شعائر اجتماعی» نخواهد بود كه آن هم در گذر زمان از میان رفته با فرهنگ وارداتی همساز خواهد شد. به عنوان نمونه، ما ایرانیانی مسلمان هستیم كه در عین بكارگیری فكر و عمل امروزین غرب به رسوم ، آداب ، تشریفات و شعائر اجتماعی خود پای بندیم. با تمسك به تعریف كنیك از فرهنگ، ضرورت فراگیری فكر و عمل غربی اندك اندك ما را به عقب نشینی در موارد اجتماعی ذكر شده سوق خوهد داد چنان كه در بسیاری از كشورها رخ داده است . مثل ژاپن كه با تاكید بیشتر برآداب تشریفات ، رسوم و شعائر اجتماعی خود را حفظ كرده است و تركیه با كمترین تاكید ،عقب نشینی كرده است .
آنچه كه سبب شد ژاپن تكنولوژی غرب را كسب كند ولی به مؤلفه‌هایی از فرهنگ خود پای بند بماند وطن پرستی افراطی مردم ژاپن بود . در كنار كسب تكنولوژی غرب می‌بایست عرق ملی ژاپنی را تحریك كرد و هشدارداد كه وطن ژاپنی را در این دنیای رقابتی به مخاطره افتاده، ژاپنی ماندن به شیوه قرون وسطایی جزیره را نابود خواهد كرد .
وطن پرستی ژاپنی پذیرفت تا با ابزار نو، متورم شود . امروز ،ژاپنی‌ها را با روی زمین نشستن، تعظیم‌های مكرر، غذا را با چوب خوردن، تأكید برورزش‌های بومی و...
می‌شناسیم . ولی آیا ژاپن با توجه به این رسوم و... به واقع كشوری است غیر بومی و دارای فرهنگ خاص خود ؟ ژاپن رقیب اقتصادی آمریكاست ، ولی دارای همان مشكلات اجتماعی، به كارگیری همان درمانهای خاص اجتماعی و تكیه بر همان نهادهای اجتماعی .
ژاپن كشوری است غربی چرا كه آنچه غرب ( آمریكا و اروپای غربی ) درست تلقی می‌كند، درست، آنچه را نادرست تلقی می‌كند نادرست می‌داند . مسئله ان است كه محور فكر و عمل غربی سود است . شاهد این مدعا ،تاریخ دو سه قرن اخیر غرب وجود بازار جهانی و عملكرد امروزین آنان است: سود در برابر ارزش:
«ارزش (valevr) ـ در برابرسود و » زور است كه انگیزه‌های مادی و پست، خود گرایانه و مصلحت پرستانه‌اند ـ عبارت است از هر صفت ، جهت ، پدیده یا عمل یا حركتی كه در آدمی احساس حرمت و قداست و اصالت و ایمان به فضیلت و زیبائی و خیر را نسبت به خود برمی‌انگیزد ... نفس ارزش ، انسان را وادار می‌كند كه وقتی در برابر دو پدیده یا رفتار قرار می‌گیرد كه یكی براساس بینش ارزش پرستی و ارزش طلبی است آدمی ارزش را اختیار و سود و نفع خویش را طرد می‌كند .
انقلاب كه در كشور ما رخ داد نه از آن جهت بود كه دیگر كسی عید مبعث ، غدیر خم و نوروز را جشن نمی‌گرفت ، نه از آن رو كه از خوراكهای بومی خود دور افتاده بودیم و یا به ورزش كشتی ارج نمی‌نهادیم . بركشور ما كسب سود، سود محوری، حاكم گشته بود وتمامی ارزشها كه در تاریخ خود با چنان حماسه‌هایی از آنها پاسداری كرده‌ بودیم ـ پیش پای سود قربانی می‌شدند. انسان ارزش پرست ایرانی جهت نوزایی ارزشها به پا خاست .
دكتر نقیب زاده در كتاب خودتعریفی از فرهنگ بدست می‌دهد كه به كار می‌آید : فرهنگ ـ كه ارزشهای پذیرفته شده و به كار بسته شده است ـ در جلوه‌هایی چون دین، عرفان ، ادب ، هنر زیبا، آداب ، اخلاق ، علم ، فلسفه نمایان شده و در حوزه های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی واقعیت می‌یابد . اما آنچه به این ارزش‌ها واقعیت می‌بخشد همانا تربیت است .... كشاندن به سوی ارزشها معنی حقیقی تربیتی انسانی است .
آنچه همواره مردم مارا ترسان كرده همانا زیر پاگذاشتن ارزشها بوده است . عشق به ارزشها، مارا به انتخاب علی (ع) سوق داد و عشق به ارزشها مارا به انتظار مهدی (ع) نشاند. ارزشهای ما از كجا برمی‌خیزند؟در تمامی جلوه‌های ارزش‌هایمان ـ دین ، عرفان، آداب ، اخلاق ، علم ، فلسفه ـ آنچه كه فصل مشترك است روح شیعی است . پس انقلاب برای ارزشها ونوزایی روح شیعی بود.
● فرهنگ عمومی
دانستیم كه فرهنگ ، ارزشهای پذیرفته شده و به كار بسته شده است و فرهنگ ما ایرانیان ( فرهنگ شیعی) برداشتی را ستین و ناب از دین پاك محمدی است . میراث پیش از اسلام نیز ، با اندیشه توحیدی اسلام سنجیده شده، در محدودهٔ فرهنگ شیعی پذیرفته شده و به حیات خود ادامه داده است .
حال باید دید فرهنگ عمومی چیست؟ فرهنگ عمومی بواسطه دنباله« عمومی » بدین معنا نیست كه تمامی آحاد یك ملت صاحب ارزشهای پذیرفته شده و به كاربسته شده عمومی و مشترك هستند، چرا كه با نگاهی به جامعه ، با دیدی واقع‌گرایانه، متوجه خواهیم شده، آنچه كه میان اقشار و طبقات گوناگون جامعه ما مشترك است رسوم ، آداب ، تشریفات و شعائر اجتماعی
باید در میان اقشار و طبقات گوناگون، قشر و طبقه اجتماعی خاصی را جسجو كرد كه پای‌بند، نگاهبان و مؤمن به ارزشهای قومی ( شیعی) است. باید به دنبال گروهی رفت كه به سود محوری افتاده باشد و نه آن چنان بی‌چیز كه فقط برای زنده ماندن تلاش كند، پس گروهی را باید یافت كه نه توان سود اندوزی داشته باشد و نه چنان بی‌چیزكه فقط برای زنده ماندن تلاش كرده قادر به شناسایی و پای بندی به ارزشها نباشد .
در عصر حاضر ، این طبقه همان طبقه میانی است، اوست كه نگاهبانی و داندره ارزشهاست، از این روست كه بنیانگزار جمهوری اسلامی خواستار « یك زندگی متوسط» برای عموم ملت بود و این همان ایده‌ای است كه محمد (ص) جهت تحقق آن كوشید، و خواست اساسی انقلاب ما بود و هست . نقش این طبقه بازگداندن و نشاندن ارزشها، در دل دو گروهی است كه هر یك با توجه به پایگاه اجتماعی خود، از ارزشهای تبلور یافته در فرهنگ شیعی به دور افتاده اند. برای ایفا كردن این نقش خطیر، طبقه میانی باید از توان كافی برخوردار باشد . و برای تحقق این امر ، نظام جمهوری اسلامی باید بدین گروه هر چه بیشتر اندیشیده، آن «زندگی متوسط ایده‌آلی » را برای این گروه ایمن و پایدار ساخته و بتدریج ، دیگر اقشار جامعه را از لحاظ اقتصادی ،مكتبی ، اجتماعی در قالب این گروه شكل بخشد .
هنگام مواجهه با ارزشها و پاسداری از آنان بامسئله‌ای دیگر روبرو می‌شویم كه آن ، مسئله جوانان است. در انقلاب اسلامی نسل جوان عمده‌ترین نقش را در شكل گیری و پیروزی انقلاب داشت . این بدان دلیل بود كه این نسل خود دست به انتخاب زد واسلام را گزید وبا دل و جان جهت تحقق ایده آلهای دین مبارزه كرد، این پدیده در پیروزی جنگ هم خود را به روشنی نمایاند .
آنچه در نسل جوان امروزی مشاهده نمی‌گردد همین انتخاب آگاهانه و پرشور دین است. اكنون نظام ما به حیاتی بودن مسئله جوانان پی‌برده است . ما باید دوباره روح قومی « فرهنگ شیعی» را در كالبد جوانان بدمیم و این كار نخواهد شد مگر آنكه مؤلفه‌های روح قومی خود را به نحوی ارائه دهیم كه جوانان عاشقانه دست به انتخاب آن بزنند . نسل جوان حال وهوای ویژه خود را دارد، این حال را باید درك كرد و پذیرفت .دیركرد درفهم این مسئله راه را برای امپریالیسم فرهنگی باز می‌كند .
راه اصولی همان است كه جوانان جامعه دوباره سیاسی شده حس انتخاب ، مسئولیت سیاسی وتعهد ملی در دل و جان آنان ریشه گیرد. تعهد ( به معنای عام خود ) تنهاد راه چاره‌ای است كه بهره‌گیری از آن می‌توان جوانان را از حركت به سوی نهیلیسم غربی ( با تمام مظاهر منحط آن ) باز داشت .
پس برای بوجود آوردن چنین جوی كه تعهد دینی ، سیاسی، اجتماعی و ملی را به دنبال خود دارد بگذاریم اندیشه‌ها و طرز تلقی‌های گوناگون ، شكل نهادی بخود گرفته نسل جوان چون دیروز انقلاب ، نگران تعهد گردد. روح قومی ما چنان نیرومند و پر نفوذ است كه برای چندمین بار به ارزش و غنای فرهنگ شكوفای خود پی برده باتمام وجود خدمتگزار آن باشیم .
تاریخ تلخ ولی پربار ما شاهدی براین ادعا است.
نویسنده : بهمن كلانتری


پی‌نوشتها :
۱) ساموئل كنیك، جامعه شناسی،‌ترجمه مشفق همدانی ، ص ۵۵.
۲) بهمن كلانتری، علیرضا نظیف، اساطیراسكاندیناوی و نگاهی نو به مفهوم اسطوره، ص ۱۵.
۳) آگ برن و نیم كوف، زمینه جامعه شناسی ،ص۳۷۴.
۴) آبراكرامبی، استفن میل، برایان اس، ترنر، فرهنگ جامعه شناسی ، ترجمه حسن پویان، ذیل تكنولوژی .
۵) زمینه جامعه شناسی، همدان، ص۱۵۶.
رسم‌های اجتماعی : رسم اجتماعی social custom رفتاری است كه براثر تكرار فراوان و تثبیت كنش‌های متقابل اجتماعی فراهم می‌آید ... هر رسمی دست كم در نخستین مراحل پیدایش خود ، وسیله رفع یك یا چند نیاز اجتماعی است . یكی از رسم‌های بسیاری از جامعه‌ها این است كه مرد به خواستگاری زن می‌رود .
آداب اجتماعی: برخی از رسم های اجتماعی كه برای خوشامد دیگران صورت می‌گیرند، آداب اجتماعی
Socal manners خوانده می‌شود . از این گونه اند آداب غذا خوردن .
تشریفات اجتماعی : برخی از رسم های اجتماعی كه به موارد رسمی معین اختصاص دارند، تشریفات اجتماعی .
Sovial vermonies نام دارند . تشریفات پذیرایی‌هایی رسمی از این گونه اند.
شعاعر اجتماعی : بعضی از تشریفات اجتماعی كه دارای قدمت و اهمیت فراوانند، شعائر اجتماعی (sovial rituals یا مناسك اجتماعی ) ( social rites نام می‌گیرند . شعائر اعیاد دینی از این قبیل‌اند.
۶) دكتر علی شریعتی، فرهنگ لغات، ذیل ارزش .
۷) نگاهی به فلسفه آموزش و پرورش، دكتر میر عبدالحسین نقیب‌زاده، ص۱۵.
منبع : شورای فرهنگ عمومی