یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


تقویت عشق به کمال در کودکان


علاقه به ترقی و تعالی از شاخه های نیرومند حب ذات است كه در نهاد هر انسانی بالفطره وجود دارد. مربی لایق می تواند از این سرمایه روانی استفاده كند و یك قسمت از تربیتهای صحیح خود را بر این پایه استوار كند و كودك را به راه ترقی و تعالی سوق دهد.
تكامل در پرتو آزادی
نكته مهم و شایان ملاحظه این است كه ارضای صحیح غریزه تفوق خواهی و وصول به كمال حقیقی تنها در محیط آزاد و شرایط مساعد امكان دارد و بدون آن نیل به تعالی و تكامل واقعی میسر نیست. به عبارت روشن تر بشر زمانی می تواند در راه كسب كمال قدم بگذارد و به ترقی واقعی برسد و تمایلات باطنی خود را در راه وصول به تعالی ارضا كند كه راه پیشرفت در مقابلش باز باشد و موانع اساسی سد راه او نشود چه مقدار سرمایه های روانی در اثر نداشتن شرایط مساعد عاطل و بی اثر مانده است؛ چه بسیار مردمی كه در راه احیای استعدادهای خود به موانع طبیعی یا مزاجی یا اجتماعی و سیاسی برخورد كردند و از ابراز آنها محروم مانده ودر نتیجه از ترقی و تكامل بازماندند.یكی از اساسی ترین شروط تعالی و تكامل برای كودكان و بزرگسالان آزادی محیط زندگی است، در شرایط زورگویی و تجاوز در محیط مرگبار استبداد و خفقان در جایی كه یاس به جای امید و ظلم به جای عدل، خودسری به جای قانون و ترس به جای آرامش خاطر بر مردم حاكم باشد، قطعاً امید تعالی و تكامل حقیقی در آنجا وجود ندارد. كسانی كه در چنین شرایطی زندگی می كنند هرگز قادر نیستند استعدادهای نهانی و ذخایر روانی خو د را به طور شایسته از قوه به فعلیت بیاورند و به ترقی و تعالی واقعی خود نائل گردند.
عدل در خانواده
بعضی از پدران عاقل و با ایمان كه مطیع اوامر الهی و موازین علمی هستند امور خانواده را با اصل عدل و انصاف و احترام به حق و فضیلت اداره می كنند. اعضای این خانواده با امنیت و آرامش زندگی می كنند و هر یك با شادی و مسرت وظایف امروز را به امید سعادت و خوشبختی فردا انجام می دهند، اشعه مهر و محبت تمام زوایای آن خانه و خانواده را روشن كرده است.
برعكس بعضی از پدران نادان و بداخلاق كه نه پیرو وظایف مذهبی هستند و نه مطیع مقررات علمی و عقلی، برای این كه در محیط منزل حاكم مطلق باشند و اوامرشان بی چون و چرا اجرا شود، به روش غلط استبداد و خودسری متوسل می شوند، به وسیله فحاشی و هتاكی و عربده های گوش خراش و سخنان ركیك قدرت خود را تثبیت می كنند، با همسر و كودكان خود معامله بدتر از حیوان می كنند و یا چوب و شلاق و سیلی و گاهی با مجازات زندان و گرسنگی و تشنگی آنان را شكنجه و عذاب می دهند و محیط خانواده را به زندانی وحشت انگیز و غیرقابل تحمل تبدیل می كنند.
اثر سوءاستبداد
وقتی صدای خشن و مرگبار آنان در محیط منزل منعكس می شود اطفال بی گناه با چهره های باخته و روح وحشت زده به هر طرف می گریزند و مانند بره ای كه گرگ دیده باشد برخود می لرزند، شب با روحی پر از عقده و تأثر به بستر خواب می روند و چون صبح بیدار می شوند و به یاد پدر دیوانه و بداخلاق خود می افتند چنان آزرده خاطر و افسرده می شوند كه گویی توان حركت ندارند.
