چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


ساماندهی چرخه نشر تئاتر


ساماندهی چرخه نشر تئاتر
کافی است سرمان را هزاره ای به عقب بگردانیم، آن وقت می دانیم به چه کهکشانی آمده ایم. حکیم ابوالفرج اصفهانی سپیده دم یک روز آفتابی یا مه آلود، کتابش را زیر بغل می گذارد تا آن را در تیراژ ۲۰ نسخه چاپ کند. آن سپیده ام روزی از روزهای سال سیصد و بیست هجری قمری است. حالا سرمان را ۱۸۰درجه به اکنون باز می گردانیم؛ ۹ هزار ناشر دارای مجوز جلوی نگاه های ما صف می کشند. همچنین در پایان جمعیتی ممتد که انگار از مسیر پلک های ما تا خط افق ادامه می یابد، تعداد دیگری در انتظار پیوستن به این صف هستند. ۲هزار و پانصد ناشر دیگر هم تقاضای مجوز جدید نشر کرده اند و در آستانه پیوستن به این جمعیت انبوه هستند. هر ناشر در سال باید حداقل چهار کتاب چاپ کند.
این در حالی است که بسیاری از ناشران قدرتمند به چاپ چندین برابر این عدد نیز اکتفا نمی کنند. دانشمندان علم رسانه، تاریخ بشری را با سه دوره می شناسند؛ کهکشان گوتنبرگ ، کهکشان مارکوزه و دهکده جهانی.
در فرامتن این تئوری انگار عمر کتاب به پایان می رسد. زیرا در لپ تاپی کوچک می توان کتابخانه ای بی پایان داشت. اما به راستی بوی کاغذ و صدای چرخ های پیاپی دستگاه چاپ چه می شود نوستالژی درختانی که انگار از جنگل با پیاده روی به خیابان شهرهای مدرن و صنعتی امروز می آیند و کلمات و واژگان را در لابه لای روح خود می پیچند، به کجا می انجامد. خاطره نوشتن روی پوست آهو در کدام کامپیوتر به ناخودآگاه ذهن یک آدم آهنی هم نمی رود و طبیعت زنده را فریاد نمی کشد.
«مثنوی معنوی » حکیم مولوی را چه بایدکرد که به عنوان پرتیراژترین کتاب در آمریکای شمالی معادلات رمان های تجاری وکمپانی نویسی! را بر هم می زند. در کلیتی فراگیر کتاب در جهان دودآگین معاصر انگار باریه های کودکی هفت نفس می کشد و در ایران امروز جمعیت نشر و چاپ کتاب همراه با امیدواری فراوان و حتی تحسین برانگیز است. صنعت نشر همواره مانند حرفه ای جذاب می نماید. چونان دریانوردی، قله نوردی و یا پرواز بر فراز آبی آسمان.
بنابراین مفهوم کلان نشر در خیال بسیاری افراد هنوز شغلی افسانه ای است. رفتن به میان مردم، خانواده ها، صنف ها، تیپ ها، محافل، دانشگاه ها، مدارس و الی آخر؛ آن هم همراه با حروف، واژگان و نویسندگانی که انگار درنوردیدن مسیر هستی و کهکشان راه شیری را به راحتی با کلمات می روند و بازمی گردند. نشر هنوز که هنوز است پدیده جذاب و اسرارآمیزی است. هنوز گذاشتن پر پرنده لای صفحه ای که مطالعه تو را در آن شب علامت گذاری می کند، نه عادتی خانوادگی بلکه رسمی تاریخی به چشم می آید.
حضور ۴ میلیون مخاطب برای یک نمایشگاه ۱۲ روزه رقمی است که می توان با آن در سطوح گسترده علایق انسانی معادله ساخت. ۴ میلیون یعنی ده ها برابر جمعیت کشوری در همسایگی مان؛ جایی که شاید این رقم را در چرخه نشر هزاره ای بعد کسب کند؛ رقمی قابل مقایسه با تماشاگران پدیده ای مسحور کننده مثل فوتبال در لیگ تراز اول اروپا، یا جام جهانی یا فی المثل مخاطبان سینمای یک قاره. ۴میلیون مخاطب کتاب عدد کمی نیست. ما مردم فرهیخته و اهل ادبی داریم و هر کسی این را می داند و چرخه نشر نیز همچنان پرتب و تاب می چرخد.
اما در این میان به نظر می رسد که نشر تئاتر به توجه و پرستاری بیشتر نیاز دارد. طی سال های اخیر تنها پنج ناشر در کشور به عنوان ناشران تئاتر شناخته می شوند و برآورد کردن این رقم با کل ناشران تا حدودی سؤال برانگیز است. وقتی از ۹هزار ناشر فعال سخن می گوییم، می توان از این تعداد به راحتی هزار ناشر ادبی را مورد اشاره قرار داد. این در حالیست که عدد پنج برای هنری که در هر حال هم ردیف با دیگر هنرهاست به تکثر نیاز دارد. عموماً دوستان ناشر در حوزه چاپ رمان و ادبیات خیزهای خوبی برداشته اند. این خیزها در دو شاخه رمان خاص و رمان خواندنی است، اما ذکر این نکته نیز جای تأمل دارد که درام و نمایشنامه نیز دارای ویژگی های قصه نویسی و جذابیت های خواندنی است.
امید بی نیاز
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید