پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نقدی بر ارتباطات پیچیده تشکل‌های دانشجویی


نقدی بر ارتباطات پیچیده تشکل‌های دانشجویی
این یادداشت بر اساس مشاهدات مستقیم از روابط درون اتحادیه انجمن های اسلامی (دفتر تحکیم وحدت) طی سال های ۷۸ تا ۸۶ نگاشته شده است. روابطی که شاید در عرصه سیاست ایران کم نظیر باشد.
اگر از بیرون به این اتحادیه نگاه کنیم شاید حداکثر بتوان اختلافات میان فراکسیون ها را رصد کرد؛ اما از درون همه چیز متفاوت است. آنها که به فیلم های پیچیده سیاسی یا جاسوسی علاقه مند هستند، می توانند در یک تور یک روزه برای شرکت در یکی از نشست های انتخاباتی دفتر تحکیم، صحنه های نابی از این گونه روابط پیچیده مشاهده کنند. روابطی که به نظر می رسد بی دلیل چنین پیچیده شده است.
انتقاداتی که ما در این سال ها از دانشجویان شنیده ایم اینگونه است؛ دانشجویی از «لابی کردن ها» و جلسات پشت پرده سران اتحادیه ناراحت است و می گوید آنها از قبل با هم «ساخته اند». فرد دیگری اینها را «روابط مافیایی» می داند که با محافل سیاسی خارج از دانشگاه مرتبط است. او تاکید دارد که یک سر این روابط به نیروهای امنیتی می رسد و سر دیگر آن به احزاب سیاسی و شاید برخی از روشنفکران.
دانشجویی دیگر می گوید که «پدرخوانده ها» برای تحکیم تصمیم می گیرند و آنها افرادی را درون سیستم دارند. فرد دیگری از خط دهی «نفوذی ها» شکایت می کند و دانشجویی نیز از «سهم خواهی» یک اقلیت کوچک سخن می گوید.
ادبیات رایج سیاسی میان دانشجویان بسیار سیاه و تیره است. می گویند فلانی را «دور زدند» یا فلان کس را «سوزاندند». یکی را «تخریب» می کنند و علیه فردی دیگر به «افشاگری» می پردازند. یکی کاندیدای کاذب است و یکی کاندیدای سایه. تهدید، استهزا و تهمت نقل رایج این محافل دانشجویی شده است. در چنین فضایی آیا اثری از آرمان خواهی دانشجویان باقی می ماند؟
اینها همه برای انتخابات اعضای شورای مرکزی تشکلی است که دیگر همچون گذشته دارای قدرت تاثیرگذاری و نفوذ نیست. پیچیده تر شدن روابط سیاسی میان دانشجویان عملاً به فلج شدن این اتحادیه و کاهش محسوس نیروهای آن منجر شده است.
دفتر تحکیم، سازمان و انسجام تشکیلاتی خود را از دست داده است. بسیاری از دفاترش را در دانشگاه ها بسته اند و دیگر حتی نمی تواند یک سخنرانی در دانشگاه برگزار کند. انجمن های اسلامی نیز در دانشگاه ها دارای اعضای فعال چندانی نیستند. پس دعوا بر سر چه چیزی است؟ آنها که بسیار ناامیدترند از «مرگ دفتر تحکیم» سخن می گویند.
عده ای دیگر معتقدند که نام دفتر تحکیم به تنهایی از اعتبار و نفوذ زیادی در میان مردم برخوردار است و باید این نام را حفظ و از آن استفاده کرد. آنها که امید بیشتری دارند با آنکه معتقدند نام دفتر تحکیم وحدت بسیار مورد سوءاستفاده قرار گرفته است، اما همچنان در اندیشه بازسازی و احیای این اتحادیه هستند. دو دسته از علت ها را می توان برای شکل گیری روابط پیچیده و مسموم سیاسی میان دانشجویان مطرح کرد؛ یک دسته علل درونی و ساختاری و دسته دیگر علل بیرونی است.
● علل درونی؛ ساختار و سازمان
دفتر تحکیم را از قدیم به صورت سازمانی با ساختار دوقطبی می شناسند که همواره دو فراکسیون مشخص در آن با یکدیگر رقابت کرده است. نشست های انتخاباتی این اتحادیه نیز در واقع چیزی جز صحنه مذاکرات بسیار طاقت فرسای طرفین برای تقسیم کرسی های شورای مرکزی نبوده است. مذاکراتی که شاید ده ها ساعت و به طور شبانه روزی به طول می انجامید. گاهی نیز اتفاق می افتاد که با به توافق نرسیدن فراکسیون ها، نشست بدون نتیجه پایان می یافت.
فراکسیون ها با آنکه حضوری واقعی در سازمان این اتحادیه دارند اما چنین نهادهایی در اساسنامه دفتر تحکیم وحدت تعریف و پیش بینی نشده است. ساختار دوقطبی دفتر تحکیم وحدت ریشه در ساختار اساسنامه آن دارد. در اساسنامه آمده است که اعضای شورای مرکزی باید با رای دوسوم اعضای حاضر در نشست انتخاب شوند.
قانونگذاران می دانند که این یک نسبت سختگیرانه است. احتمال اینکه در یک رای گیری آزاد کاندیدایی مستقیماً بتواند دو سوم آرا را به دست آورد بسیار ضعیف است. همچنین نشست انتخاباتی نیز با حضور دوسوم کل اعضا رسمیت می یابد. احتمالاً وضع چنین قانون سختگیرانه ای در ابتدای دهه ۶۰ جهت اعمال کنترل بیشتر بر انتخاب اعضای شورای مرکزی بوده است. نتیجه آن می شود که لابی ها و اقلیت های سازمان یافته ای شکل می گیرند تا بتوانند با مذاکره و رایزنی با سایر کاندیداها و صاحبان گرایش های سیاسی مختلف رای دو سوم را برای کاندیداهایی مشخص به دست آورند.
گرایش های سیاسی موجود نیز با توافق بر سر تقسیم کرسی های شورای مرکزی عملاً رای شان را به حساب کاندیداهای رقیب نیز می ریزند تا حد نصاب دوسوم به دست آید. نتیجه آن می شود که اعضای شورای مرکزی با رای مثبت و مساوی تمام اعضای اتحادیه انتخاب می شوند. این لابی ها و اقلیت های سازمان یافته به تدریج تبدیل به فراکسیون هایی می شوند که دارای تشکیلات و هیات رئیسه معین هستند.
به عقیده بسیاری از صاحب نظران همین اقلیت های متشکل و سازمان یافته هستند که سطح روابط دموکراتیک را در روابط درون سازمان به شدت کاهش می دهند. رابرت دال در کتاب درباره دموکراسی در این باره می گوید؛ «در انجمن ها و واحدهای «کوچک»، اقلیت های سازمان یافته نه تنها غیرضروری که مطلقاً مضرند. ما به جای اینکه تضادها را با باندبازی ها و دسته بندی ها تشدید کنیم، ممکن است وحدت، وفاق و توافق حاصل از بحث و احترام متقابل را ترجیح دهیم.»
چنانچه شاهد هستیم در این ساختار، ارکان کاذبی مانند فراکسیون ها به جای ارکان اصلی تصمیم گیرنده هستند. حیات و دوام سازمان نیز منوط به مذاکره و توافق میان فراکسیون ها است که تضمینی برای آن نیست. در چنین وضعیت ناپایدار و بی ثباتی هر لحظه باید در انتظار فروپاشی بود. اگر این مشکلات ساختاری را در کنار سایر مشکلات درونی از جمله نداشتن تجربه کافی و دانش اندک تئوریک دانشجویان قرار دهیم، نتیجه فاجعه آمیز خواهد بود.
چیزی شبیه آنچه امروز رخ داده است. جریانات سال های گذشته دفتر تحکیم را می توان اینگونه مرور کرد؛ تا حدود یک سال و نیم پیش اصل بر حفظ حداکثری مجموعه و رسیدن به توافقات دوجانبه بود. بدین معنی که هر دو فراکسیون تمام سعی و تلاش خود را برای رسیدن به توافقات لازم و تشکیل شورای مرکزی با حضور تمام گرایشات موجود، به کار می بستند. اما طی این یک سال و نیم ظاهراً دیگر نشانی از توافق به چشم نمی خورد.
مذاکرات سال گذشته به نتیجه نرسید و یک فراکسیون به صورت یک جانبه اقدام به تشکیل شورای مرکزی کرد؛ عملی که پیش از آن به هیچ وجه متصور نبود. امسال حتی فراکسیون مذکور تلاش جدی برای دعوت از فراکسیون مقابل و سایر تشکل های معترض برای شرکت در نشست انتخاباتی نکرد. در واقع هویت مستقل گروه های مقابل به عنوان معترضین به وضعیت جاری دفتر تحکیم به رسمیت شناخته نشد.
عدم نشست دو فراکسیون و در واقع صاحبان گرایش های مختلف در یک مکان نشان از این دارد که تا «آینده نزدیک» هیچ یک از فراکسیون ها به تنهایی نمی توانند دو سوم اعضا را در یک مکان گردهم آورند. در چنین شرایطی چند حالت زیر محتمل است:
۱) ممکن است هریک از فراکسیون ها به صورت ناسالم با آوردن افراد غیرحقوقی از دانشگاه های مختلف ادعا کنند که دو سوم اعضا را دارند و به صورت کاذب خود را دفتر تحکیم «اصلی» بخوانند
۲) به صورت موقت در قالب فراکسیونی فعالیت جداگانه داشته باشند، اما انشعاب نکنند
۳) اقدام به تاسیس اتحادیه های جدید متشکل از انجمن های اسلامی کنند.
هر یک از این احتمالات نیز اگر رخ دهد، هیچ تضمینی وجود ندارد که دوام یابد. چراکه اولاً جو سیاسی ایران بسیار بی ثبات است و هر تحول اساسی مستقیماً بر دانشجویان تاثیر می گذارد و دوماً جریانات دانشجویی بسیار متغیر و سیال هستند.
● یک اتفاق جالب
برای مطالعه موردی درباره تاثیر ساختار تشکیلات دفتر تحکیم بر شکل دهی به روابط و جریانات موجود در آن، می توان به نشست انتخاباتی این اتحادیه در زمستان گذشته اشاره کرد. در این نشست یکی از فراکسیون ها با شعار «از میان بردن وضعیت فراکسیونی» از انجمن ها برای برگزاری یک انتخابات آزاد بدون دخالت فراکسیون ها دعوت به عمل آورد. اتفاق جالبی که رخ داد این بود:
۱) تنها اعضای همان فراکسیون در نشست شرکت کردند و دعوت جدی از انجمن های معترض صورت نگرفت
۲) در درون آن فراکسیون نیز یک وضعیت دوقطبی ایجاد شد،
۳) فراکسیون مذکور آن وضعیت دوقطبی را علنی نکرد
۴) مذاکرات میان دو قطب جدید در طول یک ماه و به صورت غیرعلنی بر سر تقسیم کرسی های شورای مرکزی در جریان بود. در نهایت اگرچه در ظاهر یک انتخابات آزاد برگزار شد اما در واقع تمام اتفاقات گذشته این بار به صورت غیرعلنی و در پشت پرده رخ داده بود.
اگر در سال های گذشته اعضای شورای عمومی و مخصوصاً اعضای شهرستان ها از متن مذاکرات دو فراکسیون آگاه می بودند، این بار اما این مذاکرات به دور از چشمان این اعضا برگزار شد. در حقیقت فراکسیون مذکور نه تنها مشکلی از مشکلات اتحادیه کم نکرد که با تنزل مذاکرات علنی به سطح لابی های پشت پرده بر عدم شفافیت و پیچیده شدن روابط درون اتحادیه افزود. فراکسیون مذکور قصد داشت با فشار، دموکراسی مشارکتی و مستقیم را بدون وجود گرایش های سیاسی مختلف به نمایش بگذارد، اما وقتی ساختار معیوب باشد تبلیغات ظاهری هیچ تاثیری نخواهد داشت. این نشان می دهد که با حذف فیزیکی رقیب و با زور تبلیغات نمی شود یک دموکراسی واقعی برپا داشت.
● علل بیرونی
نوع رابطه ای که میان گروه های سیاسی خارج دانشگاه و انجمن های اسلامی، تاثیر متقابل این گروه ها را بر یکدیگر نشان می دهد. دانشجویان همواره با چند دسته از گروه های خارج از دانشگاه در تماس بوده اند؛ مسوولین دولتی، احزاب سیاسی داخل حاکمیت، احزاب سیاسی خارج از حاکمیت و روشنفکران بی سازمان. تحلیل روابط متقابل این گروه ها با دانشجویان و تاثیر این روابط بر شکل دهی رفتارها و کنش های دانشجویی بحثی بسیار مهم است.
برخی معتقدند اختلافات و تعارضات داخلی دفتر تحکیم به دلیل نفوذ گروه های خارج از دانشگاه در درون این اتحادیه است. این نیز البته محتمل و ممکن است، اما اینکه آیا می توان جلوی آن را گرفت، محل تردید است. تجربه نشان می دهد که به جای ایجاد جوی خاص برای جلوگیری از «نفوذی ها» و متعاقب آن ایجاد درگیری و ترویج تهمت و تهدید، بهتر است ساختار سازمانی به گونه ای طراحی شود تا دخالت های خارجی انسجام تشکیلاتی را به خطر نیندازند. این تنها مشکل دفتر تحکیم نیست بلکه هر اتحادیه، سندیکا و کنفدراسیونی ممکن است چنین مشکلاتی داشته باشد. راه حل اما در دیدن و پذیرش مساله و سپس در شفاف سازی روابط است. این تا حدودی منوط به علنی ساختن لابی ها و رابطه ها و به رسمیت شناختن گرایش های سیاسی موجود در میان دانشجویان است.
بسیاری از روابط پیچیده ناشی از تلاش دانشجویان برای حفظ استقلال مجموعه است. همچنین حذف بسیاری از گرایشات سیاسی با عنوان مقابله با «وابستگی» صورت می گیرد. به نظر می رسد این تنها یک بهانه باشد و البته یک بهانه تکراری؛ این عادت تمام سیستم های بسته است که امنیت را برای تنظیم روابط غیردموکراتیک بهانه می کنند. اتفاقاً عدم امنیت و انحراف زاییده چنین روابطی است نه مولد آنها. فضای غیرشفاف و پیچیده، گپ ها و حفره های زیادی برای نفوذ به وجود می آورد که انسجام سازمان را به خطر می اندازد.
نکته دیگری که به برقراری روابط پیچیده می انجامد نحوه تعامل دانشجویان عضو احزاب سیاسی و دفتر تحکیم است. عضویت دانشجویان در احزاب لزوماً به معنی وابسته بودن ایشان در عرصه فعالیت های دانشجویی نیست.یعنی نمی توان از این نوع رابطه قانون سلبی برای عضویت اینگونه افراد در اتحادیه تدوین کرد. در حقیقت مساله استقلال با عدم عضویت در احزاب تعریف نمی شود. شاید دانشجویی عضو هیچ حزبی نباشد اما بیشتر از دانشجویان حزبی به روشنفکران بی سازمان و یا حتی برخی رسانه ها (روزنامه ها، رادیو ها و شبکه های ماهواره ای) وابسته باشد.
نکته قابل توجه اینکه ایجاد جو ضدحزبی علاوه بر اینکه روابط سازنده با احزاب دموکرات را مخدوش می سازد، باعث می شود دانشجویانی که به دلیل علایق سیاسی خود با چنین احزابی ارتباط دارند ترغیب به حضور مخفیانه و با چراغ خاموش در دفتر تحکیم شوند. چنانچه در حال حاضر برخی از دانشجویان حزبی به صورت مخفیانه در دفتر تحکیم و حتی در مرکزیت آن حضور دارند. این خود بر عدم شفافیت روابط سیاسی داخل اتحادیه می افزاید. دفتر تحکیم دارای یک «سازمان ضدجاسوسی» نیست که بتواند این گونه روابط را شناسایی کند. پس راه حل عملی همان به رسمیت شناختن اینگونه روابط با هدف شفاف تر کردن فضای عمل و همچنین ساده سازی روابط پیچیده است.
مساله قابل تامل دیگر به تاثیر روابط دانشجویی بر فضای سیاسی حاکم بر کل کشور باز می گردد. به نظر می رسد که دانشجویان به جای اینکه به ایجاد فضای تفاهمی و سازنده میان روشنفکران و گروه های سیاسی بپردازند، بیشتر به اختلافات و شکاف ها دامن زده اند. دانشگاه ها باید مکانی جهت گفت وگوی روشنفکران و کارشناسان سیاسی برای یافتن راهکارها و بسط اندیشه ها باشد.
دانشجویان می توانستند هدف خود را حفظ و تقویت این تریبون مدرن قرار دهند. اما تمام نشانه ها حاکی از آن است که دانشجویان با ورود به عرصه منازعات سیاسی عملاً به اختلافات دامن زده اند. در واقع آنها فضای متشنج و غیرشفاف درونی خود را به خارج از دانشگاه ها نیز بسط داده اند. نکته جالب اینجاست که از دید دانشجویان تحکیمی تمام گروه های سیاسی کشور باید نسبت خود را با هر یک از فراکسیون های دفتر تحکیم تعیین و اعلام کنند.
از این زاویه باید مشخص شود که هر یک از احزاب کدام فراکسیون را قانونی تر می دانند و نشست انتخاباتی کدام فراکسیون را به رسمیت می شناسند. آنها به طرز عجیبی به یادگیری از بین روشنفکران و گروه های سیاسی می پردازند و برای این کار از تمام توان خود برای فشار بر آنها استفاده می کنند. به عنوان مثال اگر یکی از شخصیت های سیاسی از طرف یک فراکسیون دعوت به سخنرانی شود، از طرف فراکسیون مقابل انواع و اقسام فشارها بر وی اعمال می شود تا شاید وی را از آن سخنرانی منصرف کنند و در نهایت اگر وی منصرف نشود انواع مصاحبه ها و سخنرانی ها علیه وی و گروه وی به جریان می افتد.
● آفت خودشیفتگی
در شرایطی که دانشجویان بیش از پیش سیاسی شده اند و مانند احزاب سیاسی عملاً وارد منازعات سیاسی می شوند، گروه های زیادی می توانند از فعالیت های ایشان سوء استفاده کنند. اپوزیسیون خارج از کشور روز به روز با استفاده از رسانه هایی که در اختیار دارد نقش دانشجویان را تا حد قهرمانان ملی بالا می برد.
شکی وجود ندارد که آرمان گرایی و عدالت جویی دانشجویان بسیار مورد سوء استفاده نیروهای خارجی قرار گرفته است به طوری که دانشجویان را پیاده نظام خود در جهت رسیدن به منافع شان می پندارند. رادیو ها و ماهواره های خارجی به راحتی می توانند یک دانشجوی آماتور را یک شبه تبدیل به یک قهرمان کنند. این شهرت و اعتبار کاذب متاسفانه باعث غفلت برخی از دانشجویان از جایگاه و نقش واقعی خود شده و برای حفظ این اعتبار روزبه روز بر اعمال قهرمانانه خود می افزایند. بدین ترتیب فعالیت های دانشجویی هر روز رادیکال تر شده و از مسیر اصلی خود منحرف می شود.
گروه دیگری نیز هستند که از وضعیت جاری بسیار منتفع می گردند. راست گرایان افراطی ایران بسیار خوشحال خواهند شد که جنبش دانشجویی هر روز رادیکال تر شود. در چنین حالتی احتمال انحراف و بروز اشتباه از سوی دانشجویان و در نتیجه امکان حذف آنها راحت تر خواهد بود. ضمن آنکه جهت دهی به حرکت های رادیکال به سمت مسیر دلخواه، از بازی های رایج است. شیوه کار آنها اینگونه است که تا یک زمان معین به دانشجویی فرصت می دهند که به صورت کاذب بزرگ شود و در این مدت هیچ برخوردی با وی صورت نمی گیرد تا وی در ادامه مسیر مصمم تر شود.
