شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


فال حافظ از گذشته تا امروز


فال حافظ از گذشته تا امروز
فال در لغت به معنای طالع، بخت و نیز پیشگویی و عاقبت‌بینی است. كلمه‌ای عربی است و در فارسی یعنی شگون، هم در معنای خوب و هم در معنای بد. فال گرفتن یعنی اطلاعات از ناشناخته‌ها؛ و در عربی به فال خوب زدن، «تفأل» و به فال بد زدن «طیره» می‌گویند. در فارسی، فال خوب زدن را «مروا» و فال بد زدن را «مرغوا» گویند كه از دو كلمه «مرغ» و «آوا» تشكیل شده است. ایرانیان با آواز و جهت حركت پرندگان فال می‌زده‌اند؛ مثلاً با دیدن عقاب به عقوبت و هدهد به هدایت پی‌می‌برده‌اند.
در اسلام و در حدیث آمده است كه پیامبر گرامی اسلام (ص)، فال نیكو زدن را توصیه می‌فرموده‌اند و طیره را مكروه دانسته‌اند، به علت اینكه طیره مایه ناامیدی، بدبینی و بدگمانی بوده و در مقابل، فال نیكو و خوب، نشانه امیدواری و كامروایی در زندگی است. در اسلام استخاره یعنی طلب خیره (بر وزن جیره) به معنای با خدا مشورت كردن و طلب تقدیر خیر كردن رواج داشته است.
مردم ایران اقبال بسیار زیادی به دیوان اشعار حافظ نشان داده‌اند، چرا كه حافظ را «لسان الغیب» و حافظ كل قرآن، و از سویی این دفتر شعر را برگرفته از اسرار قرآن و وی را واقف بر گنجهای پنهان الهی می‌دانند. خودش می‌گوید:
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی
بود كه قرعه دولت به نام ما افتد
یا در جایی دیگر:
از غم هجر مكن ناله و فریاد كه دوش
زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید
▪ آیا مشخص است كه اولین فال چگونه و كی از دیوان حافظ گرفته شد؟
نخستین فال دقیقاً ساعاتی پس از مرگ حافظ گرفته شد. ادوارد براون در جلد سوم «تاریخ ادبیات ایران» اشاره داشته است كه پس از فوت حافظ، عده‌ای كه كلام وی را قلب كرده بودند، او را تكفیر و از دفن او در گورستان مصلی جلوگیری كردند. برای حل مشكل تصمیم گرفتند با تفأل از كلام خود حافظ راهنمایی بگیرند و پس از آنكه كلیه غزلهای حافظ را نوشته و در سبدی ریختند، كودكی تفألی می‌زند و غزل شماره ۸۲ می‌آید، كه به طرز عجیب و باور نكردنی پاسخ جماعت ریاكار را می‌دهد و گفته‌اند كه از آن روز به وی لقب لسان‌الغیب داده‌اند، غزل شگفت‌انگیز چنین است:
كنون كه می‌دمد از بوستان نسیم بهشت
من و شراب فرح‌بخش و یار حورسرشت
مكن به نامه سیاهی ملامت من مست
كه اگه است كه تقدیر بر سرش چه نوشت؟
قدم دریغ مدار از جنازه حافظ
كه گرچه غرق گناهست، می‌رود به بهشت
▪ آیا تفأل به دیوان حافظ، شرایط خاصی دارد؟ زمان و نحوه فال گرفتن و تفسیر آن چگونه است؟
ایرانیان معمولاً در جشنها، شادیها، اعیاد و مناسبتهای خاص و یا برای نیتهای خاص و گرفتاری‌های شخصی به دیوان خواجه تفأل می‌زنند.
نحوه آن نیز معمولاً با وضو و قرائت حمد و سوره و گرفتن دیوان در دست چپ و با حضور قلب، توسط دست راست باز می‌شود و اولین غزلی كه از سمت راست صفحه می‌آید، البته از ابتدای غزل، مورد لحاظ قرار می‌گیرد. اولین بیت غزل بعد نیز شاهد یا تأئید كننده تفأل است. البته ناگفته نماند كه روشهای متعدد دیگری برای اینكار وجود دارد كه هر كس براساس اعتقادات قلبی خویش عمل می‌كند و هیچ روش مدونی ندارد.
درخصوص تفسیر نیز به حالات و وضعیت روحی- روانی، احساسی، عاطفی و باورهای صاحب فال بستگی دارد و به یقین هرگز نمی‌توان حكمی كلی صادر كرد؛ چرا كه همان‌طور كه گفتیم، كلام حافظ چند وجهی است. فال حافظ هیچ رابطه ریاضی ندارد، بلكه سر و كارش با دلهای مشتاق، مؤمن و روحانی مردم و خمیر مایه‌اش روح پاك و ملكوتی حافظ است.