در چنین خاندانی خوشبختی و سعادت نیست، آرامش فكر و اطمینان خاطر وجود ندارد، ترس و وحشت تمام خانه را فراگرفته است، اعضای خانواده هر لحظه خود را در خطر ایذا و عذاب می بینند. در چنین خاندانی كودكان نه تنها به رشد معنوی و كمالات لایق خود نمی رسند، بلكه بدنشان نیز به علت وحشت و اضطراب از رشد طبیعی خود بازمی ماند.این قبیل پدران به خود و عائله خود و جامعه ای كه بچه ها را برای آن می پرورند ستم غیرقابل جبرانی می كنند، این پدران طبق موازین اسلامی در مقابل هر یك از فحشها و ضربه های بدنی مواخذ و مسئولند و اگر اطاعت زن و فرزند از ترس فحاشی و شلاق و خلاصه از وحشت ستمگری پدران باشد، مشمول احادیث رسول اكرم هستند، در پیشگاه خداوند از بدترین مردم شناخته شده و رسول اكرم(ص) صریحاً آنها را طرد كرده و از خود رانده است.لازم است این قبیل پدران وجدان اخلاقی خود را حكم قرار دهند و آن را كه برای خود نمی خواهند برای دیگران نخواهند. همانطور كه خودشان از زندگی كردن در محیط استبداد و خودسری در محیط خشونت و ستمگری متنفرند راضی نشوند زندگی را بر عائله خود تلخ و ناگوار سازند و خانواده را ناامن و وحشت زا كنند.
ترس كودك از گناه
در خانواده نیز ترس افراد بر دو قسم است. بعضی از گناه می ترسند و بعضی از پدر، آن جایی كه ترس از گناه باشد ترسهای بی حساب وجود ندارد، آنجا مهد بهترین تربیت است. در آنجا گلهای وظیفه شناسی در روان كودكان یكی پس از دیگری شكفته می شود و اطفال از ا ول به درستكاری و صحت عمل عادت می كنند. اعضای این خانواده اطمینان دارند كه اگر به حقوق دیگران تجاوز نكنند، به نادرستی و گناه آلوده نشوند، كوچك ترین تعرضی به آنان نمی شود و همواره نزد پدر و مادر عزیز و محبوبند. اعضای چنین خاندانی معنی واقعی این جمله را به خوبی درك می كنند: آن را كه حساب پاك است از محاسبه چه باك است. در آنجا كودكان می فهمند كه تنها باید از گناه و بدكاری خود بترسند و بس.در چنین شرایطی پدر در محیط خانواده با دارا بودن شخصیت و ابهت، رئوف و مهربان است و فرزندان از ترس مواخذه های صحیح و منصفانه او از گناهكاری می ترسند و پیرامون نادرستی نمی گردند.ترس كودك از پدر
آنجایی كه ترس از پدر باشد، از پدر خشن و بداخلاق، از پدر بهانه جو و ستمگر، از پدری كه بی حساب فحش می دهد و بی جهت فرزندان را می زند و كوچكترین لغزش را به بزرگترین مجازات كیفر می دهد پدری كه گاهی حساب ناراحتیهای خارج خود را با اطفال بی گناه خویش در منزل تسویه می كند و عقده شكستهای تجاری و اداری و اجتماعی خود را با ایذای آنان می گشاید، در چنین خاندانی درستكاری و وظیفه شناسی احترام ندارد، اسمی از اخلاق و فضیلت نیست، در نظر كودكان تنها راضی نگاه داشتن پدر خودسر و مصون ماندن از شر او مهم است و بس!جهان امروز از نظر علمی و تربیتی، زدن كودكان و آسیب رساندن به بدن آنان را به منظور ادب یا مجازات، نادرست تلقی كرده و تقریباً در همه كشورهای زنده از این كار جلوگیری شده است. پدران و مادران را در محیط خانواده و آموزگاران را در مدرسه، از زدن كودكان برحذر داشته و ایذاء بدنی اطفال را جداً منع كرده اند.
بعضی تصور می كنند تنها در عصر ما به اهمیت این موضوع توجه شده و فقط جهان امروز، زدن كودكان را منع كرده است. برای رفع اشتباه لازم است به عرض برسانم كه این موضوع در اسلام سوابق زیادی دارد، علاوه بر روایاتی كه در باره منع زدن كودكان رسیده است در قرنهای گذشته فقهای اسلام در رساله های عملی كه برنامه وظایف روزانه مسلمین است در این موضوع صریحاً فتوی داده اند.
مردی حضور حضرت اباالحسن(ع) از فرزند خود شكایت كرد. حضرت فرمود فرزندت را نزن و برای ادب كردنش، از او قهر كن، ولی مواظب باش قهرت طول نكشد و هرچه زودتر آشتی كن.زیرا اگر قهر پدر در روح طفل اثر عمیق داشته باشد، طولانی شدنش باعث شكست روحی كودك است و اگر كم اثر باشد، در اثر طول مدت قهر، شخصیت پدر در نظر طفل كوچك می شود و در آتیه گله مندی و قهر پدر اثری نخواهد داشت.
عدل و بقای خانواده
در كشور كوچك خانواده، اگر پدران و مادران با نیروی حق و فضیلت حكومت كنند و اصل عقل و عدل را در هر حال مراعات كنند به اعضای خانواده زور نگویند و به حقوق آنان تجاوز نكنند، چنین خاندانی هر قدر كهنسال باشد نیرومند و جوان است و حق حیات دارد، گذشت چند نسل در طول چند قرن نمی تواند آن خاندان را متلاشی كند زیرا سجایای اخلاقی و عدل و انصاف ضامن بقای آن خانواده است.
برعكس پدرانی كه در كشور كوچك خانواده، به فرزندان ستم می كنند و با فشار و تهدید آنها را در مضیقه و محرومیت نگاه می دارند و به جای تربیت صحیح و پرورش عاقلانه به آنان شكنجه و عذاب می دهند، با این عمل، بذر دشمنی در دل آنها می ریزند و نهال بغض و كینه را با اعمال ناروای خود آبیاری می كنند و با دست خود زمینه سركشی و طغیان را فراهم می نمایند و علل بدبختی خود و فرزندان خویش را آماده می كنند. روزی كه با مرگ یا مسافرت یا ناتوانی پدر سد تهدید شكسته شود و فرصتی به دست آید عقده درونی فرزندان مانند انبار باروتی منفجر می شود. توفانی برپا می كنند و در مقام انتقام گرفتن ممكن است به كارهای خطرناك و غیرقابل جبرانی دست بزنند؟
خانواده بی فضیلت
یك خانواده قبل از هر چیز به عقل و درایت، به انصاف و عدالت احتیاج دارد، مشی عاقلانه و روش حكیمانه پدر و مادر در پرورش فرزندان پایه اساسی سعادت و خوشبختی آنان است. رسول اكرم(ص) می فرمود: خانه ای كه از برنامه صحیح حكیمانه بی بهره باشد ویرانه ای بیش نیست.ستمگری پدر و مادر و سخت گیریهای بی حساب بر خلاف شرع و عقل است، نتایج شوم آن سوءتربیت فرزندان و متلاشی شدن خاندان است و گاهی باعث سركشی و طغیان فرزندان می شود.
در كشور كوچك خانواده، روحیه فرزندان و طرز پرورش روانی آنان نیز تابع وضع حكومت پدران است، پدری كه تنها با فرزندان خود به زبان مجازات و تهدید سخن بگوید و از راه وحشت و ترس آنان را به اطاعت كوركورانه خویش وادارد هرگز عشق به تعالی و ترقی در نهاد كودكان پیدا نمی شود و استعدادهای درونی آنان آشكار نمی شود و درباره خود به كسب شایستگی و صلاحیت فكر نمی كنند. اساساً در چنین خانواده ای كودكان خود را درك نمی نمایند و به شخصیت خود توجهی ندارند، زیرا پدر با آنها در باره خودشان سخنی نگفته و ارزش آنها را به حساب نیاورده است، او تنها با فرزندان خود از قدرت و زور سخن گفته است!
پرورش بر پایه تعالی
در خانواده ای كه اساس پرورش بر پایه تعالی روانی و عشق به كمال استوار است، در خانواده ای كه هدف تربیت ایجاد شایستگی و صلاحیت در كودكان است، آنجا سخن از تهدید و مجازات نیست، مربی در آنجا به شخصیت كودكان تكیه می كند و با استفاده از غریزه عشق به كمال آنان را امیدوار كرده و آزادانه به فعالیت تشویقشان می كند.
كشور اسلام كشور عدل و آزادگی و محیط حق و فضیلت است، پدر و مادر موظفند در خانواده فرزندان را برای زندگی در چنین محیطی تربیت كنند و به پیروی از اولیای اسلام كودكان را از اول با درس ایمان و فضیلت، عدل و حریت، عشق به كمال و سعادت پرورش دهند.
علی(ع) به فرزندش حضرت مجتبی فرمود: فرزند عزیز، بنده و برده هیچكس مباش، خداوند تو را آزاد آفریده است. با این جمله كوتاه پدر بزرگواری، مهمترین سرمایه شخصیت را در نهاد فرزند خود ایجاد می كند و او را با آزادگی و حریت فكر پرورش می دهد.
برای درس خواندن كودكان فرمود: كسی كه در كودكی درس نخواند در بزرگی رهبر و پیشوای مردم نمی شود. امیرالمومنین(ع) از راه تهدید، كودكان را به كسب دانش مجبور نمی كند، بلكه از راه عشق به تعالی و ترقی در كمال آزادی آنان را به تحصیل علم وامی دارد.
مربی لایق كسی است كه از غریزه عشق به كمال و ترقی خواهی كودك استفاده كند و یك قسمت از تربیتهای صحیح را بر این پایه استوار كند.
منبع : نوآوران فناوری اطلاعات


همچنین مشاهده کنید