سپس در زمان مناسب و هنگام بروز یک اشتباه از سوی وی با روش های خاص خود به برخورد با وی می پردازند. بسیاری از دانشجویان به دلیل آنکه مراحل لازم را جهت تکامل سیاسی به صورت تدریجی طی نکرده اند و رشد سیاسی شان یک شبه و کاذب بوده است، در هنگام قرار گرفتن در چنین شرایطی ضربه می خورند.بسیاری از تشکل های دانشجویی طی سال های گذشته در دام این استراتژی دوگانه افتاده اند که هم در جهت اهداف اپوزیسیون خارج از کشور و هم در جهت اهداف راست گرایان افراطی داخل کشور بوده است.
نتیجه این استراتژی یک بیماری است به نام تورم کاذب یک سیستم. سیستمی که به صورت کاذب بزرگ و متورم شده است و توان و ظرفیت حفظ این بزرگی را ندارد، همچون بادکنکی با یک سوزن می ترکد. بسیاری از سیاستمدارانی که ده ها سال به فعالیت سیاسی پرداخته اند هیچ گاه به چنین شهرتی که یک دانشجوی ۲۲ ساله یک شبه به دست آورده است نرسیده اند. این سیاسیون شاید در طول عمر سیاسی خود به تعداد انگشتان یک دست با رادیوهای خارجی مصاحبه نکرده باشند؛ کاری که یک دانشجو در عرض دو روز انجام می دهد.
غرور کاذب و خودشیفتگی، دقیقاً پاشنه آشیل فعالان دانشجویی و نه نقطه قوت آن. اجازه دادن به افراد که به صورت بادکنکی و کاذب بزرگ شوند بدون اینکه مراحل لازم را برای خودسازی گذرانده باشند، بدین معناست که می شود به صورت یک شبه نیز آنها را از بین برد. این یک استراتژی شناخته شده است؛ خودشیفته باعث نابودی خود خواهد شد. آنگونه که «نارسیس» مدهوش از تصویر زیبای خود در درون آب فرو افتاد و غرق شد.
● بازی ابلهانه یا شفاف ساز
با توجه به مطالبی که به صورت خلاصه در ارتباط با رفتار دانشجویان در بالا مطرح شد، به نظر می رسد که ساده سازی و شفاف سازی روابط سیاسی درونی و بیرونی دانشجویان باید از اهداف اولیه ایشان باشد. روابطی که اکنون بیش از حد پیچیده شده و ادامه فعالیت های دانشجویی را با مشکل مواجه کرده است.
دانشجویان می بایست با فاصله گرفتن از مفاهیمی مانند لابی ها، پدرخوانده ها و نفوذی ها و به جای درگیر شدن در بازی هایی که حول چنین مفاهیمی شکل گرفته است، به تقویت گفت وگو میان خود و تقویت دموکراتیک تشکیلات دانشجویی بپردازند. می توان یک بار در نشستی دانشجویی شرکت کرد و پیش از آن در مذاکرات شبانه و مخفیانه لابی ها حضور نداشت.
آیا این حرکتی ابلهانه است و شما مورد ریشخند دیگران قرار خواهید گرفت که هوش و دانایی لازم را برای فهم مسائل پشت پرده نداشته اید؟
شاید این گونه باشد اما از طرفی این بازی ابلهانه بسیار شفاف ساز است و باعث سالم سازی روابط دانشجویی خواهد شد و از طرفی دست لابییست ها را رو خواهد کرد. اگر بازی ابلهانه یا بازی شفاف ساز از طرف تعداد زیادی از دانشجویان به عنوان یک استراتژی در پیش گرفته شود و روابط داخلی و بیرونی دفتر تحکیم وحدت بازتعریف شود، می توان امیدوار به ادامه فعالیت این اتحادیه به دور از منازعات سیاسی بود. این گونه است که تنها توصیه اخلاقی که می توان به دانشجویان ارائه کرد این است؛ هوشمندانه مثل یک ابله بازی کن، گویی که هیچ چیز از پشت پرده نمی دانی.
عماد بهاور
منبع : روزنامه شرق