بعضی با استناد به مسائل علمی، فال را رد می‌كنند.
▪ شما فال گرفتن و ارتباط آن را با علوم امروزی چگونه توجیه می‌كنید؟
فال شبیه علوم خفیه است كه وجود دارد، ولی قابل اثبات نیست. خیلی از پدیده‌های این جهانی نیاز به دلیل و اثبات ندارد و دانش و علم هم به تنهایی پاسخگوی همه نیازهای بشر نیست. در وجود بشر حسی وجود دارد كه او را از فصلهای دانش و علم فراتر می‌برد و این احساس كه نیاز زندگی بشر است، هر روز به آدمی گوشزد می‌كند كه فقط علم و دانش برای تنگناهای زندگی كافی نیست، بلكه ایمان، توكل، صبر و عشق هم لازم است.‏
تكیه بر تقوی و دانش در طریقت كافریست
راهرو گر صد هنر دارد توكل بایدش
اما از لحاظ علمی، امروزه روانشناسان معتقدند كه با تصویرسازی ذهنی مثبت می‌توان تحولات عمیق در خود ایجاد كرد. امروزه با مهندسی صحیح بر ذهن و تصویرسازی مثبت از طریق اندیشه‌های والای حافظ می‌توانیم با امید، آرزو، عشق، محبت، مروت، مدارا و... موجب تغییر و تحول در خود شویم.
البته هرگز با فال، مسئولیت و وظیفه خطیر انسان كه در قرآن به آن اشاره شده است، از گردن او ساقط نمی‌شود. حافظ فقط یك واسطه است برای شناخت خود و دستیابی به كرامات انسانی و انجام تعهدات ما در برابر خدا و خلق خدا و تلاش همیشگی انسان در راه كمال.‏
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر لطف شما پیش نهد گامی چند
حالا یك موضوع دیگر كه هر چند تكراری به نظر می‌رسد، اما تكرار ارزش آن را كم نمی‌كند.
▪ نوروز در شعر و ادبیات فارسی چگونه آمده است؟
نوروز یا به عبارتی فصل بهار یا عید، جایگاه رفیع و ویژه‌‌ای در شعر و ادب فارسی داشته است.
تقریباً می‌توان گفت كه اكثر شعرا و اهل فرهنگ و ادب و فرهیختگان این مرز و بوم در اشعار و كلمات خویش به نوروز، عید و همچنین فصل بهار اشاراتی داشته‌اند.
مولانا جلال‌الدین بلخی، از بزرگ‌ترین عرفای تاریخ ادبیات ایران، حدود دویست بار در دیوان شمس از كلمه عید استفاده كرده است و در جایی می‌گوید:‏
عید آمد و عید آمد، یاری كه رمید آمد
عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا
و در جایی دیگر گفته است:
بر خاكیان جهان بهاران خجسته باد
بر ماهیان تپیدن دریا مبارك است
یا آنكه شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در وصف نوروز آورده است كه:
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلفروز خوش است
از دی كه گذشت هرچه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو كه امروز خوش است
همین‌طور خواجوی كرمانی نیز در فصل بهار تشبیهات زیبایی دارد:
چون لعبت باغ پرده بگشود از رو
و افكند بنفشه تاب در حلقه مو
با فاخته گفتیم كه بهار آمد باز
فریاد برآورد كه كوكو كوكو
مثالهای متعددی می‌توان آورد كه در نوشته‌های شعر و ادب فارسی از نوروز و عید، این سنت حسنه ایرانیان، سخن به میان آمده باشد؛ مثلاً وحشی بافقی نیز در خصوص رویش بنفشه و سخنرانی بی‌امان بلبل در بهار، سروده‌ای دارد:
نوروز شد و بنفشه از خاك دمید
بر روی جمیلان چمن نیل كشید
كس را به سخن نمی‌گذارد بلبل
در باغ مگر غنچه به رویش خندید؟
و بالاخره حكیم عمر خیام نیشابوری نیز رباعی معروفی دارد كه:
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و به جام باده كن عزم درست
كین سبزه كه امروز تماشا‌گه توست
فردا همه از خاك تو برخواهد رست
حافظ نیز اندیشه‌های مهم و قابل تأملی در زمینه نوروز و عید دارد. در این زمینه اشاراتی بفرمایید.
بله، خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی، لسان‌الغیب مردم ایران، نیز تفكرات ویژه و اندیشه‌های جالب توجهی درباره نوروز دارد. حافظ بزرگ بارها و بارها در دیوان جادویی خویش– كه عصاره و خمیرمایه حیات پرفراز و نشیب ملت ایران و آیینه تمام‌نمای شادیها و غمهای تاریخی‌ای است كه بر مردم رازآلود و رند ایران رفته است– سخن از نوروز، عید و فصل بهار به میان آورده است.‏
حافظ معتقد است، نسیم باد نوروزی روح و روان مردم ایران را جلا می‌بخشد و با چراغ دل می‌توان این نسیم فرح‌بخش را حس كرد:
ز كوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
وی باور دارد كه اگرچه كار جهان همواره با مشكلات روزمره گره خورده است و بشر مجبور است كه این مشكلات را به جان بخرد، اما با نسیم دلنواز بهار می‌توان غم دل را به بوته فراموشی سپرد و گره‌های زندگی را آسان كرد و آنها را گشود:‏
چون غنچه گرچه فرو بستگی است كار جهان
و یا در جایی دیگر، این رند عالم سوز این جهان و آن جهان، در كمال وسعت‌اندیشی و ژرف‌نگری، به بشر سردرگم و ماشینی عصر امروز این پیام مهم ارتباطی را می‌دهد كه:
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و كار آخر شد
آن همه ناز و تنعم كه خزان می‌فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
مهم‌ترین درسی كه خواجه در این بیت به ما می‌دهد، آن است با باد بهاری كه كنایه از نو شدن و نو كردن خویش است، می‌توان بر خزان و مشكلات زندگی فائق آمد و یقیناً باید اولاً، طرحی نو در افكند؛ و ثانیاً غمهای زندگی را به بوته فراموشی سپرد.‏
بیا تا گل برافشانیم و می‌ در ساغر اندازیم
فلك را سقف بشكافیم و طرحی نو در اندازیم
اگر غم لشگر انگیزد كه خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
راستی این سئوال همیشه مطرح است كه چرا حافظ این چنین در قلب، روح و جان مردم نفوذ كرده است؟ و به قول خودش: «این چنین با همه در ساخته‌ای یعنی چه؟»
حافظ از بزرگ‌ترین سخنوران تاریخ ایران‌زمین است كه به جرأت می‌توان گفت دیوان وی پس از قرآن، پرمخاطب و پرتیراژترین دفتر شعر و ادب و كتاب مردم ایران است. امروز پس از ششصد سال كه از خلق این اثر می‌گذرد، هر روز حرف، سخن و اندیشه‌ای تازه برای همگان دارد. از نگاه ارتباطی، دو ركن مهم و اساسی در علم ارتباطات، مخاطب و دیگری پیام است.
راز ماندگاری، تأثیرگذاری، تازگی و جادوگری كلام خواجه حافظ نیز در همین دو نكته نهفته است:
اولاً، مخاطب در شعر حافظ بسیار گسترده و متنوع است كه دیگر كتابهای ادبی چنین ویژگی منحصر به فردی ندارند.‏ پیامی و كلامی دارد، روی سخن او با همگان است، دعوتنامه حافظ برای همه انسانها از هر نژاد، رنگ و مذهب است. همه افراد متفاوت و بعضاً متناقض آن را می‌خوانند و جالب آنكه تعابیر متضادی هم از آن در پاره‌ای موارد می‌كنند. به همین دلیل مرور زمان آن را دچار كهنگی نكرده است.
ثانیاً، پیام در كلام و شعر حافظ بسیار متنوع و وسیع و در عین حال ساده، چندوجهی و همه‌فهم است. برخلاف نظریه برخی تئوری‌پردازان و تعدادی از علاقمندان كه تصور می‌كنند وجوه شاعری حافظ بر اندیشه‌های او برتری دارد، حافظ اندیشمندی متفكر و دارای اندیشه‌ها و افكاری قابل بحث و مهم در همه ابعاد زندگی بشر است. دیوان حافظ فقط دیوان شعر نیست و وجوه مختلفی از مهم‌ترین مسائل زندگی و حیات و اجتماعی بشر را در خود جای داده است.
او درباره زندگی، اجتماع، سیاست، عشق، عرفان، آزادگی، صبر و تحمل، مدارا، دنیا، آخرت، خدا، جبر، اختیار و صدها مسئله مهم در زندگی سخن گفته است و آدمی بیشترین شباهت و هم‌ذات‌پنداری را با وی حس می‌كند، به قول خودش:‏
عاشق و رند و نظر بازم و می‌گویم فاش
تا بدانی كه به چندین هنر آراسته‌ام
دو مسئله مهمی كه امروز لازمست در نگاهی جدید به حافظ مدنظر داشت، یكی آن است كه كلام او را با عینك امروزه نگاه كنیم. مهم نسیت حافظ در قرن هشتم وقتی صحبت از صفتهای پست انسانی و یا خصائص والای انسانی می‌كرده، چه منظوری داشته است. مهم آن است كه من و شما از كلام و حرف او، امروز چه می‌فهمیم؟ و دیگر آنكه چگونه می‌توان از روی كلام و سخن حافظ زندگی امروز خود را ساخت و آن را به صورت كاربردی در روزگار امروز خود ساری و جاری كرد.
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان


همچنین مشاهده کنید