یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


مولانا پس از مولانا


مولانا پس از مولانا
سال مولانا با انبوه همایش‌های مربوط به او به پایان می‌رسد، سالی پربار با هزاران مقاله در شناخت یکی از برجسته‌ترین شاعران و عارفان فرهنگ کشور عزیزمان ایران.
سال جاری در تاریخ فرهنگ ایران و زبان فارسی سالی استثنایی بود که جای مطالعه‌ای عمیق دارد. حال هنگام آن رسیده است که در فضایی به دور از هیاهوهای اجرایی به چند موضوع به ویژه تصویرپردازی‌های مربوط به مولانا در جهان غرب پرداخته شود:
نخست اینکه بسیاری از شخصیت‌های فرهنگ ایرانی قابلیت طرح در سطح جهانی را دارند. ارائه مضامین انسانی و جهانی، موضوعات عمیق عرفانی با لایه‌های تودرتو و نمادین و صورت‌های خیال‌انگیز و زیبا ویژگی این شخصیت‌هاست. مولانا نخستین شخصیت ایرانی نیست که جهانیان او را بزرگ می‌دارند و به طور یقین آخرین آنها نیز نخواهد بود. اهل پژوهش می‌دانند که خیام پرخواننده‌ترین نویسنده جهان در اوائل قرن بیستم محسوب می‌شد و امروزه می‌بینیم که مولانا پرخواننده‌ترین نویسنده جهان در آغاز قرن بیست و یکم است.
بنابراین، می‌توان امیدوار بود که سایر نویسندگان و شخصیت‌های فکری و علمی ایران اسلامی نیز مورد استقبال گسترده جهانی قرار گیرند، اما معرفی و گسترش اندیشه و هنر این شخصیت‌ها و به ویژه متن‌های آنها که همانا اسطوره‌ متن‌های بزرگ تاریخ جهان تلقی می‌شوند، نیازمند برنامه‌ریزی جدی است، زیرا بدون برنامه‌ریزی هوشمندانه این شخصیت‌ها مورد استحاله قرار می‌گیرند و چه بسا ما نیز ندانسته به این مساله کمک کرده باشیم. موضوع بسیار مهم دیگر به چگونگی تصویرسازی‌هایی مربوط می‌شود که از این شخصیت‌ها در غرب ارائه می‌گردد. حال که به پایان بزرگداشت رسیده‌ایم و همایش‌های پایانی سال جاری نیز در حال تمام شدن است، بهتر است به شناسایی تصویرهایی که از مولانا ساخته شده است، بپردازیم.
بهتر است به جای اینکه صرف بزرگداشت و جشنواره‌هایی با نام مولانا ما را چنان مشغول کند که به چگونگی و آینده آن نیندیشیم، به طور دقیق به اتفاقی که در حال افتادن است، توجه کنیم. برای این منظور و با توجه به برخی از عناصر موجود در تصویرسازی‌های مربوط به شخصیت‌هایی همانند مولانا، مناسب است این موضوعات با روش نقد و بررسی شرق‌شناسانه یا پسااستعماری مورد مطالعه قرار گیرد. تصویرهایی که امروزه از مولانا در غرب به ویژه در امریکا ساخته شده، دارای گوناگونی‌های اساسی و مبنایی است.
نخست تصویرهایی که توسط برخی از شرق‌شناسان و ایران‌شناسان بزرگی همچون ماسینیون، کربن، ژامبه و همچنین عرفان پژوهانی همچون ماری شیمل، ویترای میروویچ، البری، چیتیک از مولانا منتشر کرده‌اند. آنان زبان فارسی یا عربی یا هر دو را می‌شناختند و نسبت به فرهنگ ایرانی- اسلامی آشنایی خوبی داشته‌اند. در اغلب موارد تصویرهایی که از سوی این افراد از مولانا ساخته و منتشر شده، گویای یک حکیم عمیق، یک عارف بلند مرتبه و شاعری پر شور بوده است.
تصاویری که این افراد از مولانا ارائه می‌دهند، بسیار نزدیک به تصاویری است که محققان بزرگ ایرانی و اسلامی از او به نمایش گذارده‌اند و حتی در برخی موارد این شخصیت‌های غربی با روش تحقیق متوجه زوایایی شده‌اند که خود ما نشده‌ایم. در مقابل، تصاویر دیگری از مولانا ارائه شده است که به برخی فرقه‌های باطنی‌گری مربوط می‌شود. در واقع، خوانش غرب از مولانا در این دهه‌های اخیر بیشتر بر اساس باطنی‌گرایی بدون وحیانیت و وحدانیت استوار شده است.
مولانایی که این جریان با تصویرهای خود در غرب خلق کرده است، نیز متأثر از برخی تجربیات غرب از عرفان بدون خدا است. در این تصویرپردازی مولانا صوفی‌ای است که تساهل و تسامح را به حداکثر خود رسانده است و بدون توجه به ایمان افراد و حتی بدون توجه به ایمان و با آداب و آیینی خاص همچون سماع به انسان آرامش درونی می‌دهد. دنیای لائیسته ترکیه و انگیزه‌های گردشگری و نگاه اگزوتیک سیاحان غربی همگی شرایط مناسبی را برای چنین تصویری فراهم کرده است. امروزه این جریان حتی به برخی از اقشار جوامع شرقی نیز نفوذ کرده است. به شکل افراطی‌تر ولی در همان میسر، برخی از چهره‌های فرهنگی به ویژه هنری همچون خوانندگان معروف آمریکایی نیز به نوبه خود به تصویرسازی‌هایی در مورد مولانا دست زده‌اند. تصویری که این دسته از مولانا ارائه داده‌اند و در بیشتر موارد نیز همین تصویر موجب عامیانه شدن مولانا در غرب گردیده است، چهره‌ شاعر بزرگی را ترسیم می‌کند که به سرودن اشعاری در خصوص عشق صرفاً زمینی می‌پردازد.
با چنین خوانشی اشعار مولانا همچون عنصری برای عشق زمینی و در اغلب موارد شهوانی و جنسی ارائه شده است؛ اشعاری با یک لایه و آن هم زمینی و شهوانی. به همین دلیل است که امروزه بر بسیاری از مراکز شبانه موسیقی نام رومی گذارده‌اند.
تصویر دیگر مولانا به دنیای صنعت و مصرفی باز می‌گردد. امروزه می‌توان نام مولانا را نه فقط روی محصولات و آثار فرهنگی همچون کتاب‌ها و مراکز فرهنگی و هنری، بلکه روی کالاهای مصرفی نیز به فراوانی مشاهده کرد. بسیاری از کالاها همچون جوراب، ظروف، پوشاک و ... با نام و نشان رومی وارد بازار مصرف می‌شود. چنانکه گفته شد، موضوع یک شخص نیست، بلکه شخصیت‌ها و حتی هویت ایرانی-اسلامی یک ملت است که به دست تصویرسازی‌های ماشینیسم غربی به طور کلی از اصل خود دور می‌شوند، و در مقابل این استحاله و این دگرگونی که به داخل مرزهای ما نیز سرایت خواهد کرد، چه تدبیر فرهنگی می‌توان اتخاذ کرد؟
سال آینده سال رودکی، فردوسی، غزالی و نظامی است، چه سیاست راهبردی برای معرفی و ارائه تصویر واقعی از این فرزانگان باید اتخاذ کرد؟
دکتر بهمن نامورمطلق
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید